دسته‌بندی نشده

داستان کوتاه کودکانه چشمه سحر آمیز + دانلود قصه صوتی

قصه چشمه سحر آمیز

تو یه جنگل بزرگ خرگوش کنجکاوی زندگی می کرد. یه روز خرگوش کوچولو در حال دویدن و بازی کردن بود که به چشمه سحرآمیز رسید .

قصه چشمه سحر آمیز

خرگوش می خواست از اون آب بخوره که ناگهان یک زنبور خودش رو به اون رسوند و گفت از این چشمه آب ننوش و هرکس از این چشمه آب بنوشه، آروم آروم کوچیک میشه.

دانلود قصه صوتی چشمه سحر آمیز

خرگوش به حرف زنبور گوش نکرد و از آب چشمه نوشید. همون لحظه آروم آروم کوچیک شد و به اندازه یک مورچه رسید. خیلی ناراحت شد و از زنبور پرسید حالا چیکار باید بکنم. خواهش می کنم دوباره به من کمک بکن تا دوباره مثل قبل بشم.

زنبور گفت : من بهت گفتم از آب این چشمه نخور. اما تو توجهی به من نکردی. خرگوش پرسید حالا باید چکار کنم. زنبور کوچولو گفت: تو باید به کوه جادو بری تا راز چشمه رو کشف کنی …

بچه های عزیز برای شنیدن بقیه داستان چشمه سحر آمیز؛ قصۀ صوتی چشمه سحر آمیز را تا آخر گوش دهید .

separator line

دانلود قصه صوتی چشمه سحر آمیز

separator line

حتماً بخوانید:

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا