دسته‌بندی نشده

در شب اول قبر بر ما چه میگذرد؟

مقدمه ای در مورد شب اول قبر

شب اول قبر؛ شبی است که همه ی ما آن را تجربه خواهیم کرد از هولناك‌ترين عذاب‌هاي قبر كه ميت در شب اول قبر به آن مبتلا مي شود، فشار قبر است كه مومن و كافر، كوچك و بزرگ، بايد حد طبيعي و ناگزير آن را تحمل كنند اما اين فشار تحت اعمال انسان و پرونده اي كه با اوست بسيار متغير است.با دلگرم همراه باشید تا درمورد شب اول قبر بیشتر بدانیم…

شب اول قبر

نوشته های مشابه

شب اول قبر

در شب اول قبر بر مرده چه میگذرد؟

مرگ، حقیقتی است ناشناخته که ذهن تمامی انسان‌های کره خاکی را گاه به گاه به خود مشغول می‌سازد.

در روایتی از حضرت علی (ع): در بخشی که مربوط به مرگ مؤمنان و مشاهدات آنان است این چنین می فرماید:

… او می شناسد کسی را که او را غسل می دهد و قسم می دهد افرادی را که جنازة او را حمل می کنند که به سرعت ببرند و زودتر به خاک بسپارند و وقتی که او را وارد در قبرش می کنند دو مَلَک به نزد او می آیند و آن دو، دو فرشتة بازپرسی و باز جوئی کننده از عقائد و کردار او هستند …

بر اساس نصوص برخی روایات می‌توان وقوع برخی رویدادها در شب اول قبر را قطعی دانست:

حضور ملائکه

بررسی مجموع روایات نشان می‌‌دهد پس از آنکه فرد در قبر گذاشته می‌شود دو فرشته به نام‌های نکیر و منکر بر وی وارد شده و از اعمال کلی او سۆال می‌شود و کیفیت ایمان وی مشخص می‌گردد. در روایت زیر چنین آمده است:

أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) یَقُولُ‏: «إِذَا وُضِعَ الرَّجُلُ فِی قَبْرِهِ أَتَاهُ مَلَكَانِ مَلَكٌ عَنْ یَمِینِهِ وَ مَلَكٌ عَنْ شِمَالِهِ وَ أُقِیمَ الشَّیْطَانُ بَیْنَ یَدَیْهِ عَیْنَاهُ مِثْلُ النُّحَاسِ … ».

امام صادق (علیه السلام) می‌فرمایند: «زمانی که فردی را در قبرش قرار می‌دهند دو ملک بر او وارد می‌شوند. فرشته‌ای از سمت راست او و فرشته‌ای از سمت چپش در کنارش قرار گرفته و شیطان در مقابلش می‌ایستد در حالی که چشمانش هم‌چون شعله بدون دود می‌ماند … ».

سوالات حتمی قبر

بر اساس آنچه در روایات آمده است سوال از چهار چیز در قبر حتمی:

1ـ پروردگار و رب

2ـ دین

3ـ پیامبر

4ـ امام

پاسخ فرد به هر یک از این سئو الات بسته به عملکرد او در دنیا خواهد داشت و سرنوشت او را در برزخ مشخص می‌سازد.

در روایت چنین آمده است:

أَبِی الْحَسَنِ (علیه السلام) قَالَ: «یُقَالُ لِلْمُۆْمِنِ فِی قَبْرِهِ مَنْ رَبُّكَ قَالَ فَیَقُولُ اللَّهُ فَیُقَالُ لَهُ مَا دِینُكَ فَیَقُولُ الْإِسْلَامُ فَیُقَالُ لَهُ مَنْ نَبِیُّكَ فَیَقُولُ مُحَمَّدٌ فَیُقَالُ مَنْ إِمَامُكَ فَیَقُولُ فُلَانٌ فَیُقَالُ كَیْفَ عَلِمْتَ بِذَلِكَ فَیَقُولُ أَمْرٌ هَدَانِی اللَّهُ لَهُ وَ ثَبَّتَنِی عَلَیْهِ فَیُقَالُ لَهُ نَمْ نَوْمَةً لَا حُلُمَ فِیهَا نَوْمَةَ الْعَرُوسِ ثُمَّ یُفْتَحُ لَهُ بَابٌ إِلَى الْجَنَّةِ … ».

امام رضا (علیه السلام) می‌فرمایند:

«به مۆمن در قبرش گفته می‌شود: پروردگار تو کیست؟ پاسخ می‌دهد الله. سپس به او گویند: دین تو چیست؟ جواب دهد اسلام. بعد از او می‌پرسند: پیامبر تو کیست؟ در جواب گوید محمد (صلی الله علیه و آله).

از او سوال می‌شود: امام تو که بود؟

پس گوید فلان کس. در نهایت از او سۆال می‌شود: چگونه بر این راه قرار گرفتی؟ پاسخ می‌دهد: امری است که خداوند مرا بر آن رهنمون ساخت و ثابت قدم گردانید. پس به او می‌گویند هم‌چون عروسان [با آرامش] بخواب. سپس دری به سوی بهشت بر او گشوده خواهد شد … »

فشار قبر

از امور مسجل دیگری که در قبر اتفاق خواهد افتاد فشار قبر است که در روایت با عنوان «ضَغْطَةِ الْقَبْر» مذکور است. اصحاب ائمه (علیهم السلام) همواره در این زمینه از ایشان پرسش کرده و فراگیر بودن آن بین تمامی افراد را جویا می‌شدند.

كلینى روایت می‌كند أبو بصیر گوید:

من به حضرت صادق (علیه السّلام) عرض كردم: آیا كسى از فشار قبر رهایى پیدا می‌كند؟ حضرت فرمودند: پناه به خدا از فشار قبر؛ چه قدر افرادى كه از فشار قبر رهایى پیدا كنند كم هستند.

و سپس فرمودند: چون عثمان، رقیّه دختر رسول خدا (صلی الله علیه و آله) را كشت، رسول خدا (صلّى الله علیه و آله) بر كنار قبر او ایستادند و در حالی كه سر خود را به آسمان بلند نموده و اشک از چشمانشان جارى بود به مردم فرمودند: من رقیّه دخترم را به یاد آوردم و نیز به یاد آوردم آنچه را كه به او رسیده بود پس دلم شكست و خواستم كه خدا او را از فشار قبر برهاند و عرض كردم: بار پروردگارا به خاطر من رقیّه را از فشار قبر برهان.

پس خداوند او را به خاطر پیامبر رهانید».

قبر

کسانی که در دریا می‌میرند یا خاکستر می‌شوند و … نیز شب اول قبر دارند؟

بر اساس آیات و روایات، روح انسان پس از مرگ و انقطاع از بدن مادی، خود را با بدن برزخی و قالب مثالی می‌یابد. بدن مثالی شباهت بسیار زیادی به بدن دنیوی انسان دارد؛ ولی در عین حال بدنی است که با نظام و قوانین عالم برزخ سازگار است و با بدن دنیوی، تفاوت‌هایی دارد. عذاب قبر و فشار آن و شادی‌ها و فراخی‌هایش، مرتبط با عالم برزخ بوده و با قالب بدن برزخی، صورت می‌گیرد.

از این رو اگر مرده‌ای را بسوزانند یا به دریا بیندازند و یا آن را مومیایی کرده و در محفظه‌های خاصی نگه دارند؛ باز هم مسائل شب اول قبر برای آنان خواهد بود و شب اول قبر آن‌ها همان شبی است که این بدن‌ها به دریا انداخته شد، یا طعمه حریق گشته یا خوراک حیوانی قرار گرفته است. شب اول قبر شهیدانی که پس از مدت مدیدی، اجساد مقدس و مطهرشان یافت می‌شود؛ همان شبی است که در بیابان مانده‌اند.

كلینى روایت می‌كند یونس می‌گوید: «من از حضرت راجع به شخصى را كه به دار آویخته‏اند سۆال كردم كه آیا او را هم عذاب قبر میدهند؟ حضرت فرمود: آرى خداوند عزّ و جلّ به هوا امر می‌كند كه او را در فشار خود بگیرد».

شب اول قبر

واقعیتهایی در مورد شب اول قبر

اللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِكَ مِنْ عَذَابِ الْقَبْرِ وَ مِنْ ضِیقِ الْقَبْرِ وَ مِنْ ضَغْطَةِ الْقَبْر. (مكارم الأخلاق،قسمتی از دعای هر صبح وشام از امام صادق ص 279) خداوندا از عذاب قبر و تنگى و فشار قبر بتو پناه میبرم .

به محض ورود میت به قبر ، شب اول قبر آغاز می شود .که ممکن است تحمل همان سختی های اولیه ، جهت آشنایی با جهان آخرت ، پذیرفتن حقایق هولناکی چون حساب و کتاب ،نکیر و منکر ،برزخ و قیامت و… باشد.لذا سخت ترین شبی است که میت تجربه می کند و گریزی از آن نیست اما چون به شدت متاثر از اعمال و نیات افراد است ،می توان کیفیت آن را به دست خود تغییر داد و از وحشت و فشار آن کاست و بزرگانی چون ائمه معصومین را به فریادرسی طلبید.

لذا هر چند شب اول قبر حتی برای مومن هم سخت است اما با وجود فرشته های الهی و اعمال نیک خود مومن و حضرات معصومین ، می تواند برای مومن بسیار آسانتر و بلکه غیر قابل مقایسه با شب اول قبر کافر و فاسق باشد

سوالات نکیر و منکر از مهمترین حوادث شب اول قبرند.

بنابر روایاتی که در حد تواترند ، این دو فرشته( که هیبت زیادی داشته و موجب رعب میت می شوند) ماموران خداوند برای بررسی اعتقادات شخص تازه ‌در گذشته هستند. در برخی روایات از این دو فرشته به «دو نگهبان قبر» تعبیر شده است.

نکیر و منکر در شب اول قبر وارد می شوند. یکی در جانب راست و دیگری در جانب چپ متوفی قرار می گیرد و شروع به پرسیدن سوالاتی از او می کنند.

این سوالات راجع به اعتقادات مهم، همچون خدایت کیست. پیامبر و امامت کیست. و جوانیت را در چه راهی صرف کردی می باشد. قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: «إِنَّ الْعَبْدَ إِذَا دَخَلَ حُفْرَتَهُ یَأْتِیهِ مَلَكَانِ:اَحَدُهُمَا مُنْكَرٌ وَ الْآخَرُ نَكِیرٌ، فَأَوَّلُ مَا یَسْأَلَانِهِ عَنْ رَبِّهِ وَ عَنْ نَبِیِّهِ وَ عَنْ وَلِیِّهِ، فَإِنْ أَجَابَ نَجَا، وَ إِنْ تَحَیَّرَ عَذَّبَاه»،(كشف المحجة لثمرة المهجة، ص: 273) رسول خدا صلى اللَّه علیه و آله و سلّم فرموده است: همانا بنده هنگامى كه داخل قبر خود شود دو ملك نزد او حاضر شوند (یكى منكر و دیگرى نكیر است) و اول چیزى كه از وى سؤال كنند (از پروردگار، و پیغمبر، و امام او سؤال نمایند) پس اگر جواب دهد نجات یافته است، و اگر متحیر بماند و جواب نگوید عذابش نمایند.

پیغمبر- صلّى اللّه علیه و آله و سلّم- سؤال كردند، فرمود: نماز از واجبات دین است …شفیع نزد ملك الموت، و مونس قبر و فرش زیر پهلو است. جواب نكیر و منكر است.

از امام صادق(علیه السلام) نقل است که:

چون در قبر خود داخل شود دو فرشته قبر (نكیر و منكر) نزد او آیند در حالى كه موهاى خود را به زمین می كشند و با پاهاى خود زمین را می شكافند، صداى ایشان مانند صداى سخت رعد و چشمهایشان مانند برق خیره‏كننده چشم است و به او می گویند: كیست پروردگار تو و چیست دین تو و كیست پیغمبر تو؟ می گوید: خدا پروردگار من و اسلام دین من و محمد (ص) پیغمبر من است، پس به او می گویند خداوند تو را در آنچه كه دوست می دارى و به آن راضى و خشنودى ،ثابت و استوار گرداند. (طرائف الحكم یا اندرزهاى ممتازترجم ه‏ج‏2،152 )

نیز در خبرست آن شب كه مرده را در گور نهاده باشند منكر و نكیر علیهما السّلام مى‏آیند بر روى سیاه و چشمهاى أزرق ، و به دندان پیشین زمین می درند، و همچون رعد می غرّند، و از هر دو چشمانشان آتش می جهد، اگر مرده مؤمن و طاعتكار بود عقل و هوشش بجاى بماند و به جواب و حجّت ، ایشان را دفع كند و قبر وى باغی گردد از باغ‏هاى بهشت، و اگر کافر و فاسق باشد در ماند و قبرش گودالى گردد از گودالهای‏هاى دوزخ. (شهاب الأخبار با ترجمه،متن،80 ،الباب الاول)‏

تعابیری همچون « شرّ نکیر و منکر » یا « هول نکیر و منکر » که در روایات آمده است، به دلیل ترس و اضطرابی است که با دیدن این دو فرشته، به سراغ میت می‌آید؛ از این رو خواندن سوره ملک، برای خلاصی از ترس و وحشت پس از مرگ سفارش شده است؛ در برخی دعاها نیز خلاصی از این مرحله دشوار طلب شده است.

همچنین به نزدیکان میت سفارش شده است که پس از خاکسپاری، میت را تنها نگذارند و با تلقین به او، در پاسخ دادن به سئوالات نکیر و منکر یاری‌اش کنند). اصول کافی،‌ باب المسأله فی القبر 2/ 634 و 3/201 )

البته در برخی روایات نقل است که سوال قبر مخصوص همه نیست بلکه فقط از کسانی که دارای ایمان محض یا کفر محض هستندسوال می شود و حساب و کتاب بقیه موکول به روز قیامت است .

لَا یُسْأَلُ فِی الْقَبْرِ إِلَّا مَنْ مَحَضَ الْإِیمَانَ مَحْضاً أَوْ مَحَضَ الْكُفْرَ مَحْضاً وَ الْآخَرُونَ یُلْهَوْنَ عَنْهُم( الكافی، ج‏3، 235)

در قبر سوال نمی شود مگر از کسانی که ایمان خالص یا کفر خالص دارند و از افراد دیگر صرف نظر می شود.

این روایت به صورتهای دیگر نیز از ائمه معصومین نقل شده است.

ابوبکر حضرمی می گوید از امام صادق(علیه السلام) پرسیدم:

من المسئولون فی قبورهم: از چه کسانی در قبرهایشان سوال می شود فرمود: از کسانی که ایمان خالص یا کفر خالص دارند. (فروع کافی ،ج2،ص 237)

به دلیل تناقضی که این روایات با دسته ای دیگر از روایات مربوط به عمومیت سوال نکیر و منکر دارند، بعضی از علما معتقدند که سوالهای خاص(بررسی دقیق اعمال) مربوط به مومن محض و کافر محض است و از دیگران فقط راجع به کلیات سوال می شود و از جزئیات در قبر پرسیده نمی شوند.(عالم برزخ در چند قدمی ما: محمد محمدی اشتهاردی، ص109)

شاید به دلیل همین حساب و کتاب است که برخی روز قیامت بی حساب و معطلی وارد بهشت یا جهنم می شوند اما بقیه باید اعمالشان به دقت مورد محاسبه قرار گیرد.

امير المؤمنين مي فرمايند :

زماني كه ميت را داخل در قبر مي كنند خداوند دو ملك به سراغ او مي فرستد.(اسم آنها منكر و نكير است )اول چيزي كه از آن سؤال مي كنند از پروردگارش است ، سپس ازپيامبر و بعد از آن از امام و ولي او سوال خواهند نمود .

،امير المؤمنين مي فرمايند :

زماني كه ميت را داخل در قبر مي كنند خداوند دو ملك به سراغ او مي فرستد.(اسم آنها منكر و نكير است )اول چيزي كه از آن سؤال مي كنند از پروردگارش است ، سپس ازپيامبر و بعد از آن از امام و ولي او سوال خواهند نمود .

پس از آنكه ميت را در قبر گذاشتند و با خاك رويش را پوشاندند باذن الهي دو فرشته از جانب خدا ، به صورت هولناك و وحشت انگيز وارد قبر مي شود.

آن دو فرشته به فرموده امير المؤمن :

موي بدنشان آنقدر بلند است كه روي زمين كشيده مي شود و با انياب خود زمين را مي شكافند ، صدائي دارند چون رعد قاصف ، ديدگاني چون برق خاطف ، برقي كه چشم را مي زند ، ميت را مورد سوال قرار مي دهند .لحظات هولناك ، وحشتناك ، سخت و كمر شكن براي ميت آغاز مي شود .

سعادتمند كسي است كه در دنيا مؤمن بوده و با انجام اعمال نيك توشه و آذوقه براي آخرت مهيا كرده باشد .

اولين سوال قبر درباره پروردگار بي همتاست خواهد بود‌:

پروردگارت چيست ؟ اگر ميت مؤمن باشد و از بندگان خاص خدا در جواب كلمه طبية

( لا اله الا الله ) به زبانش جاري خواهد شد و اگر مؤمن نباشد زبانش بند خواهد آمد و پس از آن دچار عذاب الهي خواهد شد .

دومين سؤال دربارة رسول خدا (ص) پرسيده مي شود : پيغمبرت كيست ؟ سبك بال آن كسي است كه در پاسخ بگويد :(اشهد ان محمداً رسول الله )

سومين سوال از ولي و امام هر كس خواهد بود . چه كسي را پيشوا و امام و رهبر خويش قرار دادي ؟‌سعادتمند كسي آن كسي است كه بگويد اشهد ان امير المؤمنين علياً ولي الله ؛ اگر ميت توانست به اين سوالات پاسخ صحيح بگويد ،قبر او تا آنجا كه چشمش كار كند گشاده خواهد شد و دري از درهاي بهشت را برويش باز مي كنند و به وي مي گويند :

با ديدة روشن و با خرسندي خاطر بخواب آن طور كه جوان نورس و آسوده خاطر مي خوابد و اين دعاي خير همان است كه خداي تعالي درباره اش فرمود : (بهشتيان آن روز بهترين جايگاه و زيباترين خوابگاه را دارند )

البته پاسخ به سوالات خيلي سخت خواهد بود و دشمن بزرگ انسان يعني شيطان هم در قبر هم بيكار نخواهد نشست و انسان را آنجا هم رها نكرده و همواره سعي در گمراهي و انحراف خواهد نمود ، كسي كه در دنيا مطيع شيطان بوده زبانش بند خواهد آمد و به اين سوالات نخواهد توانست پاسخ بگويد يعني (اگر ميت دشمن پروردگارش باشد ، فرشته اي بصورت زشت ترين صورت و جامه و بدترين چيز نزدش مي آيد و به وي مي گويد :

بشارت باد تو را به ضيافتي از حميم دوزخ ، جايگاه آتشي افروخته و او نيز شوينده خود را مي شناسد و حايل خود را سوگند مي دهد كه مرا به طرف قبر مبر و چون داخل قبرش مي كنند ، دوفرشته ممتحن نزدش مي آيند و كفنش را از بدنش انداخته ، مي پرسند :پرورگار تو و پيغمبرت كيست ؟ و چه ديني داري ؟

مي گويد : نمي دانم .

مي گويند :هرگز نداني و هدايت نشوي پس او را با گرزي آنچنان ني زنند كه تمامي جنبنده هايي كه خدا آفريده ، به غير از جن و انس همه از آن ضربت تكان مي خورند .

آنگاه دري از درهاي جهنم برويش باز نموده ، به او مي گويند :

بخواب با بدترين حال ، آنگاه قبرش را آن قدر تنگ مي شو كه بر اندامش مي چسبد ، آنطور كه نوك نيزه به غلافش بطوريكه دماغش يعني مغز سرش از بين ناخن ها و گوشتش بيرون آيد و خداوند مار و عقرب زمين و حشرات آن را بر او مسلط مي كند تا نيشش بزنند و او بدين حال خواهد بود ، تا خداوند از قبرش مبعوث كند ، در اين مدت آنقدر در فشار است كه دائماً آرزو مي كند كاش مي شد كه قيامت قيام كند .

پس طبق همین روایات میتوان سوالات را در ۱۳ ردیف دسته بندی کرد…

از خدا، از پیامبر، از دین، از کتاب، از امام، از عُمر، از اموال، از دوستان، از قبله، از نماز، از زکات، از حج، از روزه.

پاسخ این سؤالات چیست؟

خدا

پاسخ: سؤال سختی هست! خدای من همان خدایی است که خدایی جز او نیست. همان خدای رحمان و رحیم. همان خدایی که من را خلق کرد و به من روزی داد و مرا تنها نگذاشت.

پیامبر

پاسخ: حضرت محمد بن عبدالله صلی الله علیه و آله

دین

پاسخ: دین مبین اسلام

کتاب

پاسخ: قرآن کریم

امام

پاسخ: امیرالمؤمنین حضرت علی علیه السلام؛ به همراه یازده تن از فرزندان پاک ایشان علیهم السلام.

عُمر (عُمرمان را در چه راهی فانی کرده‌ایم؟)

پاسخ: حدود ۱۸ سال درس خواندم. مدرک گرفتم. رفتم سرکار برای کسب روزی حلال. عبادت خدا هم انجام دادم. به مردم خدمت کردم. با اهل خانواده خوش اخلاق بودم. جای شما خالی به زیارت معصومین علیهم السلام رفتم. به فقیران تا جایی که توان داشتم کمک کردم.

اموال (اموالمان را در چه راهی خرج کرده‌ایم؟)

پاسخ: هزینه های زندگی را پرداخت کردم تا خانواده‌ام راحت‌تر زندگی کنند. پول مدرسه بچه‌ام را دادم. برایش عروسی گرفتم. (به صورت مجاز) بخشی از پولم رو صرف تهیه مسکن کردم و یک عمر به صاحب خانه اجاره دادم!

دوستان (با چه کسانی دوست بوده‌ایم؟)

پاسخ: با آدم‌های خوبی دوست بودم. اهل نماز و روزه و خمس بودند.

قبله

پاسخ: کعبه

نماز

پاسخ: از همان اول سن تکلیف، نمازهایم را خوانده‌ام. گاهی قضا شدند و گاهی یادم رفت. اما این اواخر سعی کردم قضای آن‌ها را بخوانم.

زکات

پاسخ: پرداخت کرده‌ام

از حج

پاسخ: مستطیع بودم و رفتم. (یا مستطیع نبودم و نرفتم با اینکه خیلی دوست داشتم بروم)

روزه

پاسخ: از همان روز اول، همه‌ی روزه‌هایم را گرفتم

*سؤالات فوق به دو دسته تقسیم می‌شوند:

۱ـ سؤالات اعتقادی:

خدا، پیامبر، دین، کتاب، امام، قبله

۲ـ سؤالاتی که مرتبط با اعمال هستند؛

این سؤالات خودشان دو دسته هستند:

الف) اعمال ثابت و روزانه یک مسلمان:

نماز، زکات، حج، روزه

ب) اعمالی که مرتبط با روش زندگی ما هستند:

دوستان، اموال، عُمر

شاید بتوان گفت که با یک زندگی عادی و بدون مشقت، ۱۰ سؤال از سؤالات فوق را بتوانیم به راحتی پاسخ دهیم. (دسته اول و دوم)

به نظر میرسد دسته سوم سؤالات هستند که افرادی مثل من، در پاسخ دادن به آن با مشکل مواجه هستند. مخصوصاً سؤالی که در مورد «عُمر» پرسیده می‌شود

پیامبراکرم صلی الله علیه و آله فرمود:

شدیدترین ساعات بر میت شب اول قبر است. این همان شب اولی است که او را دفن می کنند. اما چون تحیری دارد که هنوز خود را نیافته و نمی‌خواهد در آن قبر زندگی کند ترس دارد.

در توصیه‌های دینی ما اکیداً گفته شده که مراعات حالات اولیه‌ی میت را بکنید. که او خود را بیابد و در درک آن حالات و رفع سردرگمی و گیجی او را کمک بدهید.

1ـ در قدم اول گفته شده که هنگام غسل آب داغ بر روی فرد نریخته و ادب بدن را حفظ کنید. در روایت داریم که با او مدارا کرده و مهربان باشید. چون شخص میت در آن جا حضور داشته و گمان می‌کند که همان بدن است. چه بسا زمانی که می‌خواهند او را چپ و راست کنند اذیت می‌شود. او مانند تنه‌ی درخت نیست که هر کاری خواستند بکنند و آب داغ هم بر روی او بریزند!

در روایتی از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله است که خدا غضب می‌کند بر کسی که با مؤمن ضعیفی مدارا نمی‌کند. این میّت الان مؤمن ضعیف است و دست او از همه جا کوتاه بوده و کاری از او بر نمی‌آید بنابراین باید مراعات او را کرد.

2ـ در قدم دوم گفته شده وقتی او را تشییع می‌کنید و به سمت قبر می‌برید، آهسته آهسته ببرید. با شتاب نبرده و ناگهان او را وارد قبر نکنید. چون او هنوز خود را نیافته و خیلی سخت است که بدن او وارد حفره شود.

امام صادق علیه السلام فرمودند که میّت را در چند قدمی قبر بر روی زمین بگذارید، چند لحظه صبر کنید. بعد بلند کنید و یک مقدار جلوتر ببرید، برای بار دوم بر روی زمین بگذارید. باز یک مقدار جلوتر ببرید و برای بار سوم همین کار را تکرار کنید. در آخر در کنار قبر بر روی زمین بگذارید، چون قبر وحشت‌های زیادی دارد. بگذارید آمادگی پیدا کند. برای بار چهارم او را بلند کنید و بدن را وارد قبر کنید.

چقدر خوب است افرادی که این آداب را می‌دانند و می‌خواهند این کارها را بکنند در موقع دفن زیارت عاشورا بخوانند. یا صدای قرآن و ذکر و صلوات بلند شود. ما نمی‌دانیم ارتباط آن چیست ولی فقط می‌دانیم که ذکر به میت کمک می‌کند که زودتر خود را بیابد.

3ـ در قدم سوم گفته شده که وقتی اورا داخل قبر می‌گذارید تلقین همراه با تکان دادن بکنید.

یعنی شخصی که وارد قبر می‌شود میت را تکان داده و به او تفهیم کند که کجا است. به او بگوید توجه داشته باش، حواس خود را جمع کن و نترس. وقتی که دو ملک می‌آیند و از تو سؤال می‌کنند به آن‌ها این جواب‌ها را بده.

4ـ در قدم چهارم گفته شده که وقتی روی قبر را پوشاندند، نزدیکان میت که او در زمان حیات با آن‌ها انس داشته و صدای آن‌ها برای او آشنا است در کنار او بمانند. یک بار دیگر از روی قبر و در قسمت بالای سر او را تلقین کنند. حضرت زهرا علیها السلام در وصیت خود به امیرالمومنین علیه السلام فرمودند که بعد از مرگ من بالای سر من بنشین.

به درستی که این ساعتی است که میت نیاز دارد که افراد زنده یک انسی با او داشته باشند. یک دفعه نرفته و او را تنها نگذارند. متأسفانه گاهی اوقات در این زمان برخی از افراد به زور بستگان میت را از سر قبر دور می‌کنند. درست است که امکان دارد برخی از بستگان خیلی بی تابی کنند ولی این بی‌تابی کردن‌ها در آن زمان باید به گونه‌ای باشد که بیشتر به درد فرد متوفی بخورد.

یعنی انسان فقط نخواهد که غم خود را تخلیه کند. چند نفر از آشنایان او بمانند و این تلقینات را انجام دهند. این کارها قدم به قدم باعث می‌شود که فرد متوفی انس بگیرد.

فشار قبر یکی از حقایقی است که مؤمنان به آن اعتقاد دارند. منظور از قبر، قبر ظاهری افراد نیست؛ زیرا در مکانی که میت دفن می‌شود هیچ تغییری ایجاد نمی‌شود، علاوه بر این که عده‌ای به گونه‌ای می‌میرند که جسد آنان از بین می‌رود و یا هرگز دفن نمی‌شوند تا آن که بدنشان از بین می‌رود.

در روایتی از حال شخصی از امام صادق (علیه‌السلام) پرسیده می‌شود که بعد از کشته شدن همچنان بدنش بر “دار ” باقی است، آیا چنین شخصی عذاب قبر دارد؟

حضرت فرمود: بله.

بنابراین فشار قبر برای هر نوع مردنی قابل تصور است.

در مورد فشار قبر، برخی از اعمال است که باعث فشار قبر می‌شود و برخی از اعمال است که فشار قبر را از بین می‌برد، که به هر دو مورد اشاره می‌شود.

شب اول قبر

در شب اول قبر به ما چه میگذرد؟

عوامل ایجاد فشار قبر

در روایات وارد شده است که بیشترین علتی که انسان به عذاب قبر مبتلا می‌شود؛ به دلیل سخن‌چینی و بدخلقی و بی مبالاتی به نجاست بول (ادرار) است.

در روایت دیگر از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل شده است: «عذاب قبر به سزای سخن چینی، غیبت و دروغ است».

شب اول قبر

عوامل از بین رفتن فشار قبر

سوالات شب اول قبر

امام صادق (علیه‌السلام): هر چیزی قلبی دارد و قلب قرآن سوره یاسین است. کسی که آن را قرائت کند از فشار قبر ایمن خواهد بود،و … .

امام باقر (علیه‌السلام):کسی که بر تلاوت سوره زخرف مداومت نماید، خداوند در قبر، او را از حشرات و حیوانات سمی زمین و فشار قبر ایمن می‌نماید تا زمانی که در پیشگاه خداوند حاضر شود.

امام صادق (علیه‌السلام): کسی که بین ظهر پنجشنبه تا ظهر جمعه از دنیا برود، خداوند او را از فشار قبر ایمن میگرداند.

منصور بن حازم گوید: از امام صادق (علیه‌السلام) پرسیدم پاداش کسی که چهار بار حج بجا آورده چیست؟ فرمود: ای منصور کسی که چهار بار حج بجای آورد هرگز فشار قبر نبیند.

امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) فرمودند: کسی که در هر جمعه سوره نساء را بخواند از فشار قبر ایمن خواهد بود.

امام باقر (علیه‌السلام) در ضمن بیان اثرات زیارت امام حسین (علیه‌السلام) می‌فرمایند: زیارت امام حسین باعث ایمن بودن زائر از عذاب قبر می‌شود.

پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: سه طایفه از زن‌ها هستند که عذاب قبر از آن‌ها برداشته شود و با حضرت فاطمه دختر حضرت محمّد (صلی الله علیه و آله و سلم) محشور می‌شوند؛ زنی که بر تنگدستی شوهرش صبر کند، زنی که با شوهر بد اخلاق بسازد و زنی که مهریه اش را ببخشد.

از رسول خدا روایت شده است که صدقه دادن مؤمن از او آفت‌های دنیا و عذاب قبر و عذاب روز قیامت را برطرف می‌کند.

در پایان یادآور می‌شویم که اگر چه عذاب قبر بسیار رنج آور و سخت است، ولی همین فشار و عذاب قبر، کفاره‌ی گناه مؤمنان است تا در قیامت و هنگام رسیدگی به اعمال، از گناهان آنان کاسته شده باشد. در روایات متعددی به این حقیقت اشاره شده است؛ سکونی از امام صادق (علیه‌السلام) و ایشان از پدرش و از پدرانش، از امیر مؤمنان (علیه‌السلام) نقل کرده است که رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: فشار قبر برای مؤمن کفّاره نعمت‌هایی است که تباه کرده است.

شب اول قبر

پرسش در مورد شب اول قبر

زمانی که مرده را دفن می کنند از چه زمانی است و چقدر طول می کشد؟ آیا در آن لحظه کسانی که در دنیا برای آن مرده ای دعا می خوانند در آن لحظه به او می رسد و از عذاب او کم می شود؟

پاسخ :

قبل از هر چیز لازم است چند نکته را متذکر شویم.

1. انسان پس از مرگ وارد عالمی می شود به نام«عالم برزخ» حیات برزخ و حقیقت باطن همین عالم دنیاست. دنیا ظاهری دارد و باطنی، ظاهر دنیا که بدان عالم مُلک گفته می شود همین دنیای مادی که ما در آن زندگی می کنیم که خصوصیات خاص خودش را دارد(مکان، زمان، مادی بودن…) همین دنیا باطنی دارد که بعضی خصوصیات عالم دنیا را داراست. مثلاً شکل و اندازه و رنگ و بو در آن عالم هم وجود دارد و لکن ماده در آنجا نیست. صورت مردمان برزخی رنگ و اندازه مشخصی دارد و در آنجا خوشحالی و مسرّت و غضب و نگرانی هست در آ‌نجا نور هست و لکن آنجا ماده نیست

2. در بعضی از روایات از همین حیات برزخی به«عالم قبر» تعییر شده است. در روایتی است که از امام صادق ـ علیه السّلام ـ پرسیدند: برزخ چیست آن حضرت فرمود: قبر از هنگام مرگ آدمی است تا روزی که قیامت می شود.

پس مراد از قبر در بعضی روایات این گودال خاکی که بدن میت در آن جا می گیرد، نیست بلکه باطن همین قبر مراد است که همان عالم برزخ است از آنجایی که قبر خاکی جایگاه و محل استقرار بدن جسمانی است و عالم برزخ نیز جایگاه استقرار روح انسان است به عالم برزخ عالم قبر نیز گفته می شود.

شب اول قبر

در روایت مفصّلی است از حضرت امیرالمؤمنین که آن حضرت در وصف مرگ انسان و انتقال او به قبر و شاهدات او در قبر توضیحاتی می فرماید که ما به قسمتی از آن اشاره می کنیم، در بخشی که مربوط به مرگ مؤمنان و مشاهدات آنان است این چنین می فرماید: … او می شناسد کسی را که او را غسل می دهد و قسم می دهد افرادی را که جنازة او را حمل می کنند که به سرعت ببرند و زودتر به خاک بسپارند و وقتی که او را وارد در قبرش می کنند دو مَلَک به نزد او می آیند و آن دو، دو فرشتة بازپرسی و باز جوئی کننده از عقائد و کردار او هستند …

با توجه به دو نکته یاد شده و این بخش از روایت حضرت امیرالمؤمنین می توانیم نتیجه می گیریم که شب اول قبری که در روایات ما برای اموات ذکر شده و شرح حال آنها در قبر می باشد مراد شب اولی که ما به حساب دنیایی می سنجیم نیست یعنی این چنین نیست که اگر قسمتی را صبح دفن کنند حتما 10 یا 12 ساعت باید بگذرد تا شب هنگام شود آنگاه فرشتگان پرس و جو بیایند و از او سؤالاتی بنمایند بلکه به محض دفن شدن فرشتگان بازپرس به سراغ میت می آیند چرا که عالم برزخ شب و روزی چون عالم دنیا ندارد و اگر شبی برای میّت ذکر شده است، شاید شب برای او مشتمل می شود درست شبیه حالت خواب که آدم در خواب می بیند در شبی هولناک را می گذراند و حال آنکه در وسط روز خوابیده است همانگونه که در وسط روز انسان خواب شب تار را

می بیند، همین طور است که انسان را در روز دفن می کنند و همان لحظه شب اول قبر او باشد در حقیقت میت در عالم قبر و برزخ شب برای او نمایان می شود در این روایت هم آمده به محض دفن کردن میت فرشتگان بازپرس به سراغ میت می آیند.

البته شب اول قبر تنها برای کسانی نیست که دفن می شوند حتی کسانی هم که بدنشان دفن نمی شود، باز عذاب قبر دارند سؤال قبر دارند شب اول قبر هم خواهند داشت وقتی قبر را به معنی عالم برزخ گرفتیم و شب آنجا را هم، مخصوص به وضع آنجا دانستیم لذا لازم نیست تا حتماً میت دفن شود آنگاه مراسم شب اول قبر برزخ صورت پذیرد.

و امّا پرسش نهایی که مربوط به تأثیر دعا و یا خیرات بر آن میت است باید در جواب بگوئیم آنچه که از روایات استفاده می شود این است که هر آنچه برای اموات صورت می پذیرد به گونه ای به آنها می رسد.

از امام صادق منقول است: که بسا باشد که میّت در تنگی و شدّتی بوده باشد و حق تعالی به او وسعت دهد و تنگی را از او بردارد پس به او گویند که این فرح که تو را روی داد به سبب نمازی است که فلان برادر مؤمن برای تو کرد.

در روایت دیگری است که حضرت فرمود:

نماز و روزة و حجّ و تصدّق و سایر اعمال خیر و دعا و ثواب آن اعمال برای کسی که آن اعمال را انجام داده و برای مرده هر دو نوشته می شود و وارد قبر او می‌شود.

شب اول قبر

آیا دعا و خیرات از طرف زنده ها موجب کاهش عذاب قبر شخص مرده می شود؟ و اصولاً چه چیزهای موجب افزایش یا کاهش عذاب قبر می شود؟

آنچه به درجة اول مایة نجات و رهایی از عذاب قبر می شود، کارهای نیک و گفتار پسندیده ای است که انسان در طول حیات خود انجام داده است، اما پاسخ پرسش نخست این است که در مواردی شرع مقدس سرنوشت اموات را بوسیله ی کارهای نیک یابد دیگران قابل تغییر معرفی کرده است.

در یک قانون کلی حدیث می فرماید: هر کسی سنت و روش نیکی بنیاد گذارد برای او ثواب هر کسی که به آن عمل کند می رسد و هر کسی سنت و روش بدی بنیاد نهد برای او گناه و عقابی هر کسی که به آن عمل کند می رسد.

پیامبرـ صلّی الله علیه و آله ـ فرمود: روزی حضرت عیسی ـ علیه السّلام ـ از کنار قبری گذشت که صاحب آن در عذاب بود، سال بعد نیز گذر کرد ولی از عذاب صاحب قبر خبری نبود، سبب را از خداوند پرسید، وحی آمد که از این میّت فرزندی صالحی به بلوغ رسید و برای مردم راهی درست کرد و یتمی را پناه داد به برکت آن از پدر گذشتیم.

و نیز درباره بهبودی سرنوشت اموات می گوید: هرگاه کسی به نیّت وجه الله نذری کند تا ثوابش برای میتی باشد چنین نذری مفید و وفاء به آن لازم است.

بنابر احادیث صحیح و مشهور صدقه دادن بازماندگان برای اموات سودمند است.

در روایتی صحیحة سعد از پیامبرـ صلّی الله علیه و آله ـ می پرسد، آیا صدقه دادنِ من برای روح مادرم سودی دارد؟ پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ فرمود: بلی.

زیارت اهل قبور مستحب و سفارش شده است همچنین دعا

قرآن خواندن برای میّت مفید است. زیارت اهل قبور در روزهای جمعه موجب می شود امواتی که در تنگی و تنگناه باشند در فراخی قرار گیرند.

امام صادق ـ علیه السّلام ـ فرمود: هرگاه شخصی به نیّت میتی صدقه دهد، خداوند جبرئیل را فرمان می دهد که این هدیه را به قبر او برساند

نیز فرمود: بواسطة نمازی که برای میت خوانده می شود تنگی قبر او به فراخی تبدیل می شود.

ابن عباس در روایتی از رسول اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ نقل می کند: خواندن سورة«تبارک الملک» بر سر قبر میت مایة نجات از عذاب قبر است.

از کتاب دعوات قطب راوندی نقل شده است که؛ هرگاه میتی دفن شد، بر قبر او سه بار این جمله را بخوانند، خداوند عذاب را از او تا روز دمیده شدن صور برمی دارد، اللهم انی اسئلک بحق محمد و آل محمد ان لا تغذب هذا المیت.

رسول اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ و پس از خاکسپاری دختر گرامی خود(رقیه) با چشم گریان فرمود: از خدای سبحان خواستم عذاب قبر را از او بردارد و خداوند او را بخشید. پس دعا مؤثر است.

مشهور دانشمندان و علماءِ اصلِ بهره مند شدن اموات؛ از فواید اعمال صالحه و خیراتی که بازماندگان برای آن ها می فرستد را تایید و پذیرفته اند هم چنین رهایی و یا تخفیف عذاب قبر بواسطة کارهای نیک بازماندگان.

امام صادق(عليه السلام) فرمود: براى هر چيزى قلبى است و قلب قرآن سوره ياسين است، هر كس هر روز يا هر شب بخواند… ، قبرش تا هر كجا چشم ببيند فراخ و گسترده مى‏گردد، و از فشار قبر در امان مى‏ماند.

تبیان: از هولناك‌ترين عذاب‌هاي قبر كه ميت در شب اول قبر به آن مبتلا مي شود، فشار قبر است كه مومن و كافر، كوچك و بزرگ، بايد حد طبيعي و ناگزير آن را تحمل كنند اما اين فشار تحت اعمال انسان و پرونده اي كه با اوست بسيار متغير است.

شب اول قبر

فشار قبر چيست؟

اما در مورد اينكه واقعيت فشار قبر چيست و كيفيت آن به چه شكلي است، اطلاعات دقيقي در دست نيست. برخي همچون علامه مجلسي، علامه حلي، علامه شبر و مرحوم حمصي رازي معتقد به عذاب جسد هستند. به عقيده اين بزرگان و برخي ديگر، ممكن است روح در عالم قبر، در بدن داخل شده و عذاب را تحمل كند … علامه مجلسي مي‌فرمايد: انما السوال و الضغطة فى الاجساد الاصلية …؛ سوال و تنگي و فشار قبر مربوط به جسد اصلي است.(جسد اصلي در مقابل جسد برزخي)

در نهج البلاغه آمده است… و روعات الفزع و اختلاف الاوضاع و استكاك الاسماع و ظلمة للحد …؛ (ياد كنيد از) دفعه بدفعه آمدنهاى خوف و بيم‌هاي مختلف و جابجا شدن دنده‏هاى پهلو از فشار قبر و كر گرديدن گوشها و تاريكى گور …

قائلين به اين قول به چنين رواياتي هم استناد مي‌كنند و مي‌گويند در هم فرو رفتن استخوانهاى دنده(در اثر فشار قبر) و نيش زدن گوشت(كه به عنوان عذاب قبر ياد شده) كه در بعضي روايات است تنها با بدن عنصرى سازگارى دارد.

وقتى انسان مرد، با قوه ى خيال خود را جداى از دنيا مى يابد؛ همان گونه كه در دنيا با همان صورت به واسطه ى خيال، خود را درك مى كرد، وقتى در قبر گذاشته شد، خود را با همان صورت در قبر مى يابد و با اين واسطه دردها و عقوبت ها و يا لذت ها را در مى يابد. و اين است معنى حديث: كه قبر باغى از باغ هاى بهشت يا حفره‌اى از حفره‌هاى جهنم است.

در هر حال روح با تعلق شديدي كه به جسد دارد، همواره در كنار جسد مي‌ماند و از وضعيت خوب يا بد جسد متاثر مي‌شود چه داخل در جسد و حساس به احساسات آن باشد چه نباشد. به همين جهت شايد بتوان گفت فشار قبر، مي تواند كنايه از همان فعل و انفعالات شيميايي باشد كه جنازه را از هم مي پاشد و ظرف مدت بسيار كمي، چنان تغييرات سريعي در آن ايجاد مي كند

كه اگر امكان رويت جسد بعد از يك شب قبر حاصل شود، صحنه‌ي دلخراش و اندوهباري در معرض ديد قرار خواهد گرفت. از فرمايشات حضرت علي(عليه‌السلام) است كه: «فَلَوْ مَثَّلْتَهُمْ بِعَقْلِكَ، أَوْ كُشِفَ عَنْهُمْ مَحْجُوبُ الْغِطَاءِ لَكَ، وَ قَدِ ارْتَسَخَتْ أَسْمَاعُهُمْ بِالْهَوَامِّ فَاسْتَكَّتْ، وَاكْتَحَلَتْ أَبْصَارُهُمْ بِالتُّرَابِ فَخَسَفَتْ، وَ تَقَطَّعَتِ الْأَلْسِنَةُ فِي أَفْوَاهِهِمْ بَعْدَ ذَلَاقَتِهَا، وَ هَمَدَتِ الْقُلُوبُ فِي صُدُورِهِمْ بَعْدَ يَقَظَتِهَا، وَ عَاثَ فِي كُلِّ جَارِحَةٍ مِنْهُمْ جَدِيدُ بِلًى سَمَّجَهَا، وَ سَهَّلَ طُرُقَ الْآفَةِ إِلَيْهَا، مُسْتَسْلِمَاتٍ فَلَا أَيْدٍ تَدْفَعُ وَلَا قُلُوبٌ تَجْزَعُ، لَرَأَيْتَ أَشْجَانَ قُلُوبٍ وَ أَقْذَاءَ عُيُونٍ، لَهُمْ فِي كُلِّ فَظَاعَةٍ صِفَةُ حَالٍ لَا تَنْتَقِلُ، وَ غَمْرَةٌ لَا تَنْجَلِي؛

اگر آن مردگان را با (ديده) عقل و خرد بسنجى، يا پرده (خاكى) كه آنها را از تو پوشانده است كنار رود (آنها را خواهى ديد) در حالي كه گوش‌هايشان در اثر رسوخ جانوران خاكى در آنها نابود و كر گشته، و ديدگانشان از سرمه خاك (به مغز) فرو رفته، و زبان‌هايشان پس از تندى و تيزى در دهان‌ها پاره پاره گشته، و دلهاشان پس از بيدارى در سينه‏ها مرده، و از طپش افتاده، در هر عضوى از ايشان پوسيدگى تازه كه باعث فساد و زشتى است رخداده، و راه نابودى آنها را آسان ساخته است.

در حالي كه در برابر هر آسيبى تسليم‏اند، نه براى دفاع (از آلام و اسقام) دستى، و نه براى ناليدن (از سختيها) دلهايى دارند(اگر به ديده عبرت بنگرى) اندوه‌هاى دلها و خاشاك و خونابه چشمها را خواهى ديد كه براى آنها در هر يك از اين رسوائى و گرفتاريها حالتى است كه دگرگون نشود، و سختي اي است كه برطرف نگردد. (ترجمه ‏نهج‏البلاغه انصارى، ص 625)

اين عذاب اگرچه تا حدي طبيعي و در راستاي نظام خلقت است اما راههايي وجود دارد كه برطرف كردن آن را ممكن ساخته است. با وجود برخي روايات كه اصرار به همگاني بودن فشار قبر دارند، برخي روايات نيز به تفاوت‌هاي مومن و كافر اشاره كرده و از آسودگي مومن سخن مي‌گويند: «بنده مؤمن چون به خاك سپرده شود زمين به او گويد: آفرين، خوش آمدى، تو از جمله كسانى هستى كه دوست داشتم بر پشت من راه رود، حال كه تو را در بر گرفتم خواهى دانست كه چگونه با تو عمل مى‏كنم! پس تا آنجا كه چشم كار مى‏كند براى او گشاده گردد.

و كافر چون به خاك سپرده شود زمين به او گويد: تو را آفرين و خوشامد مباد، تو از دشمن‏ترين كسانى هستى كه دوست نداشتم بر پشت من راه رود، حال كه تو را در بر گرفتم خواهى دانست كه چگونه با تو عمل مى‏كنم! پس چنان او را بفشارد كه استخوانهاى پهلويش بشكند.(امالى شيخ مفيد، ترجمه استادولى)

محمد تقي فلسفي در اين باره مي گويد: «مقصود از فشار قبر اين نيست كه ديوارهاي قبري كه در گورستان حفر شده به هم نزديك مي شوند، و جسد ميت را در تنگنا قرار مي‌دهند، بلكه مقصود فشار نامرئي و نامحسوسي است كه، بر روح و جسد برزخي متوفي، وارد مي‌آيد و او را به شدت ناراحت مي‌كند.

مرگ

تاثيراتي كه اعمال مثبت و منفي در طول حيات بر تك تك سلولهاي بدن مي‌گذارند مي تواند در كم و زياد شدن عذاب جسم تاثير بگذارد مثل اين كه فرض كنيم گناهان كبيره موجب ترشح موادي در سلولهاي بدن شوند كه اين مواد در عالم قبر تجزيه بدن را سخت‌تر و مهلك‌تر كنند يا بالعكس ممكن است عبادت و اعمال صالح انسان و پرهيز از گناه، وقتي در درجات بالاي آن از سوي انساني رعايت شود، جسم را به طور طبيعي به مواد ايمني دهنده مجهز سازند.

سالم ماندن معدودي از جنازه‌هاي انسانهاي وارسته، سالها بعد از وفات يا شهادتشان، سند خوبي بر اين مدعاست. هم اكنون اسنادي از همين جنازه‌هاي سالم كه مربوط به شهداي دفاع مقدس بوده، در موزه شهدا محفوظ است .

عده‌اي ديگر از دانشمندان ديني هم معتقد به عذاب و پاداش روح‌اند و يا معتقد به عذاب و پاداش روح در جسم برزخي اش هستند. محمد تقي قلسفي در اين باره مي گويد: «مقصود از فشار قبر اين نيست كه ديوارهاي قبري كه در گورستان حفر شده به هم نزديك مي شوند، و جسد ميت را در تنگنا قرار مي‌دهند، بلكه مقصود فشار نامرئي و نامحسوسي است كه، بر روح و جسد برزخي متوفي، وارد مي‌آيد و او را به شدت ناراحت مي‌كند.»(معاد از نظر روح و جسم، ج 1 ، ص 261)

مرحوم ملاصدرا و پيروان مكتب او با بهره‌گيرى از حركت جوهريه و اثبات عوالم سه‌گانه‌ى (طبيعت، عالم برزخ مثال، عالم مجردات) به تحليل و تبيين عذاب و سوال در قبر پرداخته مي‌گويند: آنچه بر اين جسد دنيوى پس از مرگ مي آيد از قبيل مقبور بودن و فشار و وحشت و هجوم حشرات بر روح مجرد وارد مى‌شود. (عيون مسايل نفس و شرح آن، استاد حسن حسن زاده، ج 2، ص 455 ـ 453).

… روح انسانى به كمك قوه ى خيال در دنياى مادى لذت ها و آلام را درك مى كند، و قوه ى خيال يك وجود مستقل است كه پس از مرگ نيازى به بدن مادى ندارد بلكه همراه روح است و روح به واسطه ى اين قوه، از صورت‌هاى ماديات لذت و يا زحمت مى‌بيند.

بنابراين وقتى انسان مرد، با قوه ى خيال خود را جداى از دنيا مى يابد؛ همان گونه كه در دنيا با همان صورت به واسطه ى خيال، خود را درك مى كرد، وقتى در قبر گذاشته شد، خود را با همان صورت در قبر مى يابد و با اين واسطه دردها و عقوبت ها و يا لذت ها را در مى يابد. و اين است معنى حديث: كه قبر باغى از باغ هاى بهشت يا حفره‌اى از حفره‌هاى جهنم است. َ

( الْقَبْرُ رَوْضَةٌ مِنْ رِيَاضِ الْجَنَّةِ أَوْ حُفْرَةٌ مِنْ حُفَرِ النَّار.)پس قبر حقيقى همين هيئت‌ها و صورت‌ها است.(همان)

چنانچه به قائده عموميت فشار قبر توجه كنيم و به اجسادي كه جنازه آنها را مي سوزانند و خاكسترشان را به دريا مي سپارند، بايد به همين نظريه، يعني به فشار بر روح مجرد، يا فشار بر روح مجرد در جسم برزخي اعتقاد پيدا كنيم.

اللَّهُمَّ إِنِّي أَعُوذُ بِكَ مِنْ عَذَابِ الْقَبْرِ وَ مِنْ ضِيقِ الْقَبْرِ وَ مِنْ ضَغْطَةِ الْقبر

خداوندا از عذاب و تنگى و فشار قبر بتو پناه ميبرم(مكارم الأخلاق، دعا هر صبح و شام)

قطعا براي نجات از هر مصيبتي بايد عوامل ايجاد آن مصيبت را كشف كنيم تا با پيشگيري از پديد آمدن آن عوامل راه ابتلاء را سد كنيم. در روايات نبوي آمده است كه فشار قبر به دليل تضييع نعمت هاست. «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلي الله عليه و آله ضَغْطَةُ الْقَبْرِ لِلْمُؤْمِنِ كَفَّارَةٌ لِمَا كَانَ مِنْهُ مِنْ تَضْيِيعِ النِّعَم(أمالي الصدوق،540)؛ رسول خدا(صلي الله عليه و آله) فرمود: فشار قبر براى مؤمن كفّاره نعمتهايى است كه تباه كرده است.

همچنين سكونى از امام صادق(عليه السّلام) و او از پدرانش (عليهم السّلام) روايت مى‏كند كه رسول خدا (صلى اللَّه عليه و آله) فرمود:

تنگى قبر و فشار آن به مؤمن براى آن است كه او نعمت‏ها را ضايع مى‏نمود و اين تنگى و فشار قبر كفاره آن عمل محسوب مى‏گردد.

شايد در نگاه اول به نظر هر خواننده اي بيايد كه ضايع كردن نعمتها گناهي است كه به آساني مي توان آن را ترك نمود به خاطر آنكه تضييع نعمتها را مساوي با اسراف مي دانند اما اسراف يكي از مصاديق بارز در دايره تضييع و تباهي نعمتها به حساب مي آيد. اگر بخواهيم با نگاهي دقيقتر به عمق اين مسئله بنگريم خواهيم ديد كه حتي سير غذا خوردن، سير خوابيدن، حتي يك كلمه بيهوده سخن گفتن و امثالهم نيز مي تواند مصداقي از تضييع نعمتها باشد.

يك مقدار بيشتر از حدي كه بدن به آن نياز دارد بيشتر استراحت كردن هم، نمونه اي از تضييع نعمتهاست. فرصتي كه خداوند به بشر براي زندگي روي زمين به او داده بسيار عزيز و مغتنم است. بايد از لحظه لحظه آن نهايت استفاده را برد. لذا استراحت نيز بايد به اندازه اي باشد كه بدن نيروي كافي براي فعاليت مجدد را بدست آورد. حتي يك مثقال چربي اضافه كه بر بدن روييده باشد(كه به همان اندازه نشانه زياد استفاده كردن مواد غذايي است) هم، داخل در محدوده تباهي نعمتهاست.

به همان اندازه كه اولياء خدا كم هستند، رهايي يافتگان از فشار قبر نيز كم هستند. البته خداوند رعايت خيلي از اين چيزها را به دليل مشقت بر بندگان خود واجب ننموده و در قيامت هم ايشان را به دليل سير خوردن و سير خوابيدن مواخذه نخواهد كرد اما از آنجا كه هر چيزي اثر وضعي و طبيعي خودش را دارد، تضييع نعمتها هم اثر خودش كه همان فشار قبر است را دارد كه البته بسته به ميزان آن كم و زياد خواهد بود.

برخي هم گفته اند منظور از تضييع نعمتها، بكار بردن نعمتها در غير از مورد مصرفشان يعني در راه حرام است. همانطور كه در تعاريف شكر گفته اند كه «استفاده از نعمت است در همان راهي كه خداوند دستور فرموده يا مجازمان كرده است.» به هر حال از آنجا كه پرهيز از چنين گناهاني بسيار سخت و مشكل است، فشار قبر هم براي همگان عموميت دارد و فرار از آن جز براي عده بسيار معدودي چون ائمه معصومين بسيار بعيد است.

ابو بصير مي گويد: به امام جعفر صادق(عليه السّلام) گفتم: أيفلت من ضغطه القبر احد؟ آيا احدى هست كه از فشار قبر نجات پيدا كند؟ فرمود: نعوذبالله منها، ما أقل من يفلت من ضغطه القبر؛ پناه بخدا مى‏بريم از فشار قبر. چقدر قليل و اندك هستند آن افرادى كه از فشار قبر نجات پيدا كنند.(بحارالانوار، ج 6، ص260)

اگر بخواهيم پرهيز از تباهي نعمتها را به واقع درك كنيم، بايد در زندگي اولياء بزرگ الهي تامل كنيم. في المثال آنچه در زندگاني پرخير و بركت حضرت زهرا(عليهاالسلام) چه در بحث عبادت و چه در بحث زحمات دنيوي و ديگر مسائل مي خوانيم و بسيار شگفت زده مي شويم، راهنمايي است كه به ما نشان دهد پرهيز از تضييع نعمتها چگونه مي تواند باشد. الْحَسَنُ الْبَصْرِيُّ مَا كَانَ فِي هَذِهِ الْأُمَّةِ أَعْبَدَ مِنْ فَاطِمَةَ كَانَتْ تَقُومُ حَتَّى تَوَرَّمَ قَدَمَاهَا، زندگانى حضرت زهرا عليها السلام(روحانى متن عربى … ص، 387)

ابن شهر آشوب گويد: هيچ كس در بين اين امّت عابدتر از حضرت فاطمه(عليهاالسّلام) نبود، او آنقدر براى عبادت خدا بر پا مى‏ايستاد كه پاهايش ورم مى‏كرد.

شيخ صدوق (رحمة الله عليه) روايت كرده كه حضرت على(عليه السّلام) به مردى از بنى سعد فرمود: بگذار تا قصّه‏اى در باره خودم و فاطمه برايت بگويم: فاطمه همسر من در ميان خانواده رسول خدا(صلّى الله عليه و آله و سلّم) از محبوبترين افراد بود، او با مشك به قدرى آب مى‏آورد كه اثر آن در سينه‏اش به جاى مانده بود، و به قدرى با آسياب كار مى‏كرد كه دستهايش پينه بسته بود، و به قدرى خانه را جارو مى‏كرد كه گرد و غبار بر لباسهايش مى‏نشست، و به قدرى در زير ديگ آتش مى‏افروخت كه لباسهايش سياه و چركين مى‏شد، و او به سبب اين كارها دچار زحمت و رنج شديدى شده بود.(زندگانى حضرت زهرا عليهاالسلام (روحانى)، ص383)

به همان اندازه كه اولياء خدا كم هستند، رهايي يافتگان از فشار قبر نيز كم هستند. البته خداوند رعايت خيلي از اين چيزها را به دليل مشقت بر بندگان خود واجب ننموده و در قيامت هم ايشان را به دليل سير خوردن و سير خوابيدن مواخذه نخواهد كرد اما از آنجا كه هر چيزي اثر وضعي و طبيعي خودش را دارد، تضييع نعمتها هم اثر خودش كه همان فشار قبر است را دارد كه البته بسته به ميزان آن كم و زياد خواهد بود.

بنابراين كساني كه اهل اسراف و بريز و بپاشهاي آنچناني هستند بايد منتظر فشار قبر سختي هم باشند كه اين همان مسئله ي ساده ي دو دو تا، چهار تاست .

از ابو بصير نقل شده است كه امام صادق(عليه السلام) فرمود: براى هر چيزى قلبى است و قلب قرآن سوره ياسين است، هر كس هر روز يا هر شب بخواند… ، قبرش تا هر كجا چشم ببيند فراخ و گسترده مى‏گردد، و از فشار قبر در امان مى‏ماند

برخي از عوامل نيز موجب كاهش فشار قبر است اينها مثل اقداماتي كه بعد از رسيدن بلا و مصيبت براي امداد رساني موثرند، مي توانند در قبر، مومن را از فشار و عذاب حفظ كنند.

برخي از سوره هاي قرآن

مثلا هر كس در هر روز جمعه سوره نساء را بخواند از فشار قبر در امان خواهد بود. (ثواب الاعمال و عقاب الاعمال شيخ صدوق، ترجمه انصارى، ص205)

از ابو بصير نقل شده است كه امام صادق(عليه السلام) فرمود: براى هر چيزى قلبى است و قلب قرآن سوره ياسين است، هر كس هر روز يا هر شب بخواند… ، قبرش تا هر كجا چشم ببيند فراخ و گسترده مى‏گردد، و از فشار قبر در امان مى‏ماند … (همان، ص215)

هر كس سوره ن و القلم را در نماز واجب يا مستحب تلاوت كند خداوند متعال او را از تنگدستى حفظ مى‏كند، و هنگامى كه بميرد به او پناه مى‏دهد (تا در امان باشد) از فشار قبر. (همان)

كسى كه بر تلاوت سوره حم زخرف مداومت كند، خداوند او را از گزند حشرات زمين، و فشار قبر در امان دارد تا هنگامى كه در پيشگاه خداوند بايستد، آنگاه آن سوره مى‏آيد و به دستور خداوند او را وارد بهشت مى‏كند.

شب اول قبر

امداد از طرف بازماندگان

حذيفة بن يمان مى‏گويد: رسول خدا(صلّى اللَّه عليه و آله) فرمود: «هيچ لحظه‏اى سخت‏تر از شب اول دفن براى ميّت نيست، پس با صدقه دادن نسبت به مردگانتان مهربانى كنيد؛ و اگر نتوانستيد، دو ركعت نماز بخوانيد، به اين صورت كه در ركعت اوّل يك بار فاتحة الكتاب و يك بار آية الكرسى و دو بار سوره قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ؛ و در ركعت دوّم يك بار فاتحة الكتاب و ده بار سوره أَلْهاكُمُ التَّكاثُرُ قرائت شود.

و نمازگزار بعد از سلام نماز بگويد:

«اللّهمّ، صلّ على محمّد و آل محمّد، وابعث ثوابهما إلى قبر ذلك الميّت، فلان بن فلان»؛ خداوندا، بر محمّد و آل محمّد درود فرست، و ثواب اين دو ركعت نماز را به قبر آن ميّت، فلانى پسر فلانى، برسان.

در اين صورت، خداوند در همان لحظه، هزار فرشته را به سوى قبر ميّت گسيل‏ مى‏دارد كه هر كدام از آنان يك جامه و حلّه دارد، و تا روزى كه در صور قيامت دميده مى‏شود تنگى و فشار قبر او را به وسعت مبدّل مى‏كند، و به شماره هر چيز كه آفتاب بر آن مى‏تابد به نمازگزار كار نيك عطا شده، و مقامش چهل درجه بالا برده مى‏شود.» (ادب حضور، ص 167)

برخي روزها مثل شب جمعه داراي بركات معنوي هستند شايد در اين ايام، حوادثي در بين زمين و آسمان اتفاق مي افتد كه در چيزهايي مثل فشار قبر تاثير گذار است. بنابراين خداوند با حساب و كتاب خود برخي بندگان مومنش را كه مي خواهد از فشار قبر مصون نگه دارد در شب جمعه مي ميراند.

شب اول قبر

چهار حج مقبول

منصور بن حازم گويد: از امام صادق (عليه السّلام) پرسيدم پاداش كسى كه چهار بار حج بجا آورده چيست؟ فرمود: اى منصور كسى كه چهار بار حج بجاى آورد هرگز فشار قبر نبيند، و هنگام مرگش خداى تعالى حج‏هاى او را به زيباترين صورتى در برابر او در آورد كه تا روز رستاخيز در ميان قبر نماز گزارند و ثواب اين نماز او را باشد بدان كه يك نماز از اين نمازها با هزار ركعت از نماز آدميان برابر است.

برخي روزها مثل شب جمعه داراي بركات معنوي هستند شايد در اين ايام، حوادثي در بين زمين و آسمان اتفاق مي افتد كه در چيزهايي مثل فشار قبر تاثير گذار است. بنابراين خداوند با حساب و كتاب خود برخي بندگان مومنش را كه مي خواهد از فشار قبر مصون نگه دارد در شب جمعه مي ميراند.

از ابان بن تغلب نقل شده است كه امام صادق (عليه السلام) فرمود: هر كس در فاصله ميان ظهر روز پنجشنبه تا ظهر روز جمعه از دنيا برود، خداوند او را از فشار قبر ايمن مى‏دارد.(ثواب الاعمال، ترجمه انصارى، ص 375)

بعضي چيزها نيز فشار قبر را زياد مي كند؛ بد اخلاقي، مخصوصا با خانواده مهمترين آنهاست. اعمال صالح ديگر حتي اگر ياري پيامبر باشد نمي تواند اثر بداخلاقي را از بين ببرد.

به رسول خدا (صلي الله عليه و آله) خبر رسيد كه سعد بن معاذ مرده، آن حضرت با اصحاب خود آمدند و دستور دادند سعد را غسل دهند و خود بر در ايستاد و چون حنوط و كفنش كردند و تابوتش برداشتند رسول خدا بى‏كفش و رداء او را تشييع كرد و گاهى سمت راست تابوتش را مي گرفت و گاهى سمت چپ آن را ، وقتي به مزارش رسيدند، خود ميان قبر او رفت و لحدش را درست كرد و خشت بر او چيده، مي فرمود سنگ و گل بدهيد، ميان خشتها را گل مي زد و چون تمام شد، خاك بر او ريخت و قبرش را ساخت … چون از كار قبرش فارغ شدند مادر سعد برخاست و گفت: اى سعد بر تو گوارا باد بهشت.

رسول خدا فرمود: اى مادر سعد آرام باش. زيرا سعد گرفتار فشار قبر شد. گويند رسول خدا(صلي الله عليه و آله) برگشت و مردم برگشتند و به آن حضرت گفتند يا رسول اللَّه ما ديديم با سعد آن كردى كه با احدى نكردى تو بى‏رداء و كفش دنباله جنازه‏اش رفتى.

پيامبر اكرم فرمود:

فرشته‏ها بى‏ردا و پاى برهنه دنبال او بودند و من به آنها تاسى كردم، گفتند راست و چپ تابوتش را گرفتى؟

فرمود دستم بدست جبرئيل بود و هر جا را مي گرفت، مي گرفتم. گفتند تو دستور غسلش را دادى و بر او نماز خواندى و او را بدست خود در گور نهادى و باز هم فرمودى كه سعد فشار قبر دارد؟ فرمود آرى او با خاندان خود بداخلاقى مي كرد.

شب اول قبر

در عالم برزخ‌، حوادث زیادی اتفاق می‌افتد که در برخی از آیات قرآن از جمله آیات 99 و 100 سوره مؤمنون و در روایات فراوانی‌، بدان حوادث اشاره شده است‌; به عنوان نمونه به برخی از حوادثی که شب اوّل قبر اتفاق می‌افتد، اشاره می‌شود:

پرسش در قبر

از مضمون روایت امام سجاد7 استفاده می‌شود که وقتی انسان را در قبر می‌گذارند، دو فرشته از فرشته‌های الهی به سراغ او می‌آیند و از اصول عقاید، یعنی توحید، نبوت و امامت او و اینکه از چه پیشوایانی پیروی می‌کرده و از چگونگی مصرف کردن عمر در طرق مختلف و طریق کسب اموال و مصرف آنها می‌پرسند، و چنانچه از مؤمنان راستین باشد، بخوبی از عهدة جواب برمی‌آید و مشمول رحمت و عنایات حق می‌شود و اگر از مؤمنان نباشد، در پاسخ سؤالات‌، عاجز می‌ماند و مشمول عذاب دردناک برزخی می‌شود.(بحارالانوار، مجلسی‌، ج 6، ص 223، حدیث 24، چاپ بیروت‌.)

حضور ائمه‌

وقتی مؤمن بمیرد، پیامبر خدا9 و حضرت علی و فاطمه و امام حسن و امام حسین‌: همراه با ملائکه مقربی می‌آیند، و اگر مؤمن توانست جواب نکیر و منکر را بدهد، آنها به نفع او شهادت می‌دهند، و اگر نتوانست جواب بدهد (زبانش بند آمد) پیامبرخدا9 به امر خدا شهادت می‌دهد که این مؤمن‌، زبانش از ترس بند آمده است‌; و گرنه به آنچه شما می‌پرسید، معتقد است‌، و حضرت علی و فاطمه و امام حسن و امام حسین‌: نیز فرمایش حضرت رسول را تأیید می‌کنند.(بحارالانوار، ج 6، ص 229، ح 32.)

تجسم اعمال‌

امام صادق‌فرمود: “وقتی مؤمن داخل قبر شود، (با توجه به تجسم اعمال‌) نماز در سمت راست و زکات در سمت چپ او قرار می‌گیرد و نیکوکاری‌هایش بالای سر او سایه می‌افکنند و “صبر” در قسمتی دیگر قرار می‌گیرد. وقتی دو فرشته برای پرسش می‌آیند، “صبر” به نماز و روزه می‌گوید: از صاحبتان دفاع کنید وگرنه من آماده دفاع هستم‌.”(بحارالانوار، همان‌، ص 230، ح 35.)

فشار قبر

آن‌گونه که از برخی احادیث استفاده می‌شود، فشار قبر برای همه به جز اولیای خداوند و معصومین‌: هست‌; البته در برخی‌، کیفر اعمال محسوب می‌شود و برای بعضی‌، ملایم‌تر و به منزلة کفارة گناهان و جبران کوتاهی‌هاست‌.

امام صادق‌از رسول‌اکرم‌نقل فرموده است که “ضَغطَة‌ُ القَبْرِ لِلْمُؤمِن‌ِ کَفّارَة‌ٌ لِمَا کان مِنْه‌ُ من تَضْییع النِّعَم‌; فشار قبر برای مؤمن‌، کفارة نعمتهایی است که ضایع کرده است‌.”(بحارالانوار، همان‌، ص 221، ح 16 و 19.)

وحشت شب اوّل قبر

در مورد هول و هراس قبر، ترجمة روایتی از حضرت علی‌را می‌آوریم که فرمود: “برای کسی که آمرزیده نشود، بعد از مرگ‌، از خود “مرگ‌” شدیدتر است‌. از قبر، و تنگی و تاریکی آن بر حذر باشید; همانا قبر هر روز می‌گوید: من خانة غربتم‌. من خانة وحشتم‌. من خانة کِرْم هستم و قبر (برای مؤمنان‌) باغی از باغهای بهشت‌، و (برای گناهکاران‌) گودالی از گودالهای آتش است‌. زندگی و معیشت سختی که خدا دشمنان خودش را از آن ترسانده‌، عذاب قبر است‌.”(بحارالانوار، همان‌، ص 218، ح 13.)

شب اول قبر

برای اطلاع بیشتر می‌توانید به کتابهای ذیل مراجعه کنید:

1. پیام قرآن‌، آیة‌الله مکارم شیرازی و دیگران‌، ج 5، نشر مدرسة‌الامام امیرالمؤمنین‌; 2. منازل الأخرة‌، مرحوم شیخ عباس قمی‌، ص 41، نشر در راه حق‌; 3. جهان پس از مرگ‌، حبیب‌الله طاهری‌، نشر جامعه مدرسین‌.

از نکات یاد شده معلوم می‌شود که شب اول قبر برای همه یکسان نیست و مؤمنان به خلاف گنه‌کاران راحت و آسوده خیالند.

سیمای فرشتگان الهی که برای نخستین بار در لحظه مرگ‌، و سپس هنگام پرسش قبر و مراحل پس از آن‌، با انسان روبه‌رو می‌شوند، به عمل فرد بستگی دارد. اگر متوفّا فردی مؤمن و با تقوا باشد، نکیر و منکر با چهره‌ای خندان و بشّاش با او ملاقات می‌کنند، و اگر فردی فاسق و گناه‌کار باشد، با چهره‌ای عبوس و غضبناک با او برخورد می‌نمایند.

قرآن مجید، فرشتگانی را که مأمور جهنّم می‌باشند، چنین توصیف می‌فرماید:”عَلَیْهَا مَلَغ‌کَة‌ٌ غِلاَ ظٌ شِدَادٌ لآ یَعْصُون‌َ اللَّه‌َ مَآ أَمَرَهُم‌؛(تحریم‌،6) بر جهنّم فرشتگانی گمارده شده که خشن و سخت‌گیرند و هرگز مخالفت فرمان خدا نمی‌کنند.” از آن جا که جهنّم‌، کانون خشم و غضب است‌، مأموران او نیز قیافه‌ای خشن و غضبناک دارند.

موسی بن جعفر(ع) از پدر خود امام صادق‌نقل می‌کند:هنگامی که فردی از دنیا برود، اگر مؤمن باشد هفتاد هزار ملک تا نزدیک قبر او را تشییع می‌کنند، وقتی او را دفن کردند، نکیر و منکر به نزد او می‌آیند، از او می‌پرسند خدای تو کیست‌، پیغمبر تو کیست‌؟تا آخر… او همه را به خوبی پاسخ می‌دهد، سپس تا چشم کار می‌کند، قبر وی توسعه پیدا می‌یابد و از طعام بهشتی برای او می‌آورند و روح و ریحان بر او وارد می‌شوند؛ همان گونه که در قرآن آمده است‌:”فَأَمَّآ إِن کَان‌َ مِن‌َ الْمُقَرَّبِین # فَرَوْح‌ٌ وَ رَیْحَان‌ٌ وَ جَنَّت‌ُ نَعِیم‌ٍ ؛(واقعه‌،88ـ89)

ولی اگر کافر یا منافق باشد، هفتاد فرشته عذاب که نامشان زبانیه است‌، او را تشییع می‌کنند؛… هنگامی که او را وارد قبر کردند و مردم پراکنده شدند، نکیر و منکر در هولناک‌ترین قیافه و بدترین صورت می‌آیند و از اعتقادات وی می‌پرسند، در جواب عاجز می‌ماند، یک ضربه‌ای به او می‌زنند که ناله او بلند می‌شود…سپس دری از آتش به روی او باز و از هم حمیم و آب جوشان جهنّم به او می‌خورانند و این است معنای قول خداوند تعالی‌:”وَ أَمَّآ إِن کَان‌َ مِن‌َ الْمُکَذِّبِین‌َ الضَّآلِّین # فَنُزُل‌ٌ مِّن‌ْ حَمِیم‌ٍ ؛(واقعه‌،92ـ93)

از آیات و روایات استفاده می‌شود که عمل فرد در این جهان‌، زمینه‌ساز صورت‌ها و سیرت‌ها است‌، و تجسّم عمل‌، موضوعی است که به خوبی از قرآن استفاده می‌شود و دانش امروز نیز آن را امری ممکن می‌داند. تمثل نکیر و منکر برای منافق در قیافه‌ای هول‌ناک‌، در واقع بخشی از تجسّم عمل او است‌.(بحارالانوار، مجلسی‌؛، ج 6، ص 222، نشر:مؤسسة الوفأ، بیروت‌.)

ابا بصیر به حضرت صادق(ع) عرض کرد:فدایت شوم!نکیر و منکر بر مؤمن و کافر با یک چهره وارد می شوند؟فرمود:نه.

(بحارالانوار، ج 6، ص 264.)

در روایت آمده که شب اوّل قبر، برای مؤمنان و نیکوکاران دو فرشته با نام های بشیر و مبشر (که گویای چهرة زیبای آن دو است، می آید و بشارت روح و ایمان می دهد، امّا برای کافران و بدکاران،‌ دو فرشتة به نام های نکیر و منکر می آید (که گویای چهرة نازیبای آن دو است) و حامل عذاب الهی هستند.

شب اول قبر

ملک الموت روح را از بدن می گیرد وبه محضر ربوبی می برد سپس باز می گرداند . این مرحله نخستین ، اولین منزل برزخ یعنی قبر است که در اضطلاح عرف به « شب اول قبر» معروف است واز نظر روایات قطعی است که قبر یا باغی از باغهای بهشت ویا حفره ای از حفرات دوزخ است.

وقتی انسان از محضر ربوبی بازگشت ، دو ملک بنام نکیر و منکر می آیند و از توحید ، نبوت و معاد ، امامت و عدل می پرسند . این دو برای کفار وحشتناک می نمایند و دور نمایی که روایات از آنها ترمیم کرده اند اینگونه است :

« صدایشان همچون رعد کوبندة اسمانها ، چشمهایشان برق خیره کننده است » در بعضی روایات آمده است که حضرت امیرالمؤمنین ( ع ) هم تشریف می آورند .

از دیگر امور مسلّم فشار قبر است در روایات آمده است که انسانهای سخن چین و کسانی که در امر طهارت و بول بی مبا لا تی می کنند و بد اخلاق ها و پر حرفها به این عذاب دچار می شوند . بنابراین چون بیشتر ما به این اعمال ناپسند گرفتاریم ، از فشار قبر در امان نیستیم و به مناسبت شدّت و ضعف گناهان فشار قبر نیز شدت و ضعف می یابد . ولی فشار قبر مردم سخن چین آنان که برای مردم طوطئه می چینند و پرونده سازی می کنند از همه دشوارتر است .

بالاخره هرکسی که از جایی به جای دیگر منتقل می شود یک شب اولی دارد . مثل آن روز وشبی که انسان بدنیا آمد ودر آن شب اول از او سؤالات کلی راجع به خدا و پیامبر وامام می پرسند اگر جواب داد که خوشا بحالش وگرنه وای بحالش . البته برای کسی که در دنیا بفکر عالم قبر بوده وکار خوب کرده نه ترسی است ونه رنج وعذابی . همه مصیبت ها برای گنهکاران است که موفق به توبه وجبران کارهای زشت خود نشدند.

دلیل دیگر ترس آن است که این اولین تجربه است و انسان بعد از جدا شدن از دنیای پراز هیا هو نا گهان وارد یک جای نا شناخته افراد ناشناس می شود . و خود را برای پرسیدن این سؤالات نیز آماده نکرده.

شب اول قبر

ترس می‏تواند ريشه‏ هاى گوناگونى داشته باشد، كه با بيان يك مثال، موارد آن را بيان مى‏كنيم:

در ديدگاه اسلام دنيا محل عبور است و انسان عابر و اموال دنيا وسيله مى‏باشد، و ترس از مرگ همانند ترس يك راننده در شرايط مختلف است:

1- گاهى راننده مى‏ترسد، چون مى‏بيند ماشين او در آستانه سقوط و رو به نابود شدن است.

افرادى كه ايمان به معاد ندارند و مردن را نيست شدن مى‏دانند، بايد از مرگ هم بترسند چون مرگ در چشم آنها يك نوع سقوط و نابودى است.

2- گاهى راننده‏اى كه ماشين خود را با خون دل تهيه كرده و علاقه زيادى به آن دارد، مى‏ترسد كه مبادا كسى وسيله او را بگيرد و از تصوّر جدايى آن رنج مى‏برد و خيال مى‏كند بهتر از اين ماشين چيز ديگرى نيست.

كسانى كه علاقه زيادى به دنيا دارند، جدايى آنها از دنيا بزرگ‏ترين شكنجه است، ولى اگر انسان در دنيا زاهد باشد و نسبت به آن دلبستگى و وابستگى نداشته باشد، مردن و جدا شدن از آن براى او آسان و راحت وبدون ترس است.

شخصى از پيامبر اكرم‏صلى الله عليه وآله پرسيد: چرا از مرگ مى‏ترسيم؟ حضرت فرمود: آيا مال و ثروت دارى؟ گفت: بله، فرمود: آيا چيزى از آن را در راه خدا انفاق كرده‏اى؟ گفت: نه، فرمود: به همين خاطر است كه از مرگ مى‏ترسى.

نظير همين سؤال را شخصى از امام حسن‏عليه السلام كرد امام جواب داد: «اِنّكم اَخرَبتُم آخرتَكُم و عَمّرتُم دُنياكم فَأنتم تَكرَهونَ النَّقلَة مِنَ العُمرانِ الىَ الخَراب» شما تمام كوشش خود را صرف آبادى دنياى خود كرده‏ايد و براى آخرت كار نيكى انجام نداده‏ايد و به همين خاطر از مرگ مى‏ترسيد كه از جاى آباد به جاى خراب منتقل مى‏شويد.

3- گاهى ترس راننده بخاطر آن است كه جاده را نمى‏شناسد و اين ناآگاهى او را زجر مى‏دهد.

امام هادى عليه السلام به عيادت يكى از ياران كه مريض بود رفت، ديد آن مريض گريه مى‏كند و از مردن مى‏ترسد. امام هادى عليه السلام فرمود: «تَخافُ مِنَ المَوتِ لانّك لاتَعرِفُه» تو از مرگ مى‏ترسى، چون نسبت به آن شناخت ندارى.

آرى، نا آگاهى و بى‏خبرى و شناخت ناقص نسبت به مرگ و معاد، يكى از عوامل ترس از مرگ است.

4- گاهى ترس راننده بخاطر از دست دادن ماشين و يا ناآگاه بودن از جاده نيست، بلكه چون جاده بسيار طولانى است و او سوخت كمى همراه دارد يا آنكه وسيله او قدرت و استحكام چندانى ندارد، مى‏ترسد.

در مورد آخرت نيز بعضى از طولانى بودن راه وكمى زاد و توشه مى‏ترسند.

حضرت على‏عليه السلام در نهج البلاغه مى‏فرمايد: «آه من قِلَّةِ الزّادِ و طُولِ الطَّريقِ و بُعدِ السّفَر و عَظيمِ المَورِد» آه كه توشه راهم كم است و راه طولانى و سفر دور و جايگاه و مقصد بس بزرگ است.

5 – گاهى وسيله دارد و از كمبود سوخت و سالم بودن لاستيك و موتور هم دلهره‏اى ندارد، ولى باز راننده ترس دارد. زيرا او در گذشته تخلّفاتى مرتكب شده و پا به فرار گذارده است و اكنون مى‏ترسد كه در جلو راهش پليس باشد آن هم پليسى كه پرونده تمام تخلّفاتش را در دست دارد. به علاوه خود عقربك ماشين و كيلومترشمار نشان مى‏دهد كه طبق قوانين عمل ننموده است، حرارت ماشين، خستگى مسافران نيز گواه ديگرى بر تخلّف اوست، قهراً اين راننده خود را باخته كه بايد پاسخگوى تمام فرارها و تخلّفات خودش باشد.

در مورد مرگ نيز بعضى چنين هستند، چنانكه در سوره جمعه مى‏خوانيم: «ولايَتمنّونَه أبَداً بما قَدّمتْ أيديهِم» حتّى كسانى كه خيال مى‏كنند از اولياى خدا هستند، بخاطر تخلّفات خود هرگز آرزوى مرگ نمى‏كنند.

شب اول قبر

آیا در قبر دوباره زنده می شویم؟ من از مرگ می ترسم… لطفا درباره ی عالم قبر و پس از مرگ چیزهایی بگویید. پاسخ : با عرض سلام و تحیت.دوست محترم!

اگر مراد از زنده شدن در قبر این است که پس از گذاشتن جنازه در قبر، روح به آن جسد بازمی گردد و دوباره شخص به مانند آن چه در دنیا بوده، زنده می شود، باید بگوییم چنین نیست.

انسان پس از مرگ روحش به بدن برزخی انتقال می یابد، و با آن تا روز قیامت بسر می برد. آن چه در مورد سؤال قبر و مسائل مربوط به شب اول قبر گفته می شود مربوط به این بدن است که با روح انسان حیات یافته است.

بدن برزخی مادی و جسمانی نیست؛ ولی همین قدر هست که روح با کمک آن می تواند به حیات خود ادامه دهد و درک حقائقی بکند. به عالم برزخ قیامت صغری هم می گویند. در عالم برزخ انسان به حسب شخصیت و منشی که در زندگی داشته فراغت و اشتغال خواهد داشت. انسانهای نیک سیرت به راحتی زندگی می کنند و انسانهای زشت سیرت پشیمان و نگرانند. سؤال نکیر و منکر هم برای امتحان همین شخصیت و منش کلی است. با این وجود در این عالم نیست به طور دقیق اعمال انسان مورد محاسبه قرار نمی گیرد، و آن چه در مورد بهشت و جهنم وارد شده، معمولا مربوط به این عالم نیست.

با فرارسیدن قیامت، پس از دمیدن صور توسط ملک مقربی به نام اسرافیل، جسم مردگان از قبرها برمی خیزند، و با آن قیامت کبری برپا می شود.

در آن دنیا است که به دقت به حسابها رسیدگی می شود و جزای اعمال نیک و بد بعینه دیده می شود؛ معمولا تأثیر شفاعتها مربوط به این عالم است. بخشش های بزرگ در این عالم بر بندگان می شود و …(ر.ک. به “معاد در قرآن”، تألیف آیت الله جوادی آملی، ج4)

ترس از مرگ امری کم و بیش طبیعی است و تنها به شما اختصاص ندارد. بخشی از این نگرانی را حتی اولیای الهی هم دارند. این نگرانی عمدتا از یک جهت می تواند باشد؛ و آن از جهت ناشناختگی نسبی دنیای جدیدی که می خواهیم به آن پا بنهیم. این امر باعث می شود که نگران باشیم نکند امری مورد غفلت ما واقع شود و در آن دنیا بکار آید و ما آن را از پیش نفرستاده باشیم.

این که گفته اند آخرت دار حسرت است، اختصاص به گناهکاران ندارد، بلکه بندگان خوب خدا هم در آنجا أحیانا حسرت این را خواهند داشت که چرا بیش از این تلاش نکردیم، که یک عمل نیک در دار دنیا می توانست چقدر ما را در دار آخرت به پیش ببرد! در آنجا همه درمی یابند که با یک عمل نیک در دنیا ده ها بار می شد جایگاه بهتری در آخرت فراهم آورد.

نگرانی دوم از مرگ ناشی از یک توهم بی جا است. ما گاهی گمان می کنیم که با مرگ نابودی به سراغ ما می آید! غافل از این که مرگ ادامه زندگی است. ما با مرگ چیزی را از دست نمی دهیم، بلکه نگاهمان به عالم و آدم کامل تر می شود، و با نگاه جدید بهتر می توانیم به حقائق عالم دست بیابیم.

با تأمل و تهذیب نفس می توان این نگرانی را از خود دور کرد؛ تأمل در همین حقیقت که مرگ گشودن چشم به عالم است نه بستن آن، و دیگری دل نبستن به دنیا. حقیقت تهذیب نفس ـ یعنی دل نبستن به دنیا و ترک علاقه به آن ـ هم چیزی جز درک این واقعیت نیست که دنیا در برابر این عالم بزرگ چیزی نیست که شایسته این باشد که به داشته های آن دل خوش کنیم، و از دست دادن آن برایمان دردآور باشد؛ همین و بس. به همین خاط عرض کردیم این ترس چیزی جز ناشی از توهمات ما نیست؛ توهم نیستی و توهم اهمیت این دنیا.

نگرانی سوم از مرگ ناشی از گناهان ما است. این نگرانی را باید از خود دور کرد، ولی نه به این که آن را نابجا بدانیم، بلکه با ترک گناه و عمل به تکالیف الهی. مراد از تکالیف الهی آن تعالیمی است که عقل و پیامبران الهی منادی آن هستند.

گناه را باید ترک کرد، و در صورت ارتکاب ـ که برای غیر معصوم، اتفاق می افتد ـ با توبه باید آن را از صفحه اعمال خود پاک کرد.

به نظر می رسد، اگر بتوانیم بر خود مسلط باشیم، و به وظائفمان عمل کنیم، آرامش بر زندگی ما مسلط می شود و نه از مرگ و نه از هیچ چیز دیگر نخواهیم ترسید؛ اگر چه نگرانی از کم کاری همیشه باید در وجود انسان باقی باشد.

دوست گرامی!

شما می توانید به کتاب “منازل الاخره” تألیف شیخ عباس قمی مراجعه کنید. این کتاب ها هم به ما امید می دهد، هم ما را تا حدی در دل کندن از دنیا کمک می کند.

شب اول قبر

این مسأله که فشار قبر بر جسم وارد می شود یا روح ذهن خیلی ها را به خود مشغول داشته است که اگر جسم بدون روح که درد و فشار حس نمی کند چرا بر جسم وارد می شود ؟ و اگر بر روح وارد شود مگر روح در قبر جا دارد که تحت فشار درآید ؟

فشار قبر نوعی عذاب در باور اسلامی است. بر اساس این باور مسلمان، همه انسان‌ها فشار قبر دارند. به باور آنان فشار قبر عذابی بر اثر گناه‌های انسان هاست و باعث می‌شود که گناهان انسان مانند چرکابه از بدن دفع گردند.

چیستی و مشمولین فشار قبر در این قبر خاکی رخ نمی‌دهد؛ بلکه در جایی است که روح درآن قرار دارد. برای فهم این مطلب، توجه به عالم خواب بسیار راهگشا است‌.وقتی شخصی ده‌ها حادثه تلخ و شیرین را در خواب مشاهده می‌کند، حقیقتاًمتأثر و یا خوشحال می‌شود؛ حال آن که جسم او در جای خود ثابت است‌. فشار قبر و عذاب‌های آن نیز، در حقیقت از آن روح است و در عالمی‌دیگر صورت می‌گیرد

این سؤال را مناسب است با مثالی توضیح دهیم. شخصی را در نظر بگیرید که حکم اعدامش صادر شده و او شب آخر عمر، خـود را در فشار سخت روحی می‌بیند. آیا قالب مثالی که همـان روح و جسـم لطیف اوست (شبیه عالم خواب) در فشار قرار می‌گیرد و یا این‌که روح با همین جسد خاکی دنیایی رابطه برقرار می‌کند و خود را در فشار می‌نگرد؟

جواب:

آن‌چه از روایات به دست می‌آید، فشـار قبر به بدن اصـلی وارد می‌شود. امّا برای افراد در شدّت و ضعف فرق می‌کند. هر کس گناهان بیشتری داشته باشد، در قبر، فشار بیشتری دارد.

امام صادق (علیه السّلام) فرمودند: به روح مؤمن هر جمعه یک‌بار (به حسب اعمال و کارهای نیکش) اجازه داده می‌شـود که به ملاقات اهـل خانه‌اش بیاید. اگر اهـلش مشغول کارهای نیک باشد خداوند را حمد و سپاس می‌گوید و اگر در حالت بد ببیند اندوهناک برمی‌گردد

آیا فشار قبر، برای مؤمنین هم می‌باشد یا نه؟

فشار قبر برای کفّار و گناه‌کاران حتمی است امّا برای مؤمنین امکان دارد واقع شود و امکان دارد نشود.

ـ رسول اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) می‌فرمایند:

فشار قبر برای مؤمن از دو جهت است. یا برای کفّاره و از بین بردن گناهان اوست یا برای نعمت هایی است که در دنیا ضایع کرده‌است و به آن‌‌‌ها توجّهی نداشته است.

شب اول قبر

از امام صادق (علیه السّلام) پرسیدند، آیا کسی از فشـار قبر نجـات پـیدا می‌کند؟

فرمود: به خدا پناه می‌برم از فشار قبر، چه بسیار کم هستند کـسانی که از عذاب قبر رهایی یابند، به درستی که برای گناه‌کاران عذاب و فشار قبر حتمی است.

ارواح مؤمنان، در برزخ چگونه به سر می‌برند؟

مؤمنان در عالم برزخ شبیه صورت انسان مُمَثّل و مُصَّور می‌شوند نه با صورت‌های دیگر.

ابن طبیان از امام صادق(علیه السّلام) نقل می‌کند که فرمود:

(تلخیصی از روایت) هنگامی‌که وقت ارتحال مؤمن برسد رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) علی، فاطمه، حسـن و حسین (علیهم السّلام) با ملائکه‌ی مقرّب خدا نزد او می‌آیند. آن‌‌‌ها شهادت به وحدانیت خدا و نبوّت پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) و ولایت اهل بیت (علیهم السّلام) داده و خداوند ایشان را به بهشت می‌برند.

شخصی که تازه از دنیا رفته ارواح مؤمنین بر او وارد شده و احوال دیگران را هم از او می‌پرسند؟

اگر بگوید که فـلانی هنـوز زنده است.

سـایر ارواح می‌گویند، امـید است سعادتمند شده و مشمول رحمت حضرت حق تعالی قرار گیرد و اگر بگوید مرده است، می‌گویند:

وای بر او، زیرا اگـر اهل بهـشت بود الان این‌جا نزد ما بود، چون نیامده، پس به جهنّم رفته اسـت.

امام صادق (علیه السّلام) فرمودند:

به روح مؤمن هر جمعه یک‌بار (به حسب اعمال و کارهای نیکش) اجازه داده می‌شـود که به ملاقات اهـل خانه‌اش بیاید. اگر اهـلش مشغول کارهای نیک باشد خداوند را حمد و سپاس می‌گوید و اگر در حالت بد ببیند اندوهناک برمی‌گردد.

ارواح کفّار، در برزخ چگونه به سر می‌برند؟

ارواح کفّار هم بصورت شیاطین و ملکاتی که در آن‌‌‌ها بوده اند ماننـد سگ، خوک، میمـون، مـار، عقـرب، مورچه و … در حجره‌هایی از آتـش منـزل کـرده، از خـوراک و آشـامیـدنی اهــل آتـش می‌خـورنـد و می‌آشامند. روح کافر هـر ظهر به دیدار اهل و عیـال خـود مـی‌رود و در هـر دو صـورت، یعنـی اگـر کار خـیر انجـام دهنـد و یـا کـار شـر، او حـسـرت می‌خـورد و در روایـت داریـم که خـیــرات آن‌ها پوشیده‌ می‌شود.

شر و گناهان آن‌‌‌ها برایش آشکار می‌شود برخلاف روح مؤمنین که گناهان اطرافیان پوشیده می‌ماند تا موجب عذاب او نشود و کارهای خیر اهل خانواده آشکار می‌شود تا موجب خوشحالی او شود.

شب اول قبر

آیا ارواح بعد از مرگ یکدیگر را می‌شناسند؟

گفتیم که ارواح بعد از یک سال در محلّی که مشخّص شده جمـع می‌شـوند.(طـبق حدیـث نبوی (صلّی الله علیه و آله و سلّم)) در این‌جا نیز اشـاره به چند روایت می‌کنیم:

پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) می‌فرمایند:

ارواح با هم دیدار می‌کنند آن‌هایی که یـکدیگر را بشناسـند با هم دم خور می‌شوند و آنان که یکدیگر را نشناسند از هم جدا می‌شوند.

پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) می‌فـرمـایـد: ارواح، سپـاهیـانـی بـسیـج شده اند، آنان‌که به خاطر خـدا بـا یکـدیگر آشنـا شوند گردهم می‌آینـد و آنان‌که به خـاطر خـداونـد میـان آن‌‌‌ها پیوند نباشـد از هـم جـدا می‌شوند.

ـ امام صادق (علیه السّلام) می‌فرمایند:

ارواح مؤمنین در بهشت عالم برزخ، مشغول خوردن و آشامیدن می‌باشنـد و از نعمـت‌هـای خـداونـد استفاده می‌کنند و عرضه می‌دارند:

خداوندا! قیامت را برای ما زود برسان و به وعده خود وفا کن و بازماندگان ما را به ما ملحق گردان.

امام صادق (علیه السّلام) می‌فرمایند:

نیکوکاران وقتی با هم روبرو می‌شوند اگر چه دوستی خود را به زبان نیاورند ولی دل‌هایشان با یکدیگر پیـوند می‌خورد (مثل جمع شـدن قطرات باران در آب‌های رودخانه).

بدکاران هم وقتی با هم روبـرو می‌شـوند اگـرچه به زبـان اظـهار دوستی کنند، ولی دل‌هایشان از یکدیگر دور است (مثل دور بودن دل‌های بهایم و چهارپایان از هم دیگر، هر چند مدّت طولانی بـر سر یک آخور با هم علوفه می‌خورند).

پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) می‌فـرمـایـد: ارواح، سپـاهیـانـی بـسیـج شده اند، آنان‌که به خاطر خـدا بـا یکـدیگر آشنـا شوند گرد هم می‌آینـد و آنان ‌که به خـاطر خـداونـد میـان آن‌‌‌ها پیوند نباشـد از هـم جـدا می‌شوند.

حبّه‌ی ارنی، از اصحاب امیرالمؤمنین(علیه السّلام)، می‌گوید:

در معیت امام (علیه السّلام) به قبرستان وادی السّلام در خارج کوفه رفتیم و ایشان مانند کسی‌که در مقابل مردی برای مکالمه ایستاده اسـت، ایستاد.

بعد از مدّتی عرض کردم خسـته شـدید بنشیـنید و اسـتراحت کنید. فرمود: با مؤمنی گفتگو می‌کنم. عرض کردم آیا آن‌ها با هم انـس و الفـت دارنـد؟ فـرمـود: آری، اگـر پـرده بـرداشتـه شود می‌بینی که حـلقه حـلقه گـرد هـم می‌آیـند و با یکـدیـگر سـخن می‌گـویند. پرسیدم: آیا آن‌ها اجسام هستند یا ارواح؟ فرمود: ارواح.

سپس فرمود: هیچ مؤمنی نیست در هر نقطه‌ای از زمین که بمـیـرد مگـر آن‌ که روحـش را خـداوند به وادی السّلام ملحق می‌فرماید و این وادی، قطعه‌ای از قطعات بهشت است.

شب اول قبر

یكى از چیزهایى كه مسلمانان باید به آن معتقد باشند عذاب و فشار قبر است

گر چه حقیقت فشار قبر به خوبى براى ما روشن نیست ، ولى دور نمایى از آن را بیان مى كنیم و آن عبارت است از آن كه وقتى جنازه میتى را در میان قبر مى گذارند، آن میت خود را در تنگ ناى تاریك و وحشت ناك قبر مى نگرد و در فشار بسیار سختى قرار مى گیرد.

حال باید بدانیم ، آیا روح میت در فشار قرار مى گیرند؟ (مانند شخصى كه حكم اعدامش صادر شده باشد) و او شب آخر عمر خود را در فشار سخت روحى مى بیند، یا قالب مثالى كه همان روح و جسم لطیف اوست (شبیه عالم خواب ) در فشار قرار مى گیرد؟ اى این كه روح با همین جسد خاكى دنیایى رابطه بر قرار مى كند و خود را در فشار مى نگرد.

آن چه از روایات به دست مى آید: فشار قبر به بدن اصلى وارد مى شود، اما براى افراد در شدت و ضعف فرق مى كند؛ زیرا هر كس گناهش بیشتر باشد در قبر فشارش بیشتر است .

عذاب قبر براى گناه كاران حتمى است . اما براى مؤمنان ، امكان دارد واقع شود و امكان دارد واقع نشود.

در این رابطه به چند روایت توجه كنید:

1- از حضرت رسول صلى الله علیه و آله و سلم روایت شده كه فرمود: فشار قبر براى مؤ من از دو جهت است . یا براى كفاره و از بین بردن گناهان او است ، یا براى نعمت هایى كه در دنیا ضایع كرده و توجه به آن ها نداشته است.

2- ابى بصیر از امام صادق علیه السلام پرسید: آیا كسى از فشار قبر نجات مى یابد؟ فرمود: پناه مى برم به خدا از آن ، چه بسیار كم است كسى كه از عذاب قبر رهایى یابد، به درستى كه براى گناه كاران عذاب و فشار قبر حتمى است .

3- وقتى كه عثمان بن عفان در اثر ضرب و كتك زوجه خود “رقیه ” دختر حضرت رسول صلى الله علیه و آله و سلم را به شهادت رسانید و او را دفن كردند، آن حضرت در برابر قبر او ایستاد و سر به جانب آسمان بلند كرد در حالى كه اشك از چشمانش مى ریخت . به مردم فرمود: به یاد آورم آن چه بر این مظلومه واقع شد (از شكنجه كردن عثمان او را). برایش دل سوزى كردم و از خداوند رحیم خواستم كه او را به من ببخشد و فشار قبر به او نرسد.

پس از آن عرض كرد: خداوندا!”رقیه ” را به من ببخش و او را در قبر عذاب نكن . خداوند آن مظلومه را به آن حضرت بخشید و از عذاب قبر نجات داد.

4- وقتى سعد بن معاذ از دنیا رفت بعد از غسل و كفن ، او را داخل قبر كردند و آن را پوشیدند. مادرش گفت : اى سعد! گوارا باد بر تو بهشتى كه داخل آن شوى .

رسول خدا فرمود: اى مادر سعد! به طور جزم بر خدا حكم نكن ، اینك فشار قبر سعد را فرا گرفت . عرض كرد: چرا یا رسول الله ؟ فرمود: چون داخل خانه بد اخلاق بوده است .

5- حضرت رسول صلى الله علیه و آله و سلم فرمود: قبل از نبوت ، وقتى شتران و گوسفندان را مى چرانیدم عادت داشتم موقع چریدن به آنها نظر كنم .

از حضرت رسول صلى الله علیه و آله و سلم روایت شده كه فرمود: فشار قبر براى مؤ من از دو جهت است . یا براى كفاره و از بین بردن گناهان او است ، یا براى نعمت هایى كه در دنیا ضایع كرده و توجه به آن ها نداشته است.

بعضى اوقات بدون این كه چیزى آنها را بترساند ناگهان از جاى خود جستن مى كردند و دور هم جمع مى شدند. تعجب مى كردم و در شگفت مى ماندم تا این كه بعد از مبعوث شدن به رسالت جبرئیل به من چنین گفت :

وقتى كافر از دنیا مى رود و او را داخل قبر مى كنند، ملائكه ضربه اى به او مى زنند به طورى كه تمام مخلوقات از آن به وحشت مى آیند مگر جن و انس .

بعد از آن فهمیدم ، وحشت و هراسى كه شتران و گوسفندان پیدا مى كردند، در اثر همان ضربه بوده است . بعد از آن خبرى كه جبرئیل به من داد از عذاب و فشار قبر به خدا پناه مى بردم …

فشار قبر که در روایات از آن سخن به میان آمده است، تابع گناه است هر چه گناه بیشتر باشد فشار و عذاب قبر بیشتر است . كم اتفاق مى افتد كسى بدون گناه بوده و فشار قبر نداشته باشد.

یك مطلب باقى مى ماند و آن این كه : اگر كسى در دریا غرق شود یا حیوان او را بخورد یا بالاى دارش بكشند آیا فشار قبر دارد یا نه ؟

درباره كسى كه او را به دار كشیده اند از امام رضا علیه سئوال كردند: آیا عذاب و فشار قبر به او مى رسد یا نه ؟ امام در جواب فرمود: بلى ، خدا هوا را امر مى كند كه او را فشار دهد و عذاب نماید.

در رابطه با كسى كه او را به دار آمیخته اند نیز از امام صادق علیه السلام سئوال شد: آیا عذاب قبر به او مى رسد؟ فرمود: خداى زمین همان خداى هوا است . به هوا وحى مى كند كه او را فشار دهد، هوا هم او را سخت تر از قبر فشار مى دهد.6

هم چنین كسى كه به دریا غرق مى شود خداوند به دریا امر مى كند او را فشار دهد. پس فشار منحصر به قبر نیست ، انسان هر كجا باشد فشار شب اول قبر را خواهد دید.

شب اول قبر

فشار قبر كفاره گناهان است

چون فشار قبر تابع گناهان است براى مؤ منان وجود دارد؛ زیرا آن ها هم ممكن است مرتكب گناه شوند. مؤ منان و نیكان نیز به اندازه گناهانى كه از آن ها سر زده است كیفر مى شوند.

اما عذاب قبر مؤ منان با كفار و مشركان فرق مى كند. جنایت كاران ، قاتلین و حرام خواران ، عذاب قبرشان تا قیامت ادامه دارد و در قیامت هم عذابى سخت تر خواهند داشت . مؤ منان عذاب قبرشان موقت است عذاب آن ها بستگى به میزان گناهان ایشان دارد (ممكن است برخى یك لحظه و برخى یك روز و عده اى یك هفته و بعضى دیگر یك سال و چند سال در رنج و عذاب و ناراحتى به سر مى برند، آنان وقتى به اندازه گناهانشان عذاب شدند آزاد مى شوند.)

امام رضا علیه السلام فرمود: كسى كه معتقد به حق بوده است ، سپس گنه كار شود و پیش از مرگ توبه نكند، در جهان برزخ به اندازه گناهانش او را عذاب كنند، تا این كه در قیامت گناهى به گردن او نباشد.

شب اول قبر

آثار نماز در عالم قبر زمانى كه حیات آدمى در این دنیا خاتمه یابد و صفحه زندگى مادى او بسته گردد وارد عالمى بسیار تنگ و تاریك مى‌شود كه نه نورى است و نه مونسى، نه همدهى و نه كمك كارى.

او در آنجا تنهاى تنهاست. اطراف او را تاریكى محض فراگرفته و وحشت قبر سراسر وجودش را پوشانده است.

تمام خواستهاش این است كه كسى براى او چراغى روشن نماید و یا او را دلجویى داده تا مقدارى از ترس و وحشتش كاسته گردد هیچ فریادرسى براى او نیست مگر اعمال نیكى كه در دنیا انجام داده است و نماز یكى از بهترین دوستانى است كه در آن لحظات حساس و وحشت انگیز به فریادش مى‌رسد. رفیق تنهایى او شده و نورى در تاریكى قبرش ایجاد مى‌كند.

پیامبر (صلى الله علیه وآله وسلم) فرمودند:

انَّ الصلاةَ تأتى الى المیت فى قبره بصورة شخص انور اللّون یونسه فى قبره ویدفع عنه اهوال البرزخ.نماز به هیبت فردی نورانی به سراغ میت در قبرش می‌آید و همدم وی در آنجا شده و هراسهای برزخ را از او دور می کند

شب اول قبر

جهان برزخ و ماجراهای آن؛ از فشار قبر تا نكیر و منكر

انـسـان پـس از مـرگ بـه جـهـانـى دیـگـر پـاى مـى نـهـد كـه در قـرآن كـریـم بـا نـام “برزخ “1 ، و در روایـات گـاهـى بـا هـمین نام و گاهى با نام “عالم قبر” از آن یاد شده اسـت . بـرزخ در لغـت ، فـاصـله میان دو چیز را گویند.2 چون عالم برزخ فاصله میان دنیا و آخرت است آن را برزخ مى‌نامند.

تـوضـیـح ایـن كـه انـسـان پـس از مرگ بى فاصله وارد عالم قیامت نمى‌شود، بلكه در جهانى دیگر (برزخ ) به سر مى‌برد تا هنگامى كه قیامت بر پا شود، و پس از آن وارد عالم قیامت مى‌شـود. در كـتـابهـاى تـفـسـیـرى و روایـى و نـیـز در دیـگـر آثـار دانـشـمـنـدان مـسـلمـان بـه تفصیل درباره برزخ بحث شده است .

شهید مطهرى درباره عالم برزخ مى گوید: مـطـابـق آنـچـه از نـصـوص قـرآن كـریـم و اخـبـار و روایـات مـتـواتـر و غیرقابل انكارى كه از رسول اكرم صلی الله علیه و آله و ائمه اطهار علیهم السلام رسیده است، استفاده مى‌شود كه هیچ كس بلافاصله پس از مرگ وارد عالم قیامت كبرى نمى‌شود… هیچ كس در فاصله مرگ و قیامت كبرى در خـامـوشـى و بـى حـسـى فـرو ‌نـمـى‌رود؛ یـعـنـى چـنـیـن نـیـسـت كـه انـسـان پـس از مـردن در حال شبیه به بی‌هوشى فرو رود و هیچ چیز را احساس نكند، نه لذتى داشته باشد و نه دردی ، نه سرورى داشته باشد و نه اندوهى ، بلكه همه چیز را حس مى‌كند، از چیزهایى لذت مى‌برد و از چیزهاى دیگر رنج

شب اول قبر

بـرخـى آیـات قـرآنـى ، كـه زنـدگـى بـرزخى پرداخته‌اند، گفت و شنود انسانهاى صالح و نـیكوكار یا فاسد و گناهكار را با فرشتگان الهى بیان كرده‌اند كه در آستانه مرگ صورت مى‌پذیرد:

“حـَتـّى اِذا جآءَ اَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قالَ رَبِّ ارْجِعُونَِ لَعَلّى اَعْمَلُ صالِحاً فیما تَرَكْتُ، كَلاّ اِنَّها كَلِمَةٌ هُوَ قائِلُها وَ مِنْ وَرائِهِمْ بَرْزَخٌ اِلى یَوْمِ یُبْعَثُونَ.

تـا هـنـگـامـى كـه یـكـى از آنـان را مـرگ فـرا رسد، مى‌گوید: “پروردگارا، مرا باز گردان تـا شـایـد كـار شـایـسـتـه‌اى در آنـچـه نكرده‌ام ، انجام دهم . هرگز، این سخنى است كه تنها او گـویـنـده آن اسـت و از پـشـت سـرشـان ـ از دم مـرگ ـ تـا روزى كه برانگیخته شوند، برزخ و فاصله‌اى است .

ایـن تـنـهـا آیـه اى اسـت كـه فاصله میان مرگ و قیامت را “برزخ ” خوانده است .

دانشمندان علوم اسـلامـى، اصطلاح برزخ را از همین آیه اقتباس كرده و جهان پس از دنیا و پیش از قیامت را جهان بـرزخ نـامـیـده‌اند. در این جا از ادامه حیات انسان پس از مرگ ، تا این حد سخن به میان آمده است كـه برخى انسانها پس از مرگ ، ندامت و پشیمانى خود را آشكار مى‌كنند و از خداوند مى‌خواهند كه به دنیا باز گردند، ولى به آنان پاسخ منفى داده مى‌شود.

روشن است كه انسان باید پس از مرگ ، از گونه‌اى زندگانى برخوردار باشد تا از خداوند بخواهد به دنیا بازگردد.

دسـتـه دوم ، آیـاتـى‌انـد كـه در آنهـا آمده است، فرشتگان پس از گفت و شنود، به صالحان و نـیـكـوكـاران بـشـارت مـى‌دهـنـد كـه از این پس، رستگار و سعادتمند خواهند بود و به آنان مى‌گـویـنـد كـه از نـعـمـتهـاى الهـى بـهـره بگیرند و آنان را در انتظار رسیدن روز قیامت نمى‌گذارند:

“قـیـلَ ادْخـُلِ الْجـَنَّةَ قـالَ یـا لَیـْتَ قـَوْمـى یـَعـْلَمـُونََ بـِمـا غـَفـَرَلى رَبـّى وَ جـَعـَلَنـى مـِنـَ الْمُكْرَمینَ”

[پـس از مـرگ ] بـه او گـفته شد: “به بهشت در آى .” او گفت : “اى كاش قوم من [كه سخنم را نـپـذیـرفـتـنـد] اكـنـون مـى‌دانستند كه چگونه پروردگارم مرا آمرزید و مرا از بندگان گرامى داشته شده قرار داد.”

در آیـات پـیـش مـاجـراى گـفـت و گـوى ایـن مـرد صـالح (مـؤ مـن آل یس) با قومش آمده است . او، آنان را به پیروى از رسولانى كه در شهر “انطاكیه ” مردم را بـه پـرستش خالصانه خداوند مى خواندند، دعوت مى‌كند. سپس ، ایمان و اعتقاد خویش را اعلان مى‌كند و از آنان مى‌خواهد كه سخنش را بشنوند و راه او را در پیش گیرند.

مردم از او پیروى نمى‌كنند تا این كه به جهان دیگر مى‌رود و در آن جا مغفرت و كرامت الهى را دربـاره خـود مـشاهده مى‌كند. آن گاه آرزو مى‌كند كه اى كاش قوم من كه هنوز در دنیا به سر مى‌بـرنـد، از رستگارى من در این جهان آگاه مى‌شدند. آشكار است كه همه این رویدادها مربوط به پیش از قیامت كبرى است ؛ زیرا در قیامت همه انسانهاى پیشین و پسین حاضر مى‌شوند و كسى در این دنیا نخواهد بود.

[پـس از مـرگ ] بـه او گـفته شد:

“به بهشت در آى .” او گفت : “اى كاش قوم من [كه سخنم را نـپـذیـرفـتـنـد] اكـنـون مـى‌دانستند كه چگونه پروردگارم مرا آمرزید و مرا از بندگان گرامى داشته شده قرار داد.”

دسـتـه سـوم آیـاتـى‌اند كه در آنها از حیات پس از مرگ و پیش از قیامت انسانهاى سعادتمند و نیكوكار یا انسانهاى نگونبخت و گناهكار یاد شده است :

“وَ لا تـَحْسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلُوا فى سَبیلِ اللّهِ اَمْواتاً بَلْ اَحْیاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونََ فَرِحینَ بِماَ اتـیـهـُمُ اللّهُ مِنْ فَضْلِه وَ یَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذینَ لَمْ یَلْحَقُوا بِهِمْ مِنْ خَلْفِهِمْ اَلاّ خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لاهُمْ یَحْزَنُونَ”

گـمان مبر آنان كه در راه خدا كشته شدند، مرده‌اند. بلكه زنده‌اند، نزد پروردگارشان روزى داده مى‌شوند و بدانچه خدا از فضل و رحمت خویش به آنان عنایت كرده است ، شادمانند و بشارت مـى‌دهـنـد بـه كـسـانـى كه هنوز در پى ایشان ملحق نشده‌اند كه بر آنان خوفى نیست و غمگین نمى‌شوند.

در آیه‌اى دیگر مى فرماید: “وَ حـاقَ بـِآلِ فـِرْعَونَ سُوْءُ الْعَذابَِ اَلنّارُ یُعْرَضُونَ عَلَیْها غُدُوّاً وَ عَشِیّاً، وَ یَوْمَ تَقُومُ السّاعَةُ اَدْخِلُوا آلَ فِرْعَوْنَ اَشَدَّ الْعَذاب.

عـذاب نـاراحت كننده ، بر فرعونیان احاطه كرد. در هر بامداد و شامگاه آتش بر آنان عرضه مى‌شـود و آن گـاه كـه قـیـامـت بـه پـا شـود [گـفـتـه مى شود:] فرعونیان را در شدیدترین عذاب درآورید.

در ایـن آیـه ، دوگونه عذاب براى فرعونیان برشمرده شده است: یكى پیش از قیامت كه از آن بـه “سـوء العـذاب ” تـعـبیر شده است و روزى دو بار فرعونیان را بر آتش عرضه مى كنند بى آن كه در آن وارد شوند، و دیگر، پس از قیامت كه از آن به “اشدّ العذاب ” یاد شده است و فـرعـونـیـان را وارد آتـش مـى كنند. درباره عذاب اوّل ، سخن از بامدادان و شامگاهان آمده است كه مـربـوط بـه عـالم بـرزخ اسـت ؛ زیـرا در بـرزخ نـیـز صـبـح و شـام و مـاه و سال هست . ولى در عذاب دیگر، كه در عالم قیامت است ، بامداد و شبانگاهى در میان نیست.

شب اول قبر

بـرخـى آیـات قـرآنـى ، كـه زنـدگـى بـرزخى پرداخته‌اند، گفت و شنود انسانهاى صالح و نـیكوكار یا فاسد و گناهكار را با فرشتگان الهى بیان كرده‌اند كه در آستانه مرگ صورت مى‌پذیرد:

“حـَتـّى اِذا جآءَ اَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قالَ رَبِّ ارْجِعُونَِ لَعَلّى اَعْمَلُ صالِحاً فیما تَرَكْتُ، كَلاّ اِنَّها كَلِمَةٌ هُوَ قائِلُها وَ مِنْ وَرائِهِمْ بَرْزَخٌ اِلى یَوْمِ یُبْعَثُونَ”

تـا هـنـگـامـى كـه یـكـى از آنـان را مـرگ فـرا رسد، مى‌گوید: “پروردگارا، مرا باز گردان تـا شـایـد كـار شـایـسـتـه‌اى در آنـچـه نكرده‌ام ، انجام دهم . هرگز، این سخنى است كه تنها او گـویـنـده آن اسـت و از پـشـت سـرشـان ـ از دم مـرگ ـ تـا روزى كه برانگیخته شوند، برزخ و فاصله‌اى است .

ایـن تـنـهـا آیـه اى اسـت كـه فاصله میان مرگ و قیامت را “برزخ ” خوانده است . دانشمندان علوم اسـلامـى، اصطلاح برزخ را از همین آیه اقتباس كرده و جهان پس از دنیا و پیش از قیامت را جهان بـرزخ نـامـیـده‌اند. در این جا از ادامه حیات انسان پس از مرگ ، تا این حد سخن به میان آمده است كـه برخى انسانها پس از مرگ ، ندامت و پشیمانى خود را آشكار مى‌كنند و از خداوند مى‌خواهند كه به دنیا باز گردند، ولى به آنان پاسخ منفى داده مى‌شود. روشن است كه انسان باید پس از مرگ ، از گونه‌اى زندگانى برخوردار باشد تا از خداوند بخواهد به دنیا بازگردد.

دسـتـه دوم ، آیـاتـى‌انـد كـه در آنهـا آمده است، فرشتگان پس از گفت و شنود، به صالحان و نـیـكـوكـاران بـشـارت مـى‌دهـنـد كـه از این پس، رستگار و سعادتمند خواهند بود و به آنان مى‌گـویـنـد كـه از نـعـمـتهـاى الهـى بـهـره بگیرند و آنان را در انتظار رسیدن روز قیامت نمى‌گذارند:

“قـیـلَ ادْخـُلِ الْجـَنَّةَ قـالَ یـا لَیـْتَ قـَوْمـى یـَعـْلَمـُونََ بـِمـا غـَفـَرَلى رَبـّى وَ جـَعـَلَنـى مـِنـَ الْمُكْرَمینَ”5

[پـس از مـرگ ] بـه او گـفته شد: “به بهشت در آى .” او گفت : “اى كاش قوم من [كه سخنم را نـپـذیـرفـتـنـد] اكـنـون مـى‌دانستند كه چگونه پروردگارم مرا آمرزید و مرا از بندگان گرامى داشته شده قرار داد.”

در آیـات پـیـش مـاجـراى گـفـت و گـوى ایـن مـرد صـالح (مـؤ مـن آل یس) با قومش آمده است . او، آنان را به پیروى از رسولانى كه در شهر “انطاكیه ” مردم را بـه پـرستش خالصانه خداوند مى خواندند، دعوت مى‌كند. سپس ، ایمان و اعتقاد خویش را اعلان مى‌كند و از آنان مى‌خواهد كه سخنش را بشنوند و راه او را در پیش گیرند.

مردم از او پیروى نمى‌كنند تا این كه به جهان دیگر مى‌رود و در آن جا مغفرت و كرامت الهى را دربـاره خـود مـشاهده مى‌كند. آن گاه آرزو مى‌كند كه اى كاش قوم من كه هنوز در دنیا به سر مى‌بـرنـد، از رستگارى من در این جهان آگاه مى‌شدند. آشكار است كه همه این رویدادها مربوط به پیش از قیامت كبرى است ؛ زیرا در قیامت همه انسانهاى پیشین و پسین حاضر مى‌شوند و كسى در این دنیا نخواهد بود.

[پـس از مـرگ ] بـه او گـفته شد: “به بهشت در آى .” او گفت : “اى كاش قوم من [كه سخنم را نـپـذیـرفـتـنـد] اكـنـون مـى‌دانستند كه چگونه پروردگارم مرا آمرزید و مرا از بندگان گرامى داشته شده قرار داد.”

دسـتـه سـوم آیـاتـى‌اند كه در آنها از حیات پس از مرگ و پیش از قیامت انسانهاى سعادتمند و نیكوكار یا انسانهاى نگونبخت و گناهكار یاد شده است :

“وَ لا تـَحْسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلُوا فى سَبیلِ اللّهِ اَمْواتاً بَلْ اَحْیاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونََ فَرِحینَ بِماَ اتـیـهـُمُ اللّهُ مِنْ فَضْلِه وَ یَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذینَ لَمْ یَلْحَقُوا بِهِمْ مِنْ خَلْفِهِمْ اَلاّ خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لاهُمْ یَحْزَنُونَ6

گـمان مبر آنان كه در راه خدا كشته شدند، مرده‌اند. بلكه زنده‌اند، نزد پروردگارشان روزى داده مى‌شوند و بدانچه خدا از فضل و رحمت خویش به آنان عنایت كرده است ، شادمانند و بشارت مـى‌دهـنـد بـه كـسـانـى كه هنوز در پى ایشان ملحق نشده‌اند كه بر آنان خوفى نیست و غمگین نمى‌شوند.

در آیه‌اى دیگر مى فرماید: “وَ حـاقَ بـِآلِ فـِرْعَونَ سُوْءُ الْعَذابَِ اَلنّارُ یُعْرَضُونَ عَلَیْها غُدُوّاً وَ عَشِیّاً، وَ یَوْمَ تَقُومُ السّاعَةُ اَدْخِلُوا آلَ فِرْعَوْنَ اَشَدَّ الْعَذابِ”

عـذاب نـاراحت كننده ، بر فرعونیان احاطه كرد. در هر بامداد و شامگاه آتش بر آنان عرضه مى‌شـود و آن گـاه كـه قـیـامـت بـه پـا شـود [گـفـتـه مى شود:] فرعونیان را در شدیدترین عذاب درآورید.

در ایـن آیـه ، دوگونه عذاب براى فرعونیان برشمرده شده است: یكى پیش از قیامت كه از آن بـه “سـوء العـذاب ” تـعـبیر شده است و روزى دو بار فرعونیان را بر آتش عرضه مى كنند بى آن كه در آن وارد شوند، و دیگر، پس از قیامت كه از آن به “اشدّ العذاب ” یاد شده است و فـرعـونـیـان را وارد آتـش مـى كنند. درباره عذاب اوّل ، سخن از بامدادان و شامگاهان آمده است كه مـربـوط بـه عـالم بـرزخ اسـت ؛ زیـرا در بـرزخ نـیـز صـبـح و شـام و مـاه و سال هست . ولى در عذاب دیگر، كه در عالم قیامت است ، بامداد و شبانگاهى در میان نیست

بـرخـى آیـات قـرآنـى ، كـه زنـدگـى بـرزخى پرداخته‌اند، گفت و شنود انسانهاى صالح و نـیكوكار یا فاسد و گناهكار را با فرشتگان الهى بیان كرده‌اند كه در آستانه مرگ صورت مى‌پذیرد:

“حـَتـّى اِذا جآءَ اَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قالَ رَبِّ ارْجِعُونَِ لَعَلّى اَعْمَلُ صالِحاً فیما تَرَكْتُ، كَلاّ اِنَّها كَلِمَةٌ هُوَ قائِلُها وَ مِنْ وَرائِهِمْ بَرْزَخٌ اِلى یَوْمِ یُبْعَثُونَ”

تـا هـنـگـامـى كـه یـكـى از آنـان را مـرگ فـرا رسد، مى‌گوید: “پروردگارا، مرا باز گردان تـا شـایـد كـار شـایـسـتـه‌اى در آنـچـه نكرده‌ام ، انجام دهم . هرگز، این سخنى است كه تنها او گـویـنـده آن اسـت و از پـشـت سـرشـان ـ از دم مـرگ ـ تـا روزى كه برانگیخته شوند، برزخ و فاصله‌اى است .

ایـن تـنـهـا آیـه اى اسـت كـه فاصله میان مرگ و قیامت را “برزخ ” خوانده است . دانشمندان علوم اسـلامـى، اصطلاح برزخ را از همین آیه اقتباس كرده و جهان پس از دنیا و پیش از قیامت را جهان بـرزخ نـامـیـده‌اند. در این جا از ادامه حیات انسان پس از مرگ ، تا این حد سخن به میان آمده است كـه برخى انسانها پس از مرگ ، ندامت و پشیمانى خود را آشكار مى‌كنند و از خداوند مى‌خواهند كه به دنیا باز گردند، ولى به آنان پاسخ منفى داده مى‌شود. روشن است كه انسان باید پس از مرگ ، از گونه‌اى زندگانى برخوردار باشد تا از خداوند بخواهد به دنیا بازگردد.

دسـتـه دوم ، آیـاتـى‌انـد كـه در آنهـا آمده است، فرشتگان پس از گفت و شنود، به صالحان و نـیـكـوكـاران بـشـارت مـى‌دهـنـد كـه از این پس، رستگار و سعادتمند خواهند بود و به آنان مى‌گـویـنـد كـه از نـعـمـتهـاى الهـى بـهـره بگیرند و آنان را در انتظار رسیدن روز قیامت نمى‌گذارند:

“قـیـلَ ادْخـُلِ الْجـَنَّةَ قـالَ یـا لَیـْتَ قـَوْمـى یـَعـْلَمـُونََ بـِمـا غـَفـَرَلى رَبـّى وَ جـَعـَلَنـى مـِنـَ الْمُكْرَمینَ.

[پـس از مـرگ ] بـه او گـفته شد: “به بهشت در آى .” او گفت : “اى كاش قوم من [كه سخنم را نـپـذیـرفـتـنـد] اكـنـون مـى‌دانستند كه چگونه پروردگارم مرا آمرزید و مرا از بندگان گرامى داشته شده قرار داد.”

در آیـات پـیـش مـاجـراى گـفـت و گـوى ایـن مـرد صـالح (مـؤ مـن آل یس) با قومش آمده است . او، آنان را به پیروى از رسولانى كه در شهر “انطاكیه ” مردم را بـه پـرستش خالصانه خداوند مى خواندند، دعوت مى‌كند. سپس ، ایمان و اعتقاد خویش را اعلان مى‌كند و از آنان مى‌خواهد كه سخنش را بشنوند و راه او را در پیش گیرند.

مردم از او پیروى نمى‌كنند تا این كه به جهان دیگر مى‌رود و در آن جا مغفرت و كرامت الهى را دربـاره خـود مـشاهده مى‌كند. آن گاه آرزو مى‌كند كه اى كاش قوم من كه هنوز در دنیا به سر مى‌بـرنـد، از رستگارى من در این جهان آگاه مى‌شدند. آشكار است كه همه این رویدادها مربوط به پیش از قیامت كبرى است ؛ زیرا در قیامت همه انسانهاى پیشین و پسین حاضر مى‌شوند و كسى در این دنیا نخواهد بود.

[پـس از مـرگ ] بـه او گـفته شد: “به بهشت در آى .” او گفت : “اى كاش قوم من [كه سخنم را نـپـذیـرفـتـنـد] اكـنـون مـى‌دانستند كه چگونه پروردگارم مرا آمرزید و مرا از بندگان گرامى داشته شده قرار داد.”

دسـتـه سـوم آیـاتـى‌اند كه در آنها از حیات پس از مرگ و پیش از قیامت انسانهاى سعادتمند و نیكوكار یا انسانهاى نگونبخت و گناهكار یاد شده است :

“وَ لا تـَحْسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلُوا فى سَبیلِ اللّهِ اَمْواتاً بَلْ اَحْیاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونََ فَرِحینَ بِماَ اتـیـهـُمُ اللّهُ مِنْ فَضْلِه وَ یَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذینَ لَمْ یَلْحَقُوا بِهِمْ مِنْ خَلْفِهِمْ اَلاّ خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لاهُمْ یَحْزَنُونَ”

گـمان مبر آنان كه در راه خدا كشته شدند، مرده‌اند. بلكه زنده‌اند، نزد پروردگارشان روزى داده مى‌شوند و بدانچه خدا از فضل و رحمت خویش به آنان عنایت كرده است ، شادمانند و بشارت مـى‌دهـنـد بـه كـسـانـى كه هنوز در پى ایشان ملحق نشده‌اند كه بر آنان خوفى نیست و غمگین نمى‌شوند.

در آیه‌اى دیگر مى فرماید: “وَ حـاقَ بـِآلِ فـِرْعَونَ سُوْءُ الْعَذابَِ اَلنّارُ یُعْرَضُونَ عَلَیْها غُدُوّاً وَ عَشِیّاً، وَ یَوْمَ تَقُومُ السّاعَةُ اَدْخِلُوا آلَ فِرْعَوْنَ اَشَدَّ الْعَذابِ”

عـذاب نـاراحت كننده ، بر فرعونیان احاطه كرد. در هر بامداد و شامگاه آتش بر آنان عرضه مى‌شـود و آن گـاه كـه قـیـامـت بـه پـا شـود [گـفـتـه مى شود:] فرعونیان را در شدیدترین عذاب درآورید.

در ایـن آیـه ، دوگونه عذاب براى فرعونیان برشمرده شده است: یكى پیش از قیامت كه از آن بـه “سـوء العـذاب ” تـعـبیر شده است و روزى دو بار فرعونیان را بر آتش عرضه مى كنند بى آن كه در آن وارد شوند، و دیگر، پس از قیامت كه از آن به “اشدّ العذاب ” یاد شده است و فـرعـونـیـان را وارد آتـش مـى كنند. درباره عذاب اوّل ، سخن از بامدادان و شامگاهان آمده است كه مـربـوط بـه عـالم بـرزخ اسـت ؛ زیـرا در بـرزخ نـیـز صـبـح و شـام و مـاه و سال هست . ولى در عذاب دیگر، كه در عالم قیامت است ، بامداد و شبانگاهى در میان نیست.

شب اول قبر

انـسـان تـركـیـبـى از روح مـجـرّد و بـدن خـاكـى اسـت ، و مـنـشـاء هـمـه ادراكـات و افـعـال نـیز روح است ، و بدن ابزارى مادّى براى ادراك و فعالیت روح است ؛ چنان كه در قرآن آمده است كه روح پس از مرگ نمى‌میرد و به سوى خدا باز مى‌گردد.

امـا بـدن بـرزخـى یـا قـالب مـثـالى ، كـه روح پـس از مـرگ بـدان تـعـلق مـى‌گـیرد، از لحاظ شكل و صورت ، شبیه به بدن دنیایى است ، ولى داراى وزن و جرم نیست. هنگامى كه خواب مى‌بـیـنـیـم نـیـز هـمـیـن بـدن بـا هـمـه تـوانـایـى‌هـا و ادراكـات وجـود دارد، امـا جـنـبـه مـادّى‌اش فـعـال نـیـسـت.

حـتـى انـسان گاهى در خواب قویتر از بیدارى است ؛ زیرا به كارهایى بزرگ دست مى‌زند كه در حال بیدارى از او ساخته نیست . بنابر آنچه در روایات آمده است ، انسان با بدن برزخى لذات و آلام جسمانى را احساس مى‌كند.

شب اول قبر

عـالم بـرزخ و آنـچـه در قبر بر انسان مى‌گذرد، جزئى از عالم غیب و ملكوت این جهان است ، و آگاهى‌هاى ما از آن عالم به همان مقدارى است كه پیشوایان معصوم فرموده‌اند.

بـه گـفـتـه عـلاّمـه مـجلسى، بنابر آنچه از روایات برمى‌آید، مراد از قبر در بیشتر روایات مـوقـعیت روح انسان در عالم برزخ است.

بنابر این ، عالم قبر در واقع همان عالم برزخ است ، اگر چه بدن شخص در گودال خاكى دفن مى‌شود.

عمرو بن یزید مى‌گوید: از امام جعفر صادق علیه السلام پرسیدم: برزخ چیست؟ امام در پاسخ فرمود: همان قبر است از آن هنگام كه مى‌میرد تا روز قیامت.

بنابراین ، مراد از قبر، همین گودال خاكى محل دفن بدن میّت نیست ، و این كه در روایات سخن از عـذاب و فـشار قبر به میان مى‌آید، به این معنا نیست كه دیوارهاى قبر از دو سو به هم نزدیك مـى‌شـونـد و بـدن مـیـّت را مـى‌فـشـارنـد، بلكه این فشار، عذابى است كه در ماوراى عالم مادّه دامنگیر انسان مى شود، گرچه ممكن است فشار بر روح بر بدن نیز فشار آورد. از این رو، ممكن اسـت حـتى آنان كه در قبر خاكى دفن نمى‌شوند، داراى فشار قبر باشند؛ مانند كسانى كه شب در بسترى آرام خوابیده‌اند، ولى در اثر خواب هولناكى فشار سختى بر خود احساس مى كنند.

شـخـصـى از امـام صـادق علیه السلام پرسید كه آیا كسى كه بر دار آویخته شده است ، عذاب قبر دارد؟ حضرت فرمود: خـداى زمـیـن ، خـداى هـوا نـیز هست . خداوند به هوا امر مى‌كند كه او را بفشارد؛ فشارى بیشتر از فشار قبر.

شب اول قبر

ویدئو های مربوط به شب اول قبر

شب اول قبر

شب اول قبر

گردآوری شده ی مجله ی اینترنتی دلگرم

مرجان امینی

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا