دسته‌بندی نشده

30 متن کوتاه در مورد شهادت حضرت رقیه (س)

متن کوتاه شهادت حضرت رقیه (س)

عمه بنگر پدر مـن

پدر تاج سر مـن

آمده کنج خرابه

شده قرص قمر مـن

سر خونین پدر تا که بغل میگیرم

تا سحر منتظرم کی بشود می میرم

متن کوتاه شهادت حضرت رقیه

متن حضرت رقیه در خرابه شام

پدر آمد دل شب گوشه ویرانه به خوابم

ریخت از دیده بسی بر ورق چهره گلابم

گفت رویت ز چه نیلی شده زهرای سه ساله

مگر از باغ فدک بوده به دست تو قباله

متن کوتاه شهادت حضرت رقیه

متن کوتاه درباره حضرت رقیه

پدر آمد دل شب گوشه ویرانه به خوابم

ریخت از دیده بسی بر ورق چهره گلابم

گفت رویت ز چه نیلی شده زهرای سه ساله

مگر از باغ فدک بوده به دست تو قباله

متن کوتاه شهادت حضرت رقیه

متن کوتاه شهادت حضرت رقیه

دشمنان قلب مـا را آزردند

پیش چشم حرم می میخوردند

گر که عمه نبودش در مجلس

خواهرم را کنیزی می بردند

متن کوتاه شهادت حضرت رقیه

پیام کوتاه شهادت حضرت رقیه (س)

غمین دخترت بود

سپر خواهرت بود

یزید انچه می زد

گمانم سرت بود

متن کوتاه شهادت حضرت رقیه

پیامک کوتاه شهادت حضرت رقیه (س)

تا عمو بود عدو می ترسیدش

از رجز خوانی اش می لرزیدش

رفت و چشمان مـن رأس وی را

هر کجا روی نیزه می دیدش

متن کوتاه شهادت حضرت رقیه

متن زیبای شهادت حضرت رقیه

پیشانیت چرا بشکسته ماه مـن؟

لب های خونی ات شد سوز آه مـن

متن کوتاه شهادت حضرت رقیه

متن شهادت حضرت رقیه برای استوری

ﮔـﺎﻫﯽ ﮐﻪ ز ﻣﻦ زﻣـﺎﻧﻪ ﺑﺮ ﻣﯽ ﮔﺮدد
ﯾـﺎ ﮔﺮﯾﻪ و ﻧـﺎﻟﻪ ﺑﯽ اﺛﺮ ﻣﯽﮔﺮدد
و ز ﻏﻢ، دل ﺧﺴـﺘﻪ، ﺷـﻌﻠﻪ ور ﻣﯽﮔﺮدد
ﺑـﺎ ﻧـﺎم رقیه ، ﺷـﺒﻢ ﺳـﺤﺮ می گردد

متن کوتاه شهادت حضرت رقیه

پیامک کوتاه شهادت حضرت رقیه (س)

این سه سالگی اوست که در ویرانه‏ای کنار کاخ سبز،
به اهتزاز درآمده و مکر خاندان ابوسفیان را به زانو درآورده است.

متن کوتاه شهادت حضرت رقیه

اس ام اس کوتاه شهادت حضرت رقیه (س)

اومدی بابای مهربون مـن

اومدی مهمون پر ز خون مـن

با تـو این خرابه غوغایی شده

دخترت ببین تماشایی شده

متن کوتاه شهادت حضرت رقیه

پیامک شهادت حضرت رقیه (س)

عمه می گشت، چو پروانه به گرد دخترت

تا نگوید کمتر از گل دشمنت بر دلبرت

مثل شمعی ای پدر جان سوختم از هجر تو

حال باید که بمیرم من به حال حنجرت

متن کوتاه شهادت حضرت رقیه

عطش سیلس اسیری و بلا دید

بلا تا شام بعد از کربلا دید

چه حالی داشت وقتی که رقیه

سرت بر نیزه و تشت طلا دید

متن کوتاه شهادت حضرت رقیه

مجنون شبیه طفل تو شیدا نمی شود

زین پس کسی بقدر تو لیلا نمی شود

درد رقیه تو پدر جان یتیمی است

درد سه ساله تو مداوا نمی شود

متن کوتاه شهادت حضرت رقیه

متن شهادت حضرت رقیه (س) برای استوری

گُلی که خاک خرابه مزار و تربت اوست

سه ساله‌ای است که زینب اسیر همّت اوست

ز نسل بت‌ شکن مکّه است این دختر

شکستنِ بت شامی به دست قدرت اوست

متن کوتاه شهادت حضرت رقیه

هم بازیانم نیستند، امشب کنار بسترم

قاسم، عمو عبّاس، عبدالله، داداش اکبرم

یادت می آید من چقدر آسوده می خوابیدم آن

شبها که می خندید در گهواره ی خود اصغرم ؟

متن کوتاه شهادت حضرت رقیه

مثل قدیم آمده ای باز در برم

با بوی سیب گیسوی خود در برابرم

مثل قدیم آمدی امّا نمی شود

تا سوی دامنت بِدَوم پر در آورم

دوبیتی برای شهادت حضرت رقیه

دوبیتی برای شهادت حضرت رقیه (س)

آمدی و شب سیاه من

عاقبت مثل روز روشن شد

همه دیدند من پدر دارم

روسیاهی نصیب دشمن شد

متن کوتاه شهادت حضرت رقیه

چون زجر در این سپاه لجبازی نیست

دوراز تو بهشت جای دلبازی نیست

از دخترکان شام هم دلگیرم

گفتند یتیم خارجی بازی نیست

متن کوتاه شهادت حضرت رقیه

گل سر نیست ولی موی سرم هست هنوز

تن من آب شد اما اثرم هست هنوز

جای سیلی زروی گونه من پاک نشد!

رد شلاق بروی کمرم هست هنوز

متن کوتاه شهادت حضرت رقیه

متن سوزناک درباره شهادت حضرت رقیه (س)

پدر آمد دل شب گوشه ویرانه به خوابم
ریخت از دیده بسی بر ورق چهره گلابم
گفت رویت ز چه نیلی شده زهرای سه ساله
مگر از باغ فدک بوده به دست تو قباله

متن کوتاه شهادت حضرت رقیه

ای عمه بیا تا که غریبانه بگرییم
رو از وطن و خانه، به ویرانه بگرییم
پژمرد گل روی تو از تابش خورشید
در سایه نشینیم و به جانانه بگرییم

متن کوتاه شهادت حضرت رقیه

ای پدر! شادم که در بر آمدی
چون نبودت پا تو با سر آمدی
غم مخور، ای گل! گلابت می‌دهم
از سبوی دیده، آبت می‌دهم
گر چه داغت کرده دل‌خونم، پدر!
از وفای عمّه ممنونم، پدر!

متن کوتاه شهادت حضرت رقیه

پیام شهادت حضرت رقیه (س)

محبتّت خجلم کرده، عمّه! دست بدار
برای زلف به خون شسته، شانه لازم نیست
به کودکی که چراغ شبش، سر پدر است
دگر چراغ به بزم شبانه لازم نیست

متن کوتاه شهادت حضرت رقیه

سه ساله دخترت افتاده از نفس، بابا!
دگر مرا ببر از کنج این قفس، بابا!
به جز تو کآمده‌ای، امشبی به دیدارم
نزد سری به یتیم تو، هیچ ‌کس، بابا!

متن کوتاه شهادت حضرت رقیه

مرا که دانه اشک است دانه لازم نیست
به ناله انس گرفتم، ترانه لازم نیست

ز اشک دیده به خاک خرابه بنوشم
به طفل خانه به دوش، آشیانه لازم نیست

نشان آبله و سنگ و کعب نى کافى است
دگر به لاله رویم نشانه لازم نیست

به سنگ قبر من بى گناه بنویسید
اسیر سلسله را تازیانه لازم نیست

عدو بهانه گرفت و زد و به او گفتم
بزن مرا که یتیمم، بهانه لازم نیست

مرا ز ملک جهان گوشه خرابه بس است
به بلبلى که اسیر است لانه لازم نیست

محبتت خجلم کرده، عمه دست بدار
براى زلف به خون شسته، شانه لازم نیست

به کودکى که چراغ شبش سر پدر است
دگر چراغ به بزم شبانه لازم نیست

وجود سوزد از این شعله تا ابد ((میثم ))
سرودن غم آن نازدانه لازم نیست

دوبیتی حضرت رقیه

متن سوزناک شهادت حضرت رقیه (س)

گردید فلک و اله و حیران رقیه
گشته خجل او از رخ تابان رقیه

آن زهره جیینى که شد از مصدر عزت
جبریل امین خادم و دربان رقیه

هم وحش و طیور و ملک و عالم و آدم
هستند همه ریزه خور خوان رقیه

خواهى که شود مشکلت اندر دو جهان حل
دست طلب انداز به دامان رقیه

جن و ملک و عالم و آدم همه یکسر
هستند سر سفره احسان رقیه

کو ملک یزید و چه شد آن حشمت و جاهش
اما بنگر مرتبت و شان رقیه

یک شب ز فراق پدرش گشت پریشان
عالم شده امروز پریشان رقیه

دیدى که چسان کند ز بن کاخ ستم را
در نیمه شب آن دل سوزان رقیه

متن کوتاه شهادت حضرت رقیه

من رقیــــه دخترشیرین زبان شــــــــاه دینم

غنچه ی پژمرده ی بـــــــاغ امیــــرالمومنینم
هردوعالم دردعا، محتاج دست کوچک مــــن

تا ابد حاجـــت روا گردنــــد از یک آمینــــــــــــــــم

متن کوتاه شهادت حضرت رقیه

شعر غمگین برای شهادت حضرت رقیه (س)

ای همسفر به نیزه مرا جز تو ماه نیست
من را به غیر روی تو شوق نگاه نیست

در این سه ساله غیر تو ذکری نگفته ام
شکر خدا که عمر کم من تباه نیست

با شک نگاه موی سپید از چه می کنی
آری رقیه تو منم اشتباه نیست

هر منزلی که آمده ام زخم خورده ام
شام کسی چو شام تن من سیاه نیست

دیگر مجاب رفتن با عمه ام مکن
دستم وبال گردن و پایم به ره نیست

فهمیده ام ز سیلی و شلاق و سلسله
ما را به غیر دامن عمه پناه نیست

با اینکه کودکان همه زخمی و خسته اند
اما تن کسی چو تنم راه راه نیست

بابا بگو که چشم عمو غیرتی کند
اینجا غیر طعنه و تیر نگاه نیست

متن کوتاه شهادت حضرت رقیه

امشب به دامن من خورشید آرمیده
یا ماه آسمان ها در کلبه ام دمیده

دختر همیشه جایش آغوش گرم باباست
کس روی دست دختر راس پدر ندیده

از دل چراغ گیرم از اشک گل فشانم
از زلف مشک ریزم بابا زره رسیده

از بس که چون بزرگان بارفراق بردم
در سن خردسالی سرو قدم خمیده

بابا چه شد که امشب، با سربه مازدی سر
جسمت کدام نقطه، در خاک و خون طپیده؟

هم کتف من سیاه است، هم روی من کبود است
هم فرق من شکسته، هم گوش من دریده

داغم به دل نشسته آهم زسر گذشته
چشمم به راه مانده اشکم به رخ چکیده

از بس پیاده رفتم پایم ز راه مانده
ازبس گرسنه خفتم رنگم زرخ پریده

تو رفع تشنگی کن از اشک دیده ی من
من بوسه می ستانم از حنجر بریده

انگشت های عمه بگرفته نقش گلزخم
از بس نشسته و خار از پای من کشیده

جسمم رود شبانه در خاک مخفیانه
یاد آورد ز زهرا دفن من شهیده

خفتم خموش و دادم بر بیت بیت میثم
صد محنت نگفته صد راز ناشنیده

متن کوتاه شهادت حضرت رقیه

مجموعه پیام های سوزناک به مناسبت شهادت حضرت رقیه (س)

مجموعه عکس نوشته به مناسبت شهادت حضرت رقیه (س)

12 نقاشی حضرت رقیه (س) برای رنگ آمیزی کودکان

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا