دسته‌بندی نشده

فضيلت و خواص دعای عدیله

ثواب خواندن دعای عدیله

دعای عَدیلَه، دعایی است که در آن یک دوره عقاید شیعه بیان شده است. بنابر محتوای این دعا، شخص مومن، عقاید خود را با توصیفی که قرائت می‌کند، در حالت سلامت نزد خداوند به امانت می‌گذارد و از او می‌خواهد که در هنگام مرگ آنها را به او بازگرداند تا با ایمان صحیح از دنیا برود. خواندن این دعا نزد محتضر نیز سفارش شده است. به اعتقاد حاجی نوری این دعا از معصومین روایت نشده و از نوشته‌های علماست که خواندن آن به امید ثواب و تثبیت اعتقادات حق اشکالی ندارد.

divider

معنای عدیله

«عدیله» کلمه ای عربی و از ماده «ع ـ د ـ ل» به معنای بازگشتن از حق به باطل است و منظور آن است که در وقت مرگ، شیطان نزد فردی که در حال جان دادن است حاضر شده، تلاش می‌کند با وسوسه، ایمان را از او بگیرد تا انسان با حال کفر از دنیا برود. دعای عدیله برای حفظ ایمان در آن هنگام است. دعاهای دیگری نیز برای این منظور در منابع اسلامی ذکر شده است.

divider

کاربرد و زمان قرائت دعا

وقت خواندن این دعا در طول عمر است تا این اعتقادات در جان شخص تثبیت شود، خواندن این دعا بر بالین محتضر نیز سفارش شده بخصوص اگر شخص محتضر هم بتواند آنرا بخواند و تکرار کند.این دعا در مفاتیح الجنان قبل از دعای جوشن کبیر آمده است. حاجی نوری معتقد است این دعا از معصومین نیست و به قلم عالمان شیعه نگاشته شده است و در منابع روایی وجود ندارد. البته خواندن این دعا به امید ثواب و حفظ اعتقادات صحیح هیچ اشکالی ندارد.

divider

مضمون دعا

این دعا با شهادت به وحدانیت خدا آغاز می‌شود و اینکه تنها دین مقبول نزد خدا اسلام است: شَهِدَ اللَّهُ أَنَّهُ لا إِلَهَ إِلا هُوَ وَ الْمَلائِکةُ وَ أُولُوا الْعِلْمِ قَائِما بِالْقِسْطِ لا إِلَهَ إِلا هُوَ الْعَزِیزُ الْحَکیمُ. اقرار می‌کنیم به اینکه خدایا من بنده‌ای هستم که در مقابل الطاف بیکران تو کوتاهی کرده‌ام. خدایی که موانع تکلیف را برطرف کرد تا همه بتوانند واجبات الهی را انجام دهند و راه ترک حرام را نیز آسان کرد.

اقرار به اینکه ایمان داریم خداوند رسولانش را فرستاد تا عدل را محقق کنند و نعمت‌های خدا را برای بندگانش روشن نمایند. ایمان به پیامبر خاتم و قرآن نازل شده بر او، ایمان به وصی او که در روز غدیر، پیامبر او را نصب کرد. ایمان به تک تک ائمه تا امام زمان که انتظارش را می‌کشیم. با بودن او دنیا برقرار است به برکت او هست که آسمان و زمین روزی می‌خورند. به واسطۀ او زمین پر از عدل و داد خواهد شد. کلام‌شان بر من حجت است و تبعیت از آنها واجب. مودت آنها لازم است و پیروی از آنها نجات بخش و مخالفتشان هلاک کننده. سوال قبر حق است، برانگیخته شدن از قبور حق است،…

در پایان اظهار می‌کنیم که این اعتقادات را نزد خدا به ودیعه گذاشته‌ایم و او بهترین امانتداران است و از او درخواست می‌کنیم در هنگام مرگ این اعتقادات را به ما برگرداند و به ‌او پناه می‌بریم از اینکه در آن لحظات از ایمان به کفر روگردان شویم: اللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِک مِنَ الْعَدِیلَةِ عِنْدَ الْمَوْتِ.

divider

دعای عدیله + معنی این دعا

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

به نام خدا كه رحمتش بسيار و مهرباني اش هميشگي است

شَهِدَ اللَّهُ أَنَّهُ لا إِلَهَ إِلّا هُوَ وَ الْمَلائِكَةُ وَ أُولُوا الْعِلْمِ قَائِماً بِالْقِسْطِ، لا إِلَهَ إِلّا هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ، إِنَّ الدِّينَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلامُ، وَ أَنَا الْعَبْدُ الضَّعِيفُ الْمُذْنِبُ الْعَاصِي الْمُحْتَاجُ الْحَقِيرُ، أَشْهَدُ لِمُنْعِمِي وَ خَالِقِي وَ رَازِقِي وَ مُكْرِمِي كَمَا شَهِدَ لِذَاتِهِ، وَ شَهِدَتْ لَهُ الْمَلائِكَةُ وَ أُولُوا الْعِلْمِ مِنْ عِبَادِهِ بِأَنَّهُ لا إِلَهَ إِلّا هُوَ، ذُو النِّعَمِ وَ الْإِحْسَانِ وَ الْكَرَمِ وَ الامْتِنَانِ، قَادِرٌ أَزَلِيٌّ، عَالِمٌ أَبَدِيٌّ، حَيٌّ أَحَدِيٌّ، مَوْجُودٌ سَرْمَدِيٌّ، سَمِيعٌ بَصِيرٌ ،

خدا برپا دارنده عدل و داد گواهي داد كه معبودي جز او نيست و فرشتگان و صاحبان دانش نيز گواه اند كه معبودي جز او نيست هم او كه عزّتمند و حكمت مدار است، همانا دين راستين نزد خدا اسلام است، و من بنده ناتوان گنهكار نافرمان نيازمند ناچيز تو، گواهي مي دهم به نعمت دهنده و آفريننده و روزي بخش و اكرام كننده خويش، چنان كه خود گواهي داد بر يگانگي ذاتش، و هم گواهي دادند فرشتگان و صاحبان دانش از بندگانش بر اينكه معبودي جز او نيست، هم او كه صاحب نعمت ها و احسان و كرم و بخشش است، آن تواناي بي ابتدا، داناي بي انتها، زنده يكتا، موجود هميشگي، شنواي بينا،

مُرِيدٌ كَارِهٌ، مُدْرِكٌ صَمَدِيٌّ، يَسْتَحِقُّ هَذِهِ الصِّفَاتِ وَ هُوَ عَلَى مَا هُوَ عَلَيْهِ فِي عِزِّ صِفَاتِهِ، كَانَ قَوِيّاً قَبْلَ وُجُودِ الْقُدْرَةِ وَ الْقُوَّةِ، وَ كَانَ عَلِيماً قَبْلَ إِيجَادِ الْعِلْمِ وَ الْعِلَّةِ، لَمْ يَزَلْ سُلْطَاناً إِذْ لا مَمْلَكَةَ وَ لا مَالَ، وَ لَمْ يَزَلْ سُبْحَاناً عَلَى جَمِيعِ الْأَحْوَالِ، وُجُودُهُ قَبْلَ الْقَبْلِ فِي أَزَلِ الْآزَالِ، وَ بَقَاؤُهُ بَعْدَ الْبَعْدِ مِنْ غَيْرِ انْتِقَالٍ وَ لا زَوَالٍ، غَنِيٌّ فِي الْأَوَّلِ وَ الْآخِرِ، مُسْتَغْنٍ فِي الْبَاطِنِ وَ الظَّاهِرِ، لا جَوْرَ فِي قَضِيَّتِهِ، وَ لا مَيْلَ فِي مَشِيَّتِهِ، وَ لا ظُلْمَ فِي تَقْدِيرِهِ، وَ لا مَهْرَبَ مِنْ حُكُومَتِهِ، وَ لا مَلْجَأَ مِنْ سَطَوَاتِهِ، وَ لا مَنْجَى مِنْ نَقِمَاتِهِ،

خواهان ناخواه، دريابنده بي نيازي، كه او شايسته اين صفات است و او در پرده عزّ صفات خويش آنگونه است كه تنها خود داند، توانا بود پيش از پيدايش توانايي و نيرو، دانا بود پيش از آفريدن دانش و آفرينش، همواره پادشاه بود آنگاه كه نه كشوري بود و نه مالي، و هميشه منزّه بود در همه حال، وجودش پيش از پيش بود در آغاز محض، و بقايش بعد از بعد است بدون جابجايي و دگرگوني، توانگر است در آغاز و انجام، بي نياز است در باطن و ظاهر، در داوري اش ستمي نيست، و در اراده اش انحرافي وجود ندارد، و در تقديرش بيدادي به چشم نمي خورد، و از حكومتش راه گريزي نيست، و از شدّت خشمش پناهگاهي وجود ندارد، و از انتقامش راه نجاتي نمي باشد،

سَبَقَتْ رَحْمَتُهُ غَضَبَهُ، وَ لا يَفُوتُهُ أَحَدٌ إِذَا طَلَبَهُ، أَزَاحَ الْعِلَلَ فِي التَّكْلِيفِ، وَ سَوَّى التَّوْفِيقَ بَيْنَ الضَّعِيفِ وَ الشَّرِيفِ، مَكَّنَ أَدَاءَ الْمَأْمُورِ، وَ سَهَّلَ سَبِيلَ اجْتِنَابِ الْمَحْظُورِ، لَمْ يُكَلِّفِ الطَّاعَةَ إِلّا دُونَ الْوُسْعِ وَ الطَّاقَةِ، سُبْحَانَهُ مَا أَبْيَنَ كَرَمَهُ، وَ أَعْلَى شَأْنَهُ، سُبْحَانَهُ مَا أَجَلَّ نَيْلَهُ، وَ أَعْظَمَ إِحْسَانَهُ، بَعَثَ الْأَنْبِيَاءَ لِيُبَيِّنَ عَدْلَهُ، وَ نَصَبَ الْأَوْصِيَاءَ لَيُظْهِرَ طَوْلَهُ وَ فَضْلَهُ، وَ جَعَلَنَا مِنْ أُمَّةِ سَيِّدِ الْأَنْبِيَاءِ، وَ خَيْرِ الْأَوْلِيَاءِ، وَ أَفْضَلِ الْأَصْفِيَاءِ، وَ أَعْلَى الْأَزْكِيَاءِ، مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ،

رحمتش بر خشمش پيشي گرفت، آن را كه بخواهد از چنگش نرهد، موانع تكليف را برطرف ساخته، و توفيق را يكسان قرار داده است بين ناتوان و شريف، ممكن نمود اداي وظيفه را، و راه دوري جستن از حرام را هموار ساخت، طاعت را تكليف ننمود جز به كمتر از ظرفيت و طاقت، منزّه است او، چه آشكار است كرمش، و چه والاتر است مقامش، منزّه است او، چه بزرگ است عطايش، و چه بزرگ است احسانش، پيامبران را برانگيخت تا دادگري اش را بيان كنند، و جانشينان آنان را بگماشت تا نمايان سازد عطاي بي حد و فضلش را، و ما را از امت سرور انبياء و بهترين اولياء و برترين برگزيده ها و والاترين پاكان محمّد، (درود خدا بر او و خاندانش) قرار داد،

آمَنَّا بِهِ وَ بِمَا دَعَانَا إِلَيْهِ، وَ بِالْقُرْآنِ الَّذِي أَنْزَلَهُ عَلَيْهِ، وَ بِوَصِيِّهِ الَّذِي نَصَبَهُ يَوْمَ الْغَدِيرِ، وَ أَشَارَ بِقَوْلِهِ هَذَا عَلِيٌّ إِلَيْهِ، وَ أَشْهَدُ أَنَّ الْأَئِمَّةَ الْأَبْرَارَ وَ الْخُلَفَاءَ الْأَخْيَارَ بَعْدَ الرَّسُولِ الْمُخْتَارِ، عَلِيٌّ قَامِعُ الْكُفَّارِ، وَ مِنْ بَعْدِهِ سَيِّدُ أَوْلادِهِ الْحَسَنُ بْنُ عَلِيٍّ، ثُمَّ أَخُوهُ السِّبْطُ التَّابِعُ لِمَرْضَاةِ اللَّهِ الْحُسَيْنُ، ثُمَّ الْعَابِدُ عَلِيٌّ، ثُمَّ الْبَاقِرُ مُحَمَّدٌ، ثُمَّ الصَّادِقُ جَعْفَرٌ،

به او ايمان آورديم و به آنچه ما را بسوي آن دعوت كرد، و به قرآني كه خدا بر او نازل نمود، و به جانشينش كه در روز غدير معين كرد، و با گفته اش به او اشاره نمود و فرمود: «اين علي است» و شهادت مي دهم كه امامان نيكو كردار و جانشينان نيكوكار پس از رسول برگزيده خدا، علي سركوبگر كافران است و پس از او سرور فرزندانش حسن بن علي، سپس برادرش نواده پيامبر، پيرو رضاي خدا: حسين، سپس عبادت كننده علي، سپس باقر محمّد، سپس صادق جعفر،

ثُمَّ الْكَاظِمُ مُوسَى، ثُمَّ الرِّضَا عَلِيٌّ، ثُمَّ التَّقِيُّ مُحَمَّدٌ، ثُمَّ النَّقِيُّ عَلِيٌّ، ثُمَّ الزَّكِيُّ الْعَسْكَرِيُّ الْحَسَنُ، ثُمَّ الْحُجَّةُ الْخَلَفُ الْقَائِمُ الْمُنْتَظَرُ الْمَهْدِيُّ، الْمُرْجَى الَّذِي بِبَقَائِهِ بَقِيَتِ الدُّنْيَا، وَ بِيُمْنِهِ رُزِقَ الْوَرَى، وَ بِوُجُودِهِ ثَبَتَتِ الْأَرْضُ وَ السَّمَاءُ، وَ بِهِ يَمْلَأُ اللَّهُ الْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلاً، بَعْدَ مَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً،

سپس كاظم موسي، سپس رضا علي، سپس تقي محمّد، سپس نقي علي، سپس زكي عسكري حسن، سپس حجّت، جانشين بر حق، قائم منتظر مهدي، آن اميدبخشي كه به بقايش دنيا باقيست، و از بركتش بندگان روزي يافته اند، و به وجودش زمين و آسمان استوار گشته است، و خدا به وسيله او زمين را از عدل و داد پر مي كند، پس از آنكه از ستم و بيداد پر شده،

وَ أَشْهَدُ أَنَّ أَقْوَالَهُمْ حُجَّةٌ، وَ امْتِثَالَهُمْ فَرِيضَةٌ، وَ طَاعَتَهُمْ مَفْرُوضَةٌ، وَ مَوَدَّتَهُمْ لازِمَةٌ مَقْضِيَّةٌ، وَ الاقْتِدَاءَ بِهِمْ مُنْجِيَةٌ، وَ مُخَالَفَتَهُمْ مُرْدِيَةٌ، وَ هُمْ سَادَاتُ أَهْلِ الْجَنَّةِ أَجْمَعِينَ، وَ شُفَعَاءُ يَوْمِ الدِّينِ، وَ أَئِمَّةُ أَهْلِ الْأَرْضِ عَلَى الْيَقِينِ، وَ أَفْضَلُ الْأَوْصِيَاءِ الْمَرْضِيِّينَ، وَ أَشْهَدُ أَنَّ الْمَوْتَ حَقٌّ، وَ مُسَاءَلَةَ الْقَبْرِ حَقٌّ، وَ الْبَعْثَ حَقٌّ، وَ النُّشُورَ حَقٌّ، وَ الصِّرَاطَ حَقٌّ، وَ الْمِيزَانَ حَقٌّ، وَ الْحِسَابَ حَقٌّ، وَ الْكِتَابَ حَقٌّ، وَ الْجَنَّةَ حَقٌّ، وَ النَّارَ حَقٌّ، وَ أَنَّ السَّاعَةَ آتِيَةٌ لا رَيْبَ فِيهَا، وَ أَنَّ اللَّهَ يَبْعَثُ مَنْ فِي الْقُبُورِ.

و شهادت مي دهم كه گفتار آنان حجّت، و پيروي از آنان واجب، و اطاعتشان بايسته، و دوستي با آنان لازم و حتم، و اقتداي به آنان نجات بخش، و مخالفتشان سرنگون كننده است، و ايشان سروران همه اهل بهشت، و شفيعان روز جزا، و امامان اهل زمين بطور يقين، و برترين جانشينان پسنديده هستند، و شهادت مي دهم كه مرگ حق است، و سؤال قبر و برانگيخته شدن حق، و ورود خلايق به محشر و صراط و ميزان و حساب حق، و كتاب و بهشت و جهنم همه و همه بر حق است، و ساعت موعود آمدني است، هيچ ترديدي در آن نيست، و اينكه خدا آنان كه در قبرها هستند را برخواهد انگيخت.

اللَّهُمَّ فَضْلُكَ رَجَائِي، وَ كَرَمُكَ وَ رَحْمَتُكَ أَمَلِي، لا عَمَلَ لِي أَسْتَحِقُّ بِهِ الْجَنَّةَ، وَ لا طَاعَةَ لِي أَسْتَوْجِبُ بِهَا الرِّضْوَانَ، إِلا أَنِّي اعْتَقَدْتُ تَوْحِيدَكَ وَ عَدْلَكَ، وَ ارْتَجَيْتُ إِحْسَانَكَ وَ فَضْلَكَ، وَ تَشَفَّعْتُ إِلَيْكَ بِالنَّبِيِّ وَ آلِهِ مِنْ أَحِبَّتِكَ، وَ أَنْتَ أَكْرَمُ الْأَكْرَمِينَ، وَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ، وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى نَبِيِّنَا مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ أَجْمَعِينَ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ، وَ سَلَّمَ تَسْلِيماً كَثِيراً كَثِيراً، وَ لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ إِلّا بِاللَّهِ الْعَلِيِّ الْعَظِيمِ، اللَّهُمَّ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ، إِنِّي أَوْدَعْتُكَ يَقِينِي هَذَا، وَ ثَبَاتَ دِينِي، وَ أَنْتَ خَيْرُ مُسْتَوْدَعٍ، وَ قَدْ أَمَرْتَنَا بِحِفْظِ الْوَدَائِعِ، فَرُدَّهُ عَلَيَّ وَقْتَ حُضُورِ مَوْتِي، بِرَحْمَتِكَ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ.

خدايا! بخششت اميد من، و كرم و رحمتت آرزوي من است، عملي كه به آن سزاوار بهشت باشم ندارم، و طاعتي كه به آن شايسته خشنودي ات گردم در پرونده ام نيست، جز اينكه يگانگي و دادگري ات را باور دارم، و به احسان و فضلت دل بستم، و از محبوبانت؛ پيامبر و خاندانش را در بارگاه تو شفيع آوردم، و تو كريم ترين كريماني، و مهربان ترين مهرباناني، و درود خدا بر پيامبرمان محمّد و همه خاندانش، آن پاكان و پاكيزگان، و سلام بسيار او بر آنان باد، و جنبش و نيرويي نيست جز به عنايت خداي والاي بزرگ، خدايا! اي مهربان ترين مهربانان، اين يقين و استواري در دينم را به تو سپردم و تو بهترين امانتداري، چه تو خود ما را به حفظ امانت ها فرمان دادي، پس اين امانت مرا گاه فرارسيدن مرگم به من برگردان، به رحمتت اي مهربان ترين مهربانان.

مؤلف گويد: در دعاهاى روايت شده چنين آمده:

اللَّهُمَّ إِنِّي أَعُوذُ بِكَ مِنَ الْعَدِيلَةِ عِنْدَ الْمَوْتِ.

خدايا من از عديله به هنگام مرگ به تو پناه مي آورم.
و عديله به هنگام مرگ يعنى عدول كردن از حق به سوي باطل به گاه جان دادن، و عدول از حق چنين است كه شيطان هنگام مرگ نزد انسان حاضر مى شود و او را وسوسه كرده و نسبت به باورهاى دينى به شك مى اندازد، تا جايى كه او را از مدار ايمان بيرون كند و به همين دليل است كه در دعاها از اين عدول ، به خدا پناه برده شده.

و جناب فخر المحققين رحمة اللّه چنين فرموده: هركه مي خواهد از اين وسوسه هاى به هنگام مرگ در امان باشد، دلايل ايمان و اصول پنجگانه را با برهان هاى قطعى و صفاى باطن، در ضميرش حاضر نموده و آنها را به حق تعالى بسپارد كه هنگام مرگ به او بازگرداند، بدينسان كه پس از اظهار عقايد بر حق بگويد:

اللَّهُمَّ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ، إِنِّي قَدْ أَوْدَعْتُكَ يَقِينِي هَذَا، وَ ثَبَاتَ دِينِي، وَ أَنْتَ خَيْرُ مُسْتَوْدَعٍ، وَ قَدْ أَمَرْتَنَا بِحِفْظِ الْوَدَائِعِ، فَرُدَّهُ عَلَيَّ وَقْتَ حُضُورِ مَوْتِي،

خدايا! اي مهربان ترين مهربانان، همانا من اين يقين و استواري دينم را به تو سپردم، و تو بهترين امانتدار هستي، چه تو خود ما را به حفظ امانت ها فرمان دادي، پس آن را به گاه فرارسيدن مرگم به من بازگردان.
بنا بر گفته فخر المحققين رحمة اللّه خواندن دعاى شريف عديله و به ياد سپردن معناى آن در ذهن براى به سلامت رستن از خطر «عديله عند الموت» سودمند است.

و امّا اين دعاى مذكور روايت معصوم است يا انشاى علماى شيعه؟ بايد گفت: بنا بر گواهى عالم برجسته در علم حديث شناسى و بررسى كننده روايات و گردآورنده تمام اخبار ائمه عليهم السلام، دانشمند زبردست و خبره و محدّث ناقد و بصير، شيخنا الأكرم و المحدث الأعظم مولانا الحاج ميرزا حسين نورى «نور الله مرقده» اين دعا از معصومين نيست، چنان كه فرموده است: دعاى عديله معروف، از نوشته هاى بعضى از اهل علم است و از معصومين عليهم السلام، روايت نشده است و در كتابهاى حاملان حديث و نقّادان روايت موجود نيست.

بدان كه شيخ طوسى از محمّد بن سليمان ديلمى روايت كرده است كه به محضر حضرت صادق عليه السّلام عرضه داشتم: شيعيان شما مي گويند: ايمان بر دو گونه است: نخستين ايمان مستّقر و ديگر آن كه به امانت نهاده شده و از بين مي رود، بنابراين دعايى را به من بياموز كه هرگاه آن را بخوانم ايمانم كامل شود و از بين نرود، ايشان فرمود پس از هر نماز واجب بگو:

رَضِيتُ بِاللَّهِ رَبّاً، وَ بِمُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ نَبِيّاً، وَ بِالْإِسْلامِ دِيناً، وَ بِالْقُرْآنِ كِتَاباً، وَ بِالْكَعْبَةِ قِبْلَةً، وَ بِعَلِيٍّ وَلِيّاً وَ إِمَاماً، وَ بِالْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ وَ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ وَ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ وَ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ وَ عَلِيِّ بْنِ مُوسَى وَ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ وَ عَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدٍ وَ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ وَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِمْ أَئِمَّةً، اللَّهُمَّ إِنِّي رَضِيتُ بِهِمْ أَئِمَّةً، فَارْضَنِي لَهُمْ إِنَّكَ عَلَى كُلِّ شَيْ ءٍ قَدِيرٌ.

خشنودم به اينكه خدا پروردگارم باشد و محمّد (درود خدا بر او و خاندانش باد) پيامبرم، و اسلام آيينم، و قرآن كتابم، و كعبه قبله ام، و علي وليّ و امامم، و حسن و حسين و علي بن الحسين و محمّد بن علي و جعفر بن محمّد و موسي بن جعفر و علي بن موسي و محمّد بن علي و علي بن محمّد و حسن بن علي و حجة بن الحسن كه درود خدا بر همه آنان باد پيشوايانم باشند، خدايا! خشنودم به اينكه آنان امامانم باشند، پس مرا مورد پسند و خشنودي ايشان قرار ده زيرا تو بر هر كاري توانايي.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا