دسته‌بندی نشده

نحوه رفتار پدر ومادرهای جوان امروزی

نحوه رفتار پدر ومادرهای جوان امروزی

نحوه رفتار پدر ومادرهای جوان امروزی

واقعا این موضوع جای پرسش است که چرا وقتی کودک از روی میل و کنجکاوی تمایل دارد چیزی را کشف کند و خود به خود یک اتفاق پی ببرد، والدین مانع آن می شوند و از رخداد چنین امر مبارکی جلوگیری می کنند؟!! کودک به محض اینکه دست به وسیله ای می زند و در پی کشف ابعاد و جنس و رنگ و ماهیت آن بر می آید، مادر سریع به سمت او می رود و آن وسیله را از دست او در می آورد که مبادا آسیبی ببیند و یا وسیله خراب شود.

کودکان ما عملا با واژه آزمون و خطا غریبه هستند. بچه خوب در نظر خیلی از والدین بچه ای است که ساکت گوشه ای بنشیند بدون آنکه جیغ و فریاد کند یا بخواهد به جای جای خانه سرک بکشد.چنین می شود که کودک ما وقتی بزرگی تر می شود با مشکلی به نام عدم اعتماد به نفس روبرو است. اما ما به عنوان والدین چه مهارت هایی را می توانیم یاد بگیریم که به رشد اعتماد به نفس فرزندانمان کمک کند؟ در این جا به چند نکته در زمینه ارتقای این امر مهم اشاره می کنیم.

محدودیت های فرزندتان را بپذیرید

یکی از نکات بسیار مهم در زمینه تقویت اعتماد به نفس فرزندان این است که وجود آن ها را با تمام آنچه که هستند بپذیریم. یعنی این موضوع را به عنوان والد قبول کنیم که فرزند من دارای این ویژگی رفتاری و تربیتی است. از لحاظ هوش یا توانایی فیزیکی محدودیت خاصی دارد. هرگاه والدین، فرزندان خود را با چشم واقع گرایانه نظاره کنند و در ادامه آن ها را به همان شکلی که هستند، بپذیرند، دیگر سعی در مقایسه یا عذاب دادن خود و فرزندانشان بر نمی آیند.

محبت تان را مشروط به نمره و نظم نکنید

محبت و مهر والدین به فرزندان باید بدون هیچ گونه قید و شرطی باشد. این جمله متأسفانه در خانواده زیاد شنیده می شود که به فرزندان خود می گویند، اگر معدلت بالای نوزده شود من تو را دوست دارم یا وقتی بچه خوبی برای ما هستی، که اتاقت را مرتب شده ببنیم یا هر وقت نمرات خوبی در درس ریاضی گرفتی حق داری من را در آغوش بگیری. تمام این جملات، گذاشتن شرط هایی است که بدون آن ها والدین محبت خالصانه را از فرزند دریغ می دارند. فرزند با شنیدن این جملات این طور تصور می کند: من زمانی بچه دوست داشتنی هستم که به ایده آل های والدینم برسم، در غیر این صورت هیچ چیز نیستم.

از کودک وسیله تفاخر نسازید

برخی والدین عاشق این هستند که فرزند خود را در پیش دیگران یک قهرمان جلوه دهند. مثلا والدینی در حضور کودک خود به افراد دیگر می گویند: فرزند من از لحاظ هوشی یک نابغه است، تمام نمرات او بیست است و یا فرزند من یک پیکاسوی دوم است. نقاشی هایی که می کشد فوق العاده است، به طوری که هم من و هم پدرش از دیدن آن همه هنر تعجب می کنیم. یادمان باشد حتی اگر بچه ما یک نابغه است، ما حق نداریم او را از بچگی کردن و ساده زیستن محروم کنیم. کودکان باید بتوانند طعم شیرین کودکی را با دل و جانشان احساس کنند.

محروم کردن آن ها از بسیاری بازی های کودکانه و زیبا فقط به خاطر اینکه بچه ما یک استثنا است و باید در کلاس های مختلف حضور یابد، ضربه سنگینی را بر روح و روان کودک می زند.هرازگاهی بازی هایی در خانه ترتیب دهید و خود را بازنده آن نشان دهید و از این که شکست خوردید احساس سرشکستگی نکنید. بدین شکل به فرزندتان یاد می دهید که شکست راهی است برای رسیدن به موفقیت و خلاقیت اجازه بدهید دکمه ها را خودش ببندد حتی در مهمانی والدین همیشه حامیان اصلی فرزندان خود هستند و این حق طبیعی فرزند است

نحوه رفتار پدر ومادرهای جوان امروزی

که در مشکلات و گرفتاری ها به دلیل کمی تجربه نیاز به کمک والدین داشته باشد. اما یادمان باشد برای همین حمایت کردن نیز باید حد و حدودی را رعایت کنیم. حمایت و کمک بیش از اندازه به فرزندان راه های شکل گیری خلاقیت و شکوفایی استعدادهای نهانی کودک را می بندد. به طور مثال قرار است شما همراه فرزندتان به یک مهمانی بروید، فرزندتان شروع می کند به پوشیدن لباس،

اما دکمه های لباس را به کندی یا جابجا می بندند.برخی والدین در این شرایط اجازه بستن دکمه را به فرزند نمی دهند و سریع خودشان وارد عمل می شوند و شروع به بستن دکمه ها می کنند. اجازه دهیم فرزندان مان خودشان یک سری مسائل را تجربه کنند. حمایت بیش از حد شما این پیام را به فرزند منتقل می کند که تو عرضه انجام دادن هیچ کاری را به تنهایی نداری و همیشه یک نفر باید حامی تو باشد. گاهی لازم است حتی کودکانمان را به خاطر اشتباه کردن های کوچک که ناخواسته انجام می دهند، تحسین کنیم و بگوییم از این که سعی می کنی خودت کارهایت را انجام دهی، خوشحالیم.

یاد بدهید شکست سرشکستگی نیست

هرازگاهی بازی هایی در خانه ترتیب دهید و خود را بازنده آن نشان دهید و از این که شکست خوردید احساس سرشکستگی نکنید. بدین شکل به فرزندتان یاد می دهید که شکست راهی است برای رسیدن به موفقیت و خلاقیت. به او عملا آموزش می دهید اگر در برابر برخی مشکلات زندگی دچار شکست شد، دوباره بلند شود و خود را نبازد و اعتماد به نفس خود را به راحتی از دست ندهد. چرا که مفهوم شکست را در نظر او تغییر می دهید و آن را به فرصتی برای کسب تجربه در می آورید.«تنبیه بدنی چیزهای اشتباهی را به کودکان می آموزد.» با استفاده از نکات زیر می توانید بهترین نوع برخورد را آموزش ببینید.

نحوه رفتار پدر ومادرهای جوان امروزی

1ـ زمانی که یک فرد بزرگسال، کودکی را کتک می زند، بچه احساس عجز و نا امیدی می کند. این احساسات باعث می شود که کودک افسرده و پرخاشگر شود.به کودکان خود آموزش دهید که شما می خواهید که آنها چگونه عمل کنند. چون کودکان اغلب نمی دانند چه?کاری درست و چه کاری نادرست است. برای آموزش دادن به آنها صبور باشید.

۲ـ زدن یک کودک حل مشکل را به او نمی آموزد. فقط به او می آموزد که احساس بدی نسبت به خود داشته باشد و عزت نفس او پایین بیاید. عزت نفس پایین می تواند تا آخر عمر همراه کودک باشد. مراقب آنچه که می گویید باشید. معنی کلمات می تواند به اندازه کتک زدن، به آنها آسیب برساند.
بنابر این خونسرد باشید.

۳ـ تنبیه بدنی باعث می شود که بچه ها عصبانی و رنجیده خاطر شوند و احساس دشمنی کنند و بخواهند انتقام بگیرند.پس با گفتگو به بچه هایتان بیاموزید که آنها اشتباه کرده اند. تا زمانی که آنها کوچک هستند، اطمینان حاصل کنید که آنها قوانین خانواده را می فهمند. این قوانین ایمنی، وقت خواب، وقت غذا خوردن و… است.

۴ـ تنبیه بدنی می تواند کودکان را درباره شناخت درست و غلط به اشتباه بیندازد.به کودکان خود یاد بدهید که روش های غیر مضر برای بیان احساسات خود به کار گیرند. سپس احساسات آنها را بپذیرید و به آنها نشان دهید که می فهمید و مراقب هستید.

۵ـ وقتی شما کودک را تنبیه می کنید، به این معنا است که کار شما درست است و حق با شما است. این رفتار سبب می شود که کودک از بزرگسالش تقلید کند و در آینده هم به دیگران صدمه بزند.

۶ـ تنبیه بدنی به احساسات بچه ها آسیب می رساند، نمرات آنها در مدرسه افت پیدا می کند. همچنین یافتن دوستان در مدرسه برای آنها کار دشواری می شود.به آنها توجه کنید، از کارهای خوب او ستایش کنید و اجازه بدهید کودک بداند که شما او را به خاطر وجودش دوست دارید.

۷ـ تنبیه و بدرفتاری فیزیکی با کودک به آنان آموزش می دهد که من بد هستم و باید حرکات بدم را تا جایی که می توانم ادامه دهم.هنگامی که کودکتان بی ادبی می کند، زود عکس العمل نشان ندهید. به او مهلت دهید. این مسئله کودکتان را مدت کوتاهی از شما جدا می کند. او را روی صندلی، پله یا در اتاقش قرار دهید. سپس به او اجازه دهید هنگامی که توانست خود را کنترل کند، به شما بپیوندد. این به او آموزش می دهد که شما به خاطر رفتار خوب برنده شده اید.

۸ ـ تنبیه بدنی، هرگز رفتار درست را به کودک آموزش نخواهد داد.او را نزنید. بچه ای که زیاد کتک می خورد، کنترل درونیش توسعه پیدا نمی کند. او به افراد دیگر نگاه می کند تا به او بگویند که راست و غلط چیست. همچنین آنها فکر خواهند کرد که من نباید خودسری کنم چون تنبیه خواهم شد. به جای این که بگوید من نباید بی ادبی کنم چون بی ادبی بد است.

۹ـ صدمه زدن فیزیکی در هر صورت باعث ترسیدن کودکان می شود.

خود را کنترل کنید. هیچ چیز بهتر از این نیست که والدین در مقابل بچه ای که خارج از کنترل است، آرام باشند. به کودکتان آموزش دهید که عصبانیت خود را کنترل کند و به خود اجازه ندهید که به او توهین کنید. چون با این کار، عصبانیت او را دوباره زنده می کنید. به خاطر داشته باشید شما بزرگسالید.

۱۰ـ بعضی اوقات والدینی که خیلی خسته یا آشفته هستند، همزمان باگریه بچه شان او را بالا و پایین می اندازند. کوری، صدمات مغزی یا حتی مرگ بچه، می تواند نتایج چنین عملی باشد.در تربیت فرزندان تان، از دوستان یا مشاوران خوب کمک بخواهید. پیوستن به گروه های والدین و صحبت کردن با پدر و مادرهای با تجربه را مورد توجه قرار دهید. در مورد بچه ها و چگونگی تربیت یافتن آنها به طرق مختلف آموزش ببینید.

گردآوری: مجله اینترنتی دلگرم

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا