پاسخ سوالات درس دوم فارسی پایه هفتم | چشمه معرفت
پاسخ سوالات درس دوم فارسی پایه هفتم | چشمه معرفت
خودارزیابی
در کلاس طبیعت چه زیباییهایی را می توان درک کرد ؟
در کلاس شگفت آفرینش و زیبایی طبیعت، میتوان عظمت و جلال و جاذبۀ خالق را درک کرد.
این ابیات از بوستان سعدی با کدام بخش از درس ارتباط دارد؟
برآرد تهی دستهای نیاز ز رحمت نگردد تهی دست باز
همه طاعت آرند و مسکین نیاز بیا تا به درگاه مسکین نواز
چو شاخ برهنه برآریم دست که بیرنگ از این بیش، نتوان نشست
سال دیگر که به روستا برگشتم، بر روی سبزهها و کشتههای سیراب، درختان سرسبز باغ و صحرا را دیدم که شاخۀ دستهای خویش را به آسمان برافراشته بودند و دعا میکردند و کودکان پرنشاطِ گل بوتهها و نوجوانان امیدوار ذرّتها در گوش نسیم، آمین میگفتند و من با غرور و مهربانی و خشنودی، باغ و صحرا را تماشا میکردم و در درختها و بوتهها مینگریستم.
نمونههای دیگری از زیباییهای آفرینش را بیان کنید.
ستارهها، کویرها، پروانه ها و پرندگان و…
کار گروهی
گفتوگوی جویبار و درخت تشنه را به صورت نمایشی اجرا کنید.
این فعالیت بایستی در کلاس انجام شود.
دربارۀ لحن و شیوه ی بیان انواع جمله گفتوگو کنید.
برای خواندن جملهها بایستی به نوع جمله توجه کرد و لحنی متناسب با همان انتخاب کرد، مثلاً وقتی میخواهیم یک جملهی پرسشی را بیان کنیم باید لحن بیان ما پرسشی باشد و با زمانی که قصد داریم یک جملۀ خبری بگوییم متفاوت باشد و…
نوشتن
کلمهها و ترکیبهای مهم املایی درس را بنویسید.
غرق = فرو رفتن
چشمۀ معرفت = مبدا آگاهی
نوجوانان امیدوار ذرتها = بلالهای ریز کوچک
کلاس شگفت آفرینش = آفریدههای خدا
روح مذاب = هستیبخش جاری
رگهای خشکیدهی جویهای مزرعه = ریشههای خشکیده درختان
کودکان پرنشاطِ گل بوتهها = غنچههای پر طراوت گلها
برای هر کلمه یک هم خانواده بنویسید.
اعجاز ← معجزه، عاجز، عجز
غرق ← اغراق، غریق
نقطه ← نقاط، مَنقوط
معصوم ← عاصم، عصمت، معصومه
در متن زیر چند غلط املایی وجود دارد؛ آنها را پیدا کنید و شکل صحیح آنها را بنویسید.
کودکان پر نشاط گل بوتهها و نوجوانان امیدوار زرّتها در گوش نسیم عامین میگفتند و من با قرور و مهربانی و خشنودی، باغ و سحرا را تماشا میکردم.
در این متن چهار غلط املایی وجود داشت که شکل صحیح آنها را میبینید:
زرّتها: ذرّتها
عامین: آمین
قرور: غرور
سحرا: صحرا جواب درک و دریافت صفحه 29 فارسی هفتم
درک و دریافت
به نظر شما کدام یک از شخصیتهای داستان اهمیت بیشتری دارد، چرا؟
به نظر من آزاد مهمترین شخصیت داستان بود چون به کژال کمک کرد و دخترِ نوزادش روناک را از دست گرگ نجات داد و خودش زخمی شد.
اگر شما به جای نویسنده بودید، داستان را چگونه تمام میکردید؟
پایان داستان خوش بود و هم روناک از دست گرگ نجات پیدا کرد و به آغوش مادرش کژال بازگشت و هم آزاد که برای کمک به این نوزاد با گرگ درگیر شده بود زنده ماند، بنابراین اگر من هم نویسنده بودم داستان را به همین شکل به پایان میرساندم.
جواب پیشنهادی یکی از کاربران در قسمت دیدگاهها:
من اگر به جای نویسنده بودم در برگه خود مینوشتم: آزاد موقعی که با گرگ درگیر شد گرگ پنجهای بر سینۀ او کشید. و کژال از آنجا رفت… اما آنقدر گرگ با پنجههای تیزش به آزاد ضربه زد که آزاد از بین رفت و کژال نجات پیدا کرد.
حتماً بخوانید: