دسته‌بندی نشده

5 متن مجری وفات حضرت ام البنین (س)

متن مجری وفات حضرت ام البنین (س)

ضمن عرض تسلیت به مناسبت فرا رسیدن سالروز وفات جانگداز حضرت ام البنین (س)، در این مقاله از مجله اینترنتی دلگرم چند نمونه متن مجری وفات حضرت ام البنین (س) را برای شما عزیزان آورده ایم. با ما همراه باشید.

متن مجری گری وفات حضرت ام البنین (س)

خداحافظ صدای صلابت، شیرزن بی نظیر طایفه «بنی کلاب»، مادر فرزندان حماسه، همسر مولا!

کتاب های ما چقدر از تو گفته اند! تو از هستی چند گام پیش هستی و چقدر حقیرند دردهای انبوه ما پیش بردباری ات! تقویم ها یادشان هست که حادثه ها می آمدند و همه چیز برای تو شیرین بود. زاده های رشادت تو، در کربلا شور می آفریدند و در خون می غلطیدند؛ اما تو رو به سمت واقعه های پربلا، استوار ایستاده بودی تا توانمندترین کوه را به زانو درآوری.

چه بگویم بانو؟ آبشارها گوشه هایی از فراوانی زلالیت تواند. ستاره های نور و پاکدامنی، تو را می سرایند. خورشید، دلگرم از طلوع همیشه توست.

به جاودانگی نامت، آینه های پاک، غبطه می خورند. چشم های تاریخ روشن باد از این همه شجاعت های بکر.

آری! چنین روح بلندی باید در خانه مولا مأوا می گرفت.

خداحافظ، ای الگوی ادب و ولایت پذیری!

همه تو را مادر قمر بنی هاشم می شناسند و این کافی است تا نمایشگاهی از عشق و هر چه خوبی، به فراخور شعور هر کس برپا شود.

تو اما فاطمه ای دیگر بودی که با تمام دلاوری ات، در قاب های عاطفه نیز خوش درخشیده ای.

… و چگونه معرفت عظیم تو در دنیای محدود ما می گنجد که گفتی نام من «ام البنین» است.

چراغ اشک

کجا پیدا شود «شورآفرینْ دل»

که چون عباس ریزد پای دین، دل

چراغ اشک را امشب برافروز

به یاد مادرش «ام البنین»، دل!

با عشق نورانی

نماد استقامت در زمین بود

دلش با عشق نورانی عجین بود

فضیلت های غم، معنا نمی شد

اگر لب خالی از «ام البنین» بود

متن مجری برای وفات حضرت ام البنین (س)

متن مجری برای وفات حضرت ام البنین (س)

نامت ای مادر حماسه! یاد آور حماسه آفرینی های علمدار کربلاست، آن سان که خویش را سپر بلای تعالیِ فرهنگی شگرف می نمود و تیرهای بلا را از جان خورشید کربلا بر سینه تفتیده خود می خرید. تو مادر فرزندان نسل عظیم شهادت و شهامتی تو مادر یک عاشورا تمدنی! تو مادر یک علقمه جاودانگی هستی!

تو همسر علی، بزرگ مرد تاریخی! تو مادر حماسه های عاشورایی عباسی! و امروز را که روز رحلت توست از زبان همه ستارگان دشت چراغانِ کربلا، بر سوگوارانت تسلیت می گوییم.
نامت فاطمه بود؛ اما دوست نداشتی فاطمه صدایت کند نخستین بار که تو را فاطمه خواندند، نشستی و در غم تنهاترین بانوی آسمانی، زار گریستی و یادش را در دل زنده نگاه داشتی.

خود را با آفتاب عظمت او مقایسه نمودی و گفتی: «مرا فاطمه مخوانید. فاطمه کوثر رسول است، مادر هستی است. من کنیز اویم، البته اگر این افتخار نصیبم شود». آری، تو کوثر رسول نبودی؛ اما درس آموخته مکتب او بودی، اما اکنون بقیع، مهمانی تازه دارد.

رفتی و عاشقانه در جوار مادر علی علیه السلام و فرزند او امام حسن مجتبی علیه السلام رخ در خاک دلربای بقیع کشیدی. غروب غم انگیز تو بانوی فاطمی سرشت را به حق باوران و شیفتگان خاندان رسول اکرم صلی الله علیه و آله وسلم تسلیت می گوییم.

خورشیدِ نامِ ام البنین، در ردیفِ شیرزنان دلیر پرور تاریخ می درخشد. مادری که دامان پاکش مهد تولد آزادگی و معراج شهادت است، آن سان که فرزندی می پرورد که افتخار تاریخ شیعه و سرآمد آزادگان و جانبازان راه حق می شود: ابوالفضل العباس علیه السلام که شیر غرّان بیشه های جهاد با ستمگران و کافران است.

او که در سده ستم خیز تاریخ، یورشی عظیم و آگاهانه بر فریبکاران برد و بر بوم سیاه افکار امویان، زنگ هشدار دهنده و بیدارگرِ سرخی باشید، تا صلابت هابیل، قربانی قسارت قابلیان نشود و صور اسرافیل، خفته گان اعصار را بیدار نماید و رخوت و سستی زمستان های غفلت را بزداید. او زاده مادری آفتاب طینت بود که در خانه علی علیه السلام بیدار گر توحید آشیانه داشت. سالروز وفات ام البنین این مادر بزرگ حماسه را تسلیت می گوییم.

متن مجری برای وفات حضرت ام البنین (س)

متن ادبی وفات حضرت ام البنین (س)

یلی برخاک افتاد؛مادرش آه نگفت

دستانش را بریدند ؛ مادرش آخ نگفت

برچشمانش تیرزدند ؛ مادرش درد نکشید.

حسین را لب تشنه به مسلخ بردند ؛ ولی ام البنین کمرش شکست .

واین است معنی ولایت مداری ؛که پسرم فدای حسین .

که دین و ولی و امام بر همه چیز مقدم هست حتی فرزند.

سه شهیدش را آوردند ؛مادر گفت فدای حسین . چهارمی را می فرستم .

عکس فرزندش را مادر شهید به امام نشان داد .امام گریست ، مادرشهید بلافاصله عکس را گرفت و با بغض و تشر گفت : من این بچه را به تیرها سپردم که اشک شما جاری نشود.

مادران شهدا، کوه های صلابت و امید؛

همسران شهدا ؛ آبشارهای برکت و زندگی براین سرزمین .

هرشهیدی که آورده می شد اگر پرشکوه بود آمدنش ، اما دل مادری می شکست و گل زندگی همسری پرپر می شد و چشمان فرزندانی تر.

ولی این همسران آزاده بودند که از زیر بار سنگین این امتحان الهی سرافراز بیرون آمده ؛عزت و استقلال را به سرزمینمان پیش کش می کردند.

و مادران شهدا ؛چه کشیدند و چه داغی دیدند اما بر فرزندشان نه که بر زینب و حسین گریستند و نگذاشتند دانه های اشکشان دشمنان را به ذوق آورد.

آموختیم از حضرت ام البنین که مادر ابوالفضل ،مادر علمدار شدن شایستگی می خواهد که او باتمام عظمتش این شان و شکوه را داشت .

متن مجری برای وفات حضرت ام البنین (س)

متن مجری وفات حضرت ام البنین (س) برای مدرسه

برخیز و دستانم را بگیر!

من آمده ام تا دست در دست تو، تا دارالقرای فاطمه در بهشت بروم، به زیارت امام باران؛ همان قتیل العبراتی که دست هایم را به شمشیرها سپردم تا علمش بر زمین نیفتد و مشکش را آب نبرد.

نگاه کن مادر! دستانم نمناک است؛ اما نه به آب فرات؛ وگرنه، علی اصغر علیه السلام گلوی عطشناک به تیر سه شعبه نمی سپرد و رقیه، لب ترک خورده اش به خون نمی نشست.

این جای بوسه آغشته به اشک پدرم علی مرتضی علیه السلام است که هنوز بر دستانم باقی مانده.

به راستی که یداللّه بود. چه گرمایی داشت دستانش، وقتی مرا مشق شمشیر می آموخت تا رکاب دار پسر فاطمه اش باشم.

بیا مادر و دستانم را بگیر!

از چه می هراسی! مگر نه اینکه در تمام عمرم، با این دست ها یا علم حسین علیه السلام را بلند کردم، یا برای سوار شدن زینب علیهاالسلام بر مرکب، رکاب گرفتم یا موهای پر از یاس رقیه علیهاالسلام شانه زدم، یا قطره قطره آب بر دهان علی اصغر علیه السلام ریختم، یا غبار غربت و غم از چهره مولایم پاک کردم و…؟

مادر! نکند از اینکه دل به دریای عطش کودکان کربلا زدم و به علقمه رفتم و دست هایم باقی نماند تا در دفاع از حسین علیه السلام شمشیر بزند و نجنگد، دل به یغمای غم سپرده ای؟

اما تو که آن غنچه های یاس را ندیده ای که چگونه در هجوم آتش آفتاب و عطش آب، پرپر می زدند!

من اگر کوه بودم، در مقابل آن لب های سوخته و ترک خورده به لرزه می افتادم، چه برسد به اینکه من عباسم، عمویم، برادرم و… .

نه مادر! از ابتدای تقدیر، ناف حیات مرا با عطش بریده بودند.

تو که خود شاهدی، کودک بودم و شب ها از تشنگی حسین علیه السلام از خواب می پریدم.

حالا برخیز و دستانم را بگیر!

از چه رو دریای چشمانت این چنین به حیرت و شگفتی متلاطم شده است؟

پیش از این نیز عطر غریب دست هایم را در جایی دیگر شنیده ای؟

در گوشه و کنار همان خانه نیم سوخته در مدینه که به نام فاطمه علیهاالسلام متبرک است و تو برای کنیزی اش در آن قدم گذاشتی.

این دست های معطر به بوی فاطمه علیهاالسلام ، خود را به زیر پای نگاه زهرا پهن کرد تا مادر حسینم علیه السلام قدم بر خاک علقمه نگذارد. ببین دست های پسرت چه میزبان خوبی بودند برای میهمان دل شکسته کربلا!

پس دیگر دست هایت را به دست هایم بسپار!

نترس مادر!

اینها را که می بینی، بال هایی است که خداوند به جای دست هایم به من بخشیده است.

دست در پر و بالم رها کن تا بی نهایت عشق فاطمه علیهاالسلام پرواز کنیم.

متن مجری برای وفات حضرت ام البنین (س)

متن مجری شهادت حضرت ام البنین (س)

چرا از یاد نمی برم؟

وقتی از مشک پاره و چشم ستاره خون می چکد، تمام کوزه های سرشکسته صدای تشنگی تو را با خود دارند.

چرا از یاد نمی برم؟

دامانم پر از بوی یاس پرپر و رنگ عنبر است.

بعد از تو عادی است: همیشه پیش از غروب، پیاله آبی پای عَلَم شکسته تو می ریزم.

چرا از یاد نمی برم؟

من از کرانه تازیانه و زخم ترانه آمده ام؛

بی قرار از عطر آلاله و داغ سه ساله.

چرا از یاد نمی برم کبوتر بچه گان بال بریده و رازقی های کوچک رنگ پریده را؟

بگیر این معجرهای سوخته را و بر تیغ برهنه آفتاب بیاویز!

برای نزدیک شدن به عطر غروب نگاهت چقدر فاصله است؟

ماه پسرم!

چیزی نمی خواهم؛ فقط پیش از شکستن شب یا نزدیک نماز ارغوان، نزد مادر خورشید شفاعتم کنید!

متن مجری برای وفات حضرت ام البنین (س)

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا