دسته‌بندی نشده

داستان کوتاه کودکانه باد و خورشید + دانلود صوتی قصه

داستان کوتاه کودکانه باد و خورشید

یک روز باد و خورشید سر اینکه کدامشان قویتر است باهم بحث می کردند. آخر سر تصمیم گرفتند باهم مسابقه بدهند تا ببینند کدام قوی تر است.

مردی داشت از آن حوالی رد می شد خورشید گفت: “بیا ببینیم کدام از یک ما می تواند کت این مرد را از تنش در بیاورد؟”

 خلاصه داستان باد و خورشید

باد قبول کرد. اول قرار شد باد امتحان کند.

باد همه ی قدرتش را جمع کرد و وزید و وزید و وزید. اما مرد نه تنها کتش را در نیاورد، بلکه کتش را بیشتر به خودش پیچید.

کتاب داستان باد و خورشید

بعد نوبت خورشید شد.

قدرتش را جمع کرد و شروع کردن به تابیدن.

خورشید با مهربانی انقدر تابید و آفتاب را پهن کرد روی زمین، تا مرد گرمش شد و کتش را در آورد.

 عکس داستان باد و خورشید

خورشید در مسابقه برنده شد.

separator line

نتیجه گیری داستان باد و خورشید

بجای خشم و قدرت نمایی با مهربانی می توانیم به اهدافمان برسیم . باید یادمان باشد که قدرت همیشه کارساز نیست . بجای آنکه به دنبال قدرت باشیم و بخواهیم بر زمین و آسمان حکومت کنیم ، باید به دنبال آن باشیم که بر قلب های مردم و اهالی زمین و آسمان تسلط پیدا کنیم .

separator line

داستان کوتاه کودکانه باد و خورشید صوتی + دانلود قصه

separator line

حتماً بخوانید:

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا