دسته‌بندی نشده

گلچین غزلیات زیبا از حافظ به مناسبت بزرگداشتش

عزلیات زیبا حافظ

روزگاریست که سودای بتان دین من است

غم این کار نشاط دل غمگین من است

دیدن روی تو را دیده جان بین باید

وین کجا مرتبه چشم جهان بین من است

یار من باش که زیب فلک و زینت دهر

از مه روی تو و اشک چو پروین من است

تا مرا عشق تو تعلیم سخن گفتن کرد

خلق را ورد زبان مدحت و تحسین من است

دولت فقر خدایا به من ارزانی دار

کاین کرامت سبب حشمت و تمکین من است

واعظ شحنه شناس این عظمت گو مفروش

زان که منزلگه سلطان دل مسکین من است

یا رب این کعبه مقصود تماشاگه کیست

که مغیلان طریقش گل و نسرین من است

حافظ از حشمت پرویز دگر قصه مخوان

که لبش جرعه کش خسرو شیرین من است

حافظ شیرازی : پیام واتس آپی و تلگرامی از شعرهای خواجه شمس‌الدین محمد بن بهاءالدّین محمد حافظ شیرازی ، استوری و استاتوس از لسان‌الغیب، اس ام اس از ترجمان الاسرار، شعر کوتاه و زیبا از شاعر لسان‌العرفا ، پیامک از شاعر ایرانی ناظم‌الاولیا

منم که گوشه میخانه خانقاه من است

دعای پیر مغان ورد صبحگاه من است

گرم ترانه چنگ صبوح نیست چه باک

نوای من به سحر آه عذرخواه من است

ز پادشاه و گدا فارغم بحمدالله

گدای خاک در دوست پادشاه من است

غرض ز مسجد و میخانه‌ام وصال شماست

جز این خیال ندارم خدا گواه من است

مگر به تیغ اجل خیمه برکنم ور نی

رمیدن از در دولت نه رسم و راه من است

از آن زمان که بر این آستان نهادم روی

فراز مسند خورشید تکیه گاه من است

گناه اگر چه نبود اختیار ما حافظ

تو در طریق ادب باش گو گناه من است

حافظ شیرازی : پیام واتس آپی و تلگرامی از شعرهای خواجه شمس‌الدین محمد بن بهاءالدّین محمد حافظ شیرازی ، استوری و استاتوس از لسان‌الغیب، اس ام اس از ترجمان الاسرار، شعر کوتاه و زیبا از شاعر لسان‌العرفا ، پیامک از شاعر ایرانی ناظم‌الاولیا

غزل زیبا لسان‌العرفا

ز گریه مردم چشمم نشسته در خون است

ببین که در طلبت حال مردمان چون است

به یاد لعل تو و چشم مست میگونت

ز جام غم می لعلی که می‌خورم خون است

ز مشرق سر کو آفتاب طلعت تو

اگر طلوع کند طالعم همایون است

حکایت لب شیرین کلام فرهاد است

شکنج طره لیلی مقام مجنون است

دلم بجو که قدت همچو سرو دلجوی است

سخن بگو که کلامت لطیف و موزون است

ز دور باده به جان راحتی رسان ساقی

که رنج خاطرم از جور دور گردون است

از آن دمی که ز چشمم برفت رود عزیز

کنار دامن من همچو رود جیحون است

چگونه شاد شود اندرون غمگینم

به اختیار که از اختیار بیرون است

ز بیخودی طلب یار می‌کند حافظ

چو مفلسی که طلبکار گنج قارون است

حافظ شیرازی : پیام واتس آپی و تلگرامی از شعرهای خواجه شمس‌الدین محمد بن بهاءالدّین محمد حافظ شیرازی ، استوری و استاتوس از لسان‌الغیب، اس ام اس از ترجمان الاسرار، شعر کوتاه و زیبا از شاعر لسان‌العرفا ، پیامک از شاعر ایرانی ناظم‌الاولیا

دل سراپرده محبت اوست

دیده آیینه دار طلعت اوست

من که سر درنیاورم به دو کون

گردنم زیر بار منت اوست

تو و طوبی و ما و قامت یار

فکر هر کس به قدر همت اوست

گر من آلوده دامنم چه عجب

همه عالم گواه عصمت اوست

من که باشم در آن حرم که صبا

پرده دار حریم حرمت اوست

بی خیالش مباد منظر چشم

زان که این گوشه جای خلوت اوست

هر گل نو که شد چمن آرای

ز اثر رنگ و بوی صحبت اوست

دور مجنون گذشت و نوبت ماست

هر کسی پنج روز نوبت اوست

ملکت عاشقی و گنج طرب

هر چه دارم ز یمن همت اوست

من و دل گر فدا شدیم چه باک

غرض اندر میان سلامت اوست

فقر ظاهر مبین که حافظ را

سینه گنجینه محبت اوست

حافظ شیرازی : پیام واتس آپی و تلگرامی از شعرهای خواجه شمس‌الدین محمد بن بهاءالدّین محمد حافظ شیرازی ، استوری و استاتوس از لسان‌الغیب، اس ام اس از ترجمان الاسرار، شعر کوتاه و زیبا از شاعر لسان‌العرفا ، پیامک از شاعر ایرانی ناظم‌الاولیا

سر ارادت ما و آستان حضرت دوست

که هر چه بر سر ما می‌رود ارادت اوست

نظیر دوست ندیدم اگر چه از مه و مهر

نهادم آینه‌ها در مقابل رخ دوست

صبا ز حال دل تنگ ما چه شرح دهد

که چون شکنج ورق‌های غنچه تو بر توست

نه من سبوکش این دیر رندسوزم و بس

بسا سرا که در این کارخانه سنگ و سبوست

مگر تو شانه زدی زلف عنبرافشان را

که باد غالیه سا گشت و خاک عنبربوست

نثار روی تو هر برگ گل که در چمن است

فدای قد تو هر سروبن که بر لب جوست

زبان ناطقه در وصف شوق نالان است

چه جای کلک بریده زبان بیهده گوست

رخ تو در دلم آمد مراد خواهم یافت

چرا که حال نکو در قفای فال نکوست

نه این زمان دل حافظ در آتش هوس است

که داغدار ازل همچو لاله خودروست

حافظ شیرازی : پیام واتس آپی و تلگرامی از شعرهای خواجه شمس‌الدین محمد بن بهاءالدّین محمد حافظ شیرازی ، استوری و استاتوس از لسان‌الغیب، اس ام اس از ترجمان الاسرار، شعر کوتاه و زیبا از شاعر لسان‌العرفا ، پیامک از شاعر ایرانی ناظم‌الاولیا

شاعر ایرانی به نام ناظم‌الاولیا

آن پیک نامور که رسید از دیار دوست

آورد حرز جان ز خط مشکبار دوست

خوش می‌دهد نشان جلال و جمال یار

خوش می‌کند حکایت عز و وقار دوست

دل دادمش به مژده و خجلت همی‌برم

زین نقد قلب خویش که کردم نثار دوست

شکر خدا که از مدد بخت کارساز

بر حسب آرزوست همه کار و بار دوست

سیر سپهر و دور قمر را چه اختیار

در گردشند بر حسب اختیار دوست

گر باد فتنه هر دو جهان را به هم زند

ما و چراغ چشم و ره انتظار دوست

کحل الجواهری به من آر ای نسیم صبح

زان خاک نیکبخت که شد رهگذار دوست

ماییم و آستانه عشق و سر نیاز

تا خواب خوش که را برد اندر کنار دوست

دشمن به قصد حافظ اگر دم زند چه باک

منت خدای را که نیم شرمسار دوست

حافظ شیرازی : پیام واتس آپی و تلگرامی از شعرهای خواجه شمس‌الدین محمد بن بهاءالدّین محمد حافظ شیرازی ، استوری و استاتوس از لسان‌الغیب، اس ام اس از ترجمان الاسرار، شعر کوتاه و زیبا از شاعر لسان‌العرفا ، پیامک از شاعر ایرانی ناظم‌الاولیا

مرحبا ای پیک مشتاقان بده پیغام دوست

تا کنم جان از سر رغبت فدای نام دوست

واله و شیداست دایم همچو بلبل در قفس

طوطی طبعم ز عشق شکر و بادام دوست

زلف او دام است و خالش دانه آن دام و من

بر امید دانه‌ای افتاده‌ام در دام دوست

سر ز مستی برنگیرد تا به صبح روز حشر

هر که چون من در ازل یک جرعه خورد از جام دوست

بس نگویم شمه‌ای از شرح شوق خود از آنک

دردسر باشد نمودن بیش از این ابرام دوست

گر دهد دستم کشم در دیده همچون توتیا

خاک راهی کان مشرف گردد از اقدام دوست

میل من سوی وصال و قصد او سوی فراق

ترک کام خود گرفتم تا برآید کام دوست

حافظ اندر درد او می‌سوز و بی‌درمان بساز

زان که درمانی ندارد درد بی‌آرام دوست

حافظ شیرازی : پیام واتس آپی و تلگرامی از شعرهای خواجه شمس‌الدین محمد بن بهاءالدّین محمد حافظ شیرازی ، استوری و استاتوس از لسان‌الغیب، اس ام اس از ترجمان الاسرار، شعر کوتاه و زیبا از شاعر لسان‌العرفا ، پیامک از شاعر ایرانی ناظم‌الاولیا

اشعار خواجه شمس‌الدین محمد بن بهاءالدّین محمد حافظ شیرازی

اگر چه عرض هنر پیش یار بی‌ادبیست

زبان خموش ولیکن دهان پر از عربیست

پری نهفته رخ و دیو در کرشمه حسن

بسوخت دیده ز حیرت که این چه بوالعجبیست

در این چمن گل بی خار کس نچید آری

چراغ مصطفوی با شرار بولهبیست

سبب مپرس که چرخ از چه سفله پرور شد

که کام بخشی او را بهانه بی سببیست

به نیم جو نخرم طاق خانقاه و رباط

مرا که مصطبه ایوان و پای خم طنبیست

جمال دختر رز نور چشم ماست مگر

که در نقاب زجاجی و پرده عنبیست

هزار عقل و ادب داشتم من ای خواجه

کنون که مست خرابم صلاح بی‌ادبیست

بیار می که چو حافظ هزارم استظهار

به گریه سحری و نیاز نیم شبیست

حافظ شیرازی : پیام واتس آپی و تلگرامی از شعرهای خواجه شمس‌الدین محمد بن بهاءالدّین محمد حافظ شیرازی ، استوری و استاتوس از لسان‌الغیب، اس ام اس از ترجمان الاسرار، شعر کوتاه و زیبا از شاعر لسان‌العرفا ، پیامک از شاعر ایرانی ناظم‌الاولیا

بنال بلبل اگر با منت سر یاریست

که ما دو عاشق زاریم و کار ما زاریست

در آن زمین که نسیمی وزد ز طره دوست

چه جای دم زدن نافه‌های تاتاریست

بیار باده که رنگین کنیم جامه زرق

که مست جام غروریم و نام هشیاریست

خیال زلف تو پختن نه کار هر خامیست

که زیر سلسله رفتن طریق عیاریست

لطیفه‌ایست نهانی که عشق از او خیزد

که نام آن نه لب لعل و خط زنگاریست

جمال شخص نه چشم است و زلف و عارض و خال

هزار نکته در این کار و بار دلداریست

قلندران حقیقت به نیم جو نخرند

قبای اطلس آن کس که از هنر عاریست

بر آستان تو مشکل توان رسید آری

عروج بر فلک سروری به دشواریست

سحر کرشمه چشمت به خواب می‌دیدم

زهی مراتب خوابی که به ز بیداریست

دلش به ناله میازار و ختم کن حافظ

که رستگاری جاوید در کم آزاریست

حافظ شیرازی : پیام واتس آپی و تلگرامی از شعرهای خواجه شمس‌الدین محمد بن بهاءالدّین محمد حافظ شیرازی ، استوری و استاتوس از لسان‌الغیب، اس ام اس از ترجمان الاسرار، شعر کوتاه و زیبا از شاعر لسان‌العرفا ، پیامک از شاعر ایرانی ناظم‌الاولیا

ماهم این هفته برون رفت و به چشمم سالیست

حال هجران تو چه دانی که چه مشکل حالیست

مردم دیده ز لطف رخ او در رخ او

عکس خود دید گمان برد که مشکین خالیست

می‌چکد شیر هنوز از لب همچون شکرش

گر چه در شیوه گری هر مژه‌اش قتالیست

ای که انگشت نمایی به کرم در همه شهر

وه که در کار غریبان عجبت اهمالیست

بعد از اینم نبود شائبه در جوهر فرد

که دهان تو در این نکته خوش استدلالیست

مژده دادند که بر ما گذری خواهی کرد

نیت خیر مگردان که مبارک فالیست

کوه اندوه فراقت به چه حالت بکشد

حافظ خسته که از ناله تنش چون نالیست

حافظ شیرازی : پیام واتس آپی و تلگرامی از شعرهای خواجه شمس‌الدین محمد بن بهاءالدّین محمد حافظ شیرازی ، استوری و استاتوس از لسان‌الغیب، اس ام اس از ترجمان الاسرار، شعر کوتاه و زیبا از شاعر لسان‌العرفا ، پیامک از شاعر ایرانی ناظم‌الاولیا

حافظ

مردم دیده ما جز به رخت ناظر نیست

دل سرگشته ما غیر تو را ذاکر نیست

اشکم احرام طواف حرمت می‌بندد

گر چه از خون دل ریش دمی طاهر نیست

بسته دام و قفس باد چو مرغ وحشی

طایر سدره اگر در طلبت طایر نیست

عاشق مفلس اگر قلب دلش کرد نثار

مکنش عیب که بر نقد روان قادر نیست

عاقبت دست بدان سرو بلندش برسد

هر که را در طلبت همت او قاصر نیست

از روان بخشی عیسی نزنم دم هرگز

زان که در روح فزایی چو لبت ماهر نیست

من که در آتش سودای تو آهی نزنم

کی توان گفت که بر داغ دلم صابر نیست

روز اول که سر زلف تو دیدم گفتم

که پریشانی این سلسله را آخر نیست

سر پیوند تو تنها نه دل حافظ راست

کیست آن کش سر پیوند تو در خاطر نیست

حافظ شیرازی : پیام واتس آپی و تلگرامی از شعرهای خواجه شمس‌الدین محمد بن بهاءالدّین محمد حافظ شیرازی ، استوری و استاتوس از لسان‌الغیب، اس ام اس از ترجمان الاسرار، شعر کوتاه و زیبا از شاعر لسان‌العرفا ، پیامک از شاعر ایرانی ناظم‌الاولیا

راهیست راه عشق که هیچش کناره نیست

آنجا جز آن که جان بسپارند چاره نیست

هر گه که دل به عشق دهی خوش دمی بود

در کار خیر حاجت هیچ استخاره نیست

ما را ز منع عقل مترسان و می بیار

کان شحنه در ولایت ما هیچ کاره نیست

از چشم خود بپرس که ما را که می‌کشد

جانا گناه طالع و جرم ستاره نیست

او را به چشم پاک توان دید چون هلال

هر دیده جای جلوه آن ماه پاره نیست

فرصت شمر طریقه رندی که این نشان

چون راه گنج بر همه کس آشکاره نیست

نگرفت در تو گریه حافظ به هیچ رو

حیران آن دلم که کم از سنگ خاره نیست

حافظ شیرازی : پیام واتس آپی و تلگرامی از شعرهای خواجه شمس‌الدین محمد بن بهاءالدّین محمد حافظ شیرازی ، استوری و استاتوس از لسان‌الغیب، اس ام اس از ترجمان الاسرار، شعر کوتاه و زیبا از شاعر لسان‌العرفا ، پیامک از شاعر ایرانی ناظم‌الاولیا

حاصل کارگه کون و مکان این همه نیست

باده پیش آر که اسباب جهان این همه نیست

از دل و جان شرف صحبت جانان غرض است

غرض این است وگرنه دل و جان این همه نیست

منت سدره و طوبی ز پی سایه مکش

که چو خوش بنگری ای سرو روان این همه نیست

دولت آن است که بی خون دل آید به کنار

ور نه با سعی و عمل باغ جنان این همه نیست

پنج روزی که در این مرحله مهلت داری

خوش بیاسای زمانی که زمان این همه نیست

بر لب بحر فنا منتظریم ای ساقی

فرصتی دان که ز لب تا به دهان این همه نیست

زاهد ایمن مشو از بازی غیرت زنهار

که ره از صومعه تا دیر مغان این همه نیست

دردمندی من سوخته زار و نزار

ظاهرا حاجت تقریر و بیان این همه نیست

نام حافظ رقم نیک پذیرفت ولی

پیش رندان رقم سود و زیان این همه نیست

حافظ شیرازی : پیام واتس آپی و تلگرامی از شعرهای خواجه شمس‌الدین محمد بن بهاءالدّین محمد حافظ شیرازی ، استوری و استاتوس از لسان‌الغیب، اس ام اس از ترجمان الاسرار، شعر کوتاه و زیبا از شاعر لسان‌العرفا ، پیامک از شاعر ایرانی ناظم‌الاولیا

جز آستان توام در جهان پناهی نیست

سر مرا به جز این در حواله گاهی نیست

عدو چو تیغ کشد من سپر بیندازم

که تیغ ما به جز از ناله‌ای و آهی نیست

چرا ز کوی خرابات روی برتابم

کز این بهم به جهان هیچ رسم و راهی نیست

زمانه گر بزند آتشم به خرمن عمر

بگو بسوز که بر من به برگ کاهی نیست

غلام نرگس جماش آن سهی سروم

که از شراب غرورش به کس نگاهی نیست

مباش در پی آزار و هر چه خواهی کن

که در شریعت ما غیر از این گناهی نیست

عنان کشیده رو ای پادشاه کشور حسن

که نیست بر سر راهی که دادخواهی نیست

چنین که از همه سو دام راه می‌بینم

به از حمایت زلفش مرا پناهی نیست

خزینه دل حافظ به زلف و خال مده

که کارهای چنین حد هر سیاهی نیست

حافظ شیرازی : پیام واتس آپی و تلگرامی از شعرهای خواجه شمس‌الدین محمد بن بهاءالدّین محمد حافظ شیرازی ، استوری و استاتوس از لسان‌الغیب، اس ام اس از ترجمان الاسرار، شعر کوتاه و زیبا از شاعر لسان‌العرفا ، پیامک از شاعر ایرانی ناظم‌الاولیا

دیدی که یار جز سر جور و ستم نداشت

بشکست عهد وز غم ما هیچ غم نداشت

یا رب مگیرش ار چه دل چون کبوترم

افکند و کشت و عزت صید حرم نداشت

بر من جفا ز بخت من آمد وگرنه یار

حاشا که رسم لطف و طریق کرم نداشت

با این همه هر آن که نه خواری کشید از او

هر جا که رفت هیچ کسش محترم نداشت

ساقی بیار باده و با محتسب بگو

انکار ما مکن که چنین جام جم نداشت

هر راهرو که ره به حریم درش نبرد

مسکین برید وادی و ره در حرم نداشت

حافظ ببر تو گوی فصاحت که مدعی

هیچش هنر نبود و خبر نیز هم نداشت

حافظ شیرازی : پیام واتس آپی و تلگرامی از شعرهای خواجه شمس‌الدین محمد بن بهاءالدّین محمد حافظ شیرازی ، استوری و استاتوس از لسان‌الغیب، اس ام اس از ترجمان الاسرار، شعر کوتاه و زیبا از شاعر لسان‌العرفا ، پیامک از شاعر ایرانی ناظم‌الاولیا

بیو تلگرامی و استوری از لسان‌العرفا

عیب رندان مکن ای زاهد پاکیزه سرشت

که گناه دگران بر تو نخواهند نوشت

من اگر نیکم و گر بد تو برو خود را باش

هر کسی آن درود عاقبت کار که کشت

همه کس طالب یارند چه هشیار و چه مست

همه جا خانه عشق است چه مسجد چه کنشت

سر تسلیم من و خشت در میکده‌ها

مدعی گر نکند فهم سخن گو سر و خشت

ناامیدم مکن از سابقه لطف ازل

تو پس پرده چه دانی که که خوب است و که زشت

نه من از پرده تقوا به درافتادم و بس

پدرم نیز بهشت ابد از دست بهشت

حافظا روز اجل گر به کف آری جامی

یک سر از کوی خرابات برندت به بهشت

حافظ شیرازی : پیام واتس آپی و تلگرامی از شعرهای خواجه شمس‌الدین محمد بن بهاءالدّین محمد حافظ شیرازی ، استوری و استاتوس از لسان‌الغیب، اس ام اس از ترجمان الاسرار، شعر کوتاه و زیبا از شاعر لسان‌العرفا ، پیامک از شاعر ایرانی ناظم‌الاولیا

حافظ

آن ترک پری چهره که دوش از بر ما رفت

آیا چه خطا دید که از راه خطا رفت

تا رفت مرا از نظر آن چشم جهان بین

کس واقف ما نیست که از دیده چه‌ها رفت

بر شمع نرفت از گذر آتش دل دوش

آن دود که از سوز جگر بر سر ما رفت

دور از رخ تو دم به دم از گوشه چشمم

سیلاب سرشک آمد و طوفان بلا رفت

از پای فتادیم چو آمد غم هجران

در درد بمردیم چو از دست دوا رفت

دل گفت وصالش به دعا باز توان یافت

عمریست که عمرم همه در کار دعا رفت

احرام چه بندیم چو آن قبله نه این جاست

در سعی چه کوشیم چو از مروه صفا رفت

دی گفت طبیب از سر حسرت چو مرا دید

هیهات که رنج تو ز قانون شفا رفت

ای دوست به پرسیدن حافظ قدمی نه

زان پیش که گویند که از دار فنا رفت

حافظ شیرازی : پیام واتس آپی و تلگرامی از شعرهای خواجه شمس‌الدین محمد بن بهاءالدّین محمد حافظ شیرازی ، استوری و استاتوس از لسان‌الغیب، اس ام اس از ترجمان الاسرار، شعر کوتاه و زیبا از شاعر لسان‌العرفا ، پیامک از شاعر ایرانی ناظم‌الاولیا

لسان‌الغیب

ساقی بیار باده که ماه صیام رفت

درده قدح که موسم ناموس و نام رفت

وقت عزیز رفت بیا تا قضا کنیم

عمری که بی حضور صراحی و جام رفت

مستم کن آن چنان که ندانم ز بیخودی

در عرصه خیال که آمد کدام رفت

بر بوی آن که جرعه جامت به ما رسد

در مصطبه دعای تو هر صبح و شام رفت

دل را که مرده بود حیاتی به جان رسید

تا بویی از نسیم می‌اش در مشام رفت

زاهد غرور داشت سلامت نبرد راه

رند از ره نیاز به دارالسلام رفت

نقد دلی که بود مرا صرف باده شد

قلب سیاه بود از آن در حرام رفت

در تاب توبه چند توان سوخت همچو عود

می ده که عمر در سر سودای خام رفت

دیگر مکن نصیحت حافظ که ره نیافت

گمگشته‌ای که باده نابش به کام رفت

حافظ شیرازی : پیام واتس آپی و تلگرامی از شعرهای خواجه شمس‌الدین محمد بن بهاءالدّین محمد حافظ شیرازی ، استوری و استاتوس از لسان‌الغیب، اس ام اس از ترجمان الاسرار، شعر کوتاه و زیبا از شاعر لسان‌العرفا ، پیامک از شاعر ایرانی ناظم‌الاولیا

حافظ شیرازی

ساقی بیا که یار ز رخ پرده برگرفت

کار چراغ خلوتیان باز درگرفت

آن شمع سرگرفته دگر چهره برفروخت

وین پیر سالخورده جوانی ز سر گرفت

آن عشوه داد عشق که مفتی ز ره برفت

وان لطف کرد دوست که دشمن حذر گرفت

زنهار از آن عبارت شیرین دلفریب

گویی که پسته تو سخن در شکر گرفت

بار غمی که خاطر ما خسته کرده بود

عیسی دمی خدا بفرستاد و برگرفت

هر سروقد که بر مه و خور حسن می‌فروخت

چون تو درآمدی پی کاری دگر گرفت

زین قصه هفت گنبد افلاک پرصداست

کوته نظر ببین که سخن مختصر گرفت

حافظ تو این سخن ز که آموختی که بخت

تعویذ کرد شعر تو را و به زر گرفت

حافظ شیرازی : پیام واتس آپی و تلگرامی از شعرهای خواجه شمس‌الدین محمد بن بهاءالدّین محمد حافظ شیرازی ، استوری و استاتوس از لسان‌الغیب، اس ام اس از ترجمان الاسرار، شعر کوتاه و زیبا از شاعر لسان‌العرفا ، پیامک از شاعر ایرانی ناظم‌الاولیا

حافظ : پیام واتس آپی و تلگرامی از شعرهای خواجه شمس‌الدین محمد بن بهاءالدّین محمد حافظ شیرازی ، استوری و استاتوس از لسان‌الغیب، اس ام اس از حافظ شیرازی، شعر کوتاه و زیبا از شاعر لسان‌العرفا ، پیامک از شاعر ایرانی ناظم‌الاولیا

تهیه و گردآوری مجله دلگرم

جهان باورصاد

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا