دسته‌بندی نشده

متن مداحی روضه شهادت امام محمدتقی با صدای گرم حاج محمدرضا طاهری

متن های روضه شهادت امام محمد تقی (ع)

قسمت اول روضه و مناجات شهادت حضرت جوادالائمه حاج محمدرضا طاهری

اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَة وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بَنیها،وَ سِرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحَاطَ بِهِ عِلْمُکَ،وَ لعَنْ اَعْدائَهُم بِعَدَدِ ما اَحَاطَ بِهِ عِلْمُکَ”

دوید اومد موفق پهلو امام رضا،گفت:آقاجان! ببین آقازاده ات داره چیکار میکنه…..

جون و دلِ امام رضاست جوادالائمه،اگر حاجتِ خیلی سختی داری،گرفتاری داری،مشکل،گره ی کور داری برو روبروی گنبد امام رضا،جلو ضریح امام رضا،بگو:آقا! به حقِّ جوادت،جگر گوشه ات…اگه سخت تر از این بود حاجتت،بگو: آقا به حق مادر پهلو شکسته ات…

میگن:امام رضا دوید اومد نگاه کرد،دید جوادش هی داره مشت میزنه رو زمین،هی میگه:” وَالله لَاُخرِجَنَّهُما وَ لَاُحرِقنَّهما” بیرون میکِشم اونا رو از تو خاک،آتیش میزنم اونارو…..

بابا! چه کسانی رو میخوای از تو خاک بیرون بکِشی؟چه کسانی رو میخوای آتیش بزنی؟

نگاه کرد دید دوتا چشمای جوادش اینقدر اشک ریخته،خون آلود شده،فقط تو یه نگاه معنا دار به امام رضا، از امام رضا یه سئوال کرد،گفت: بابا! به من بگو مادرم فاطمه چه گناهی داشت؟چرا اومدن در خونه اش رو آتیش زدن؟ چرا پهلوی مادرم رو شکستن؟

اللَّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الحُجَةِ بنِ الحَسَن….. “

بی درد ما که از غم تو راست قامتیم
با اینکه سر شکسته ی سنگِ ملامتیم

بیمارِ عشق می شود آنکس که عاشق است
این رسم عشق نیست که اکنون سلامتیم

یه خود خودمون رو ملامت کنیم،چقدر تو این دوران به فکر گمشده ی حضرت زهرا هستیم؟چقدر به یاد امام زمانمون هستیم؟

در انتظارِ هر که به جز تو نشسته ایم
در سردسیرِ هجر تو گرمِ اقامتیم

بی شک بدون تو به درِ بسته خورده ایم
امروز اگر چه همدم اشکِ ندامتیم

ما بی تو یا که با تو تفاوت نمی کند
یعنی همیشه شاملِ لطف و کرامتیم

دنیا به لطف چشم تو، پُر بود دست ما
گریانِ دستِ خالیِ روزِ قیامتیم

عمری عَلَم به دوش حسینیم، چاره ای
مشتقاق گریه کردنِ پای علامتیم

دلت امشب کجاست؟…

امشب که میزبانِ عزا مشهدالرضاست
باب الجواد گرمِ عزا و زیارتیم

یاصاحب الزمان…….

بیشتر بخوانید::

۸ متن مداحی شور و واحد به مناسبت شهادت امام محمد تقی

۵ شعر ترکی برای مداحی شهادت امام محمد تقی (جواد الائمه)

متن روضه شهادت امام محمد تقی، متن روضه امام جواد از مداحان معروف، متن کوتاه روضه امام جواد (محمد تقی)، متن روضه سوزناک امام جواد (محمد تقی)، متن روضه امام محمد تقی، متن روضه امام محمد تقی (ع)، روضه مکتوب امام جواد ، روضه امام جواد سوزناک، متن نوحه و روضه شهادت امام جواد

قسمت دوم روضه و مناجات شهادت حضرت جوادالائمه حاج محمدرضا طاهری

نشسته‌اند ملائک، به روی بامِ جواد
پیمبران همگی بنده و غلامِ جواد

انشاءالله روزیت بشه بری حرم امام جواد،باب المُراد،کسی از در خونه ی جوادالائمه دست خالی برِ،خودش کوتاهی کرده…

برا امام رضا نوشتن:آقاجان!چون کار سخت شده،تو کوچه میان می ایستن،مستحق ها،گداها،اونایی که کار دارن با جوادت،موفق چند روزِ پسرت رو از یه درِ دیگه می بره…

امام رضا نوشت براش: جوادم! ازاون دری رد میشی که مردم ایستادن،مردم به امید تو ایستادن،کار دارن باهات،حاجت دارن…

همه ی اهلبیت بابُ المُرادن،همه کریمن،اما مختص، یکی میشه،جوادالائمه…

اومد پیش امام رضا گفت:آقا! چشمام نابیناس،میشه یه عنایتی کنید؟حضرت فرمود: برات می نویسم بری درِ خونه ی جوادم….

جواد کجاست؟مدینه…امام رضا کجاست؟توس…براش نوشت،اومد مدینه،نامه ی بابارو که دید،جوادالائمه شروع کرد گریه کردن،امضاء ی بابا رو به چشمش کشید…

جوادالائمه گفت:بیا جلو ببینم،تا اومد جلو حضرت یه دست رو چشماش کشید،گفت:چشمت رو باز کن،باز کرد دید عجب،چشمی که مادرزاد کور بوده داره همه چیز رو می بینه…

گفت:بابام هم می تونست این کار رو برات بکنه،اما فرستادنت درِ خونه ی ما تا مردم بدونن حوائج دنیایشون رو باید بیان از جوادالائمه بگیرن…

آی گرفتار! آی مریضدار! بعضی ها یه گره های کوری دارن،دکتر ها جواب کردن،همه جواب کردن،اما جواد که جواب نکرده…همه رو یاد کن،مخصوصاً شهدای مدافع حرم،شهید حججی….*

نشسته‌اند ملائک، به روی بامِ جواد
پیمبران همگی بنده و غلامِ جواد

شدم جواد، پس از این به احترامِ جواد
که بهتر از همۀ نام‌هاست نامِ جواد

جواد مرهمِ دردِ بدونِ تسکین است
چقدر نام جواد الائمه شیرین است

شدی جواد، همیشه فقیر تو باشیم
فقیر‌‌هایِ میانِ مسیر تو باشیم

شدی بزرگ که ما هم حقیر تو باشیم
خدا کند که همیشه اسیرِ تو باشیم

بیا و رخ بنما شاه تا که مات شویم
فقط تو لب تر کن تا همه فدات شویم

کسی غریب‌تر از تو نبوده است اصلاً
غریبِ خانۀ خود بود‌ه‌ای، بمیرم من

اونایی که زن و بچه دارن می فهمن،اگه کسی هزار تا مشکل تو کارش بیوفته در طیِ یه روز،شب که بشه بیاد تو خونه،درد و دلش رو با زنش میگه،با همسرش میشینه درد و دل میکنه،آروم میشه…*

شهید کرد تو را زهر فتنۀ یک زن
شهادت تو شبیه است به امام حسن

اما نه، درستِ امام حسن خیلی غریبِ،اما جوادالائمه غربتش بیشتر از امام حسنِ،هر دو به دست همسر شهید شدن،هر دو غریب بودن،اما لحظه ی جان دادنِ امام حسن کنار بسترش ابی عبدالله سرش رو به دامن گرفته بود،عباس سر به دیوار گذاشته بود اشک میریخت،زینب کنارش بود،همه داشتن به حال امام حسن اشک میریختن،اما جگر گوشه ی امام رضا،داخل حجره ی دربسته،

هر چی میگفت:آه جیگرم داره میسوزه…یه نفر نبود با جوادالائمه هم ناله بشه….یه عده دارن دست میزنن،یه عده دارن هلهله میکنن….یاجوادالائمه

بیشتر بخوانید::

جدیدترین متن مداحی شهادت امام محمد تقی در سبکهای مختلف

۵ متن مداحی ترکی شهادت امام محمد تقی (جواد الائمه)

متن روضه شهادت امام محمد تقی، متن روضه امام جواد از مداحان معروف، متن کوتاه روضه امام جواد (محمد تقی)، متن روضه سوزناک امام جواد (محمد تقی)، متن روضه امام محمد تقی، متن روضه امام محمد تقی (ع)، روضه مکتوب امام جواد ، روضه امام جواد سوزناک، متن نوحه و روضه شهادت امام جواد

قسمت پایانی روضه و مناجات شهادت حضرت جوادالائمه حاج محمدرضا طاهری

چه کرد با جگر پارۀ تو، همسرِ تو
نگاه کن چقدر ضعف کرده پیکرِ تو

میان حجره نمانده کسی کنار تنش
نبود هیچ کسی وقتِ دست و پا زدنش

چه کرده زهر هلاهل، که خشک شد دهنش
چرا به گوشِ کنیزان نمی‌رسد سخنش؟

کسی به خواستۀ آخرش جواب نداد
چرا کسی به جواد الائمه آب نداد؟

مادر شهید حججی میگه:دیدم سر بریدنِ پسرم رو،اما اون چیزی که جیگر من رو سوزوند این بود،دیدم لباش خشکِ،فهمیدم لحظه ی آخر،یه قطره آبم بهش ندادن….

نوشتن: فقط یه کنیز بود دلش به حال جوادالائمه سوخت،اُم الفضل میگه: دیدم این کنیز ظرف آبی رو دستش گرفته،گفتم:کجا داری میری؟گفت:مگه نمیشنوی هی داره میگه جیگرم داره میسوزه؟ظرف آب رو اُم الفضل گرفت،محکم رو زمین زد،گفت: اینجا ایستادم ببینم چطور با لب تشنه داره جون میده….

کربلا هم انگار فقط یه نفر صدای ابی عبدالله رو شنید،هلال بن نافع میگه:دیدم داره لبهاش به هم میخوره،گفتم:نکنه داره نفرین میکنه،جلو اومدم،

دیدم داره میگه:” شیعتی مَهْما شَرِبْتُم ….” آخ جیگرم….

گفتم:هر چه بادا باد،میرم یه ظرف آب میارم،سپرم رو پر از آب کردم،نزدیکِ گودال شدم دیگه دیر شده بود،دیدم اون نانجیب داره از گودال بیرون میاد،تمام سر و روش خون آلوده،گفت:کجا داری میری؟ گفتم دارم آب می برم..

گفت:بیهوده زحمت کشیدی،دامنِ نحسش رو کنار زد،سر رو روی دست گرفت،اما بدنش داره میلرزه،گفتم:تو که کارت رو کردی،چرا بدنت داره میلرزه؟گفت:هلال! گوشه ی گودال لحظه ی آخر هیچ زنی نبود،اما می شنیدم،یه خانومی صداش میاد،هی میگه: ” بُنَیَّ!”…*

کنیزهای تو در حق تو جفا کردند
تو ناله می‌‌زدی، آنها سروصدا کردند

تن تو را به روی بام‌ها رها کردند
کبوتران همه روی تو بال وا کردند

شنیده‌ام بدنت زیر آفتاب نبود
و اهل بیتِ تو در مجلس شراب نبود

تن حسین هم افتاده بود در گودال

تهِ گودال،بی سر افتاده
لبِ گودال،مادر افتاده
خواهر افتاده،دختر افتاده

تن حسین هم افتاده بود در گودال
تنش به زیر سُم اسب رفت و شد پامال

برای غارت جسم حسین شد جنجال
چه دید خواهرش از روی تل که رفت از حال؟

حسین در ته گودال دست و پا می‌زد
حسین، عمۀ سادات را صدا می‌زد

شاعر:آرش براری

چی دید زینب؟روایت رو ببینی،برا جوادالائمه یه مقدار دلت آروم میگیره،بدن جوادم سه روز زیر آفتاب بود،شیعه ها دیدن رو بام یه مقدار کبوتر از هم جدا نمیشن،این بال ها رو در هم دادن…

آیا کربلا یه دونه کبوتر نبود؟وقتی زینب اومد دید بدن حسینش زیرِ آفتابِ،گفت:داداش! الان یادم اومد یه خاطره ای رو برات بگم،اول زندگیم با عبدالله بن جعفر بود،اُم سلمه،اومد در خونه مون در زد،در رو باز کردم،گفت:خانوم چرا گریه میکنی؟آیا از زندگی با عبدالله ناراحتی؟

گفتم:نه عبدالله خیلی خوبِ،گریه ی من برا اینه:سه روزِ من حسینم رو ندیدم….من بی حسین می میرم،گفت:خانوم غصه نخور،الان حسین رو خبر میکنم…

اُم سلمه برام تعریف کرد،وقتی در زدم درِ خونه ی حسین،دیدم حسین هم داره اشک می ریزه،تا اومدم سئوال کنم،گفت:مادرجان سئوال نکن،دلِ من هم برا زینب تنگ شده…

داداش! من اینقدر گریه کرده بودم خوابم برد،بیدار شدم دیدم مقابلم ایستادی،رو دست و پات افتادم،گفتم:حسین جان! چرا بیدارم نکردی؟ گفتی:زینب! دیدم از روزنه ی در یه نور آفتابی رو صورتت افتاده،گفتم:جلو آفتاب بایستم اذیت نشی….

گفتم:حسین!ان شاءالله یه روز تلافی میکنم…حسین جان! امروز روز تلافی کردنِ منِ….

اما به این کبوترِ حسین اجازه ندان تلافی کنه، فَجتَمَعَ عِدَّةٌ مِنَ الأعراب یه عده ریختن تو گودال،با تازیانه دارن جداش میکنن….

هرچقدر کار باهاش داری،این دستای گدایت رو بالا بیار:حسین……

این اشکات رو روی دستت بگیر،دستت رو بالا ببر،خدا! “بدم المظلوم،اللهم عجل لولیک الفرج…“خدا! به جوادلائمه قسمت میدیم،هر کسی هر حاجتی داره،حاجاتی که حتی به نزدیک ترین فرد از خودش هم نمیتون بزنه،به جوادالائمه هیچ کسی رو دست خالی و ناامید برمگردان…

بیشتر بخوانید::

۴ متن نوحه ترکی تبریزی شهادت امام محمد تقی (جواد الائمه)

۸ متن آهنگ مداحی به مناسبت شهادت امام محمد تقی (جواد الائمه)

۸ متن + دانلود مداحی شهادت امام محمد تقی (جواد الائمه)

متن روضه شهادت امام محمد تقی، متن روضه امام جواد از مداحان معروف، متن کوتاه روضه امام جواد (محمد تقی)، متن روضه سوزناک امام جواد (محمد تقی)، متن روضه امام محمد تقی، متن روضه امام محمد تقی (ع)، روضه مکتوب امام جواد ، روضه امام جواد سوزناک، متن نوحه و روضه شهادت امام جواد

عنایات جواد الائمه-محمدرضا طاهری

عنایات جواد الائمه رو بخونید،خیلی عجیبه،بارها و بارها این نانجیب ها به اذیت و آزار این ذوات مقدسه پرداختند،مخصوصاً جواد الائمه رو از سنین خردسالی مأمون ملعون اذیت و آزار می کرد،اُم فضل ملعونه اومد پهلوی ملعون،شکایت آورد،اینقدر بدگویی از آقا جواد الائمه کرد،تاریخ نوشته،مأمون ملعون،مست لایعقل بود،

شبانه از خانه بیرون شد،سوار بر اسب،شمشیر در دست،وارد حجره ی جوادالائمه شد،با خیال باطل خودش،شمشیر آنقدر بر بدن نازنین آقا جوادالائمه زد،دخترشم داره میبینه،دخترش با اینکه خودش اومده تحریک کرده بابارو،ترسید،گفت:عجب کاری بابام کرد،مست بود نفهمید،اگه هشیار بشه،شاید منم اذیت کنه،

این طور تحریکش کردم،وقتی به هوش اومد گفت:بابا فهمیدی چیکار کردی،گفت:نه.گفت:وارد حجره ی جواد الائمه شدی با شمشیر،او را قطعه قطعه کردی،گفت:نه باورم نمیشه.چون بعد از اینکه آقا امام هشتم به شهادت رسید،همه ی مردم از مأمون برگشتند،دیگه نمی خواد خطای قبلش رو تکرار کنه،خادمش رو طلبید،

گفت:ببینم من دیشب تو چه حالی بودم،گفت:امیر همینطور که دخترت گفت:رفتی تو حجره ی جواد الائمه،با شمشیر بر پیکر جواد الائمه زدی،ترس بیشتر بر بدنش افتاد،گفت:برو یه خبری بیار ببینم چه خبری شده،وارد حجره ی جوادالائمه شد،دید آقا سر سجاده اش نشسته،خیلی خدا رو شکر کرد،

برگشت،گفت:الحمدالله اونجور که من دیدم جوادالائمه سالمه،اما دیدم دیشب چیکار کردی،گفت:بگید جوادالائمه بیاد،اکرام،احترام،حرفم اینه،آقا جوادالائمه،با وجود اینکه این نانجیب،دیشب مست وارد حجره اش شد،این جسارت رو کرد،گفت: مامون،می خوام یه حرزی بهت بدم،حرز منه، این حرز همرات باشه،هیچ موقع دشمن به تو آسیبی نمی رسونه،بعد تو بری در خونه جواد الائمه دست خالی برگردی…

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا