دسته‌بندی نشده

نامه ی بسیار جالب یک دانش آموز….

نامه ی بسیار جالب یک دانش آموز....

‏ پدر در حال رد شدن از کنار اتاق خواب پسر خود بود، با تعجب دید که تخت خواب کاملاً مرتب و همه چیز جمع و جور شده. ‏یک پاکت هم به روی بالش گذاشته شده و روش نوشته بود : پدر

‏ «پدر» با بدترین پیش داوری های ذهنی پاکت رو باز کرد و با دستان لرزان نامه رو خوند :‏

نوشته های مشابه

پدر عزیزم،
با اندوه و افسوس فراوان برایت می نویسم. من مجبور بودم با دوست دختر جدیدم فرار کنم، چون می خواستم جلوی یک ‏رویارویی با مادر و تو رو بگیرم. من احساسات واقعی رو با ‏Stacy‏ پیدا کردم، او واقعاً معرکه است، اما می دونستم که تو اون ‏رو نخواهی پذیرفت، به خاطر تیزبینی هاش، خالکوبی هاش ، لباسهای تنگ موتور سواریش و به خاطر اینکه سنش از من ‏خیلی بیشتره. اما فقط احساسات نیست، پدر. اون حامله است.‏

Stacy‏ به من گفت ما می تونیم شاد و خوشبخت بشیم. اون یک تریلی توی جنگل داره و کُلی هیزم برای تمام زمستون. ما یک ‏رؤیای مشترک داریم برای داشتن تعداد زیادی بچه. ‏Stacy‏ چشمان من رو به روی حقیقت باز کرد که ماریجوانا واقعاً به کسی ‏صدمه نمی زنه. ما اون رو برای خودمون می کاریم، و برای تجارت با کمک آدمای دیگه ای که توی مزرعه هستن، برای ‏تمام کوکائینها و اکستازیهایی که می خوایم.‏
‏ ‏
در ضمن، دعا می کنیم که علم بتونه درمانی برای ایدز پیدا کنه، و ‏Stacy‏ بهتر بشه. اون لیاقتش رو داره. نگران نباش پدر، ‏من ۱۵ سالمه، و می دونم چطور از خودم مراقبت کنم. یک روز، مطمئنم که برای دیدارتون بر می گردیم، اونوقت تو می ‏تونی نوه های زیادت رو ببینی.‏
با عشق،
پسرت،

_____________________________________
پاورقی: پدر، هیچ کدوم از جریانات بالا واقعی نیست، من بالا هستم تو خونه ‏Tommy‏. فقط می خواستم بهت یادآوری کنم که ‏در دنیا چیزهای بدتری هم هست نسبت به کارنامه مدرسه که روی میزمه. دوسِت دارم! هروقت برای اومدن به خونه امن ‏بود، بهم زنگ بزن
میدونم . میتونی

گردآوری:مجله اینترنتی دلگرم

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا