دسته‌بندی نشده

۱۴ متن جدید روضه و نوحه شهادت امام رضا از مداحان معروف اهل البیت

متن های جدید غم انگیز روضه و نوحه سینه زنی شهادت امام رضا از مداحان خوش صدا

متن روضه ی امام رضا علیه السلام- حاج سعید حدادیان

بسم الله الرحمن الرحیم، یا رحمن و یا رحیم

یا ارحم الراحمین،یا خیر الغافرین یا اله المطیعین یا اله العاصین

کی ام من بنده ی دربار سلطان ِ خراسانم

تعجب نیست در این بندگی خوانند سلطانم

نهادم از سعادت دست در دامن مولایی

که تاج سلطنت در کوی او ریزد زدامانم

ندارم باک از محشر، ندارم باک از میزان

که کامل با تولای رضا گردیده ایمانم

تمام عمر دور ِ قبر او گشتم به امیدی

که وقت مرگ لبخندی زند بر چشم گریانم

*امام رضا نگاهی کرد،سنگ ِ سلمانی طلا شد،اون پیر مرد گریه کرد؛گفت:آقا جان طلا به چه کار من میاد،پام لب ِ گوره،یه چیزی بده که به کارم بیاد. چی می

خوای؟آقا جان قول میدی دم جون دادن بیای؟آقا فرمود:آره میام. به خودش قسم رفت بالینش. شب آخر ِ،بگو:آقا جان میای؟فدات بشم،قربونت برم،جانم رضا*

نماز و روزه و حج و زکات ِ من به جای خود

رضا را گر امام خود ندانم نامسلمانم

اگر اشکی در این دارالولایه ریزد از چشمم

شرار ِ خشم دوزخ را به جای خویش بنشانم

از مرکب پیاده شد،نرسیده به مَرو، تعجب کردن، پشت سر ِآقا راه افتادن،نزدیک ِ یه خانه ای دیدن از خانه صدای شیون میآد،در و باز کردن تابوت رو آوردن بیرون،چشمشون به هیبت و صولت رضوی افتاد همین طور

موندن،حضرت اشاره کرد تابوت رو گذاشتن زمین،آمد بالا سر ِ تابوت دعاش کرد، فرمود: دیگه خوشبحالت غم و غصه و ترس تموم شد، طوبی لک، دور و

بری ها اومدند گفتند:آقا جان والله قسم تا حالا اینجا نیومده

بودیم،این کیه؟ فرمود:هرجای عالم عاشقی داشته باشیم،می شناسیمش، این خاطر خواه ما بوده.*

یکی از خدام میگه:یکی از دخترهام پنج، شش ساله گی مریض شد، تو بستر افتاد ، وقتی دکترها جوابش کردند غذا نمی خورد، یه روز خانمم از اتاق اومد

بیرون داد زد فلانی تموم شد مُرد، بی اختیار داد زدم:این خبرها

نیست، مگه نمی دونید من نوکر کی ام؟ برو لباس ِ خادمی ِ من رو بیار، من جوان بودم بابام تا از دستم ناراحت می شد،می گفت: الان لباس خادمیم رو می

پوشم میرم حرم، به امام رضا میگم،به پاش می افتادم، می

گفتم:نه،نرو،غلط کردم. لباس رو پوشیدم اومدم حرم خدایا یه طور شه من رو خادم ها نبینند، رفتم صحن عتیق رو برو پنجره فولاد، اون انتها نشستم. آی

اونایی که فردا لباس مشکی تون رو در میارید،آی اونایی که دنبال

امضای ِ قبولی ِ دست شکسته ی مدینه اید. رو کردم به طرف مضجع شریف رضوی،عرضه داشتم آقا جان : اگه نوکری و خادمیم قبول نشده تا حالا، این

لباس رو بذارم و برم؟ آقا جان، مال من قبول نشده،بابام که نوکر شما

بود،بابا بزرگم هم خادم شما بوده، اینها اون زمانی که خدمت سخت بود،اینجا نظافت می کردند و جارو کش بودند،آقا یه وعده ای به خانمم کردم، آقا جان

جان جوادت آبرو داری کن، از شما خرج کردم تو خونه،روی

برگشتن هم ندارم، آخه خدام میگن: میری پیش امام رضا دو تا قسم رد خور نداره،یکی جان ِ جوادش ِ،یکی جان ِ مادر پهلو شکسته اش ِ،ساعتی حرف ها

زدم با امام رضا؛برگشتم نزدیک خونه دیدم زنم بیرون ایستاده داره

لبخند میزنه،گریه ام گرفت،گفتم:دیگه اینم با این داغ دیوانه شد،عقلش رو از دست داد، برم دادی بزنم،شُکی وارد بشه،یه ذره حالش جا بیاد،مردم رو خبر کنم

بیان شییع جنازه،رسیدم داد زدم چه خبر شده زن؟ بچه مون

مرده،خدا که عیاذ بالله نمرده؟گفت:چی داری میگی؟ به من بگو:به امام رضا چی گفتی؟ تو که رفتی ساعتی گذشت، یه دفعه بچه منو صدا زد،مادر بیا،دیدم

تو بستر نشسته، گفت:آب می خوام،غذا می خوام، چی گفتی به

امام رضا؟ این لباست رو در بیار روی چشمم بذارم

*حضرت زینب برگشت مدینه اومد کنار قبر مادر گفت:مادر سوغاتی آوردم،دل شب اومده، هیچ کی هم نیست،یه ساروق بسته رو باز کرد،یه پیراهن سوراخ

سوراخ، جای خون روی ِ پیراهن،انداخت روی قبر مادر،گفت:مادر

تا شام رفتم،آخرش پیراهن حسینم رو پس گرفتم.*

شود آغاز شعر با مهدی

السلام علیک یا مهدی

شوق دیدار آسمان داریم

اُنس با صاحب الزمان داریم

شب غربت، شب رضاست بیا

مادرت صاحب ِ عزاست بیا

تو بیا تا عزا صفا گیرد

همه جا بوی ِ کربلا گیرد

بیست میلیون نفر در آن حائر

همه در اربعین شده زائر

سیل مردم چقدر زیبا بود

کربلا نه بگو که دریا بود

آه انگار مرگ نزدیک است

آخر شب بقیع تاریک است

***

ای کاش شبیه اربعین امسال

راه حرم فاطمه هم باز شود

***

*امام رضا فرمود:اگه دیدی عبا روی سرم بود،دیگه با من حرف نزن،یکی این بود کرامت رضوی رو فرمودند،یکی هم برای تقیه ی رضوی، آقا فرمود:با من

حرف نزن تا فردا برا اباصلت بد نشه،چون همه دارن نگاه میکنن ببینند این زهر چه میکنه،امام رضا مینشت زمین میگفت:آه جگرم،پا میشد،می

نشست،نوشتن حدود پنجاه بار نشست ایستاد،آه جیگرم،گاهی هم میگفت:آه پسرم،رسید رو انداز رو کنار زد،پیراهن ِ مبارک رو بالا زد، رو شکم رو گذاشت رو

خاک،مثل مار گزیده دور خودش می گردید،یه دفعه دید آقازاده اش اومد، خوب ِ هر بابایی داره جون میده،پسرش بیاد بالینش*

امشب برات یه روضه بخونم: رقیه شام غریبان دید زین العابدین خیلی میسوزه،هی میگه:بابا نشد بیام سرت رو به دامن بگیرم،سرت رو از کربلا بردن،اینقدر

میام تا سرت به من برسه. آقا جواد الائمه چشمای بابا روبست،قاعده اینه چشم های شهید یا میّت رو می بندند،اما بمیرم سر امام حسین از گودال بالا اومد

چشم ها باز بود، روی نیزه چشم ها باز بود، تو طشت طلا رفت چشم ها باز بود،تا رسید به دختر،با دست های کوچیکش چشم های بابا رو بست،آخه توی

خرابه،زینب و زین العابدین دست بسته بودند، گفت:بابا حق یه داداشم رو ادا کردم، میخوام حق یه داداش دیگه ام رو هم ادا کنم،بابا من دیدم می

خواستی داداش علی اصغرم رو ببوسی،هنوز لبت به لباش نرسیده،خون گلوش فواره زد،خیلی دلم برات سوخت،با خودم گفتم:بالاخره به جای داداش علی

اصغرم لبات رو می بوسم،بابا من دیدم چوب به لبت زدن،بذار لبات رو ببوسم،حسین…… دختر سه ساله گوشه ی خرابه جون داد، ارث زیاد از مادر برده،

صورت کبوده،استخوان ها از روی ناقه افتاده آسیب دیده، شب آخری بریم در خونه ی مادر، کجا شمارو ببرم؟آتیش سوزی که نمیشه،کوچه هم که بد جوری

زدن، من چی بگم، همین قدر بگم: جفت دست ها،استخوان ها خورد شده،نمیتونست بخوابه،استخوان پهلو آسیب دیده، سینه آسیب دیده، اگه بخوای

بخوابی باید صورت رو بالش بذاری،میگن:گوشواره گوش بی بی بوده،میگن:گوشوار ها تو صورت شکست،خدا کنه دروغ باشه، خوابش نمی برد شب ها از

درد پهلو،سینه،بازو،صورت، از درد علی خواب نداشت،تا یه روز حسین وارد شد ،دید مادر خوابیده،روش رو کرد به در حجره دیده حسن اومد،یه نگاه کرد

گفت: داداش خدا صبرت بده،دیگه تموم شد،مادرمون از دنیا رفت،یا زهرا…. یا حسین….*

بیشتر بخوانید::

متن مداحی روضه شهادت امام رضا از سید رضا نریمانی

متن مداحی روضه و نوحه شهادت امام رضا از محمود کریمی


متن روضه ی امام رضا علیه السلام-حاج محمد رضا طاهری

عجیب نیست که در سینه غصّه مهمان است

شب فراق شده؛ حرف حرف هجران است

به چشم‌هم‌زدنی این دو ماه هم رفت و

بهار گریه هم امشب رو به پایان است

به این فراق بگرییم و یا به دوری ِتو

بگو چه کار کنم درد و غم فراوان است

از این لباس جدا گشتن آنقدر سخت است

که در برابر این هجر، مرگ آسان است

مرا حلال کن آقا که باز زنده‌ام و

هنوز در تن من بین روضه‌ها جان است

محرم و صفر ما تمام می‌شود و

همیشه ابر نگاه تو غرق باران است

*آقامون فرمود: یا جدّا شب و روز برات گریه میکنم*

تو فاطمیه‌ات این روزها شروع شده

*روز دوشنبه ای بوده آقا رسول خدا از دنیا رفت ،بی بی زینب کبری می فرمایند:روز دوشنبه اومدند در خونه ی مارو آتیش زدند. یعنی هنوز بدن رو زمین بود،نذاشتند بدن رو دفن کنند.*

تو فاطمیه‌ات این روزها شروع شده

دلت شبیه دل مادرت پریشان است

همیشه کرب و بلاییم ما ولی امشب

کبوتر دلمان مقصدش خراسان است

شاعر:محمد علی بیابانی

یا امام رضا، یا امام رضا، یا امام رضا مولا…

*اول برو حرمش بعد برات روضه بخونم*

قربون کبوترای حرمت امام رضا

قربون این همه لطف و کرمت امام رضا

شنیدم سجیتکم الکرم امام رضاست

شما رو رها کنم کجا برم امام رضا

یا امام رضا، یا امام رضا، یا امام رضا مولا…

***

میان کوچه عبای مطهرش افتاد

*فرمود:اباصلت دارم وارد کاخ مأمون میشم،موقع برگشت اگه دیدی عبام رو روی سر انداختم ، بدون او به مقصدش رسیده، کار منم از کار گذشته، همه چیز و می دونه امام رضا، اما مأمور ِ به صبر ِ داره وارد میشه، اباصلت میگه:دل تو دلم نبود،هی میگفتم:خدا نکنه بلایی سر آقام بیآد،همچین که در باز شد، بند دلم پاره شد،یه وقت دیدم آقا عبا رو روی سرش انداخته،میان اهلبیت همه رو مسموم کردند غیر از ابی عبدالله و حضرت زهرا سلام الله علیها،رسول خدا رو هم مسموم کردند،امام صادق فرمود:اون دو زن خبیث رسول خدا رو مسموم کردند،اما میان همه، این سمی که به امام رضا داد یه چیز ِ دیگه ای بود،هیچ کدومشون اینقدر سم سریع در بدنشون اثر نکرد،اباصلت میگه:تا در باز شد دیدم امام رضا تعادل نداره، از قدم اول دیدم هی رو زمین می خوره.*

میان کوچه عبای مطهرش افتاد

ز درد بال و پری زد ولی پرش افتاد

دوباره کوچه ی باریک و سنگ های زمین

مواظب است نیوفتد، نه آخرش افتاد

نهاده است به دیورا شانه هایش را

اگر چه تکیه زده باز پیکرش افتاد

بلند شد به سر ِ زانویش زمین نخورَد

چه کرده زهر که این بار با سرش افتاد

*الهی برات بمیرم آقا، اباصلت میگه:شمردم پنجاه مرتبه توی این مسیر کوچیک، از کاخ مأمون تا حجره ی امام رضا چند قدم بیشتر راه نبود،پنجاه مرتبه هی رو زمین افتاد،گاهی صدا میزنه:وای مادرم،گاهی دست رو جیگر میذاره،صدا میزنه:آی جیگرم*

نشد صدا بزند یک نفس جوادش را

که زهر آمد و بر جان حنجرش افتاد

*حضرت معصومه خیلی آرزو داشت بیاد بالای بدن برادر، باید بگیم:بی بی خوشبحالت نرسیدی،حداقل یه قدم از زینب عقب تری، هر چند اگه می رسیدی خراسان کجا،کربلا کجا،آخه اینجا که دیگه سر داداشت رو نیزه نمی دیدی.*

رسید یک طرف ِ حجره بر زمین غلتید

درست مادر او سمت دیگرش افتاد

نبود تشت به پیشش ولی یقین دارم

که تکه های جگر در برابرش افتاد

گریست دامنش از پاره ی جگر پر شد

*تا لباسش خون آلود شد یاد ِ کجا افتاد؟*

که یاد ِ خاطره ی گریه آورش افتاد

تمام حجره پر از روضه های محسن بود

همین که خانه پر از شعله شد درش افتاد

*باید هم امام رضا یاد این روضه باشه،آخه شهادتش با در خونه آتیش زدن مادرش یکی شده*

شکسته شد در و یک ضربه میخ را هل داد

همین که محسنش افتاد مادرش افتاد

رسید کاسه ی آبی و حسین گفت و حسین

دوباره لرزه به لب های مضطرش افتاد

دیدن زیر لب داره روضه میخونه:

ای تشنه لب حسین

عشق زینب حسین

بی پیروهن حسین

*فرمود امام رضا علیه السلام: یَا ابْنَ شَبِیبٍ: إِنْ کُنْتَ بَاکِیاً لِشَیْ‏ءٍ فَابْکِ لِلْحُسَیْنِ. اى پسر شبیب! اگر خواستی براى چیزى گریه کنى براى امام حسین (ع) گریه کن!.. یعنی شب شهادت من ِ امام رضا هم بگو:حسین… *

حرامزاده ای آمد به سینه اش پا زد

در آن طرف سر گودال خواهرش افتاد

چقه سخت شد اثر بوسه از گلو

نگذاشت که شمر از نفس و خنجرش افتاد

*حدیث ابن شبیب رو خود امام رضا گفته:بعد اینکه میگه اگه خواستی گریه کنی برای جد ما گریه کن،میگه ابن شبیب برای اون کسی گریه کن که:*

یکی دوتا نه، خدایا دوازده ضربه

میان پنجه سری ماند و حنجرش افتاد

بیشتر بخوانید::

دوبیتی های رحلت پیامبر شهادت امام حسن و شهادت امام رضا

متن های غمگین مداحی شهادت امام رضا از سید مهدی میرداماد


متن روضه شهادت امام رضا علیه السلام-حاج مهدی سلحشور

شب آخریه ببین می خوان سفره و جمع کنند،سفره ای که خودش دو ماه برا حسینش ،براحسنش،برا باباش،برا امام رضا پهن کرده،شب آخر ماه صفر،با دستای خودش شال عزا از

گردن مهدی در میاره،همه می گن ما مزد عزاداری از فاطمه می خواهیم،ما میگیم عذر عزاداری از فاطمه می خواهیم،بی بی جان عذر می خواهیم نتونستیم حق روضه هاتونو ادا

کنیم،تا فاطمیه زنده باشم قول می دم جبران کنم،مادر مادر مادر،وقتی خواست از مدینه حرکت کنه،زن وبچه اهل و عیال ،همه رو جمع کرد،فرمود من دارم میرم،همتون پشت سر

من گریه کنید،وقتی گفتند،آقا جان خوب نیست آدم پشت سر مسافر گریه کنه،آقا سر انداخت پایین،فرمود:آره ،اما مسافری که امید برگشت داره،من که یقین دارم که دیگه از این

سفر برنمی گردم،می خوام عرض کنم آقاجان،هرکی می خواد بره سفر،اگر امید برگشت نداشته باشه، اگر قرار بر اینه اهل و عیالو دعوت به گریه و ناله کنه،درستشم شاید همین

باشه،یه سئوال دارم از شما،می خوام بگم چرا کربلا جریان برعکس شد،حسین داشت می رفت میدان،دید زینب داره گریه می کنه،گفت:زینب جان گریه نکن،گریه ها رو نگه دار،چرا

گریه نکنم،گریه ها رو نگه دار، برا وقتی که تو رو به اسارت می برند،می بینم دستای تو رو بستند،کوچه به کوچه،شهر به شهر،گذر به گذر،با دست بسته تو رو می برند،گریه ها رو نگه

دار برا اون روز.یا امام رضا آرزوهایی که ما داریم،همه از خواسته های شما نشئت میگیره،آرزویه تک تک ماست،واسه ارباب بی کفنمون جون بدیم،شما هم همین کارو کردید،اون

لحظات آخر،دیدند،فرشای حجره رو جمع کردید،فرمود می خوام رو خاک جون بدم مثل جد غریبم حسین،نمی دونم اون لحظات آخر لب تشنه بودید،یا نه،عرضم تمام همین یک

جمله،اما خدارو صد هزار مرتبه شکر،وقتی می خواستی جون بدید،دیگه زن و بچه کنارت نبود،دخترت نبود،لحظه جون دادن تو رو ندید،اما بمیرم برای اون آقایی که،وقتی که می

خواست جون بده،زینب آمد بالای تل زینبیه،از اون بالای بلندی نگاه کنه،ببینه دور حسین حلقه زدند،های اخرین ناله های محرم و صفره، ها، نیزه دار با نیزه می زنه،شمشیر دار با

شمشیر می زنه ،حسین…لذا وقتی برگشت مدینه،این روضه اگر متواتر نبود تو مقاتل،باورش برا ،آدم سخت بود،مگه می شه ،دو تا همسر،دو ماه همدیگر رو ندیدند،همدیگر رو

نشناسند،عبدالله چشم تو چشم زینب،گفت:تو خانم منو ندیدی،گفت عبدالله حق داری منو نشناسی،خودم دیدم بین دو نهر آب … حسین….

بیشتر بخوانید::

متن نوحه بوشهری شهادت امام رضا

160 عکس جدید حرم امام رضا برای پروفایل


متن روضه امام رضا علیه السلام

نمی دانم چرا امشب دلم بهانه می گیرد؟ دلم می گوید: ای کافی! این مردم را بردار و کنار قبر علی بن موسی الرضا(ع) ببر.

مانند سگ گرسنه و گربه لوس

مالم رخ بر آستان شه طوس

زیرا که سگ گرسنه و گربه زار

از سفره اغنیا نگردد مأیوس

آقا وقتی خواست از مدینه حرکت کند، یک عده زن و بچه دور خودش جمع کرد.

السلام علی من أمر أولاده و عیاله بالنیاحة علیه قبل وصول القتل الیه

آقا وقتی می خواست از مدینه حرکت کند دستور داد که زن و بچه اش بنشینند و برایش نوحه کنند. فرمود: من دیگر بر نمی گردم. بناست مرا در دیار غربت مسموم کنند. وقتی خواست از مدینه حرکت کند دوازده هزار دینار سر راهی بین غلامها و نوکرها و کنیزها و آقازاده هایش توزیع کرد.

از کثرت معاصی و ز ذلت رجاء

گفتم به خود کجا بروم نیست ارتجاء

نا گه به گوش، هاتف غیبم زد این ندا

قبر امام هشتم و سلطان دین رضا

خدایا! زهرش دادند، مسمومش کردند. میان حجره مثل مارگزیده به خود می پیچید. ای خدا! بلند شد، صدا زد: ابا صلت! در خانه را ببند. اباصلت می گوید: در صحن خانه راه می رفتم، می دیدم آقا هی بلند می شود هی می شیند. حالش منقلب است. یک وقت دیدم از گوشه حیاط یک آقازاده دارد می آید. دویدم جلو گفتم: آقا! مگر در خانه باز بود؟ گفت: نه پس شما از کجا آمدید؟ صدا زد: ابا صلت! همان کس که مرا از مدینه به اینجا آورد همان کس مرا از در بسته عبور داد. گفتم: شما کی هستید؟ فرمود: من محمد بن علی هستم. حجره را به او نشان دادم. آمد طرف داخل اتاق، دیدم آقا پسرش را بغل کرده است. ابا صلت من خیلی منقلب شدم. در میان صحن خانه گریه می کردم و راه می رفتم. طولی نکشید یک وقت دیدم آقازاده از میان حجره بیرون آمد، اما حالش خیلی منقلب است. آخه بابایش از دنیا رفته بود. بحق مولانا علی بن موسی (ع) یا الله!

بیشتر بخوانید::

متن مداحی شهادت امام رضا از میثم مطیعی

مداحی سوزناک شهادت امام رضا (ع) از حاج محمود کریمی


متن روضه شهادت امام رضا (ع) و پایان ماه صفر – پیرهن سیاه ، خدانگهدارت – سید مجید بنی فاطمه

پیرهن سیاه ، خدانگهدارت …

شالِ عزا ، خدانگهدارت …

امام رضا ، خدانگهدارت ….

دلم گرفته … دلم گرفته …

اگه که گریه کردم این شبها

اجازه داده مادرت زهرا …

حالا شبا کجا برم آقا؟من تازه عادت کرده بودم …

غریبیِ تو ما رو عاشق کرد

برا تو مادرِ تو هق هق کرد

آخه سه ساله تو خرابه ها دق کرد

دیگه داره تموم میشه … امشب هر چی داری رو کن … خستگی رو بزار کنار … نکنه حواست جایِ دیگه پرت بشه … بی حال شدی یادِ حرم امام رضا کن،خودت رو تو حرم ببین … بگو یا امام رضا مددی … یادِ جدت افتادم تو گودال بود ،اما نگاهش با همه ضعفش سمتِ خیمه ها بود …

هنوز صدایِ نالۀ زینب

میونِ روضه ها میاد هر شب

یه شیش ماهه تو گهواره تب کرد

برات بمیرم …

از علقمه میاد صدا زهراای مادر …

به خاک و خون کشیده شد سقا

که تشنه پر کشید لبِ دریا

برات بمیرم …

به زیر دست و پا،علی اکبر

یتیمِ مجتبی زده پرپر

میونِ قتلگاه اومد مادر …

یا امام رضا قربون خودت،قربون بچه هات،قربون زائرات … قربونِ مهمونات،قربونِ گریه کنات …

غریب الغرباست،اومد تو حرم گفت آقا که حرم داره . اما معرفت داشت گفت غریب الغرباییش میدونی برا چیه؟

گفت غریب اونی نیست که حرم نداره،غریب اون کسی نیست که زائر نداره،غریب اون کسیِ که وقتِ جون دادن،خواهر بالا سرش نباشه …

قربونِ غریبیت برم،اومد از مدینه بیرون بیاد گفت بزارید با زن و بچه م برم،گفتن نه نمیشه،حضرت فرمود اجازه بدید جوادم با من باشه،گفتن نه. آقا رو از آقازاده ش جدا کردن همچین که اومد حرکت کنه،به خانواده ش فرمود برا من گریه کنید … گفتن آقاجان شما فرمودید پشتِ سر مسافر گریه خوبیت نداره ؟… فرمود برا مسافری که امیدِ برگشت داشته باشه .. من این بار برم دیگه برنمیگردم …

الهی برات بمیرم،صدا زد اباصلت اگه اومدم که هیچ،اما اگه دیدی عبا به سر کشیدم با من کاری نداشته باش،فقط درِ حجره رو باز کن … اباصلت میگه ، دلم شور زد هی منتظر بودم تو کوچه دیدم از دور یکی انگار هی میشینه هی بلند میشه … همچنین که نزدیکتر شد دیدم یه صدایی به گوشم میخوره هی میگه جیگرم …

اما بچه وقتی براش یه اتفاقُ بدی می افته گاهی میگه جیگرم … گاهی دست رو دیوار میزاره میگه مادرم … همچنین که در حجره رو باز کردم ، حضرت وارد حجره شد مثلِ مارگزیده به خودش میپیچید … به سختی دیدم فرشایِ حجره رو کنار زد آقاجان قربونت برم چرا این کار رو میکنی؟ فرمود اباصلت من دیگه از دنیا میرم فرمود میخوام مثلِ جدم رو خاکا جون بدم …

اباصلت میگه همچین که آقا بی حال شد یه وقت دیدم یه آقایِ زیبا رو آمده ،سرِ امام رضا رو به دامن گرفته … آقا شما کی هستید؟ فرمود اباصلت من جواد ابن الرضا هستم. آقاجان درِ حجره بسته بود چطور وارد شدی؟ فرمود همان خدایی که قادر است مرا از مدینه تا طوس بیاورد ، قادرست مرا از درِ بسته وارد کنه …

میگه دیدم سرِ امام رضا رو ، رو پاهاش گذاشته از گوشۀ چشم امام رضا اشک جاریِ … دیدن جواد الائمه هی دستش رو لایِ موهایِ امام رضا میکشید بابایِ قشنگم … بابایِ مظلومم … تو غریب بودی بابا … زخمِ زبون بهت زیاد زدن … خیلی دلم تنگ شده بود بغلت کنم … اینجا جواد الائمه سرِ بابا رو بغل گرفت عرضم تمام … یه شب هم تو خرابه … سر بریده رو آوردن … یه دختری سرِ بابا رو بغل گرفت … زبانِ حال بابا همیشه موهایِ منو تو درست میکردی … حالا این بار من موهای تو رو درست می کنم … بابا اول به من بگو کی رگایِ گردنت رو بریده … کدوم نانجیبب چوب به لب هات زده … بابا شنیدم تنور خولی بردنت …

حسین …

بیشتر بخوانید::

سری جدید پیامهای شهادت امام رضا(ع)

جدیدترین پیامهای تسلیت شهادت امام هشتم معروف به ضامن آهو


متن سینه زنی زمینه شهادت امام رضا (ع) – از درِ این خونه بوده این همه بها گرفتم – حسین طاهری

از درِ این خونه بوده این همه بها گرفتم
من تمومِ زندگیمو از امام رضا گرفتم
وقتی گرفتار میشم به قرآن
میرم دوباره پابوس سلطان
مشهد سرزمین عشقه
مشهد بهترین پناهه
مشهد فرصت دوباره
واسه توبه از گناهه
از درِ این خونه بوده این همه بها گرفتم
من تموم زندگیمو از امام رضا گرفتم
حرمش همیشه غرقِ گریه و راز و نیازه
به رویِ زائرِ خسته آغوشش همیشه بازه
یادم نمیره حاجتمو داد آقا کنارِ پنجره فولاد
سلطان آخرین امیده…
سلطان بین قلب خسته ست
سلطان مهربونترین یارِ
این دلِ شکسته ست
از درِ این خونه بوده این همه بها گرفتم
من تموم زندگیمو از امام رضا گرفتم
اومد و گرفت جوادش …سرِ بابا رو به دامن
کربلا این رسم عوض شد
پیشِ چشم ِخیلِ دشمن
حسین رسید و دید که چه غوغاست
تنِ عزیزش پخشه تو صحرا
جسمِ اکبرش رو ارباب
تک تک رویِ یک عبا چید
اومد لب هاش رو ببوسه…اما صورتی نمیدید
از درِ این خونه بوده این همه بها گرفتم
من تموم زندگیمو از امام رضا گرفتم

بیشتر بخوانید::

جدیدترین پیامهای تسلیت شهادت امام علی بن موسی الرضا(ع)

متن مداحی قدیمی شهادت امام رضا


متن سینه زنی زمینه شهادت امام رضا (ع) – باز این گدا با شوق تو اینجا اومد – حنیف طاهری

یا ضامنِ آهو مدد

باز این گدا با شوق تو اینجا اومد

باشه قبول خیلی بدم

اما همیشه پیشِ تو زانو زدم

راهم بده مهمونتم

مهمون که نه بهتر بگم از خونتم

من تا ابد مدیونتم

لحظه به لحظه عمرمُ ممنونتم

ای جانم ای جان

شد خونه ی امید عالم مشهد تو

اره به قرآن

دلگرمی این سرزمینِ گنبدِ تو

ای جانم ای جان،

سلطان علی موسی الرضا جانم رضاجان

سمتِ تو با دل عازمم

میدونی که خیلی زیارت لازمم

عمریه اینِ خواهشم

رخصت بدی وقتی میام خادم بشم

هر وقت دلم مشهد میاد

حتماً یه سر باید بره بابُ الجواد

میره یه سر با اعتقاد

از پنجره فولاد تو حاجت میخواد

دیدم خدا رو

تو صحنِ گوهرشاد و صحنِ انقلابت

هستن ملائک

از خادمایِ مخلصِ پا در رکابت

ای جانم ای جان،

سلطان علی موسی الرضا جانم رضاجان

ای خوبِ من محبوب من

میدونی کی قلبش برات میکوبه من

ای یار من سالار من

میدونی کی یه عمره دوست داره من

عشقم تویی جونم تویی

اسمی که خورده سر در خونه م تویی

هم درد و درمونم تویی

من با یکی خیلی خوشم اونم تویی

این دل که دارم

پر میزنه سمتِ حریم غرقِ نورت

کامل شکستم

قابل نداره باشه تقدیم حضورت

جانم حسین جان

جانم حسین ، جانم حسین ، جانم حسین جان

خیلی گرفتارم ببین

مشکل گشایی کن یل اُم البنین

جانِ امیرالمومنین

اذنم بده پیشِ تو باشم اربعین

ای دلبرم یا ذا الکرم

یادم نرفته کربلا کنجِ حرم

درمونِ حالِ مضطرم

کاشکی بشه بازم بیام با مادرم

چشمامِ بستم

حس کردم امشب زائرِ صحن و سراتم

حالم خرابه

ای مستجاب الدعوه محتاجِ دعاتم

جانم اباالفضل

جانم ابوفاضل ابوفاضل ابالفضل

بیشتر بخوانید::

متن مداحی شهادت امام رضا ازحاج حسین سیب سرخی

متن مداحی شهادت امام رضا از مهدی اکبری

مداحی سلاطین همه نوکر غلامات از جواد مقدم (شهادت امام رضا)


متن روضه شهادت امام رضا (ع) – زلف هستم ، در هوایِ تو پریشان میشوم – حاج منصور ارضی

السلام علیک یا علی ابن موسی الرضا

یه عده الان حرمشن .. یه عده در راهن .. ایامِ زیارتِ مخصوصۀ شماست .. بعضی ها فرمودن ایامی ست که حضرت حرکت میکنه از مدینه ، همه پشتِ در و بیرونِ خانه ایستاده بودن امام رضا داشت با اهل منزل خداخافظی میکرد ، حضرت فرمود برام گریه کنید .. گفتن آقا ، پشتِ سرِ مسافر گریه نداره .. فرمود آری ، ولی من دیگه بر نمیگردم .. یه ذره با امام رضا حرف بزن ..

زلف هستم ، در هوایِ تو پریشان میشوم

دردمندم ، میرسم نزدِ تو درمان میشوم

قطره ای هستم که ذیلِ پرتوِ شمس الشموسسیب س

میروم در آسمانِ عشق باران میشوم

پادشاهان و وزیران دستِ من را پس زدن

میروم مشهد پناهنده به سلطان میشوم

یک پرستویِ مهاجر با کبوترهات گفت

کوچ خواهم کرد و از اهلِ خراسان میشوم

بس که شیرین است با دستانِ تو شیعه شدن

نزدِ تو هر بار می آیم مسلمان میشوم

در دلم یک قطره از مهرت بی افتد کافی است

آتش نمرود هم باشم گلستان میشوم

کج بنا کردم اساسِ اعتقادِ خویش را

هرچه میسازم خودم را باز ویران میشوم

دین و ایمانم تویی روزی اگر تردم کنی

مطمئن هستم که من بی دین و ایمان میشوم

هرچه میخواهم بگویم کاش باشم خادمت

یادِ زشتی هام می افتم پشیمان میشوم

یا امام رضا … یا امام رضا ..

ای پناهِ بی پناهان مثلِ طفلی بی پناه

در قیامت میدوم پشتِ تو پنهان میشوم

طبقِ دستوری که گفتی اِبکِ یا ابنِ شَبیب

من فقط در ماتم جدِ تو گریان میشوم

وقتی همه داشتن پشتِ سر امام رضا گریه میکردن ، خواهرشم ناله میزد .. شاید فرموده باشد برات نامه مینویسم بیای .. اما کربلا برعکس شد .. ابی عبدالله فرمود به زن و بچه ها مخصوصاً بی بی دوعالم زینب جان گریه نکنید بلند .. من دشمن شاد میشم .. تا وقتی زنده ام صدایِ گریه تون بلند نشه … انقدر این زن و بچه آروم و بغض دار گریه کردن .. یه وقت دیدن زمین و آسمان میلرزه و تیره و تار شده .. دختر علی دوید به سمت مقتل … دید همۀ لشکر ریختن رو سرِ برادر .. دارن حسینشُ غارت میکنن ..

گرگان و شامیان بدریدن یوسفم

یک پیرهن نشانه برم نزدِ مادرم

بیشتر بخوانید::

10 شعر شهادت امام رضا (ع)

کلیپ مداحی شهادت امام رضا از حمید علیمی

کلیپ دل انگیز صلوات خاصه امام رضا (ع)


متن روضه شهادت امام رضا (ع) – خورشید سر زد از سحرت ایها الغریب – حاج حیدر خمسه

خورشید سر زد از سحرت ایها الغریب

از سمتِ چشم های تَرت ، ایها الغریب

تو ابرِ رحمتی که به هر گوشه سر زدی

باران گرفت دور و بَرت ، ایها الغریب

جاری ست چشمه به چشمه قدمگاه تو هنوز

جنت شده است رهگذرت ، ایها الغریب

تو مسیر امام رضا قدمگاه نرفته ها برن ها ، یه جا پای آقا مونده مردم چی کار میکنن … ای وای ای وای … روضه داره همش ها ، وقت نیست ، یه جا پای امامُ دیدن مردم ، میاد اونجا ، کف زمین اونجا رو میبوسن میگن آقا از اینجا رد شده … آخ حسین …هی خانم داد میزد ، نوۀ پیغمبر خداست نزنیدش ، پیرمردا پاشده بودن ، با عصا میزدن ….

تو آفتابِ رأفتی و کوچه کوچه شهر

در سایه سارِ بال و پرت ایها الغریب

با این همه ، غریب غریبان عالمی

خیلی ها براشون سواله ، این غریبیه؟ این شلوغی ، این حرم ، طرف از اینجا رفته یه کشور دور ، کارخونه شرکت مال و اموال بچه زن ، پست و مقام و ثروت ، باهاش حرف میزنی چته؟ میگه دلم گرفته ، دلم برا مادرم تنگ شده … حالا فهمیدی چرا این آقا غریبه … بزار یه روضه بگم زنا گریه کنن ، زن هایِ نوغان اومدن پیش شوهراشون ، به هم ریخته ، مردا گفتن چتونه ؟ گفتن ، ما مهریه ای از شما طلب داریم ، آره. همش حلال ” چی شده یهو؟ پسر زهرا ، بی کس و یار افتاده … نه دختر ، نه خواهر ، نه مادر ، گریه کن نداره … میدونی یاد چی می افتم ، اینجا زن ها آبرو داری کردن ، یه سری زن سراغ دارم ، تو حجره ، صدای آقازادۀ همین امام رضا ، صدا نالش بالا رفت ، زنارو جمع کرد ، گفت هلهله کنید … کِل بکشید … صدا گریش بیرون نره …( زود جمع و جور کنم، عذر میخوام خدا میدونه)

با این همه ، غریب غریبان عالمی

داغی نشسته بر جگرت ، ایها الغریب

از کوچه های غربت شهر آمدی ولی

داری عبا به روی سرت ، ایهاالغریب

گفت اباصلت ، اومدم بیرون حواست باشه ، اگه دیدی عبا رو سرمه بدو … اباصلت میگه أَمَّن یُجِیبُ میخوندم عبا رو سرش نباشه …

گفت یه خورده ای گذشت چشممو از رو در بر نداشتم ، تا در باز شد زدم تو سرم ، دیدم عبا رو سرشه … تا بدوم خورد زمین ، بغلش کردم ، خاک عباشُ ، خاک از رو لباساش تکوندم ، آقا چتونه؟ دستشو گرفتم ، فقط اشاره میکرد برو برو، دو سه قدم رفتیم دستمو کشید ، نمیتونم راه برم ، یاد یه جا نیافتادی؟ امام حسن ، میگه دست مادرو گرفتم ، اول گفت برو ، دو سه قدم رفت ، دستمو کشید ، راه نمیتونم برم …التماسِ دعا گفته ها رو فراموش نکنی … امروز برا امام رضا خوب عرض ادب کنیم … یه بیتُ التماسِ دعا …

شکر خدا جوادِ تو آمد ولی هنوز

بارانی است چشم ترت ، ایها الغریب

بزار روضه بخونم ، گفت اباصلت درارو ببند ، هیچ کس نمیخوام بیاد ، اباصلت درارو بست، اومد دید لبایِ آقا خشکه ، دوید رفت آب آورد ، اومد بالا سر آقا ، آقا آب بفرمایید لباتون خشکه یه نگاه به اباصلت کرد ، گفت انگار کربلا یادت رفته … مگه فراموشت شد ، جد ما …

یابن الشبیب، جد مرا با عصا زدن

یابن الشبیب، جد مرا بی هوا زدن

یا بن الشبیب، عمه مارا چه بد زدند …

اباصلت آبُ ببر ، این زیر اندازمم جمع کن ، گودال یاد ما نمیره …

زیراندازشو جمع کرد ، گفت دیدم پاشو رو زمین میکشه ، اما چشماش منتظر کسیِ ، (دیگه شندید وقت نیست) ، جوادش که اومد میگه غم هایِ عالم یادش رفت ، سر گذاشت رو پا جوونش ، همۀ عالم همینه باباها ، آدم دلش میخواد دمِ آخر ، سر بزاره رو پا بچه ش … (بگم یا نه؟)

آه … رو اسب ، از هُولِش ، که به علی برسه، از بالا اسب افتاد، دید اگه دوباره سوار شه وقت نیست ، با زانو … آخ رسید به بدن … پاره پارست … نیزه تو پهلو … سر ترکیده … و نَظَفَ الدَّم … خونُ از دهانش در آورد ، آروم اومد دم گوشش … هفت مرتبه ، ولَدی ، ولَدی ، ولَدی ، ولَدی ، یبار دیگه به من بگو بابا …

حسین ….


متن روضه شهادت امام رضا (ع) – با آنکه حال و روز زمین و زمان بد است – حاج حسن خلج

با آنکه حال و روز زمین و زمان بد است

یک قطعه از بهشت در آغوش مشهد است

حتی اگر به آخر دنیا رسیده ای

مشهد برایِ عشق شروعِ مجدد است …

کافرِ کسی که از امام رضا ناامید بشه … کافرِ کسی که بگه امام رضا جوابمو نمیده … حواسمون باشه ، محالِ ممکنه کسی بره در خونه امام رضا نا امید برگرده ….

امام رضا ، رضا رضا رضا …

آقایِ مهربانم ….

از خودت نا امید بشو ، از دنیا ناامید بشو ، از اهلِ دنیا ناامید بشو ، اما نبینم بگی از امام رضا ناامید شدم …آقا خیلی آقاست ….

حتی اگر به آخر دنیا رسیده ای

مشهد برای عشق شروع مجدد است …

نه خودش ، خودش که جایِ خودش رو داره ، در و دیوارِ حرمش … اشیاء ای که به او مُنتَصبند ، همه هدایت گرند و همه طهارت آورند …

کتیبه هایِ حریمِ تو مصحف نورند

کبوتران تو در چشم اهل دل حورند

نوشته در سرِ صحن ت حدیثِ زیبایی

که زائرانِ تو در حشر با تو محشورند …

خیال کردیم من و تو ، وقتی میریم زیارتش ، یه ساعتی با امام رضا هستیم و بعداً هم خداحافظی میکنیم و ما رها می کنیم و میایم ، آقا هم تو رو رها کرده ! … نه والله …

فرمود ولِد نمی کنم ، تو قبر میام سراغت … محشر میام سراغت … وقتی میخوای از پل صراط رد شی میام سراغت … میام کمکت می کنم … برا اینکه اومدی زیارت من …

یا رئوف …. یا رضا ….

نجات دورِ سر دوستان تو گردد

هلاکت ست بر آنان که از شما دورند

به زائرانِ تو نازم که با هزاران غم

به یک نظر که به قبرت کنند مسرورند

زیاد شنیدید ، زیرِ لب زمزمه میکردید کنارِ حرم ، آقا خیلی حرف ها داشتم بزنم … همین که دیدمت همه حرفام یادم رفت … آقا خیلی غم ها داشتم بگم ، اما همین که دیدمت غصه هام فراموشم شد … یا امام رضا … این مردم شصت شبه با کم و زیادش ، دنبالِ پرچم سیاهِ جدت حسین دویدن … هرگز نمی گم مزدِ عزاداری ، همین که اجازه دادی نفس بزنم ، همین که اجازه دادی مشکی بپوشم ، آقا همه چی بهم دادی … امام رضا بعضی از این مردم هنوز تاول هایِ پاهاشون خوب نشده … پیاده رفتن اربعین کربلا … بعضی هاشونم قلباشون تاول زد چون نتونستن برن کربلا … اما تو امام درهم بخر … جانِ مادرت آقا …. جانِ عمه جانت آقا …. من هر چقدر هم بد باشم ، تو میدونی تو این سینه چه خبره … شامِ غریبانه شماست میدونم ، اما دارم دنبالِ یه راه میگردم روضۀ حسین بخونم آقا ….آقا جدت همۀ ما رو دربدر کرده …..

حسین ….


متن سینه زنی شور شهادت امام رضا (ع) – ذکر یا رضا دارم، به دله پریشونم – حاج امیر عباسی

یا ابالحسن یا رضا

ذکر یا رضا دارم، به دله پریشونم

شبایی که دلتنگم زائر خراسانم

صحن باصفای رضا، سقاخونه ی کربلاست

دل همه ی عاشقا، کبوتر گنبد طلاست

یا ابالحسن یا رضا

دل میبره از عالم، مسجد گوهرشادش

آسمونه حاجت هاس پنجره ی فولادش

یاد اون شهیدا بخیر، که زائر مشهد شدن

لحظه ی شهادت همه، مسافر مشهد شدن

یا ابالحسن یا رضا

تا ابد به دل داریم، حسرت شهادت را

بر زمین نیندازیم بیرق ولایت را

ما فدایی رهبریم، چشم ما و امر ولی

خون ما فدای حسین، جان ما و سید علی

یا ابالحسن یا رضا

بیشتر بخوانید::

عکس و شعر و پیامک برای شهادت امام رضا (ع)

اشعار برگزیده شهادت امام حسن مجتبی

دکلمه بسیار زیبا در وصف امام رضا (ع)


متن سینه زنی واحد شهادت امام رضا (ع) – پنجره فولادت صحن گوهر شادت – عبدالرضا هلالی

پنجره فولادت صحن گوهر شادت

باب الحسین مشهده باب الجوادت

برای تو جون سپردم دیگه سرنوشتمه

بیخیال حور و جنت، حرمت بهشتمه

آقا، گریه کناتو دوست دارم

کبوتراتو دوست دارم

گنبد طلاتو دوست دارم

آقا، سلطان علی موسی الرضا

باز دل پریشونه دوباره گریونه

تو حرمت میخوام برات روضه بخونه

نمیدونم چی کشیدی لحظه های آخرت

خوش به حالت که سرت بود روی پای پسرت

آقا، آتیش به این دلا زدی

از بس تو دست و پا زدی

حسین و هی صدا زدی

آقا، سلطان علی موسی الرضا


متن سینه زنی واحد شهادت امام رضا (ع) – تویی حاکم و سلطان تویی صاحب قرآن – حمیدرضا علیمی

تویی حاکم و سلطان تویی صاحب قرآن

نه فقط ما که گدای کر توست هزاران چو سلیمان

و عجب نیست اگر موسی عمران

به میان حرم تو بشود خادم درمان

و عجب نیست اگر عیسی مریم

ز دو چشمان تو جان گیرد و

او بر تن اموات دهد جان

و عجب نیست ز عشق تو

شود آتش دوزخ چو گلستان

و عجب نیست ز مهر تو

شود کفر مسلمان

و عجب نیست که جبرئیل برد

خاک در کفش کند را ز تبرک به جنان

عجب اینجاست که با این جبروتت

شده ای ضامن آهوی بیابان

و عجب نیست همان آهوی وحشی

که تو ضامن شدی از لطف کرامت

شود ضامن جمعی ز خلائق به قیامت


متن سینه زنی شور امام رضا (ع) – بچه بودم یه عکسی رو دیدم که خیلی دلرباست – سید جواد ذاکر

بچه بودم یه عکسی رو دیدم که خیلی دلرباست

مرید فراوون داره و شفا خونه ی عاشقاست

چشمام گرفتش عکسشو بونه گرفتم که بابا

اونی که من میخواستمش همین آقاست

پرسیدم از بابام کیه این گنبد کیه طلاست

گفتش عزیزم پسرم این گنبد امام رضاست

سلطان علی موسی الرضا

چشمام گرفتش عکسشو بونه گرفتم که بابا

اونی که من میخواستمش همین آقاست

پرسیدم از بابام کیه این گنبد کیه طلاست

گفتش عزیزم پسرم این گنبد امام رضاست

طلای گنبدش مس دل منو طلا میکرد

کبوتر دل منو تو حرمش هوا میکرد

بین خودم تا حرمش توی دلم پل می زدم

همش به عکس خوشگلش با جون و دل زل می زدم

یه ریزه گشته بود دلم برای دیدن آقا

همش میگفتم زیر لب دوستت دارم امام رضا

سلطان علی موسی الرضا

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا