دسته‌بندی نشده

يه زماني تو نوشته ها سيگار مد شده بود..!!

یه زمانی تو نوشته ها سیگار مد شده بود..!!

يه زماني تو نوشته ها سيگار مد شده بود..!!

يادش بخير يه زماني تو همه نوشته ها و پيامك ها سيگار مد شده بود

يك فضاي تاريكي به نوشته ها ميداد كه نگو

لاكردار از هر 67 پيامكي كه برات ميومد 65تاش توش سيگار بود..!!

توي وبلاگ هاي عاشقانه كه ميرفتي

از دختر 7ساله تا پيرزن 98ساله مدام با سيگار متن مينوشتن

و مدام اين نوشته ها تو شبكه هاي اجتماعي پست مي شد..!!

و چه لايك ها و كامنت هايي كه نميگرفت..!!

يادمه حتي دختراي 7 يا 8 ساله هم اينطور پست ميزدن:

“سيگاري در دهانم بگذار و آتش بزن و دور شو

كه من پر از باروتم…!!! “

من كه اول فكر ميكردم شايد مثلا مامانش براش عروسك هاي شاسخين كه مد شده رو نخريده

اما تو نگو علتش يه شكست عشقي سنگين بوده

چون مدام دم از قليون دو سيب هم ميزد..!!

يعني آدم از درون تخريب ميشد مث بناهاي تاريخي..!!!

يا مثلا اينطور:

” من از سيگار كام ميگيرم و تو از…..

و بگذريم كه فضاي اتاق من پر دود است و فضاي اتاق تو شهوت..!!!”

تهشم مينوشت: دلنوشته هاي آرميتا ناناسي براي پدرام خوجمله ،7 ساله از تهران..!!!

يا مثلا دختري كه تو راه مدرسه پفكش از دستش ميفتاد زمين

همچين پست ميزد تو فيسبوك:

“نميدانم امشب كدام را بكشم

….سيگار يا ماشه….”

اوج اين پيامك ها از پيامك معروفي شروع شد با اين عنوان:

“سيگاري نيستم ولي از….*******************************”

من خودم به شخصه تو تاكسي بودم كه بحث سياسي پيش اومد

يكي همين پيامك معروف رو داشت ذكر مي كرد كه

هنوز از دهنش منعقد نشده بود ، جفت دستاش دستبند خورد و راهي كلانتري شد..!!

تا بجاي سيگار كشيدن آب خنك ميل كنه..!!!!!

تا بفهمه كه هر سخن جايي و هر نكته مكاني دارد..!!

حالا فكر نكنيد منم از اين ماجرا مستثنا بودما

نه

منم چون ديدم مد شده يه چندتايي نوشتم و تو وبلاگم پست كردم

اما راستشو بخواي نه معنا داشت و نه مفهوم

اما هركي كامنت ميزد ميگفت:

دمت گرم..!!!!

خيلي اون فضاي تاريك رو خوب شرح دادي..!!

يه پرسپكتيو سياه تو نوشته هات به خوبي حس ميشد..!!

فضاسازي هاي زيبايي رو به تصوير كشيدي..!!

بابا تو هم بدجور دلسوخته ي مث ما..!!!

و……….

خيلي دوس داشتم يكي معناي همون نوشته هاي خودمم بهم بگه ببينم چي نوشتم..!!

اصلا يه بار يكي همچين ازم تعريف كرد كه فك كردم ميشم يه هنرمندي مثل:

“مرحوم حسين پناهي” كه بعد مرگم كشف ميشم..!!

تازه آرزوي مرگ پيش از موعد هم داشتم كه خوشبختانه ميسر نشد.

خدارو صد هزار مرتبه شكر..

خلاصه سرتون رو به درد نيارم بايد اينجوري بگم كه:

“كام بگير

ذره ذره بسوزان مرا

تو مخاطب عوض كن

و من نخ به نخ سيگار هايم را كه تاوان تورا پس مي دهند

حال و روزم شده همچو مادري دلشكسته

كه لباس هاي ورزشي فرزندش هم بوي سيگار مي دهد…”

دي دي چي گفتما

تا حالم بدتر نشده و چرت و پرت بيشتري نگفتم شمارو به خدا ميسپارم..!!!

نويسنده و طراح:مهدي پويان

گردآوري:مجله اينترنتي دلگرم

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا