آیا ذهن همان مغز است یا با هم فرق دارند؟
فرق بین مغز و ذهن چیست؟
تفاوت ذهن با مغز : یک کامپیوتر برای انجام کار خود به سخت افزار نیاز دارد و این سخت افزار برای اجرای آن به نرم افزار احتیاج دارد. بدون نرم افزار، این سخت افزار بیفایده است و بدون سخت افزار، این نرم افزار غیرقابل استفاده است. مغز مانند سخت افزار رایانه است و ذهن مانند نرم افزار است، اما این وسط فکر چیست؟
در واقعیت، تفاوت بین ذهن و مغز پیچیدهتر از رابطه بین نرم افزار و سخت افزار است. در فرهنگ ما، گاهی اوقات کلماتی همانند فکر و ذهن را به صورت متناوب به کار میبریم حتی اگر آنها به مفاهیم جداگانهای نیز اشاره کنند، گرچه اغلب با هم همپوشانی معنای دارند. با این حال بیایید نخست هر یک از این سه را تعریف کنیم، سپس تفاوت ذهن و مغز را بیان کنیم؛ با ذهن همراه باشید.
ذهن چیست؟
ذهن یک جسم فیزیکی نیست، با چشم نمیتوان آن را دید و نه با جراحی میتوان آن را عکاسی یا ترمیم کرد. در بدن چیزی وجود ندارد که بتواند ذهن ما را تشخیص دهد، زیرا بدن و ذهن ما چیزهای مختلفی هستند. به عنوان مثال، گاهی اوقات وقتی بدن ما آرام و بیتحرک است، ذهن ما میتواند بسیار شلوغ باشد. این نشان میدهد که بدن و ذهن ما یک موجودیت یکسان نیستند. راهکارهای تقویت ذهن را به شما یاد آور میشویم .
بدن ما با یک مهمانخانه و ذهن ما با یک میهمان مقیم داخل آن مقایسه میشود. وقتی میمیریم، ذهن ما بدن ما را رها میکند و به زندگی بعدی میرود، درست مثل یک میهمان که خانه را ترک میکند و به جای دیگری میرود (تفکر رایج در ادیان دینی).
اگر ذهن هیچ قسمت دیگری از بدن نباشد، پس چیست؟ این فضایی بیشکل است که وظیفه درک اشیاء را دارد. از آنجا که ذهن طبیعت بیفرم یا غیرجسمی است، مانع اشیاء جسمی نمیشود! بسیار مهم است که بتوانیم حالتهای ذهن آشفته و یا برعکس حالتهای ذهن آرام را تشخیص دهیم. اینکه چگونه با استفاده از قدرت ذهن زندگی مان را تغییر دهیم مطلبی خواندنی است.
ذهن را میتوان مجموعهای از دانشکدههای فکری یا ذهنی یک فرد تعریف کرد. ذهن انسان به گروهی از فرآیندهای روانشناختی اشاره دارد که شامل کارکردهایی مانند ادراک، حافظه، استدلال (کارکردهای اجرایی) و موارد دیگر هستند. بسته به اینکه چگونه نورونها فعال شده و به قسمتهای مختلف مغز متصل میشوند، مهارتهای ذهنی ما نیز بیشتر یا کمتر خواهند شد.
مغز چیست؟
مغز اندام پیچیدهای است که در داخل جمجمه قرار دارد و فعالیت آن این است که سیستم عصبی ما را مدیریت میکند. مغز بخشی از سیستم عصبی مرکزی (CNS) است که در ناحیه قدامی و بالایی حفره جمجمه قرار دارد. مغز در مایع شفافی به نام مایع مغزی نخاعی شناور شده است که از نظر جسمی و ایمنی از مغز محافظت میکند.
آیا مغز یک ماهیچه است؟ اگرچه معمولاً گفته میشود که برای جلوگیری از آتروفی مغز باید مانند عضله آموزش داده و به اصطلاح ورزش داده شود، اما در واقع باید واضح بیان کنیم که مغز یک ماهیچه نیست.مغز نه از میوسیت (یاخته ماهیچهای) بلکه از ماهیچههای سلولی ساخته شده است، میلیونها نورون وجود دارند که توسط آکسونها و دندریتها به هم پیوستهاند.
آنها هر یک از عملکردهای مغز و بدن ما را تنظیم میکنند. از تنفس، غذا خوردن یا دویدن، تا توانایی استدلال، عاشق شدن یا بحث و جدال، همه چیز از مغز ما عبور میکنند.مغز میتواند به عنوان «مدیر» تعریف شود که اکثر عملکردهای مغز و بدن را کنترل و تنظیم میکند. از کارکردهای حیاتی مغز مانند تنفس گرفته تا کارکردهای دیگر مانند گرسنگی، یا تشنگی و سرانجام تا کارکردهای برتر مانند استدلال، فکر، توجه و حافظه، مغز وظیفه اطمینان از همه این عملکردهای آگاهانه و ناخودآگاه را دارد.
هر اتفاقی که در زندگی ما میافتد، هنگام بیدار شدن یا خوابیدن، خواه نفس کشیدن، بلعیدن، دیدن، شنیدن، لمس کردن، خواندن یا نوشتن، آواز خواندن یا رقصیدن، در سکوت فکر کردن یا صحبت کردن با صدای بلند، دوست داشتن یا نفرت و کلیه اخلاقیات ما، به لطف مغز ما اتفاق میافتند.
تفاوت ذهن، فکر و مغز چیست؟
به طور کلی، تفاوت بین ذهن، فکر و مغز در این است که مغز ارگانی است که از یک شبکه پیچیده نزدیک به ۱۰۰ میلیارد نورون تشکیل شده است، اما ذهن محصول آگاهانه آن نورونهای شلیک شده در مغز است. مغز مکانی فیزیکی است که ذهن در آن ساکن است که در آن انگیزههای الکترونیکی ایجاد فکر میکنند. در حالی که ذهن فرآیندی خود سازمانی است، چه تجسم یافته و چه رابطهای، که انرژی و جریان اطلاعات را در مغز ما تنظیم میکند.
با مغز، حرکتها، ارگانیسم، فعالیتهای خود را هماهنگ و تکانهها را منتقل میکنید. شما برای فکر کردن از ذهن استفاده میکنید. ذهن مظاهر اندیشه، ادراک، احساسات، عزم، حافظه و تخیل است که در مغز اتفاق میافتد. ذهن اغلب برای اشاره به فرآیندهای فکری استفاده میشود. ذهن، شناخت از آگاهی است که ما میدانیم، توانایی کنترل آنچه را که انجام میدهیم و درک آنچه را که انجام نمیدهیم است.
تفاوت بین ذهن، فکر و مغز نشان میدهد که ذهن توانایی درک است. یک حیوان میتواند محیط خود را تفسیر کند اما آن را درک نمیکند در حالی که یک انسان میتواند اتفاقات پیرامون خود را بفهمد، حتی اگر استدلال علمی برای آن نداشته باشد! ذهن میتواند انرژی لرزشی ناب محسوب شود.
این عنصری است (طبیعت غیر جسمی) که «فکر» را سریعتر از سرعت نور متبادر میکند و تمام تجربهها را خواه از ذهن آگاهانه توسط متفکر یا از طریق حافظه دنبال میکند.ذهن انسان را قادر به حل یک مسئله منطقی و پیچیده میکند که ما را از سایر موجودات زنده متمایز میکند. منطق باعث میشود تا درک کنیم که چیزها آنطور که به نظر میرسد نیستند. توانایی ما برای تجزیه و تحلیل موقعیتها باعث میشود تا راهحلهایی برای حل مشکلات پیدا کنیم.
ما ممکن است نتوانیم محدوده ماوراء بنفش را ببینیم، اما ممکن است دستگاههایی را برای این کار طراحی کنیم. ممکن است نتوانیم اتم را ببینیم، اما میتوانیم آزمایشاتی را طراحی کنیم که ما را قادر به شناختن خواص آنها کند. هر مرحله از پیشرفت علمی معمولاً با تلاش برای دستیابی به نتیجهگیری منطقی منطبق با مشاهدات ما انجام میشود.
ما دیگر به شیاطین به عنوان عامل بیماری ایمان نداریم. اکنون به ویروسها، باکتریها، نقایص ژنتیکی و آلودگی محیط زیست به عنوان علل واقعی بیماری اعتقاد داریم. «خرافات» غیرمنطقی و بیاساس ما، جای خود را به «دانش» داده است.بگذارید کمی آزمایش کنیم. با استفاده از انگشت نشانه سمت راستتان، به مغز خود اشاره کنید. حالا با استفاده از همان انگشت، به ذهن خود گوشزد کنید. خیلی راحت نیست! ما لزوماً فکر نمیکنیم مغز و ذهنمان دقیقاً یک چیز باشند.
ما در مورد احساس کردن و به خاطر سپردن یک چیز و رویا صحبت میکنیم. این افعال نمونههایی از صحبتهای ذهن هستند. با استفاده از صحبتهای ذهنی ما میگفتیم: «من معلم کلاس اولم را در جمع به رسمیت شناختم، بسیار غیرعادی بود که من بعد از این همه سال، او را به یاد آوردم.» این صحبت مغزی است.
این که تعامل بین ذهن و مغز وجود دارد ممکن است غیرقابل توجیه به نظر برسد. از این گذشته، ذهن به طور کلی مترادف با افکار، احساسات، خاطرات و باورهای ما و منشأ رفتارهای ما تلقی میشود. این بخش از ماده ساخته نشده است، اما ما درباره آن فکر میکنیم و میدانیم کاملاً قدرتمند است، طوری که باعث میشود بتوانیم جهان را تغییر دهیم.
باید بگوییم که مفاهیمی همانند ذهن، فکر و مغز همچنان دارای تعریف مشخصی نیستند. حال شاید بتوان مغز و عملکرد آن را تاحدودی بیان کرد، ولی چطور میتوان ماهیت اصلی ذهن و فکر را تشخیص داد.درک هر موضوع میتواند موضوعات جدیدتر دیگری را به پیش بکشاند، و نه تنها آدمی را به اصل پرسش اولیه نمیرساند، بلکه با ایجاد پرسشهای جدید، راه اصلی را نیز ناپدید میکند.
همچنین بخوانید: