دسته‌بندی نشده

زروان

زُروان به معنی زمان (در حالت عام) و زمان بی‌کران (در اوستا akarana zorvan)(در حالت خاص) نام خدایی است که به باور فرقه‌ای از زرتشتیان به نام زروانیان، هرمزد و اهریمن از او زاده شدند. زروان در اوستا از ایزدان کم اهمیت است ولی ظاهراً در اواخر دوران ساسانی جایگاهی بسیار بلندپایه یافته‌ بود. زروان به معنی قضا و قدر هم به کار رفته‌است.

اسطورهٔ زایش هرمزد و اهریمن از زروان:
این اسطوره بطور خلاصه بدین گونه است که زروان هزار سال در آرزوی فرزند به قربانی ایستاد.(باید توجه شود که در باورهای اسطوره‌ای ایران این نفس عمل قربانی‌ است که خاصیت دارد) پس از هزار سال شکی به وجود او افتاد. بر اثر قربانی‌ها هرمزد و بر اثر آن شک اهریمن در زهدان او پدید‌ آمد.

زروان که دانست هرمزد به دهانهٔ زهدان نزدیکتر است قصد کرد که پادشاهی را به فرزندی که نخست زاده ‌شود بسپارد. هرمزد بنا به سرشتش (آگاهی مطلق) از این تصمیم مطلع شد و برادر خود را نیز آگاه نمود. اهرمین تلاش کرد که نخست از زهدان بیرون بیاید ولی چون هرمزد به خروجی نزدیکتر بود موفق نشد پس شکم را درید و از آن طریق بیرون آمد.

زروان به اهریمن گفت که فرزند من نیک و خوشبو است ولی تو پلید و گنده‌ هستی. پس آنگاه هرمزد نیک و آراسته و خوشبو به جهان آمد. زروان بنا به عهدی که کرده بود به ناچار پادشاهی جهان را به مدت نه‌هزار سال به اهریمن سپرد. ولی پادشاهی مطلق جهان پسین به هرمزد خواهد رسید و هرمزد در نهایت بر اهریمن چیره خواهد شد. پس زروان به هرمزد دسته‌ای بَرسَم داد.

Imageنکاتی چند راجع به زروان:
زروان به عنوان زمان (و مکان) بی‌کرانه و مطلق خداییست که حتی شناختش برای خدایان دیگر ممکن نیست و هیچ چیز از سیطرهٔ او خارج نیست. (نوعی حالت وحدت وجودی)
در وداها (اساطیر هندوان) خدایی به نام پرجاپتی وجود دارد که شباهت بسیاری با زروان ایرانی دارد. این خدا در سروده‌های کهن‌تر ودا وجود ندارد.

شادروان مهرداد بهار معتقد بود که مفهوم زروان (با خصوصیاتی که در نوشته‌های فارسی میانه به او نسبت داده‌ شده است) خاستگاهی غیر ایرانی داشته و متعلق به ساکنان بومی ایران پیش از ورود آریاییها بوده‌است و بعدها بر اثر آمیزش اقوام و فرهنگها، زروان کم‌اهمیت اوستایی به مقام شامخ زروان متون فارسی میانه می‌رسد.

واژه زروان از اوستایی zaurvan به معنی پیری آمده است. این واژه از ریشه هندواروپایی (ger(e به معنی بزرگسال شدن آمده و با واژه‌های آسی zarond (پیرمرد)، سانسکریت jara (پیری) و یونانی geron (پیرمرد) از یک ریشه است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا