دسته‌بندی نشده

10 متن روضه غم انگیز به مناسبت شهادت امام علی (ع)

متن روضه شهادت امام علی (ع)

اگر به دنبال متن روضه برای شهادت حضرت علی (ع) هستید، این مقاله را از دست ندهید و تا انتها با ما همراه باشید.

متن روضه شب شهادت امام علی (ع)

روضه امشب این خانه باز پر شده از محمود کریمی

امشب این خانه باز پُر شده از

گریه و سوز و آه و دلشوره

حال اُم‌ البنین تماشایی است

گاه اشک است و گاه دلشوره

مادری بود سر به زیر و علی

که تَرَک خورده بود احساسش

همه بر گِرد بسترش اما

دَمِ در ایستاده عباسش

تا بُریده نَفَس نَفَس میزد

گریه در‌ بینِ خانه می‌اُفتاد

مردِ خیبر مقابلِ زینب

هِی سَرش رویِ شانه می‌اُفتاد

گفت آقا شب وصال است و

دلخوشم با صدایِ زهرایم

همه از دورِ بسترم بروند

همه جز بچه‌هایِ زهرایم

سر ‌به زیر رشیدِ این خانه

سمت در داشت جان به لب می‌رفت

دست بر سینه داشت آهسته

رو به بابا عقب عقب می‌رفت

ناگهان گفت جانِ بابا باش

پیشِ من پیشِ خواهرانِ حسین

ای تمامِ وصیتم عباس

جانِ تو جانِ دخترانِ حسین

همه را تا سپرد بر عباس

گفت راحت خیالت ای مادر

در جوابش به گریه اُم‌ِبنین

گفت شیرم حلالت ای مادر

علقمه دید خم شده بر مَشک

آنقدر تیر خورد تا اُفتاد

همه در پشتِ نخل ها بودند

همه گفتند مرتضی اُفتاد …

دیگه به خیمه نرسید آب … اما فقط این نبود تا خبر آوردن عباس رو زمین افتاد …

ای برادر من ، چشم تو روشن

روم نمیشه بگم رفت ، معجر از سرم

بزار روضه مو اینجور برات بگم ، تا رو زمین افتاد ، وقتی یه عده بیان دور یه شیر نر ، زخمی ؛ اونایی که جسورترن میرین با یه وسیله ای ، چیزی ، چوبی … میزنن به بدنِ شیر ، ببینن زنده است یانه .. هی میومدن جلو ، میدیدن یه عباس هنوز نفس میکشه ..

همه میرفتن کنار …یه عده که تا افتاد ، رفتن خیمه غارت کنن .. دست که در بدن نداشت … تا ابی عبدالله رسید بالا سرش دید هم دست ها بریده شده هم پاهایِ مبارک … حسین … به آبرویِ علمدارِِ حسین ، الهی العفو

متن روضه شهادت امام علی

متن روضه خوانی شهادت امام علی (ع)

امشب که مهمان منی با چشم تر بابا از رضا نریمانی

امشب که مهمان منی با چشم تر بابا

خیلی هوایِ وصل داری بیشتر بابا

من را مکن با گریه‌هایت خون‌جگر بابا

از رفتن مسجد بیا و درگذر بابا

شاید هوایِ روضه‌های فاطمه داری

انّا الیه الراجعون را زمزمه داری

دیدم که با خونِ جگر افطار می‌کردی

بر خوردن نان و رُطَب اصرار می‌کردی

نام خدا را زیر لب تکرار می‌کردی

گاهی شکایت از در و دیوار می‌کردی

وقت اذان صبح دیدم اشک می‌باری

یافاطمه یافاطمه روی لبت داری

سی سال درد سینه را با چاه می‌گفتی

این روزهای آخری جانکاه می‌گفتی

در سجده‌هایت ذکر یا الله می‌گفتی

سُبحان یا قدّوس را با آه می‌گفتی

آهِ دلت را امشب از سینه برو‌ن کردی

قلب مرا قصد سفر کردی و خون کردی

باید بمانی سایۀ بالاسرم باشی

دلواپس جسم حسین و معجرم باشی

ای دل شکسته ، قوت بال و پرم باشی

حالا که مادر نیست جایِ مادرم باشی

سی سال، بعد مادرم مویَت پریشان است

شب‌های بعد فاطمه شام غریبان است

قصد جدایی کرده‌ای از دخترت امشب

دیگر توانی نیست در بال و پرت امشب

خیلی شدی دلتنگِ رویِ همسرت امشب

این چه بلایی هست کآید بر سرت امشب

اصرار من را گوش کن، من دخترت هستم

دلواپس این حال گریه‌آورت هستم

گفتم نرو، رفتی سرت را غرق خون کردی

این قامت استاده‌ات را واژگون کردی

از خون فرقت پیکرت را لاله‌گون کردی

نقش زمینت معنیِ هُم راکعون، کردی

رفتی و حالا دخترت ماند و پریشانی

من مانده‌ام با سینه‌ای از غصه طوفانی

شعر زیاده روضه بگم صدا ناله ت بلند شه ..

مجتبی باز عصای دگری گردیده

خوب در کار عصا تجربه دارد پسرت

امام حسن عجب اوضاعی داره .. یه روز تو کوچه زیر بغل مادرو می‌گیره ، یه روز تو کوفه زیر بغل پدرو گرفته .. یه روز دست به دیوار شدن مادرو دید ، یه روزم دست به دیوار شدن بابا رو دیده ..

یه شبی هم رفت زیر تابوت مادر ، یه شبی هم رفت زیر تابوت پدر …عجب اوضاعی داره…اما امیرالمؤمنین دم درِ خونه که رسید فرمود حسن جان زیر بغلم رو رها کن.همۀ اینا مَردَن تحمل‌شون زیادِ ، میتونن تحمل کنن ..

مردا تحملشون از زنها و دخترا بیشترِ ، اگه مرد ببینه زنش ، خواهرش زمین خورده شاید بتونه تحمل کنه …اما همه‌ی اینها یه طرف، زینب یه طرف …همۀ اینایی که گفتم توی فاصلۀ طولانی چندین سال پیش اومده، اما زینب تو یه روز دیدیکی رو سینۀ داداشش نشسته….

سرشُ اشقیا میبُرَّن ..

چقدَر بی‌حیا میبُرَّن ..

بمیرم از قفا میبُرَّن ..

پیش چشم زهرا میبُرَّن ..

حسین

متن روضه شهادت حضرت علی

روضه شهادت امام علی (ع)

روضه این شبا که شب درده، شب غصه یه مرده از محمدرضا طاهری

ﺍﯾﻦ ﺷﺒﺎ ﮐﻪ ﺷﺐ ﺩﺭﺩِ ، ﺷﺐ ﻏﺼۀ ﯾﻪ ﻣﺮﺩِ

ﺑﮕﻮ ﺑﺎ ﯾﺘﯿﻢِ ﮐﻮﻓﻪ ، ﮐﻪ ﺑﺎﺑﺎﺕ ﺑﺮ ﻧﻤﯽ ﮔﺮﺩﻩ

ﻫﻨﻮﺯ ﭼﺸﻢ ﺑﺮﺍﻩِ ﺑﺎﺑﺎﺳﺖ ، ﻣﺮﮔشُ ﺑﺎﻭﺭ ﻧﺪﺍﺭﻩ

ﺷﺒﺎ ﺗﻮ ﺧﻮﺍﺑﺶ ﻣﯿﺒﯿﻨﻪ ، ﮐﻪ ﺭﻭﯼِ ﺩﻭﺷﺶ ﺳﻮﺍﺭﻩ

ﻫﯽ ﻣﯿﮕﻪ ﻣﺎﺩﺭ ﮐﺠﺎﺳﺖ ﺍﻭﻥ ﺑﺎﺑﺎﯼ ﻣﻬﺮﺑﻮﻧﯽ ﮐﻪ ﻣﯿﻮﻣﺪ ﻣﻨﻮ ﺭﻭ ﺩﻭﺵ ﺳﻮﺍﺭ ﻣﯽ ﮐﺮﺩ ….

ﺑﺎﺑﺎ ﺣﯿﺪﺭ …. ﺑﺎﺑﺎ ﺣﯿﺪﺭ ….

ﺷﺐ ﻭ ﺗﺎﺭﯾﮑﯽِ ﺻﺤﺮﺍ ، ﮐﻨﺎﺭِ ﻣﺰﺍﺭ ﻣﻮﻻ

ﯾﺘﯿﻤﺎﺵ ﻋﺰﺍ ﮔﺮﻓﺘﻨﺪ ، ﯾﺎﺩ ﻣﺎﺩﺭ ﯾﺎﺩ ﺑﺎﺑﺎ

ﯾﮑﯽ ﻗﺮﺁﻥ ﯾﮑﯽ ﺧﺮﻣﺎ ، ﯾﮑﯽ ﻫﻢ ﮔﻼﺏ ﻣﯿﺎﺭﻩ

ﺯﯾﻨﺒﻢ ﺭﻭ ﺧﺎﮎِ ﻗﺒﺮﺵ ، ﭼﻨﺪ ﺗﺎ ﺷﺎﺧﻪ ﯾﺎﺱ ﻣﯿﺬﺍﺭﻩ

ﺑﺎﺑﺎ ﻣﻨﺰﻟﺖ ﻣﺒﺎﺭﮎ ، ﺗﻮ ﺑﻪ ﺁﺭﺯﻭﺕ ﺭﺳﯿﺪﯼ

ﺑﮕﻮ ﭼﯽ ﺷﺪ ﻣﻮﻗﻌﯽ ﮐﻪ ، ﺻﻮﺭﺕ ﻣﺎﺩﺭ ﺭﻭ ﺩﯾﺪﯼ

ﺩﻝ ﻣﻦ ﺗﻨﮓِ ﺑﺮﺍﯼ ، ﻧﮕﺎﻫﯽ ﮐﻪ ﻣﻬﺮﺑﻮﻧﻪ

ﺭﺍﺳﺘﯽ ﺑﺎﺑﺎ ﻫﻨﻮﺯ ﻣﺎﺩﺭ ، ﻗﺎﻣﺘﺶ ﺍﺯ ﻏﻢ ﮐﻤﻮﻧﻪ

ﺑﺎﺑﺎ ﺣﯿﺪﺭ …. ﺑﺎﺑﺎ ﺣﯿﺪﺭ ….

ﺩﺍﺭﻧﺪ ﻣﯿﺎﻥ ﺍﺯ ﺗﺸﯿﯿﻊ ﺟﻨﺎﺯﻩ ، ﺍﻣﺎﻡ ﺣﺴﻦ ﻭ ﺍﺑﯽ ﻋﺒﺪﺍﻟﻠﻪ ، ﺩﯾﺪﻧﺪ ﺍﺯ ﯾﻪ ﺧﺮﺍﺑﻪ ﺍﯼ ﺻﺪﺍﯼِ ﺁﻩ ﻭ ﻧﺎﻟﻪ ﻣﯿﺎﺩ . ﻓﺮﻣﻮﺩ : ﺣﺴﯿﻦ ﺟﺎﻥ ﺑﯿﺎ ﺑﺮﯾﻢ ﺑﺒﯿﻨﯿﻢ ﭼﻪ ﺧﺒﺮﻩ؟؟ ﺍﻭﻣﺪﻧﺪ ﺩﯾﺪﻧﺪ ﯾﻪ ﭘﯿﺮﻣﺮﺩ ﻧﺎﺑﯿﻨﺎﺳﺖ ،

ﺍﻣﺎﻡ ﻣﺠﺘﺒﯽ ﺍﻭﻣﺪ ﺑﺎﻻﯼِ ﺳﺮﺵ ﺑﺎﺑﺎ ﭼﺮﺍ ﺩﺍﺭﯼ ﺁﻩ ﻭ ﻧﺎﻟﻪ ﻣﯽ ﮐﻨﯽ ؟ ﭼﺮﺍ ﺩﺍﺭﯼ ﺍﺷﮏ ﻣﯿﺮﯾﺰﯼ ؟ ﻋﺮﺿﻪ ﺩﺍﺷﺖ : ﭼﻨﺪ ﺷﺒﻪ ﺍﻭﻥ ﺭﻓﯿﻖِ ﻣﻬﺮﺑﻮﻧﯽ ﮐﻪ ﻫﺮ ﺷﺐ ﻣﯿﻮﻣﺪ ﺑﻬﻢ ﺳﺮ ﻣﯿﺰﺩ ﺳﺮﻡ ﺭﻭ ﺑﻪ ﺑﺎﻟﯿﻦ ﻣﯽ ﮔﺮﻓﺖ ﺩﺭﺩِ ﺩﻝ ﺑﺎﻫﺎﻡ ﻣﯽ ﮐﺮﺩ ﻣﻦ ﺩﺭﺩ ﺩﻝ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﻡ.

(ﺍﯾﻨﻬﺎ ﺷﺎﯾﺪ ﺩﺭﺩ ﺩﻟﻬﺎﯾﯽ ﺑﺎﺷﻪ ﮐﻪ ﺁﻭﺭﺩﻧﺪ ﺯﺑﻮﻥ ﺣﺎﻟﻪ ) ﮔﺎﻫﯽ ﻭﻗﺘﺎ ﻣﯽ ﻧﺸﺴﺖ ﺑﺎﻫﺎﻡ ﯾﻪ ﺣﺮﻓﻬﺎﯾﯽ ﻣﯿﺰﺩ ﻣﯿﮕﻔﺖ : …

ﭘﯿﺮﻣﺮﺩ ﯾﮑﯽ ﺑﻮﺩ ﯾﮑﯽ ﻧﺒﻮﺩ ﯾﻪ ﺭﻭﺯﯼ ﺗﻮ ﻣﺪﯾﻨﻪ ﯾﻪ ﺧﻮﻧﻪ ﺭﻭ ﺁﺗﯿﺶ ﺯﺩﻧﺪ ، ﺩﺳﺘﺎﯼِ ﯾﻪ ﻣﺮﺩ ﺭﻭ ﻏﺮﯾﺒﻮﻧﻪ ﺑﺴﺘﻨﺪ ، ﺟﻠﻮﯼِ ﭼﺸﻤﺶ ﺧﺎﻧﻮﻣﺶ ﺭﻭ ﻣﯽ ﺯﺩﻧﺪ ، ﻭﻗﺘﯽ ﻭﺍﺭﺩ ﺍﯾﻦ ﺧﺮﺍﺑﻪ ﻣﯽ ﺷﺪ ﺩﺭ ﻭ ﺩﯾﻮﺍﺭ ﺑﻬﺶ ﺳﻼﻡ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﻧﺪ.

ﺍﻣﺎﻡ ﻣﺠﺘﺒﯽ ﻓﺮﻣﻮﺩ : ﭘﯿﺮﻣﺮﺩ ﻣﺎ ﺍﻻﻥ ﺩﺍﺭﯾﻢ ﺍﺯ ﺗﺸﯿﯿﻊِ ﺟﻨﺎﺯۀ ﺍﻭﻥ ﺁﻗﺎ ﻣﯿﺎﯾﻢ، ﺍﻭﻥ ﺁﻗﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﻣﯿﮕﯽ ﺑﺎﺑﺎﯼ ﻣﻦ ﺑﻮﺩ … ﺍﮔﻪ ﻗﺮﺍﺭﻩ ﮐﺴﯽ ﺭﻭﺿﻪ ﺑﺨﻮﻧﻪ ﻣﻦ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﺮﺍﺕ ﺭﻭﺿﻪ ﺑﺨﻮﻧﻢ … ﺁﺧﻪ ﺟﻠﻮﯼ ﭼﺸﻤﺎﯼ ﻣﻦ ﻣﺎﺩﺭﻡ ﺭﻭ ﺯﻣﯿﻦ ﺍﻓﺘﺎﺩ … ﻧﺬﺍﺷﺘﻢ ﺑﺎﺑﺎﻡ ﺑﻔﻬﻤﻪ … ﺟﻠﻮﯼ ﻣﻦ ﻣﺎﺩﺭﻡ ﺭﻭ ﺯﺩﻧﺪ ….

(ﭼﺮﺍ ﺍﯾﻦ ﺭﻭ ﮔﻔﺘﯽ، ﺍﯾﻨﺠﺎ ﭼﺮﺍ ﺭﻓﺘﯽ ) ﻣﯿﺨﻮﺍﻡ ﺑﮕﻢ ﻋﻠﯽ ﺟﺎﻥ ﮐﺎﺭﺕ ﺍﯾﻦ ﺑﻮﺩ ﺑﻪ ﺧﺮﺍﺑﻪ ﻫﺎ ﻣﯽ ﺭﻓﺘﯽ ﺳﺮ ﻣﯿﺰﺩﯼ ، ﺧﺮﺍﺑﻪ ﻧﺸﯿﻨﻬﺎ ﺭﻭ ﻧﻮﺍﺯﺵ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﯼ ﻣﻦ ﻫﻢ ﯾﻪ ﺧﺮﺍﺑﻪ ﺭﻭ ﺳﺮﺍﻍ ﺩﺍﺭﻡ ، ﺍﯾﻨﻘﺪﺭ ﺧﺮﺍﺑﻪ ﻧﺸﯿﻦ ﻫﺎ ﺭﻭ ﻧﻮﺍﺯﺵ ﮐﺮﺩﻧﺪ ،

ﺗﺎ ﺻﺪﺍﺵ ﺑﻠﻨﺪ ﺷﺪ ﮔﻔﺖ : ﺑﺎﺑﺎ ، ﮐﺠﺎ ﮐﺴﯽ ﺳﺮﺍﻍ ﺩﺍﺭﻩ ﯾﻪ ﺩﺧﺘﺮ ﺑﭽﻪ ﻧﯿﻤﻪ ﺷﺐ ﺍﻭﻥ ﻫﻢ ﺩﺧﺘﺮﯼ ﮐﻪ ﺑﺎﺑﺎ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺩﺍﺩﻩ ﺑﻬﺎﻧﻪ ﺑﺎﺑﺎ ﺑﮕﯿﺮﻩ ، ﺑﮕﻦ ﺳﺮ ﺑﺮﯾﺪﻩ ﺑﺎﺑﺎﺷﻮ ﺑﺮﺍﺵ ﺑﺒﺮﯾﺪ …

ﻫﺮ ﮐﯽ ﺭﻓﺘﻪ ﺣﺮﻡ ﺍﯾﻦ ﺑﯽ ﺑﯽ ﻣﯽ ﺩﻭﻧﻪ ﺍﯾﻨﻘﺪﺭ ﻋﺮﻭﺳﮏ ﺭﻭ ﺿﺮﯾﺢ ﺭﯾﺨﺘﻨﺪ ﯾﻌﻨﯽ ﺁﯼ ﻣﺮﺩﻡ ﺷﺎﻡ ، ﺩﺧﺘﺮ ﺑﭽﻪ ﺭﻭ ﺑﺎ ﻋﺮﻭﺳﮏ ﺁﺭﻭﻡ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ ﻧﻪ ﺑﺎ ﺳﺮ ﺑﺮﯾﺪۀ ﺑﺎﺑﺎ

متن روضه شهادت حضرت امیرالمومنین

متن روضه شهادت امام علی (ع) میرداماد

روضه وقت پرواز آسمان شده بود از مهدی میرداماد

وقتِ پروازِ آسمان شده بود

گوئیا آخرِ جهان شده بود

کعبه می رفت در دلِ محراب

لحظه ی گریه ی اذان شده بود

همه میگفتن:علی! نرو… فقط فاطمه می گفت:بیا آقا….

کوفه لبریز از مصیبت بود

باد در کوچه نوحه خوان شده بود

شور افتادِ در دلِ زینب

پی بابا دلش روان شده بود

در و دیوار التماسش کرد

در و دیوار مهربان شده بود

شوق دیدارِ حضرت زهرا

در نگاهِ علی عیان شده بود

سایه ای شوم پشت هر دیوار

در کمین علی نهان شده بود

ناگهان آسمان تَرَک برداشت

فرق خورشید خون فشان شده بود

خار در چشم و تیغ بین گلو

زخم ،مهمانِ استخوان شده بود

روضه ام اینه:” فُزْتُ وَ رَبِّ الْکَعْبَة ” چه معنایی داره که علی گفت؟ معنای ظاهریش اینه:به خدای کعبه رستگار شدم،حالا از این جمله معنا میشه بیرون بیاری، رستگار شدم، راحت شدم، علی از داغ سنگین راحت شد، یه عمری استخوان تو گلو بود،

خدا برا هیچ مردی نیاره، علی مرد زخم دیدنِ،علی مگه اولین بارِ زخم خورده،شمشیر خورده؟ علی که سحر شمشیر خورد، اصلاً جایی رو که این ملعون ابن ملجم شمشیر زد، تو جنگ احزاب شمشیر خورده بود،تو جنگ های دیگه، علی یه روز نود زخم خورد،

یه روز تو اُحُد فقط نود زخم خورد،سردارِ خط مقدمِ اسلامِ،علی که بدنش با زخم و شمشیر غریبِ نبود…اما همه ی این مقدمه ها واسه اینه: زخم شمشیر خوب میشه،زخم شمشیر مداوا میشه…

خدا کند همه ی زخم ها به تن بخورد

خدا کند کسی زخم بر جگر نزند

یه زخم به بدنِ،مدتی بگذره جاش خوب میشه،اما بعضی زخم ها هزارسالم بگذره جاش خوب نمیشه، زخم جگر رو برات باز کنم: زخم جگر همون زخمیِ که قهرمان خیبر هم که باشی،نگاه کنی ببینی دور ناموست حلقه زدن….

“هر کی بَلَدِ برا این روضه بلند گریه کنه،صداش رو خرج کنه،امام صادق علیه السلام فرمود: خدا رحمت کنه اونی که برا مادر ما بلند گریه میکنه…”علی جان زخم جیگرت خوب نمیشه، چه جوری زخم زدن؟

من ایستاده بودم

دیدم که مادرم را

دشمن گهی به کوچه

گاهی به خانه می زد

گردیده بود قنفذ

هم دست با مغیره

او با غلاف شمشیر

این تازیانه می زد

این زخم مخصوص دل و جیگر امیرالمؤمنینِ،یا علی! ما بدون کربلا نمی تونیم روضه مون رو جمع کنیم،بذار ببرمتون یه جایی…

یه زخم جیگرم من سراغ دارم کربلا، میدونی کجا به جیگرش زخم زدن؟ جلو چشمش به باباش ناسزا گفتن، اونجایی به جگرش زخم زدن که گفت: من حلالی رو حرام نکردم، من حرامی رو حلال نکردم، چرا من رو میخواین بکُشید؟

یه نامردی بلند شد گفت: حسین! این گناه تو سنگین ترین گناهِ عالمِ، تو پسر علی هستی…شروع کرد به علی ناسزا گفتن،میگن حسین رو محاسنش اشک جاری شد….این زخم ادامه داشت تا تو گودالِ قتلگاه، نشست رو سینه ی حسین،

دید لب ها پاره پاره است، گفت:حسین! شنیدم بابات ساقیِ کوثر بوده، به بابات بگو بیا سیرابت کنه…ای حسین…. بیار دستت رو بالا الان میخوای قرآن به سر بگیری،

شب نوزدهمِ، امشب یه جوری ناله بزن، که شب دیگه هم بهت ناله بِدَن، سوز بِدَن، هر چی نفس داری، من میگم: شب نوزدهم شبِ مادرِ، به صدیقه ی طاهره، به اون خانمی که هجده سالگی برا علی پرپر شد، ” الهی بفاطِمَةَ…العفو

متن روضه شهادت علی ابن ابی طالب

متن روضه شب قدر و شهادت امام علی (ع)

روضه شب قدر آقا نگاه کن دلم رو از مهدی میرداماد

شب قدرِ آقا نگاه کن دلم رو
بیا قسمتم کن دوباره حرم رو
شب قدرِ آقا همین آرزومِ
ببینم ضریحت بازم روبرومِ
دلم کرده بازم هوای نجف رو
بده اذن ایوون طلای نجف رو
نذار جایِ دیگه بذارم سرم رو
شب قدر دعا کن پدر مادرم رو
علی جان،علی جان…
سر تو شکسته دلش خونِ زینب
پریشونِ موهات،پریشونِ زینب
درستِ به اَبروت آقا خَم نمیآد
چه جور زد که زخمِ سرت هم نمیآد
سری که با شمشیر تا اَبرو شکسته
میفهمه چه جوری یه پهلو شکسته
تا زینب سر و دید یادِ مادر افتاد
یادِ لحظه ای که رو مادر در افتاد
شبِ آخری جز نیایش نداری
به جز اهلبیتت سفارش نداری
چقدر گریه کردی چقدر غصه خوردی
تا زینب رو دستِ اباالفضل سپردی
با عباس که باشه اسارت نمیره
اَلنگو و خلخال به غارت نمیره
با عباس که باشه تماشا نمیشه
دیگه روی دشمن به روش باز نمیشه

میدونی عمه ی سادات کی یادِ امشب افتاد، اون ساعتی یادِ امشب افتاد که همه رو سوار محمل ها کرد، نذاشت هیچ نامحرمی دور زن ها و بچه ها بیاد خودش تنها موند رو زمین، دید شمر داره میاد جلو، حرمله نگاه میکنه،

سنان یه طرف، میگن اینجا رو کرد طرف علقمه، داداش پاشو، تو منو از اسب پیاده کردی، پاشو ببین دور خواهرت نامحرما حلقه زدن، حسین

متن روضه برای شهادت امام علی

متن روضه شهادت امام علی (ع) محمود کریمی

روضه آسمانمات غم حضرت مولا شده بود

آسمان مات غم حضرت مولا شده بود

چشم دل تنگ ترین مرد چو دریا شده بود

چقدر چسب به بالای سرش می دوزد

ذکر لب های علی مثل معما شده بود

نان و خرمای خودش باز شده سهم یتیم

باز هم نان و نمک روزی اقا شده بود

روی لب هاش علی ایه غربت می خواند

سالیانیست که بی فاطمه تنها شده بود

عزم خود جزم نمود و طرف مسجد رفت

او برای سفر عشق محیا شده بود

یک طرف دور و برش ناله مرغابی ها

میخ در هم طرفی مانع مولا شده بود

مسجد کوفه دلش وقت اذان می لرزید

بین محراب علی خسته دنیا شده بود

روی سجاده علی سجده ی آخر را رفت

در دل عرش خدا همهمه بر پا شده بود

از همان ضربه که فرق سر او را وا کرد

بین محراب علی زخم دلش وا شده بود

طرف خانه علی را به چه حالی بردند

اشک در چشم حسین پشت حسن تا شده بود

در وا شد، خانم زینب در رو باز کرد، در خانه علی چند بار اینطور باز شده با اضطراب، چند بار این در ماجرا داشته، یکیش رسول خدا اومد دم در دق الباب کرد، السلام علیکم یا اهل البیت نبوه، وعلیک السلام؛

دو سه بار صدا زد بابا چرا نمیای داخل، فرمود من میخوام جولب سلام تو رو بشنوم فاطمه جان، یه با با شادی؛ یه بار در خانه رو چنان زدن، در از جا کنده شد؛ این در اصلا ماجرا داره، یه بار در خانه همچین باز شد،

عباس اومد تو خونه سر به دیوار گذاشت؛ چی شده عزیزم؟ بدن آقام تیر باران کردن؛ یه بار در زدن خانم زینب اومد بیرون، دید خانم ام البنین اومده افتاد رو پاش گفت: خانم من کنیز شمام؛

یه بار هم در همچین باز شد دید بابا غرقابه خونه، چی شده؟ هیچی بابا….اینکه چیزی نیست که….رخم ندیدی تو هنوز….عزیزم یه زخم هایی میبینی تو…..سر رو نیزه میبینی…..

زینبش زد به سر و ناله یا زهرا زد

و تداعی به نظر غربت فردا شده بود

غربت کرب و بلا غربت تل و گودال

که در آن تنگی جا جمعیتی جا شده بود

بی هوا از پس و پیش آمده و ضربه زدند

سر یک پیراهن پاره چه دعوا شده بود

بعد از این که سر او را به سر نیزه زدند

لشکری حمله ور خیمه زنها شده بود

یک نفر در میان گودال و

صد نفر میزدند زینب را

تیغ ها مانده بود در گودال

با سپر میزدند زینب را

هر چه او بیشتر نفس میزد

بیشتر میزدند زینب را

روضه شهادت امام علی

متن روضه شهادت حضرت علی (ع) حاج حسن خلج

فرمود: حسن جان برو ببین هرکی جلو در خونه هست، مردمی که جمع شدن، همه بگو برن، کسی نمونه، امام حسن علیه السلام آمد گفت: همه برن، کسی نمونه، تشریف آوردن داخل منزل، دقیقه ای گذشت،

آقا فرمودند دوباره، حسن جان برو ببین اگه کسی هست، مانده، بگو نمونند، بهشون بگو بابام گفته، کسی اینجا جمع نشه همتون برین خونه هاتون، امام حسن علیه السلام دوباره تشریف آوردند، اعلام کردند کسی نمونه، بابام فرموده همه برید،

اون تعدادی که مونده بودن همه رفتند، دقیقه ای گذشت آقا فرمود حسن جان، برو ببین اگه کسی هست، دنبال یکی داره میگرده امیرالمؤمنین علیه السلام، هی حسن رو میفرسته، بلکه اونی که میخواد پیدا کنه، حسن جان برو ببین اگه کسی هست،

بگو نمونید، اومد دم در دید همه رفتند، یک نفر سرش رو گذاشته به دیوار، در خونه ی امیرالمؤمنین زار زار گریه میکنه، آقا امام مجتبی علیه السلام فرمودن: مگه نگفتم برید، مگه نشنیدید امر بابام امیرالمؤمنین رو، فرمود همه برن، کسی نمونه،

سرش رو بلند کرد، گفت آقاجان، جانم فدای تو من نمی تونم جایی برم، همه هستیم تو این خونه است، برو به بابات بگو فلانی گفت: من نمیرم، اینجا هستم آقا امام حسن علیه السلام برگشتند داخل منزل، عرض کردند، یاابتا، فلانی نشسته جلو در

همه رفتند هرچی بهش میگم حرف گوش نمیده، میگه من کجابرم، جایی نمیرم، جایی ندارم برم، همه کسم توی این خونه است، آقا تو اون حالت نقاهت و جراحت یه لبخندی به لب هاشون نشست فرمود: حسن جان پس برو دستش رو بگیر بیارش تو،

امشب من و توام در خونه ی امیرالمؤمنین (ع) اینقدر نشستیم، دستمون رو گرفت، آورد تو، همه نشستن دور تا دور، طبیب معاینه اش رو داره انجام میده، از قول بی بی زینب بگم:

چشمان ما به سوی نگاه طبیب بود

خدایا جواب طبیب چی می خواد باشه،یه نگاه به بابام کردم

اما دل پدر نگران دل حبیب بود

بابام زیر لب هی میگفت: یازهرا، یازهرا، صحنه ی خونه ی امیرالمؤمنین رو بی بی حضرت زینب سلام الله علیها داره برات تصویر میکنه

قرآن به سر گرفته اباالفضل بی قرار

هی میگه یا الله بابامو از تو می خوام، نیمه های دل امشب بود،چشمای بی رمقش رو باز کرد، فرمود :حسن جان بگو همه از اتاقم بیرون برن، فقط بچه های فاطمه بمونن، همه از اتاق بیرون رفتن، چشمای بی رمق رو باز کرد،

یه وقت ببینه عباسم دستاشو رو سینه اش گذاشته، عقب عقب داره از اتاق خارج میشه، زبان یاری نمیده، دیگه نیرویی تو جان امیرالمؤمنین علیه السلام نیست، با دست اشاره کرد تو کجا میری عزیز دلم، پسرم، بیا بنشین کنارم بابا

نشست مؤدب و دو زانو، عرضه داشت باباجان، فرمودید: بچه های فاطمه، من مادرم ام البنین ِ،کنیز زهراست، من خودم غلام بچه های فاطمه ام، فرمود: عباس جان با دل من این جور نکن، پسرم وصیت دارم باهات،

دست حسین رو گرفت، تو دست عباس گذاشت، آی مردم، امام صادق علیه السلام فرموده: هر شب ماه رمضون شب زیارتی ابی عبدالله است، این شب ها هرچی می تونی برا حسین گریه کن، معولاً کوچیکتر و دست بزرگتر میسپارند،

اما اینجا برعکس شد، فرمود: عباس جان حسینم رو دست تو سپردم، نکنه حسینم رو تنها بگذاری، تیر خلاص رو بزنم، این دست دیگه از دست حسین جدا نشد، تا کجا، کنار علقمه، لشکر دیدن حسین پیاده شد،

یه چیزی رو از رو زمین برداشت، هی میبوسه، هی به چشماش میکشه، راوی میگه گفتم:حسین ورق قرآن پیدا کرده، جلو رفتم، دیدم دست قلم شده ی عباس، حسین

متن روضه برای شهادت امام علی

متن روضه برای شهادت حضرت علی (ع)

حضرت علی (ع) شب تا سحر کوچه پس کوچه های شهر کوفه را قدم میزد و کیسه نان و خرما و خوردنی را به دوش حمل میکرد و سفره های خالی یتیمان را پر مینمود . اینطور امیرالمومنین به یتیمان و مردم کوفه لطف و محبت میکرد .

این مردم و همان یتیمان کوفه به یمن یمن وجود امیرالمومنین بزرگ و بزرگ تر شدند . حالا میخواهند محبت و لطف امیرالمومنین را جبران کنند . چه کردند ؟ کاروان اسرای اهل بیت هنگام غروب پشت دروازه کوفه رسید .

دستور رسید کاروان اهل بیت و لشکریان عمر سعد شب رابیرون کوفه بمانند و روز وارد شهر شوند تا همه مردم بتوانند اسرا را ببینند . در بیرون کوفه چند خیمه به پا کردند .

عجیب اینکه عمر سعد و ماموران در میان آن خیمه ها به سر بردند و اسیران را در بیرون خیمه ها سکونت دادند . درآن شب انواع غذاهای گوناگون را از درون شهر برای لشکریان عمر سعد آوردند . اما بچه های امیرالمومنین همه با شکم گرسنه سر بر سنگ های بیابان گذاشتند ..

آل علی به شام و کوفه روان شد
با کاروان غصه و غم هم عنان شد
از کوفه تا به شام نخوردند سیر شام
آری شدند سیر و لیکن زجان شدند
بر خوان روزگار در آن راه پر خطر
آن بی کسان به خون جگر میهمان شدند

متن روضه شهادت امام علی

متن روضه درمورد شهادت حضرت امیرالمؤمنین (ع)

همه ی روضه من با این کلمه ی آسمانِ. چی علی تو این اسمان می دید هی می اومد تو حیاط، هی دست رو دست فشار می داد؟انگار یه گمشده دشت.

در آسمان انگار چیز تازه می دید

با اشک دیده چشم را خونبار می کرد

امشب ز شب های دگر مظلوم تر بود

این را اذان وقت سحر اقرار می کرد

امشب شبِ کیه؟یا فاطمه

آن پهلوانی که غرورش را شکستند

انا الیه راجعون تکرار می کرد

نمی دونم وقتی شمشیر و زدند،زخم سی ساله ی علی چه طوری دهن باز کرد؟ و اِلا علی مردی نبود از یه ضربه بناله، زمین بخوره. زخم زخم شمشیر نبود، علی یه روز نود تا از این زخم ها خورده بود ، خم به ابرو نیاورده بود، این زخم زخم جیگر علی بود، تازه شد.

حالا روضه بخونم برات: هی اومد امشب تو آسمون نگاه کرد، هی زیر لب می گفت: اِنّا لِلَّه وَ اِنّا الیه راجعون. همیشه روضه منتظر یه گریزیه،منتظر یه تیکه است.

روضه ی امشب من پر از گریزه. هر جا به دلت نشست داد بزن،حقش رو ادا کن. بسم الله : امروز هی به آسمون نگاه کرد. این به آسمون نگاه کردن علی سابقه داره؛ علی سی سال قبل هم یه بار به آسمون خیره شد، کی به آسمون نگاه کرد،

آی روضه فهم ها؟ اونی شبی که می خواست فاطمه اش رو زیر خاک بذاره، دیدن هی می ره تو قبر، خدایا چه کنه علی؟ کسی که مضطر میشه نگاه به آسمون می کنه،آدم وقتی می مونه چه کنه،

وقتی مُستأصل میشه به آسمون نگاه میکنه. خدایا چه کنم،چه خاکی به سرم کنم، سی سال قبل می خواست زهراش رو تو قبر بذاره،هی به آسمون نگاه کرد، اون جملات معروف رو گفت: أَمَّا حُزْنِی فَسَرْمَدٌ وَ أَمَّا لَیْلِی فَمُسَهَّدٌ.

مال اون شب علی بود. دیگه علی غصه هاش پایان نداره،شبش پایان نداره. بعد سی سال دوباره به آسمون خیره شد. یعنی می خواست بگه خدا یعنی دیگه تموم شد؟

امشب شب راحتی علیِ. خیالم راحت باشه دیگه کار تمومه؟ علی شب مدینه به آسمون خیره شد حرف هاش رو زد، شب کوفه به آسمون نگاه کرد حرف هاش رو زد. “بیاجلوتر” من یه آقایی می شناسم کربلا.

چند بار حسین کربلا به آسمون خیره شد،چند جا هی ابی عبدالله به آسمون نگاه کرد. من یه دونه اش رو بگم؟ یه دونه اش رو که من و کشته، ابی عبدالله کجا به آسمون نگاه کرد. گفتم یه مرد کجا به آسمون نگاه می کنه؟

وقتی که مضطر و مستأصل بشه. علی تنهایی می خواست زهرا رو دفن کنه، هی به آسمون نگاه کرد،سحر نوزدهم هی به آسمون نگاه کرد. حسینم کربلا وقتی قنداقه ی خونی رو زیر عبا پنهان کرد.

دیدن یه قدم میره، خدا چه کنم؟ مادرش داره نگاه می کنه. حسین……….. همه امشب به یه حاجتی اومدند، من امشب اسم شیرخواره رو آوردم،بیرون نگی من مریض دارم،این تو و قنداقه ی علی اصغر.

آی مریض دارا،گرفتارا… یه جمله دیگه بگم: دیگه کی به آسمون نگاه کرد؟ هر کی تا حالا ناله نزده،حیفه،صدات رو فرشته ها ضبط کنند. حسین به قنداقه نگاه کرد قنداقه تو دستش بود،گفت:خدایا داری می بینی با حسینت چه می کنند.

من ببرمت جلوتر.. یه ساعت بعد یه خواهری هی خورد زمین،هی زد تو سر گفت: وامحمدا..زود حرف من و بگیر..یه نگاه کرد زینب به آسمون، دید سری به نیزه بلند است….حسین……هر کی صدا داره.حسین

روضه شهادت حضرت علی

متن روضه شب قدر

مناجات من روضه علی امشب ، می ترسم مناجات بخونم دیگه وقت نشه روضه بخونم ؛ گریه برا آقام برای من مهمتر تا گریه برای حال روزم، امشب زینب برا علی گریه میکنه من بیام برا خودم گریه کنم. نه ؛ دلم امشب حیدریه

ایوان نجف عجب صفایی دارد / حیدر بنگر چه بارگاهی دارد

چشم های به رنگ خون ات را / به پرستار خود کمی وا کن

دل من شور می زند بابا / گریه های مرا تماشا کن

گر چه بستم شکاف زخمت را / خون تازه دوباره می ریزد

گر چه بر معجرم گره زده ام / لخته خون پاره پاره می ریزد

شیر بردن برای قاتل ، خانم زینب یه بار رفت قاتل ببینه بهش فرمود بابام خوب می شه ، از بستر بلند میشه ضربه ای که زدی جبران می کنه ، مردم امونت نمی دن؛ اومد بره گفت آی دختر علی بزار آب پاکی رو دستت بریزم؛

شمیر هزار درهم خریدم، هزار درهم دادم تیز کردند ، هزار درهم دادم به یه سمی آغشته شده یه قطره اش تو دریا بریزه ماهی ها می میرن ، برو دیگه کار بابات تمومه یه جوری زدم ، داد زینب بلند شد ، وا ابتاه

بعد لبخند قاتلت بر من / تو چرا خنده می کنی بابا

شب بی مادری ما را باز / این چنین زنده می کنی بابا

لب تکان می خورد ، چی میگه علی ، هر کسی در لحظه های مرگ خاطرات تلخش تو ذهنش میاد ؛ نه اینکه علی از این خاطرات تو لحظه رهایی داشته ، الان اوج خاطراتشه ، کدوم خاطرات؛ این شبا علی یاد غدیر نبود ، خاطره خوش بود دیگه؛

واژه هایی که خاطرات من است / باز تکرار می کنی هر بار

کوچه ی تنگ، خنده و هیزم / میخ در، دود، آتش و دیوار

سر شب از شکاف در دیدم / حال عباس را ز نیت تو

مردم از روضه خوانی ات امشب / سوختم پای وصیت تو

دست او را گرفتی و گفتی / آبرویم بخر، امید علی

پیش زهرا کن آبرو داری / رو سپیدم کن ای رشید علی

جان تو، جان خواهرت زینب / ای علمدار کاروان حسین

حیدر بی مثال عاشورا / جان تو، جان دختران حسین

پسرم نکند کودکی شود تشنه / نکند دختری زمین بخورد

نشود با تو خیمه ای بی آب / نکند مادری زمین بخورد

دست هایت اگر زمین افتاد / نام زهرا به لب ببر، جان گیر

بدنت را سپر کن و بشتاب / خم شو و مشک را به دندان گیر

تشنه لب مشک آب را بردار / به لب کودک بگیر عباس

تیر وقتی به چشم هایت خورد / مدد از زانوان بگیر عباس

دست وقتی که نیست با صورت / از سر زین به خاک می افتی

غرق در تیر، ای کمان ابرو / به زمین چاک چاک می افتی

مادری می رسد به بالینت / دست دارد به روی پهلویش

کاش چشمت نبیندش وقتی / جای یک دست مانده بر رویش

روضه شهادت امام علی

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا