1- پاسخ شخص گمراه به مفضّل چه بود؟ اگر از شاگردان جعفر بن محمد (ع) هستی باید بدانی که او زیاده از این سخنان ما را شنیده و با متانت جواب گفته است، لذا تو هم شایسته با ما سخن بگو.
2- این درس را با درس اوّل (آفرینش همه…) مقایسه کنید و شباهتهای آنها را بیان کنید. هر دو وجود خدا و نبوت را بیان نمودهاند. اینکه هر نعمتی که خدا به ما داده و آفریده است برای شکرگزاری است، نعمتهایی که ما را به عظمت و بزرگی خداوند رهنمون میسازد.
3- چرا خداوند بزرگ، نعمت تفکّر و اندیشیدن را به انسانها بخشید؟ تا در آنچه آفریده اندیشه کنیم و به حکمت و هدف آفریدهها فکر کنیم. بیندیشیم که خداوند هر یک را برای چه کاری خلق کرده است. دربارهٔ نیروهایی که خداوند در وجود انسان خلق کرده و نعمتهایی مانند یاد آوری، فراموشی و… فکر کنیم و تصور کنیم که اگر این آفریدهها نبودند چه اتفاقی میافتاد.
نکتۀ زبانی: قید
به جملههای زیر، دقّت کنید: – مفضّل، اندوهناک، نزد امام صادق (ع) رفت. – مریم، امروز مشتاقانه کتاب میخواند. – علی، خوب سخن میگوید.
همان گونه که در جملههای بالا میبینید کلماتی مانند: «اندوهناک، امروز، مشتاقانه و خوب» توضیحاتی دربارهٔ نهاد یا فعل جمله میدهند. به عنوان نمونه در جملهٔ اوّل «اندوهناک» چگونگی و حالت «مفضّل» را بیان میکند و در جملهٔ دوم، کلمهٔ «امروز» زمان فعل «خواندن» را مشخص میکند.
به این نوع واژهها «قید» میگویند. قیدها واژههایی هستند که مفهومِ حالت، زمان، مکان، تردید، یقین، تکرار و … را به جمله، میافزایند. قید از ارکان اصلی جمله نیست و حذف آن هیچ آسیبی از دید معنایی در جمله پدید نمیآورد. هر جمله میتواند قیدهای گوناگون داشته باشد؛ قیدها جای ثابتی در جملهها ندارند.
گفتوگو (صفحهٔ 109 کتاب درسی)
1- دربارۀ تأثیر صلۀ رحم و احسان به خویشاوندان ، با یکدیگر گفتوگو کنید. در اندیشههای اسلامی، حفظ و گسترش روابط فامیلی و ارتباط صمیمانه با خویشاوندان اهمیتی بسیار دارد تا آنجا که به فرمودهٔ پیامبر(ص) قطع صلهٔ رحم باعث قطع رحمت الهی میشود. در ضمن دیدار با خویشاوندان باعث انس و الفت بیشتر میشود. دوستیها را پابرجا کینهها را دور و تخم محبت در دلها میکارد.
2- دربارۀ آیات 3 و 4 سوره «الرّحمان» (خداوند انسان را آفرید [و] به او نطق و بیان آموخت) بحث کنید و نتیجه را به کلاس گزارش دهید. این سوره که عروس قرآن لقب گرفته است انسان را مورد خطاب قرار داده است و نعمتهای مادی و معنوی را برشمرده و فرموده که این نعمتها را فراموش نکنید. در آیات دو و سه نیز خداوند به آموختن نطق و بیان و آفرینش انسان که از مهمترین نعمتهای الهی هستند اشاره دارد. در واقع ابتدا به تعلیم قرآن که نخستین و مهمترین نعمت است اشاره کرده و حتی آن را قبل از خلقت و آفرینش انسان آورده است.
واژه شناسی
واژه شناسی: یکی از راههای کسب مهارت در کاربرد درست واژگان، شناخت ریشه واژهها و معانی آنهاست؛ برای نمونه: فضل، فاضل، مفضّل، تفضیل، افضل، فضلا و… از ریشهٔ «فضل» به دست میآیند و املای آنها به یکدیگر شبیه است؛ بنابراین با شناخت ریشهٔ واژهها و معنی آنها میتوانیم دامنۀ واژگانی خود را افزایش دهیم و از آن در مهارت درست نویسی هم بهره بگیریم.
1- ده واژه را که ارزش املایی دارند، از متن درس بیابید و بنویسید.فروغ، در ضمن، مفضل، صلاح، شأن، تأمل، تضرغ، معرفت، خضوع، تواضع، معاصی، جراحت و…
2- جملههای زیر را بخوانید و قیدهای آن را مشخّص کنید. الف) تو هم شایسته با ما سخن بگو. ب) من فعلاً کاری ندارم. ج) محمد چرا دیروزغایب بود؟ د) همایوندوباره برنده شد.
3- بیت زیر را بخوانید و ارتباط آن را با متن درس، در یک بند بنویسید.
جهان چون زلف و خال و خط ابروست
که هر چیزی به جای خویش نیکوست
محمود شبستری
جهان نیز مثل اعضای بدن انسان است و اگر در آفرینش خود دقت کنیم، هر چیزی در جای خودش خوب است. مثلاً اگر چشمها بالای سر قرار میگرفت و دهان روی شکم یا موارد دیگر چه اتفاقی میافتاد پس قطعاً خداوند به هر چیزی علیم و حکیم است.
شعر خوانی: بوَد قدر تو افزون از ملایک
دلی دیدم خریدار محبت
کز او گرم است بازار محبت
لباسی دوختم بر قامت دل
ز پودِ محنت و تار محبت
* خدایا، دلی دارم که خواستار و خواهان محبت است. و از این دل است که بازار محبت و دوستی گرم و پر رونق است. * برای دلم لباسی به اندازه دوختهام. لباسی که با تار و پود محبت بافته شده است.
بوَد درد مو و درمانم از دوست
بوَد وصل مو و هجرانم از دوست
اگر قصابم از تن واکره پوست
جدا هرگز نگردد جانم از دوست
* درد و درمان من هر دو از جانب معشوق (یار) است. وصل و دوری من نیز از معشوق (دوست) است. * حتی اگر قصاب از تن من پوستم را جدا کند هرگز جانم از دوست جدا نمیشود.
به قبرستان گذر کردم کم و بیش
بدیدم قبر دولتمند و درویش
نه درویش بیکفن در خاک رفته
نه دولتمند بُرده یک کفن بیش
* کم و بیش در قبرستان گشتم و قبر ثروتمند و فقیر را دیدم. * و فهمیدم که نه فقیر بی کفن در خاک دفن شده است نه ثروتمند بیشتر از یک کفن با خود برده است.
دلا غافل ز سبحانی چه حاصل
مطیع نفس و شیطانی چه حاصل
بوَد قدر تو افزون از ملایک
تو قدر خود نمیدانی چه حاصل
* ای دل، چرا از خداوند پاک و منزه بیخبری، از این بیخبری چه فایدهای میبری و از اینکه فرمانبر نفس اماره و شیطان هستی، چه استفادهای میبری؟ * ارزش انسان بالاتر از ارزش فرشته هاست. تو قدر و منزلت و ارزش خودت را نمیدانی، چه فایدهای دارد.
مکن کاری که بر پا، سنگت آیو
جهان با این فراخی، تنگت آیو
چو فردا نامه خوانان نامه خوانند
تو وینی نامهٔ خود، ننگت آیو
* کاری انجام نده که در مقابل پایت سنگ (مشکلات) به وجود آید و جهان با این وسعت و بزرگی برای تو تنگ و تاریک باشد. * زمانی که در روز قیامت پروندهات را بررسی میکنند و نامهٔ اعمالت را میخوانند، تو نامهٔ خود را ببینی و خجالت بکشی.