دسته‌بندی نشده

سوزناک ترین و تلخ ترین دلنوشته جدایی اجباری

دلنوشته جدایی اجباری

عشق تو
شوخی زیبایی بود که خداوند با قلب من کرد !
زیبا بود امّا…
شوخی بود !
حالا ….
تو بی تقصیری !
خدای تو هم بی تقصیر است !
من تاوان اشتباه خود را پس میدهم . . . !
تمام این تنهایی
تاوان « جدّی گرفتن آن شوخی » است ….

separator line

دلنوشته جدایی اجباری سنگین

ماندن همیشه خوب نیست
رفتن هم همیشه بد نیست
گاهی رفتن بهتر است .. گاهی باید رفت
باید رفت تا بعضی چیزها بماند
اگر نروی هر آنچه ماندنیست خواهد رفت
اگر بروی شاید با دل پر بروی و اگر بمانی با دست خالی خواهی ماند ….
گاهی باید رفت و بعضی چیزها که بردنی ست با خود برد
مثل یاد مثل خاطره مثل غرور
و آنچه ماندنیست را جا گذاشت مثل یاد مثل خاطره مثل لبخند
رفتنت ماندنی می شود وقتی که باید بروی بروی….
و ماندنت رفتنی می شود وقتی که نباید بمانی بمانی….
برو و بذار چیزی از تو بماند که نبودنت را گرانبها کند
برو و بذارقبل ازاین که رفتنت دردی بردلی بنشاندخاطره ای پرحسرت شود
برو و نگذار ماندنت باری بشود بر دوش دل کسی که شکستن غرور برایش …
از شکستن سکوت آسان تر است . عشقت را بردار و برو برای همیشه ماندن باید رفت گاهی به قلب کسی و گاهی از قلب کسی

separator line

دلنوشته جدایی اجباری غمگین

گیج در دوراهی زندگی مانده ام ….نمی دانم به کدام مسیر باید رفت…

چه قدر سخته گذشتن از آدمی که می دانی حضورش در زندگیت نقشی پررنگ دارد… نقشی که به راحتی پاک نمی شود… ولی آینده اش در کنار تو ویران می شود…

نه می توانی از او بگذری و او را به دست کسی دیگر بسپاری…و نه می توانی با او باشی تا آینده اش خراب شود…

چه حس بدی است…ماندن در برهوتی از علامت های سوال…

و چه سخت است که دوستش داشته باشی و دوستت داشته باشد…

تو دلت میگی:سخته ازش گذشتن ولی…؟؟!!

اینجاست که طناب زندگی را به دست خدا میسپاری تا او به همان مسیری ببرد که نامش قسمت است…

خدایا به امید خودت…

…نمی دانست به کدام مسیر باید رفت…

چه قدر سخته گذشتن از آدمی که می دانی حضورش در زندگیت نقشی پررنگ دارد… نقشی که به راحتی پاک نمی شود…ولی آینده اش در کنار تو ویران می شود…

نه می توانی از او بگذری و او را به دست کسی دیگر بسپاری… و نه می توانی با او باشی تا آینده اش خراب شود…

چه حس بدی است…ماندن در برهوتی از علامت های سوال…

و چه سخت است که دوستش داشته باشی و دوستت داشته باشد…

تو دلت میگی:سخته ازش گذشتن ولی…؟؟!!

اینجاست که طناب زندگی را به دست خدا می سپاری تا او به همان مسیری ببرد که نامش قسمت است…

خدایا به امید خودت…

separator line

دلنوشته جدایی اجباری کوتاه

تمام عمر مرا مهر آشنایی برد
تمام عشق مرا داغ بی وفایی برد
گذشت عمر و نیامد نگار و من مردم
بگوش او برسانید از جدایی مرد

separator line

دلنوشته جدایی اجباری خاص

این تو نیستی

که مرا از یاد برده ای

این منم

که به یادم اجازه نمیدهم

حتی از نزدیکی ذهن تو عبور کند…

صحبت از فراموشی نیست….

صحبت از لیاقت است …. !

separator line

دلنوشته کوتاه جدایی اجباری

ما را از کودکی
به جدایی ها عادت داده اند
همان جایی که روی تخته سیاهمان نوشتند:
خوب ها / بدها

separator line

دلنوشته جدایی اجباری طولانی

میدونم الان چیا داره تو ذهنت میاد
….داری میگی….
مگه من چیکارت کرده بودم ؟ چه بدی در حقت کردم ؟ چی ازم خواستی که انجام ندادم؟
چه جوری دلت میاد ؟ یعنی واقعا چه جوری میخوای اون همه خاطره رو از یاد ببری ؟ حتی تصور کردنش هم برام ممکن نیست . !
حالا حرفای خودم رو بخون
….
یاد اون همه حرفایی که باهم زدیم آتیشم میزنه ، یاد اون همه لحظه ها آتیشم میزنه ، یاد لحظه هایی که با هم میخندیدیم آتیشم میزنه ، یاد اون گریه هات آتیشم میزنه ، یاد چشم های قرمز از اشک آتیشم میزنه .
چطور فراموش کنم؟؟
چطور؟
این اشکام که تمومی نداره………………..
بهم میگن باید تمومش کنم٬داد میزنم میگم به خدا ظلمه
بهش میگم خب تو تمومش کن٬هیچی نمی گه٬
بهش میگم میخوام برم٬هیچی نمی گه
بهش میگم خداحافظ٬هیچی نمی گه
بهش میگم بسمونه٬هیچی نمی گه
بهش میگم طاقتم تموم شده٬هیچی نمی گه
بهش میگم اینجوری بهتره٬هیچی نمی گه
بهش میگم لا اقل تکلیف منو معلوم کن ، هیچی نمیگه
بهش میگم با احساسات یه دختر بازی نکن، هیچی نمیگه

تا میام بگم………………هییییی………..قبل خوندن متن بهم قول دادی…….!!!
. .. .. …

تا میا م بهش بگم میخوام بدون تو زندگی کنم٬اشکام میانو امون نمی دن
تا میام بهش بگم میخوام فراموشت کنم٬گلوم سنگین میشه٬اه٬باز این بغض لعنتی
تا میام بهش بگم دیگه نمی خوام اذیتت کنم٬نمیخوام داغونت کنم٬نمیخوام خرابت کنم٬ نمیخوام بیشتر از این برات دردسر درست کنم ،نمیخوام دیگه تو چشمات اشکی جمع بشه ، نمیخوام توی دل قشنگت غصه بشینه ؛ میبینم که دیگه صدامم در نمی یاد ، خفه میشم ، لال میشم ، دلم میخواد بمیرم ………………..
دلم هری میریزه پایین
دلم میخواد صداش کنم بهش بگم دلم واسه صدات یه ذره شده یه ذره حرف بزن……..
بهش بگم مگه میتونم………….
بهش بگم غلط کردم ……………..
بهش بگم من هنوزم اینجاما…………………………
بهش بگم یه چیزی بگو…………………………
بهش بگم دق میکنما……………………………..
بهش بگم تو رو خدا …………………………
بهش بگم ماه من……………………
بهش بگم امید من آرزوی من…………
بهش بگم همه کس من ………..
بگم بخدا نمیخوام بخاطر من ذره ای سختی بکشه ، دوست ندارم من باعث بشم که خوشی های زندگی براش عذاب بشه،
منو سوزوند اما نمیخوام که چیزیش بشه، با تنهایی های خودم سر میکنم اما دوست ندارم که ثانیه ای احساس تنهایی بکنی ،
میخوام بهت بگم نرگس خانم اول خانواده ات
نمیخوام دیگه آبروت پیش خانواده ات بره
نمیخوام ………..
نمیخوام…….!!!
اونقدر میخوامت که فکرش هم نمیکنی
حاضر نبودم به هر قیمتی از دستت بدم
اما بعضی چیزا ارزشش رو نداره
منظورم از ارزش اینکه
اونقدر میخوامت که حاضرم هر کاری رو برات انجام بدم
ولی میبینم اگه باهم دوست بمونیم
آخرش جلو مامان و بابا و ….
ارزشت پایین میاد جلوشون بی اعتماد میشی.
من حاضر نیستم .یعنی نمیتونم.

نمیتونم ببینم بخاطر من از خیلی چیزا محرومت کردند.

اونقدر دوستیمون ارزش نداره..که بخوای جلو خانواده بی ارزش بشی
!من شرمندتم !

یاد آوری….قول بهم دادی…

من به درک تو بمون ؛ بخدا موندنت ارزومه
بمون تا منم بمونم حتی اگه بی هم باشیم حتی اگه دور از هم باشیم ، حتی اگه جدا از هم باشیم ،
دوریم از هم اما کنارمی ، همیشه با منی ، من احساست میکنم ، احساس میکنم کنارمی تو تمام لحظه هام
تو تمام لحظه هایی که تنهام
تمام لحظه هایی از هق هق گریه کردنم صدام در نمیاد
تو خواب تو رویا باهات میمونم
چه شبها که بخاطرت بیدار موندم تا صبح
چه صبحهایی که شروع میشه برام غم بار
ولی هرچه دوریمون زیادتر بشه ، هر چه جداییمون ادامه دار تر باشه مطمئن باش که من بیخیالت نمیشم
دوستت داشتم و دارم و همیشه خواهم داشت
.

دوست دارم تا آخر دنیا٬حتی………….

حتی اگه قسمت من نباشی !!!!!!

separator line

حتماً بخوانید:

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا