دسته‌بندی نشده

جدیدترین متن های مداحی روضه و نوحه سینه زنی شهادت امام حسن عسکری

جدیدترین و غم انگیز ترین متن های مداحی نوحه و روضه شهادت امام حسن عسکری

در احوالات حضرت امام حسن عسکری (علیه السلام)

چند داری چشم امّید، ای دلا! از روزگار؟

پایدار هرگز نمانَد عالم ناپایدار

این عجوزه، از جبال تخت بر تابوت کرد

شهریاران عظام و خسروان تاجدار

تا به کی مست غروری؟ چشم عبرت، باز کن

مجمع مستانیان را بین، هزار اندر هزار

گوش عبرت باز کن، بشنو همی ز آواز گور

کاین ندا از گور می آید، به روزی هفت بار

کای به غفلت خفتگان! از هول روز رستخیز

یاد از مردن بیارید و ز روز گیر و دار

ره خطرناک است، منزل، دور و مقصد، ناپدید

اندر این ره، دزد داری، در کمین، از هر کنار

گر به حکمت، هم چو افلاطون و گر لقمان شوی

چاره نتوانی کنی، از بهر مرگ ناگوار

تا توانی، چشم بد از روی نامحرم بپوش

تا نبیند محرمت، چشم نهان و آشکار

پردۀ کس را مدر تا می توانی پرده پوش

تا ندرّد روز محشر، پرده ات را پرده دار

هم چو دُر، پند «شکوهی» را به گوش دل نیوش

کش دُر شهوار، باید از برای گوشوار

گر نجات اخروی خواهی، به دنیای دنی

دست دل افکن، به دامان امام هفت و چار

مصطفی خُلق و علی قدرت، بتول عصمت همانْک

از حسین و از حسن، بر جاست، او را اقتدار

چون علی بن الحسین، از علم باقر با خبر

هم چو جعفر، صادقُ القول و چو موسی یادگار

از کرم، تالی سلطان خراسان، آن امام

از تقی و از نقی، آن مقتدا، در افتخار

عسکری؛ آن شهسوار کشور دنیا و دین

عسکری؛ آن مظهر اجلال ذات کردگار

آن امامی که طفیلی وجودش، گر نبود

باز از رفتار ماندی، گَردِش لیل و نهار

معنی خلقُ العظیم و صورت حسنُ المآب

حُسن خَلق و خُلق او، از مصطفی بُد یادگار

در خورَش بس، مهدی عصر است، او را جانشین

قائم ذوالنّصر زو باقی بُوَد، در روزگار

هیچ دانی چون ملقّب شد، حسن بر عسکری؟

گوش بنْما تا کنم، سرّ نهان را آشکار

از بنی عبّاس، چون بر معتصم، نوبت رسید،

بر سریر کامرانی، چون نشست، آن کین شعار،

مالکُ المُلک ولایت، شاه اقلیم وجود

شد به امر آن معاند، سوی هامون، رهسپار

آن سپاه بی شُمر را، آن پلید پُر ز کین

داد سانِ لشگری اندر برِ آن شهریار

گفت: یابن عم! ببین بر حشمت سلطانی ام

هست در فرمان من، از این سپاهی، صد هزار

پاسخش فرمود، شاه عسکری، در آن زمین

ای شده مغرور، بر دوران چرخ کجمدار!

وارث تاج فتحنا، شاه با رفعت منم

هفت ارض و نُه فلک، از جود من، دارد قرار

اوّلین مسند نشین بزم ربّ العزّتم

بر تمام ماسِوایم، شهریار کام کار

ساری و جاری است، حکمم، بر تمام ممکنات

قاسمُ الارزاق خلقم، از صغار و از کبار

عرش و فرش و لوح و کرسی و سماوات و زمین

خلق گشته از طفیلی وجودم، زینهار

بی ولای من، نمی روید گیاهی، از زمین

بی رضای من، درختان را نمی باشد بهار

موج، بی حُکمم نمی خیزد ز بحر بی کران

بی صواب امر من، کشتی نگردد در بِحار

تا نباشد امر من، نطفه نبندد، در جنین

بی اجازاتم ز مادر، طفل ناید آشکار

قدرت جان آفرین، در آستین من بُوَد

از وجود من، به گَردِش هست، چرخ کج مدار

آدم و نوح و خلیل اللّه و موسای کلیم

هم چو عیسی، بر زمین قدر من، سوده عذار

انبیای اوّلین و آخرین، در روز و شب

جز محمّد، گشته بر خوان عطایم، ریزه خوار

هم چو اسرافیل و جبرائیل و میکائیل راد

خیل کرّوبین، ستاده، بر در من، بنده وار

گر که خواهی، گردی از سرّ حقیقت با خبر

چشم باطن باز کن، بنْگر به صنع کردگار

جلوه‌ گر از معجز آن مظهر ربّ جلیل

شد به چشم آن پلید مرتد بی ننگ و عار

از ثری تا بر ثریّا، وز ثریّا تا ثری

از جنوب و از شمال و از یمین و از یسار

معتصم دید آن قدر افواج، از خیل مَلَک

از زمین تا آسمان، بر بسته صف، از هر کنار

بر امام عسکری می ‌گفت، سر خیل مَلَک

اذن ده از این سپاهی، برکشم از جان، دمار

معتصم از خوف، بر خاک اوفتاد و عرض کرد

عذر خواه از کرده ی خود گشتم، ای والا تبار!

در ظهور آمد، چو این معجز ز سبط مصطفی

شد ملقّب، بر امام عسکری، آن تاجدار

در عراق و در عجم شد، منتشر این داستان

بر تمام دوستان، از پیرو هشت و چهار

چون به تدبیرات شیخ طوسی، آن هم کشته شد

رفت بر سوی جهنّم، کرد در آتش قرار

بعد از آن شد معتمد، آن ننگ دین را جانشین

شد خلافت، منتقل، بر آن پلید نابکار

بغض آن حضرت، به قلب آن پلید بوالفضول

عقده گشت و شد پی قتل ولی کردگار

با هزاران حیله و نیرنگ، آن شوم پلید

بر امام عسکری نوشانْد، زهر ناگوار

با دو صد تلبیس، آن ابلیسْ خوی بد سرشت

دید فسق باطنش شد، نزد مردم، آشکار

کس فرستاد از قفای عالمان مسلمین

بهر دفع سمّ آن حضرت، به احوال فگار

از اطبّای فرنگ و مُسلم و دین مجوس

کرد حاضر، نزد آن حضرت ز هر شهر و دیار

آن چه کوشیدند، دفع زهر، از آن حضرت کنند

چاره ای پیدا نشد، بر دفع زهرِ جانْ شکار

الغرض؛ مقتول شد، چون آن امام مؤمنین

بهر کفن و غسل شد، مهدی قائم، آشکار

بهر دفنش، جمع گردیدند، چون از مسلمین

«واماما!» گو، برهنه پا و سر، از هر کنار

دفن جسم باب نامی کرد، از بعد نماز

خویش، غائب در نظر کردند، با قلب فگار

آه از بی یاری جدّ غریبِ او، حسین

که به دشت کربلا، جسمش بُدی بی غم گسار

یک هزار و نهصد و پنجاه زخمش، در بدن

از سنان و خنجر و شمشیر و تیغ آبدار

یک مسلمانی در آن صحرا نبود، از آن سپاه

تا که سازد دفن، آن جسم شریف پاره پار

تا سه روز، آن جسم، پیش آفتاب گرم بود

وحشی و طیر بیابان، بهر او، بگریست زار

شام سوّم، سیّد سجّاد، زین العابدین

گشت بر اهل قبایل، او دلیل، آن شام تار

یکسر اجساد شهیدان را، در آن شب، دفن کرد

بعد از آن، پرداخت بر دفن پدر، آن داغ دار

جسم حجّت را بباید دفن بنماید امام

لعن کن بر منکران او، «شکوهی»! بی شمار

شاعر : مرحوم شکوهی تهرانی

بیشتر بخوانید::

متن مداحی شهادت امام حسن عسکری از سید مهدی میرداماد

عکس های جدید و باکیفیت شهادت امام حسن عسکری (ع) برای پروفایل

دانلود عکس های جدید و باکیفیت شهادت امام حسن عسکری (ع)


نوحه سینه زنی احوالات حضرت امام حسن عسکری (علیه السلام)

چشم پدر به راه بود، ای پسر بیا

تا جان نرفته از تن او، زودتر بیا

از پشت ابر، ای قمر فاطمی درآی‏

تا شب به در رَوَد، چو فروغ سحر بیا

هم صاحب الزمانی و هم صاحبِ عزا

بهر نماز بر تن پاک پدر بیا

افتاد جام آب، ز بس دست لرزه داشت‏

در پیکرش نمانده توانی دگر بیا

در احتضار باشد و چشم انتظارِ تست‏

باز است این دو پنجره بر ره، ز در بیا

بس ‌‏اشکِ مردم از پیِ تشییع آمده

خاکی نمانده، شیعه چه ریزد به سر؟ بیا

صاحب عزا به ختم، حضورش مسلم است‏

مردم تمام منتظِر؛ ای منتظَر بیا

پاره جگر شده‏است و جگرپاره جز تو نیست

ای پارۀ جگر! برِ پاره جگر بیا

شاعر : علی انسانی


متن روضه احوالات حضرت امام حسن عسکری (علیه السلام)

ای سراپا حسن حیّ ذوالمنن

سوّمین ابن الرّضا دوّم حسن

ای هزاران آفتابت مشتری

یا اباالمهدی امام عسکری

دُرّ ده دریا و بحر یک گهر

آن گهر خود حجّت ثانی عشر

با همه درد و غم و عمر کمت

تا ابد مرهون احسان، عالمت

از نماز و از دعای متصل

بردی از دشمن کنار حبس دل

با خدا پیوسته در راز و نیاز

روزها را روزه، شب ها در نماز

رنج هایت در ره توحید بود

سال ها یا حبس یا تبعید بود

روزگارت شعله ها بر جان فکند

دشمنت در برکهء شیران فکند

ایستادی بین شیران در نماز

شیرها را جانبت روی نیاز

الله الله گرد تو درّندگان

سر فرو بردند همچون بندگان

نور علمت از درون حبس ها

کرد از ظلمت جهانی را رها

ای دمت جان داده بر روح الامین

آسمان خفته در خاک زمین

رهنمای آفرینش کیست تو

شهریار ملک بینش کیست تو

چشم بد از ماه رخسار تو دور

یک جمال و چارده خورشید نور

گشت دشمن در جوانی قاتلت

کشت در ماه ربیع الاوّلت

کفر خود را عاقبت معلوم کرد

همچو اجدات تو را مسموم کرد

سامره شد صحنهء روز جزا

گشت تنها مهدیت صاحب عزا

ای به قربان تو و عمر کمت

قلب مهدی داغدار ماتمت

بی تو مهدی بی کس و یاور شده

طفل تنهای تو تنهاتر شده

آه از آن ساعت که در سوز و گداز

خواند مهدی بر تن پاکت نماز

کرد تا جسم ضعیفت را نظر

بر کشید آهی جهان سوز از جگر

آسمان دیده اش انجم گریست

بین مردم مخفی از مردم گریست

گر چه بوده اشک دامن دامنت

بود کی زنجیر و غل بر گردنت

جسم تو زخم از دم خنجر نداشت

پیکر جدّ غریبت سر نداشت

آه از آن ساعت که زین العابدین

پیشوای عابدین و ساجدین

دید در گودال خون بر روی خاک

پیکر پاک پدر را چاک چاک

یوسف زهرا و زخم تیر و سنگ

گرگها کردند جسمش چنگ چنگ

گشت از چشمش روان دریای خون

خواست جانش از بدن آید برون

همدم او جز شرار تب نبود

جان ز کف می داد اگر زینب نبود…

شاعر : حاج غلامرضا سازگار

بیشتر بخوانید::

دوبیتی شهادت امام حسن عسکری

متن و پیام ادبی و اداری شهادت امام حسن عسکری (ع)

12 متن مداحی ترکی شهادت امام حسن عسکری


نوحه شهادت حضرت امام حسن عسکری (علیه السلام)

الهی الهی به حق حسن‌(ع)

به آن عسکری‌(ع)، مونس ذوالمنن

به آن اسوة زهد و تقوی و راد

به آن زبدة عالم عدل و داد

به آن گوهر تابناک ولا

به آن جوهر عصمت کبریا

در این عصر بی دردی و ننگ و عار

رها کن مرا از غم روزگار

الهی الهی به مهدی‌(ع) ماه

به آن صاحب مکنت و عزّ و جاه

به آن آخرین یادگار رسول‌(ص)

به آن طالب خون پاک بتول‌(س)

به آن صاحب ملک و صاحب زمان‌(ع)

خدیو ملک منظر انس و جان

مرا می ز خمخانه او بده

شرابی ز مینای «یاهو» بده

ز جان تا شوم مست شیدای او

بسوزان دلم را به سودای او

جهان پر ز ظلم و ستم گشته است

پر از غصّه و درد و غم گشته است

نه از مهر و عدل و عدالت خبر

نه از دین حق و دیانت خبر

نباشد خبر از نشاط و سرور

نبینم به دوران به جز ظلم و زور

نه در خیل مردم وفا مانده است

نه مهر و نه لطف و صفا مانده است

برونها همه صلح و مهر است و داد

درونها همه پر ز مکر و فساد

در این روزگار پر از درد و غم

کجا باشد آن قائم منتقم؟

الهی به آن صاحب ذوالفقار

مرا وارهان از غم انتظار

به «فیروز» و «فانی» ز راه کرم

عنایت کن و وارهان از الم

به هر دو که باشند بیمار او

مهیّا نما راه دیدار او

کند شمس حق تا ز مشرق ظهور

مرا مست کن از شراب طهور

به آن جوهر جان و جان جهان

مرا ز آتش قهر خود وارهان

ندارم به کف غیر عصیان خویش

مرا میهمان کن به احسان خویش

به فضل تو هستیم امیّدوار

کرم کن ببخشا به هشت و چهار

شاعر : استاد فانی تبریزی

بیشتر بخوانید::

17 متن نوحه سینه زنی شهادت امام حسن عسکری

10 متن جدید روضه شهادت امام حسن عسکری


متن نوحه سینه زنی احوالات حضرت امام حسن عسکری (علیه السلام)

پدری در دم مرگ است و به بالین پسرش

پسری اشک فشان است به حال پدرش

پدری جام شهادت به لبش بوسه زده

پسری سوخته از داغ مصیبت جگرش

پسری را که بود نبض دو عالم در دست

شاهد داغ پدر آه و دل و چشم ترش

حسن العسکری از زهر جفا می سوزد

حجةابن الحسن از غم شده گریان به برش

چار ساله پسری مانده و صد ها دشمن

که خداوند نگه دارد و از هر خطرش

دشمن افکنده زپا نخل امامت را باز

کند اندیشه به نابودی یکتا ثمرش

خانه را که عدو دست به غارت زده است

اتش ظلم بر افروخته از بام و درش

آه از آن روز که شد غیبت مهدی آغاز

غیبتی را که بود خون شهیدان اثرش

آنکه امروز جهان زنده و قائم از اوست

بار الها که مؤید نفتد از نظرش

شاعر : سیدرضا مؤید

بیشتر بخوانید::

متن مداحی شهادت امام حسن عسکری از سید مجید بنی فاطمه

متن مداحی شهادت امام حسن عسکری از میثم مطیعی


متن احوالات حضرت امام حسن عسکری (علیه السلام)

ﺍﯼ ﻓﺮﻭﻍ ﻣﻬﺮ ﺗﻮ ﺩﺭ ﮐﺎﺭ ﺫﺭﻩ ﭘﺮﻭﺭﯼ

ﻣﯽ‌ﮐﻨﯽ ﺑﺎ ﮔﻮﺷﻪ ﯼ ﭼﺸﻤﯽ ﺯ ﻋﺎﻟﻢ ﺩﻟﺒﺮﯼ

ﺁﻓﺘﺎﺏ ﺣﺴﻦ ﺗﻮ ﺧﻮﺭﺷﯿﺪ ﺭﺍ ﺷﺮﻣﻨﺪﻩ ﮐﺮﺩ

ﺭﻭﯼ ﻣﺎﻫﺖ ﮐﺮﺩ ﺑﺮ ﻫﻔﺖ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﺭﻭﺷﻨﮕﺮﯼ

ﺍﯼ ﻧﮕﺎﻩ ﺭﻭﺷﻦ ﺗﻮ ﻣﻌﻨﯽ ﻋﯿﻦ ﺍﻟﯿﻘﯿﻦ

ﻣﯽ‌ﻧﺸﯿﻨﻢ ﭘﯿﺶ ﺗﻮ ﺑﺮ ﺳﻔﺮﻩ ﯼ ﺣﻖ ﺑﺎﻭﺭﯼ

ﺧﻮﻥ ﺯﻫﺮﺍ ﻭ ﻋﻠﯽ ﺟﺎﺭﯼ ﺍﺳﺖ ﺩﺭ ﺭﮔﻬﺎﯼ ﺗﻮ

ﺟﻠﻮﻩ ﯼ ﺧﯿﺮ ﮐﺜﯿﺮﯼ ﺍﺯ ﺗﺒﺎﺭ ﮐﻮﺛﺮﯼ

ﺗﯿﻎ ﺍﺑﺮﻭﯾﺖ ﺑﻪ ﻫﻢ ﺭﯾﺰﺩ ﺳﭙﺎﻩ ﻓﺘﻨﻪ ﺭﺍ

ﻫﯿﺒﺖ ﺗﻮ ﺍﻣﺘﺪﺍﺩ ﺫﻭﺍﻟﻔﻘﺎﺭ ﺣﯿﺪﺭﯼ

ﻣﮑﺘﺐ ﻭ ﻣﺸﯽ ﻭ ﻣﺮﺍﻣﺖ ﺯﻧﺪﻩ ﮐﺮﺩ ﺍﺳﻼﻡ ﺭﺍ

ﺩﺭ ﺗﻮ ﻣﯽ‌ﺩﯾﺪﻧﺪ ﻣﺮﺩﻡ ﺷﯿﻮﻩ ﯼ ﭘﯿﻐﻤﺒﺮﯼ

ﺳﯿﻨﻪ ﺍﺕ ﮔﻨﺠﯿﻨﻪ ﯼ ﺍﺳﺮﺍﺭ ﺍﺳﻢ ﺍﻋﻈﻢ ﺍﺳﺖ

ﺳﺮ ﺍﻟﻠﻬﯽ ﺗﻮ ، ﻧﻮﺭ ﺍﻟﻠﻪ ﺍﺯ ﭘﺎ ﺗﺎ سری

ﺩﺭ ﺷﻌﺎﻉ ﻧﻮﺭ ﺗﻮ ﻣﻨﻈﻮﻣﻪ ها ﮔﻢ ﻣﯽ‌ﺷﻮﺩ

ﮐﻬﮑﺸﺎﻧﻬﺎ ﮔﺸﺘﻪ ﺑﺮ ﻣﺎﻩ ﺟﻤﺎﻟﺖ ﻣﺸﺘﺮﯼ

ﻣﺎﺳﻮﯼ ﺍﻟﻠﻪ ﺧﻠﻖ ﺷﺪ ﺗﻨﻬﺎ ﺑﻪ ﯾﻤﻦ ﺍﻫﻠﺒﯿﺖ

ﮔﺮﺩﺵ ﭼﺮﺥ ﻓﻠﮏ ﻫﺮﮔﺰ ﻧﺒﺎﺷﺪ ﺳﺮﺳﺮﯼ

ﺍﺷﮏ ﻣﯽ ﺭﯾﺰﺩ ﺑﻪ ﻋﺸﻖ ﺗﻮ ﺯ ﭼﺸﻢ ﺁﺳﻤﺎﻥ

ﺗﺎ ﺯﻣﯿﻦ ﮔﺮﺩﺩ ﺑﻪ ﭘﺎﯾﺖ ﻏﺮﻕ ﺩﺭ ﺑﺎﺭ ﺁﻭﺭﯼ

ﺳﺎﻣﺮﻩ ﺍﺯ ﻟﻄﻒ ﺗﻮ ﺩﺍﺭﺩ ﻫﺰﺍﺭﺍﻥ ﺧﺎﻃﺮﻩ

ﻋﺸﻖ ﻣﺪﯾﻮﻥ ﺗﻮ ﺑﺎﺷﺪ ﺍﯼ ﺍﻣﺎﻡ ﻋﺴﮕﺮﯼ

ﺁﺑﺮﻭﻣﻨﺪﯼ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺩﺭﮔﺎﻩ ﻟﻄﻒ ﮐﺮﺩﮔﺎﺭ

ﺩﺳﺖ ﺩﻟﻬﺎ ﺭﺍ ﺑﮕﯿﺮﯼ ﺭﻭﺯ ﺳﺨﺖ ﺩﺍﻭﺭﯼ

ﺩﺳﺖ ﻣﻦ ﺩﺍﻣﺎﻥ ﺗﻮ ﭼﺸﻢ ﻣﻦ ﻭ ﺍﺣﺴﺎﻥ ﺗﻮ

ﻣﻬﺮ ﺗﻮ ﺑﺎﺷﺪ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺑﺮﺗﺮ ﺯ ﻣﻬﺮ ﻣﺎﺩﺭﯼ

ﺍﻑ ﺑﺮ ﺍﯾﻦ ﺩﻧﯿﺎ ﮐﻪ ﻗﺪﺭ ﻋﺸﻖ ﺭﺍ ﻧﺸﻨﺎﺧﺘﻨﺪ

ﻗﺪﺭ ﺯﺭ ﺯﺭﮔﺮ ﺷﻨﺎﺳﺪ ﻗﺪﺭ ﮔﻮﻫﺮ ﮔﻮﻫﺮﯼ

شاعر : کمیل کاشانی

بیشتر بخوانید::

متن مداحی شهادت امام حسن عسکری از محمد رضا طاهری

متن مداحی شهادت امام حسن عسکری از سید رضا نریمانی


متن مداحی احوالات حضرت امام حسن عسکری (علیه السلام)

دﺳﺖ ﻭ ﭘﺎ ﻣﯽﺯﺩﯼ ﻭ ﺑﻮﺩ ﮐﻨﺎﺭﺕ ﭘﺴﺮﺕ

ﺩﯾﺪ ﺩﺭ ﻏﺮﺑﺖ ﺳﺎﻣﺮﻩ ﭼﻪ ﺁﻣﺪ ﺑﻪ ﺳﺮﺕ

ﺳﺎﻣﺮﺍ ﺷﺪ ﻗﻔﺲ ﺗﻨﮓ ﺗﻮ ﺍﯼ ﻃﺎﺋﺮ ﻗﺪﺱ

ﻭ ﺷﮑﺴﺖ ﺁﻩ ﺩﺭ ﺁﻥ ﻣﻮﺝ ﺑﻼ ﺑﺎﻝ ﻭ ﭘﺮﺕ

ﻋﻤﺮ ﮐﻮﺗﺎﻩ ﺗﻮ ﺩﺭ ﻏﺮﺑﺖ ﻭ ﺗﺒﻌﯿﺪ ﮔﺬﺷﺖ

ﺳﺨﺖ ﺁﻥ ﮔﻮﻧﻪ ﮐﻪ ﺷﺪ تیره ﺟﻬﺎﻥ ﺩﺭ ﻧﻈﺮﺕ

ﮐﻌﺒﻪ ﺩﺍﺭﺩ به ﺩﻟﺶ ﺣﺴﺮﺕ ﺩﯾﺪﺍﺭ ﺗﻮ ﺭا

ﮐﻪ ﻫﻤﻪ ﻋﻤﺮ ﻧﯿﻔﺘﺎﺩ ﺑﻪ ﮐﻮﯾﺶ ﮔﺬﺭﺕ

ﺍﺯ ﭘﺴﺮ ﺁﺏ ﻃﻠﺐ ﮐﺮﺩﯼ ﻭ ﻧﻮﺷﯿﺪﯼ ﻭ شد

ﻋﻄﺶ ﮐﺮﺑﺒﻼ ﻗﺎﺏ ﺑﻪ ﭼﺸﻤﺎﻥ ﺗﺮت

ﺩﺭ ﺗﺐ ﺯﻫﺮ ﺩﻝ ﺧﺴﺘﻪ ﻭ ﺑﯽ ﺗﺎﺏ ﺗﻮ ﺳﻮﺧﺖ

ﺷﺶ ﺟﻬﺖ ﺷﻌﻠﻪ ﮐﺸﯿﺪ ﺁﺗﺶ ﻏﻢ از ﺟﮕﺮﺕ

ﺭﻓﺘﯽ ﺍﻣﺎ ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﻣﯽ ﺭﺳﺪ ﺁﻥ ﺭﻭﺯﯼ ﮐﻪ

ﺳﺮ ﺯﻧﺪ ﺍﺯ ﺻﺪﻑ ﻏﯿﺒﺖ ﮐﺒﺮﯼ ﮔﻬﺮﺕ

شاعر : ﮐﻤﯿﻞ کاشانی

بیشتر بخوانید::

دانلود مداحی شهادت امام حسن عسکری از حاج حسین سیب سرخی

پیامهای شهادت امام حسن عسکری پدر امام زمان (عج)


متن شهادت زبانحال به حضرت امام زمان (عج) در شهادت حضرت امام حسن عسکری (علیه السلام)

تسلیت ای حجت ثانی عشر یابن الحسن

زود بود از بهر تو داغ پدر یابن الحسن

قلب بابت از شرار زهر دشمن آب شد

سوخت جسم و جانش از پا تا به سر یابن الحسن

کودک شش ساله بودی بر پدر خواندی نماز

ریختی از چشم خود خون جگر یابن الحسن

زود گرد بی کسی بر ماه رخسارت نشست

زود کردی جامۀ ماتم به بر یابن الحسن

قرن ها چشم تو گریان است بر جدّت حسین

لحظه لحظه ریختی اشک بصر یابن الحسن

طفل بودی پیش چشمت چشم بابا بسته شد

تو نگه کردی و او زد بال و پر یابن الحسن

مخفی از چشم همه، چشم تو بر بابا گریست

سوختی چون شمع سوزان تا سحر یابن الحسن

قرن ها فریاد زهرا مادرت آید به گوش

از مدینه بین آن دیوار و در یابن الحسن

یوسف زهرا بیا با ما بگو آخر چرا

تربت زهراست مخفی از نظر یابن الحسن

ای سرشک چارده معصوم از چشمت روان

ای زده هجر تو بر دل ها شرر یابن الحسن

روز«میثم» تیره تر می باشد از شام فراق

تا شود خورشید رویت جلوه گر یابن الحسن

شاعر : حاج غلامرضا سازگار

بیشتر بخوانید::

احادیث امام حسن عسکری (ع)

جدیدترین پیامهای شهادت امام یازدهم حسن عسکری (ع)


شهادت امام حسن عسکری (علیه السلام)

حسن شدی که غریبی دوباره زنده شود

حسن شدی که دل سرکشیده بنده شود

به سلسبیل و به تسنیم لب نخواهد زد

شراب عشق تو را هرکسی چشنده شود

پدر شدی پسر اورده ای ز جنس صفا

که عالمی ز وجودش تمام خنده شود

هر آنکه گشت جبین سای درگهت شاها

ورا ز ماهی الی مه مرید و بنده شود

قتیل زهر جفایی و کشته ی زندان

ز داغ بی کسیت قلب ما تپنده شود

به صدر جهل و جهالت ندیده دیده دهر

که همچو منطق تو خنجر بُرنده شود

شبیه اکبر گلگون کفن به نزد پدر

خوش ارامیده ای و محنتت کشنده شود

تویی تو وارث حق ملیک ذروه حق

که زرنگار به چشم عطاش ژنده ، شود

هزار شکر نشد جسم پاک تو زخمی

نیاز نیست عبای ز دوش کنده شود

به صحن خلوت قدسی به قاف جود و سخا

نیافریده خدا جز تو تا پرنده شود

تو دومین حسنی از قبیله ی مهتاب

وباز قصه‌ای کوچه تکان دهنده شود

شرنگ جور کجا و لب امام کجا

به شرح درد و ملالت بر این بسنده شود

بجاست تا نفس گرم حیدریّ شما

به روح این غزل سردمان دمنده شوده

ز غرب سامره ای آفتاب کردی افول

ز شرق سامره تا ماهتاب زنده شود

شعری از شاعران جوان تبریزی آقایان: امیرمبین اسفندیاری و مهدی رستمی

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا