دستهبندی نشده
قصه کودکانه کوتاه دختر نارنج و پسر سینی + دانلود قصه صوتی
داستان کوتاه کودکانه دختر نارنج و پسر سینی
سینی گرد نقره ای نشسته بود رو طاقچه، یک هندونه ی گرد بزرگ آوردن و گذاشتن روی سینی، چاقو زدن به دلش و از وسط دو نصفش کردن، سرخ و رسیده بود، شیرینه شیرین.
سینی گرد نقره ای چشمش که به سرخی هندونه افتاد خوشش اومد و گفت: سلام علیک خانوم قرمزه، من تنها تو تنها، بگو ببینم زن من میشی. هندونه نگاهی به سینی انداخت و گفت: من که به این خوشگلیم، زن تو زشت و بی رنگ و رو بشم، نه که نمیشم…
خب بچه ها اگر دوست دارید بدونید ادامه داستان کوتاه کودکانه دختر نارنج و پسر سینی چی میشه؛ به قصه صوتی گوش دهید .
دانلود قصه صوتی دختر نارنج و پسر سینی
حتماً بخوانید: