دسته‌بندی نشده

داستان کوتاه کودکانه کلاغک و کلاغچه + دانلود قصه صوتی

داستان کوتاه کودکانه کلاغک و کلاغچه

یه بچه کلاغ کوچولو به اسم کلاغک با پدر و مادرش بالای یک درخت بلندی زندگی می کردند. کلاغک یه دوست خوب و مهربون به اسم کلاغچه داشت. این دو تا بجه کلاغ یعنی کلاغک و کلاغچه هر روز با هم بازی می کردند.

داستان کوتاه کودکانه کلاغک و کلاغچه

یه روز کلاغچه گفت : غار غار کلاغک امروز چه بازی بکنیم. کلاغک گفت : خب بزار فکر کنم آها! چطوره اصلا امروز با هم مسابقه بدیم.
– مسابقه چی
-مسابقه پرواز
-چه چوری
-بیا کلاغچه بپر روی این شاخه بالایی
– باشه اومدم
– ببین اونجا رو نگاه کن
-کجا
– اونجا اون برکه رو میگم
-آها دیدم
– خب حالا بیا پرواز کنیم.

داستان کوتاه کودکانه کلاغک و کلاغچه

هر کی زودتر به برکه برسه. برندست
– باشه
– خب پس حاضر باش
دو تا بچه کلاغ پرواز کردند و به سمت برکه پریدند.
و بلاخره به اونجا رسیدند.

داستان کوتاه کودکانه کلاغک و کلاغچه + دانلود قصه صوتی

بچه ها فکر می کنید کدوم اونها زودتر به برکه رسیدند.
بله هر دوتای اونها با هم برنده شدند چون هر دوتای اونها با هم به برکه رسیدند.
– آفرین کلاغچه تو خیلی خوب پرواز می کنی.
– تو هم همینطور کلاغک حالا بیا سر و کله مون رو تا آب برکه بشوریم و خنک بشیم.
کلاغک همینکه جلو رفت تا سرشو توی آب ببره یکدفعه فریاد زد:

ای وای وای من چرا اینطوری شدم.

داستان کوتاه کودکانه کلاغک و کلاغچه + دانلود قصه صوتی

-غار غار چیه؟ مگه تو چی شدی؟

-مگه تو نمی بینی؟ ببین چقدر پرهای من سیاه و کثیفه؟

-نه کلاغک تو اشتباه می کنی نه ببین مگه من سیاه نیستم تازه پرهای تو هم سیاه و کثیفه

-نه کلاغک جون . رنگ همه کلاغ ها سیاهه

-خب شاید رنگ همه کلاغ ها کثیف و سیاهه. من الان می پرم تو آب برکه و خودم رو می شورم….

دانلود قصه صوتی کودکانه کلاغک و کلاغچه

separator line

حتماً بخوانید:

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا