دسته‌بندی نشده

جواب درس پنجم نگارش پنجم؛ صفحه ۲۷ ، ۲۸ ، ۲۹ ، ۳۰ ، ۳۱ و ۳۲

جواب درس پنجم نگارش پنجم

گام به گام نگارش پنجم درس ۵

جواب درس پنجم نگارش پنجم

نام درس : چنار و کدوبن | موضوع : جواب فعالیت ها | پنجم ابتدایی

گام به گام نگارش پنجم درس ۵

انتخاب سریع صفحه :

گام به گام نگارش پنجم / درس پنجم :: چنار و کدوبن

املا و واژه آموزی صفحه ۲۷ نگارش پنجم

📘۱ بیت هایی را که واژههای زیر در آنها به کار رفته است، از متن درس پیدا کنید و بنویسید.

مهرگان ، کاهلی ، زیادت
فردا که بر من و تو وزد باد «مهرگان» آن که شود پدید، که نامرد و مرد کیست
خندید از او کدو، که من از تو، به بیست روز برابر شدم، بگو تو که این «کاهلی» ز چیست؟
پرسید از چنار که تو چند ساله ای؟ گفتا دویست باشد و اکنون «زیادنی» است.

جواب صفحه ۲۸ نگارش پنجم

📘۲ در جدول زیر، شش کلمه از فصلی که خواندید، پنهان شده است. آنها را رنگ کنید و زیر جدول بنویسید.
 کلمات مربوطه را بصورت زیر رنگ آمیزی می کنیم:جواب صفحه 28 نگارش پنجمپاسخ: ۱-طاقت ، ۲- رنگ ، ۳-غمگین ، ۴-شجاعت ، ۵-دلگشا ، ۶-معجزه

📘۳ مانند نمونه، کامل کنید.

جواب صفحه 28 نگارش پنجم

جواب درک متن صفحه ۲۹ نگارش پنجم

📘متن زیر را بخوانید و با توجه به واژه  های مشخص شده، به سؤالات پاسخ دهید.
متن صفحه ۲۹ نگارش ششم …

📘۱-کلمه «او» به چه کسی یا چه چیزی اشاره می کند؟
پاسخ: ماهی

📘۲- کلمه «تو» به چه کسی یا چه چیزی اشاره می کند؟
پاسخ: پرنده

📘۳- کلمه «همین» به چه کسی یا چه چیزی اشاره می کند؟
پاسخ: جویبار

📘۴- کلمه «آنها» به چه کسی یا چه چیزی اشاره می کند؟
پاسخ: دو ماهی بزرگ

📘۵- یک نشانه ربط در متن پیدا کنید و جمله هایی را که این کلمه به هم ربط داده است، در جدول زیر بنویسید.

جمله اول نشانه ی ربط جمله ی دوم
پرنده فورا برجست و او را گرفت
با خوردن ماهی کوچکی مثل من سیر نخواهی شد ولی اگر به حرف های من گوش کنی …

جواب نگارش صفحه ۳۰ نگارش پنجم

📘قصه ی شعر «چناروکدوبن» را به نثر ساده بنویسید.
پاسخ: بوته‌ی کدوین در کنار درخت چنار قدیمی و بلندی رویید، پس از بیست روز آن چنان رشد کرد و دور درخت چنار پیچید و به بالاترین شاخهی چنار رسید. همین که خود را در آن بالا دید، باورش شد که خیلی بزرگ شده است، نگاهی به چنار کرد.
از چنار پرسید: تو چند ساله هستی؟ چنار گفت: بیشتر از دویست سال. کدو به او خندید و گفت: من در عرض بیست روز بلندتر شوم. تو چقدر تنبل هستی!
چنار به او گفت: ای کدو! امروز روز داوری و قضاوت برای اثبات برتری نیست. فردا که باد پاییزی بر من و تو بوزد، آنگاه معلوم خواهد شد که کدام یک از ما بهتر هستیم.

جواب هنر و سرگرمی صفحه ۳۱نگارش پنجم

📘۱- از روی سرمشق زیر ، خوش خط و و زیبا بنوسید.
پاسخ بر عهده دانش آموز است.

📘 ۲ از بین موضوع های زیر، یکی را به دلخواه انتخاب کنید و یک گفتگوی کوتاه دونفره درباره آن بنویسید.
با موضوع مسافرت:با موضوع مسافرت: با خانواده به مسافرت رفته بودیم که دوست دوران کودکیم را در آن جا دیدم، او را در آغوش گرفتم و بوسیدم. سپس شروع به صحبت کردیم.
به او گفتم: الان چیکار می کنی؟ گفت: در پتروشیمی تهران، به عنوان مهندس نفت کار می کنم و از من پرسید تو چطور؟ گفتم: من نیز در شرکت برق، به عنوان مهندس برق کار می کنم. گفتم: ازدواج کردی؟ گفت: بله و دو تا بچه دارم.
او نیز از من همین سوال را پرسید. من هم گفتم دو سال است که ازدواج کرده ام ولی هنوز صاحب فرزند نشدم. سپس از او دعوت کردم تا به منزل ما در شهرمان بیاید و به همراه خانواده خود با او به رستورانی رفتیم و نهار خوردیم. بعد از نهار از او خداحافظی کردم.

با موضوع خرید:
جواب هنر و سرگرمی صفحه ۳۱نگارش پنجمامروز برای خرید کفش با دوستم به بازار رفتیم. قیمت ها عجیب و غریب بالا رفته بود اما من یک کفش مناسب خریدم ، دوستم کفشی که خریده بودم را دید و در مورد آن با یکدیگر گفتگو کردیم.
دوستم میگفت که برای خرید کفش دیگر مارک و برند مهم نیست . هر چیزی را دوست داری انتخاب کن و بخر حتی اگر مارکش هم معروف نباشد. من به دوستم گفتم که برند و مارک های مهم سعی میکنند برای معروف شدن کفشی با بهترین کیفیت تولید کنند.
دوستم گفت کفش های من رو ببین ، من از آنها راضی هستم من کفش های دوستم که برند نبود را برسی کردم انگار کیفیت آنها هم مثل کفش خودم مناسب بود و من فقط پول اضافه تری داده بودم.

جواب  صفحه ۳۲ نگارش پنجم

📘 ۳ با توجه به جدول واژه ها و نمادها، نخست متن زیر را بخوانید و سپس آن را بازنویسی کنید.جواب  صفحه 32 نگارش پنجمپاسخ: عطر دل انگیزی فضا را پر کرده بود. پرندگان بر شاخه های درخت دانایی نشسته بودند و آواز می خواندند و درخت کهنسال مانن همیشه صبور و آرام ایستاده بود. شور و هیجان وصف نشدنی جنگل را فرا گرفته بود. اندک اندک همه‌ی جانوران گرد درخت جمع شدند. آن‌ها برای گرفتن پاسخ سؤال های خود لحظه شماری می کردند. سرانچام زمان موعد فرا رسید درخت که سال های زیادی از عمر خود را سپری کرده بود، با علاقه و اشتیاق به تک تک سؤال پاسخ می داد. چوانه‌ی کوچک که با دقت همه چیز را می دید، در دل خود دانایی و هوشیاری درخت را تحسین می کرد و آرزوی درخت شدن را در سر می پروراند.

 

جهت مشاهده سوالات و گام به گام کتاب های خود؛ کافیست نام درس یا شماره صفحه آن را به همراه عبارت “همگام درس” در گوگل جست و جو کنید.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا