دسته‌بندی نشده

اشعار برگزیده و جانسوز در وصف شهادت علی بن موسی الرضا (ع)

اشعار شهادت امام رضا (ع)

شعر شهادت علی بن موسی الرضا (ع) برای مداحی نوحه

مگو که بی خردم هیچکس نمی خردم

کرامت تو به بالای دست می بردم

اگر جدا کنی از خود مرا کم از صفرم

وگر کنار تو باشم فزون تر از عددم

گدایی درت از خلق بی نیازم کرد

که در سوال کسی جز تو را صدا نزنم

هزار بار شدم غافل از تو دیدم باز

فزونی کرمت سوی این حرم کشدم

ز کثرت کرمت ای کریم اهل البیت

خجالتی که کشیدم هماره می کُشدم

زهی کرامت و لطفت که دعوتم کردی

بجای آنکه گذاری به سینه دست ردم

مرا میان سگان درت پناه بده

و گرنه گرگ گنه حمله کرده می دردم

بهای یک ثمن بخس هم ندارم لیک

به لطف خویش امام رئوف می خردم

مرا به گلبن عشقش پناه داد رضا

اگر چه نیست به جز مشت خار در سبدم

نهاده ام به روی خویش نام (میثم) را

بهانه ایست قبولم کند،اگرچه بدم

حاج غلامرضا سازگار

بیشتر بخوانید::

مداحی سلاطین همه نوکر غلامات از جواد مقدم (شهادت امام رضا)

کلیپ مداحی شهادت امام رضا از حمید علیمی


شعر شهادت امام رضا (یا ضامن آهو)

کنج حجره ز همه دلگیرم

از تب غربت خود مى‏میرم

چو من اینگونه کسى مضطر نیست

غربت من ز على کمتر نیست

آشنایان همه بیگانه شدند

دوستى‏ها همه افسانه شدند

پیروانم همه بیعت شکنند

به ولیعهدى من طعنه زنند

بى سبب نیست انیسم آه است

چه کنم؟ خواهر من در راه است

گر خبر از دل زارم گیرد

بین ره از غم من مى‏میرد

به امیدى که جوادم آید

عقده از کار دلم بگشاید

پسرم درد به سینه دارد

خبر از شهر مدینه دارد

کوچه تنگِ مدینه دیده‏ست

ناله‏ى فاطمه را بشنیده‏ست

ترسم از اینکه شبیه زهرا

به جوانى برود از دنیا


شعر شهادت در وصف امام رضا (یا غریب الغربا)

اى آنکه شبیه تو شه خونجگرى نیست

در راه غم و غربت تو همسفرى نیست

یک یار وفادار کنار تو نبوده

از شیعه مخلص به کنارت اثرى نیست

آن زهر جفا با دل ناز تو چه کرده؟

سوزنده‏تر از سوز دل تو شررى نیست

آن زهر چرا قد تو را کرده کمانى؟

ز آن قامت رعناى تو دیگر خبرى نیست

چون مارگزیده به روى خاک فتادى

آیا به برت خواهر نیکو سیرى نیست

اى کاش به مأمون ستم پیشه بگویند

مظلوم کشى در دل غربت هنرى نیست

هستى تو نماینده زهرا که به غربت

واللَّه که مظلوم‏تر از تو پسرى نیست

بیشتر بخوانید::

جدیدترین متن مداحی رحلت پیامبر و شهادت امام حسن

عکس و شعر و پیامک برای شهادت امام رضا (ع)


شعر شهادت امام رضا (امام هشتم شیعیان)

دل همیشه غریبم هوایتان کرده است

هواى گریه پایین پایتان کرده است

و گیوه‏هاى مرا رد پاى غمگینت

مسافر سحر کوچه هایتان کرده است

خداش خیر دهد آن کسى که بال مرا

کبوتر حرم باصفایتان کرده است

چگونه لطف ندارى به این دو چشمى که

کنار پنجره هایت صدایتان کرده است

چگونه از تو نگیرم نجات فردا را

خدا براى همین‏ها سوایتان کرده است

چرا امید ندارى مدینه برگردى

مگر نه آنکه خدا هم دعایتان کرده است

میان شهر مدینه یگانه خواهرتان

چه نذرهاى بزرگى برایتان کرده است

تو آن نماز غریب همیشه‏ها هستى

که کوچه‏هاى خراسان قضایتان کرده است

سپیده‏اى و به رنگ شفق در آمده‏اى

کدام زهر ستم جابجایتان کرده است


شعر در وصف شهادت امام رضا (شاه خراسان)

دید چون نیست، به جز غصّه انیس دگرش

زهر یارش شد و بنشست، کنار جگرش

نه به غیر از دل او غمخور او بود کسى

نه به دامان کسى جز به سر خاک، سرش

گفت بر عترت خود از پى من گریه کنید

خود خبر داد که برگشت ندارد، سفرش

بارها تا به در حجره نشست و برخاست

اولش بود ولى داد ز آخر، خبرش

دست مولا به دل و دست غلامش بر سر

چشم او بر وى و او چشم به راه پسرش

جگر پاره به جا بود و جگر گوشه نبود

حجره در بسته، ولى باز به در چشم ترش

بیشتر بخوانید::

کلیپ دل انگیز صلوات خاصه امام رضا (ع)

سری جدید پیامهای شهادت امام رضا(ع)


شعر شهادت امام رضا از شاعران اهل البیت

در گوشه‌ی این حجره چون مرغِ پریشانم

کی در بر من آید آن نورِ دو چشمانم
آخر به کجا دیده مهمان کشی و غربت
در طوس و خراسان من غربت زده مهمانم
افتاده در این حجره تنها و غریبانه
کی می‌رسدش از ره آن زائر نالانم
هستی تو مراد من چون لاله جواد من
من منتظرم بابا خونین شده مژکانم
آن جرعه‌ی زهرآکین سوزانده همه جسمم
در حجره‌ی در بسته من قاری قرآنم
آن لحظه که مادر شد خونین دل و پژمرده
آید نظرم هر دم می‌نالم و گریانم
مادر تو بیا بنگر بی یاور و بی یارم
از سوزش قلبِ خود من سر به گریبانم
یادی کنم از جدم لب تشنه جگر سوزان
از زهر عدو دردی افتاده بر این جانم


شعر شهادت امام رضا در وصف صحن امام رضا

من که این صحن و سرایم را نمایان کرده‌ام

شرحِ دردِ غربتم در سینه پنهان کرده‌ام
از برای خط سرخِ شیعه‌ی بابم علی
عزم رفتن در غریبی خراسان کرده‌ام
لحظه‌ای که از مدینه آمدم بر سوی طوس
من وداعی دیدنی با نورِ چشمان کرده‌ام
آن دم آمد خاطرم پر می‌زدم من در عطش
یادی از لب‌های خشکِ شاهِ عطشان کرده‌ام
منتظر بودم جوادم تا بیاید از سفر
گریه بر آن زینب زار و پریشان کرده‌ام
در میان حجره‌ و دلخسته و زار و پریش
بهرِ فرزندم، جوادم ختم قرآن کرده‌ام
تا جوادم آمد و او را بغل کردم به آه

یادِ از آن کرب و بلا و آن یتیمان کرده‌ام
مادرم وقتی سرم را روی زانویش نهاد
دردِ دلها نزد آن زهرای نالان کرده‌ام


شعر شهادت امام رضا از زبان حیوانات

بالم شکسته بود و هوایی نداشتم

از دست روزگار رهایی نداشتم

بیهوده نیست عاشق گنبد طلا شدم

مشهد اگر نبود که جایی نداشتم

دردم زیاد بود و طبیبی مرا ندید

دردم زیاد بود و دوایی نداشتم

گفتم مگر امام رضا چاره‌ای کند

ای وای اگر امام رضایی نداشتم

گفتند در حرم همه را راه می‌دهند

اصلا بنای بی‌سروپایی نداشتم

میل تو بر دل آمد و میل گناه رفت

ورنه من از گناه اِبایی نداشتم

چندین شب است گریه شده کار من ولی

باز هم برات کرب‌وبلایی نداشتم

**

شکر خدا که ریزه خور خوانتان شدم

دلبسته ی حریم خراسانتان شدم

شکر خدا که بار دگر زائر توام

لطف خود شماست که مهمانتان شدم

لایق نبوده ام که شوم همجوارتان

مبهوت این کرامت و احسانتان شدم

یا ایها الرئوف زمینم زده گناه

بی خود نبوده دست به دامانتان شدم

با صد امید بر در این خانه آمدم

امّیدوار لطف فراوانتان شدم

جایی به جز بهشت خراسان نیافتم

گوشه نشین روضه ی رضوانتان شدم

دست خودم نبوده که اینجا رسیده ام

دست خودم نبوده مسلمانتان شدم

چشم طمع به گندم مهر تو بسته ام

این شد که من کبوتر ایوانتان شدم

دل کنده ام ز خانه و شهر و دیار خود

عشقت سبب شده که پریشانتان شدم

لطف و عطای تو چقدر فرق می کند

بیهوده نیست بی سر و سامانتان شدم

حال و هوای کرب و بلا دارد این حرم

یعنی که مست جام حسین جانتان شدم

بیشتر بخوانید::

سری جدید پیامهای شهادت امام رضا(ع)

نحوه شهادت امام رضا ( علیه السّلام )

متن سلام دادن به امام رضا (آمدم ای شاه پناهم بده)


اشعار شهادت امام رضا

در خاک می پیچد تنش را مرد غربت

دارد در این حالت تماشا مرد غربت

باید تماشا کرد و خون از چشم بارید

دریا به دریا همنوا با مرد غربت

هرم نفس هایش پر از تاثیر زهر ، است

در آتش افتاده ست گویا مرد غربت

او آب را پس میزند ای وای، ای وای

در فکر عاشوراست آیا مرد غربت ؟

یک شهر عاشق داردو سرگشته اما

تنها تر از تنهاست اینجا مرد غربت

دردانه ای بوی مدینه با خود آورد

خوبست دیگر نیست تنها مرد غربت

یک کهکشان راه است تا فهمیدن او

هفت آسمان شد فاصله تا مرد غربت


متن مداحی شهادت امام رضا

قلبی شکست و دور و برش را خدا گرفت

نقاره می زنند . . . مریضی شفا گرفت

دیدی که سنگ در دل آیینه آب شد

دیدی که آب حاجت آیینه را گرفت

خورشید و آمد و به ضریح تو سجده کرد

اینجا برای صبح خودش روشنا گرفت

پیغمبری رسید و در این صحن پر ز نور

در هر رواق خلوت غار حرا گرفت

از آن طرف فرشته ای از آسمان رسید

پروانه وار گشت و سلام مرا گرفت

زیر پرش نهاد و به سمت خدا پرید

تقدیم حق نمود و سپس ارتقا گرفت

چشمی کنار این همه باور نشست و بعد

عکسی به یادگار از این صحنه ها گرفت

دارم قدم قدم به تو نزدیک می شوم

شعرم تمام فاصله ها را فرا گرفت

دارم به سمت پنجره فولاد می روم

جایی که دل شکست و مریضی شفا گرفت


شعر شهادت در وصف امام هشتم شیعیان

ای غریبی که ز جد و پدر خویش جدایی

خفته در خاک خراسان، تو غریب الغربایی

این رواق تو و صحن و حرمت همچو بهشت است

روضه ات جنت فردوس مسما به رضایی

آه از آن دم که ز سوز جگر و حال پریشان

ناله ات گشت بلند آه تقی جان به کجایی

ای شه یثرب و بطحا تو غریبی به خراسان

سرور جمله غریبان و معین الضعفایی

اغنیاء مکه روند و فقرا سوی تو آیند

جان به قربان تو شاها که تو حج فقرایی

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا