دسته‌بندی نشده

دلنوشته امید به زندگی فوق العاده عاشقانه و دلگرم کننده

دلنوشته امید به زندگی

پیش ترها، روزهایم را تنها می گذاشتم و
در پی گل های بابونه ی دوست داشتنی
سایه به سایه، ابر غم را کنار می زدم و
به بلندای امید صعود می کردم
آنگاه به تماشای آسمان پر ستاره ی عمر کمر خمیده ی خود می ایستادم.
پیشترها خودم را زده بودم به بی تفاوتی تاریخی و
بی خیال و یاغی گونه، در شب های بسیار تاریک
آواز برای خورشید بر می آوردم
و بر جاده های گرسنگی، نقش نان را می کشیدم.
اکنون بعد از آشنایی با تو و نفس های پر حسرت شعر غمگین پشیمانی از زیست…

separator line

دلنوشته امید به زندگی رمانتیک

اشکالی ندارد
اشک چشم هایت را پاک و بخواب .
هیچ کس برای ما متاثر نخواهد شد
و هیچ کس نخواهد فهمید که بر ما چه گذشت ..
کسی گرد اندوه را از شانه های ما نخواهد تکاند .
انتظار مایوس کننده ایست
کسی برای نجات ما نخواهد امد
و سال ها بعد در سطر های هیچ کتاب انقلابی و قهرمانی اسمی از ما نخواهد بود .
مارا خیلی زود فراموش خواهند کرد
و این سخترین باگ انسان بودن است
که هر چیز را فراموش میکند حتی تلاش های مستمر برای زدودن اندوه

در سیاهی …

متن مهدی قربانی زیناب

separator line

دلنوشته امید به زندگی عاشقانه

برای تو که ؛
نه نامه هایم را خواندی
نه شعر هایم را شنیدی
کاش تاری از موهای سپیدم را باد به دستت یا
نگفته های در آب روان شده ام را دریا به گوشت برساند.
اما میدانم باز هم، نه می شود نه می رسد نه تو حواست هست…
فقط یک امید برایم باقی مانده؛
که ای کاش برای من که سرشار از تو هستم
خدا پیغام رسان باشد…

separator line

دلنوشته امید به زندگی عارفانه

در راهی که به خدا میرسد، “امید بی پایان” تنها توشه ی ماست.
امید مانند ستاره قطبی در تاریکی می درخشد.
امید مانند سایه در تنهایی همدم توست.
بی تردید راه زندگی سخت و پرت و تاریک است، اما فقط برای کسانی که ناامیدند.

separator line

دلنوشته امید به زندگی خاص

بشکن این آینه را صبح امید نزدیک ست …

در ظلمت شب بود
که با ماه سخن گفتم
گفتم بشکن
آینه ظلمیست
در چشم من اشکی و تو قبحیست
شب را به خموشی تو سحر کن
در صبح سپیدی تو نظر کن
شاید که همان صبح
امید ست
روشنگر آن
نور سپید است

separator line

دلنوشته امید به زندگی انگیزشی

هر چقدر هم که فکر می کنم، دلیلی برای کم آوردن پیدا نمی کنم!
هنوز خیلی زود است برای تسلیم شدن رفیق!
دنیا هنوز خیلی چیز ها را به ما بدهکار است ها!
مگر چکار کرده ایم که به این زودی ها خسته بشویم و زانوی غم بغل بگیریم؟
کدام شادی های واقعی نصیب مان شده؟
کدام خنده های از ته دل سهم مان شده!
کدام اشک های از سر شوق مهمان، چشمانمان شده؟
کدام یار، تنها بارِ قلب مان شده؟
کدام آغوشِ امن و تکیه گاه محکم، حاکم احساسِ مان شده؟
کدام همدم پای گریه و بغضمان نشته؟

هنوز خیلی زود است برای تسلیم شدن رفیق!

separator line

عاشقانه ترین و احساسی ترین دلنوشته در مورد سایه

دلنوشته ناب و احساسی درباره قضاوت بیجا

ناب ترین و عاشقانه ترین دلنوشته های تاثیرگذار

متفاوت ترین و خاص ترین دلنوشته در مورد نقاب

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا