دستهبندی نشده
قصۀ جوجه کوچولو، تیتاب تیتاب بدو + دانلود قصۀ صوتی
داستان کودکانه کوتاه جوجه کوچولو، تیتاب تیتاب بدو
خانم مرغه هر روز با سه جوجه خود برای خوردن دانه و کرم به باغ میروند. یک روز سر راه خود سگی را میبینند که با طناب به درخت بسته شده است و واق واق میکند.
جوجهها هم با زبان خوش و هم با تهدید سعی میکنند از کنارش رد شوند، اما او هر بار فریاد میکشد و آنها را میترساند.
خب بچه ها اگه دوست دارید بدونید سرانجام داستان جوجه کوچولو، تیتاب تیتاب بدو ، چی میشه می تونید این قصه رو از همینجا گوش کنین.
دانلود قصۀ صوتی جوجه کوچولو، تیتاب تیتاب بدو
حتماً بخوانید: