معنی شعر شیر حق فارسی هشتم + حکایت درس 12
معنی شعر شیر حق فارسی هشتم + حکایت درس 12
کلمات و شعر های درس 12 فارسی هشتم
نام درس : شیر حق | موضوع : معنی کلمات – معنی شعر | پایه هشتم
کلمات و شعر های درس 12 فارسی هشتم
معنی شعر های فارسی هشتم / گام به گام فارسی هشتم
فعالیت نوشتاری درس 12 فارسی هشتم
درس دوازدهم : : شیر حق
از علی آموز اخلاص عمل ——- شیر حق را دان منزه از دغل
معنی: از حضرت علی پاکی و نیکی و کردار را بیاموز و بدان که شیر خدا (لقب حضرت علی) از هرگونه فریبکاری پاک است
در غزا بر پهلوانی دست یافت ——- زود شمشیری برآورد و شتافت
معنی: حضرت علی در جنگی با پهلوانی رو به رو شد، با سرعت شمشیرش را بیرون کشید و با شتاب به سوی او دوید
او خدو انداخت بر روی علی ——- افتخار هر نبی و هر ولی
معنی: آن مرد، آب دهانش را بر صورت حضرت علی که مایه افتخار پیامبران و اولیا خدا است، انداخت.
در زمان انداخت شمشیر آن علی ——- کرد او اندر غزایش کاهلی
معنی: حضرت علی در همان لحظه شمشیرش را انداخت و در جنگیدن درنگ کرد
گشت حیران آن مبارز، زین عمل ——- وز نمودن عفو و رحم بیمحل
معنی: آن مرد جنگجو از این رفتار حضرت علی و بخشش بیموقع متعجب شد
گفت: «بر من تیغ تیز افراشتی ——- از چه افگندی، مرا بگذاشتی؟»
معنی: گفت: «شمشیر تیز خودت را برابر من بالا برده بودی، حال چرا آن را انداختی و من را رها کردی؟»
گفت: «من تیغ تیز از پی حق میزنم ——- بنده حقم نه مأمور تنم
معنی: حضرت علی گفت: «من برای خدا شمشیر میزنم و مبارزه میکنم. من بنده خداوند هستم و نه بنده جسم و هوسها
شیر حقم، نیستم شیر هوا ——- فعل من بر دین من باشد گوا
معنی: من شیر خدا هستم نه شیر هوسهای انسانی، رفتار من شاهد و گواه دین و عقیده من است
باد خشم و باد شهوت، باد آز ——- برد او را که نبود اهل نماز
معنی: وسوسه خشم و شهوت و حرص و طمع، انسان دیندار را از راه به در میکند
چون درآمد در میان، غیر خدا ——- تیغ را دیدم نهان کردن سزا»
معنی: وقتی پای چیزی به غیر از خدا به میان آمد، دیدم که شایسته است شمشیرم را پنهان کنم.
معنی کلمات شیر حق فارسی هشتم
معنی واژه های درس
اخلاص: پاکدلی منزّه: پاک دغل: مکر و نیرنگ غزا: جنگ خدو: آب دهان نبی: پیامبر ولی: سرپرست در زمان: فورا کاهلی: سستی |
حیران: متعجب عفو: بخشش و گذشت مامور: عامل،کارگزار،وکیل خشم: غضب،عصبانیت شهوت: میل،آرزو آز: حرص و طمع سزا: شایسته، سزاوار |
معنی کلمات حکایت ان شاء الله (انشالله)
آورده اند : حکایت کرده اند
درم: پول نقره
خِلَل: آسیب، تباهی
در عقیدتش خللی بود: سست ایمان بود
خَز: نوعی جانور مانند سمور که از پوست آن لباس تهیه می کنند.
خَز فروشان: بازار پوستین فروشان
ان شاالله: اگر خدا بخواهد
به ان شاءالله چه حاجت است؟ : نیازی به گفتن ان شاء الله نیست
طَرّار: دزد
حیلت: فریب و نیرنگ
واقف: آگاه
خجل وار: خجالت زده، شرمگین
هان: آگاه باش
موضع : محل و جا
جهت مشاهده سوالات و گام به گام کتاب های خود؛ کافیست نام درس یا شماره صفحه آن را به همراه عبارت “همگام درس” در گوگل جست و جو کنید.