دسته‌بندی نشده

داستان کوتاه درباره اتحاد + نتیجه گیری قصه

قصه کودکانه کوتاه درباره اتحاد

یکی بود یکی نبود توی یک جنگل زیبا روی یک درخت قشنگ یک لانه پرنده بود توی لانه سه تا تخم زرد بود وقتی پرنده زرد روی تخمها خوابید پرنده جفت برای او غذا می آورد چند روزی گذشت جوجه ها از توی تخم بیرون امدند اول خیلی قشنگ نبودند

قصه کودکانه کوتاه درباره اتحاد

جایی را هم نمی دیدند فقط دهانشان را باز می کردند و خانم پرنده و آقای پرنده برای آنها غذا می آوردند آنها با اتحاد و همکاری جوجه ها را بزرگ کردند و زمان یاد دادن کارهایی شد که معمولا پرنده ها به بچه هایشان یاد می دهند.

داستان کوتاه درباره اتحاد + نتیجه گیری قصه

خانم پرنده پرید پایین و یک تکه چوب را با منقار گرفت و پرید روی درخت جوجه ها هر کدام می خواستند به تنهایی یک شاخه چوب بزرگ را بالا بیاورند یکی می گفت من قوی ترم الان بلندش می کنم یکی دیگر می گفت خودم بلندش می کنم دعوا بالا گرفت و شروع کردند به هم نوک زدن .

قصه کودکانه کوتاه درباره اتحاد

خانم پرنده مهربون گفت جوجه های قشنگ با نمک من بیایید اینجا کارتون دارم

۱ – دعوا نکنید شما برادر و خواهر هستید.
۲- با هم باشید همیشه
۳- به این مورچه های کوچک نگاه کنید آن دانه که می برند مگر نه اینکه چندین برابر قد و قواره آنهاست ولی آنها با اتحاد و همدلی و انسجامی که دارند با هم دانه را بلند می کنند و همه در یک جهت حرکت می کنند در حالی که اگر این طرف و آن طرف میرفتند هرگز موفق به بردن دانه نمی شدند.
۴- کاری را انجام دهید که از عهده آن برآیید. حالا عزیزانم ببینم که چه میکنید. بعد هر سه پرنده با هم متحد شدند و آن تکه چوب را از زمین بلند کردند و پیش مامان پرنده نشستند.

و مامان پرنده گفت آفرین و آنها را در آغوش گرفت آنها از مورچه ها یاد گرفتند که با هم متحد باشند تا توان انجام کارها را پیدا کنند.

separator line

نتیجه گیری قصه کوتاه اتحاد

از داستان اتحاد نتیجه می گیریم که اگر با هم متحد باشیم در هر کاری موفق و پیروزیم .

separator line

حتماً بخوانید:

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا