دسته‌بندی نشده

عقل از دیدگاه وهابیت + مخالفت وهابیت با حجیت عقل

حجیت عقل

حجیت عقل: خداوند متعال به انسان دو حجت داده است؛ یکی عقل که حجت باطنی است و دیگری پیامبر واهل بیت که حجت ظاهر می باشند و هر دو در رساندن انسان به کمال مکمّل یکدیگرند.

رسول و حجت ظاهر اهداف را ترسیم کرده و رسول و حجت باطن به منزله چراغ و نوری است که انسان می تواند در پرتو آن به اهداف مورد نظر انبیای الهی برسد.لذا باید در احکام عقلی بحث شود تا محدوده آنها مشخص گردد.

اهل اندیشه در مبدأ و معاد خویش و جهان، رفت و آمد ایام، زنده‌کردن و میراندن، رویدادهای عالم‌ و سرنوشت گذشتگان می‌اندیشند.

همچنین قرآن، خطرات اندیشه نکردن را بیان می‌کند؛ قرآن تمام کسانی که انبیا را به تمسخر گرفتند در گمراهی پدران و اجداد خویش قدم نهادند، تقلید کورکورانه کردند، بر خدا و پیامبران دروغ بستند و مانند حیوانات زیستند را جزء کسانی می‌داند که اهل فهم و اندیشه نبودند.

قرآن آنان را بدترین جنبندگان روی زمین معرفی می‌کند؛ چرا که آفریدگار عالم را می‌شناسند، ولی درباره بسیاری از مسائل بی‌تفاوت‌اند. اینان از نظر قرآن کریم مردگانی‌اند که سخن حق را نمی‌پذیرند و در واقع انسان‌های دل‌مرده‌اند.

عقل در وهابیت

عقل ابزار شناخت خداوند

نسان از طریق عقل، وجود خداوند را اثبات می‌کند و صفات او را می‌شناسد. بدون عقل راهی برای شناخت خدا وجود ندارد؛ زیرا تا وجود خدا و صفات او و نبوت را ثابت نکنیم، امکان استفاده از آیات و روایات نیز وجود ندارد. همچنین با عقل است که بسیاری از صفات را از خداوند سلب می‌کنیم؛ مثلاً می‌گوییم: خداوند جسم ندارد، فضا اشغال نمی‌کند، دیده نمی‌شود و. . . .

آیات محکم و متشابه نیز باید با کمک عقل و روایات بیان شوند. برای مثال آیاتی، نظیر وُجُوهٌ یَوْمَئِذٍ ناضِرَةٌ * إِلی رَبِّها ناظِرَةٌ ؛ (قیامت: ٢٢ و٢٣) یا وَ جاءَ رَبُّکَ وَ الْمَلَکُ صَفًّا صَفًّا ؛ (فجر: 22) و. . . بدون نیروی عقل و روایات فهمیده نمی‌شود.

آیا برپایه ظاهر این آیات خدا می‌آید و می‌رود و نیز مانند دیگران جسمانی است ؟ این با کدام‌یک از صفات خدا سازگار است؟ ! خداوندی که خود در قرآن می‌فرماید: لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْءٌ ؛ «هیچ چیز همانند او نیست» . (شوری: ١١) و خداوندی که خود فرمود: لا تُدْرِکُهُ الْأَبْصارُ وَ هُوَ یُدْرِکُ الْأَبْصارَ ؛ «چشم‌ها او را نمی‌بینند، ولی او همه چشم‌ها را می‌بیند» . (انعام: ١٠٣)

عقل از دیدگاه وهابیت

دیدگاه‌ها درباره جایگاه عقل بشر

درباره جایگاه عقل میان مسلمانان اختلاف است و به‌طور کلی چهار دیدگاه درباره آن وجود دارد:

1. دیدگاه معتزله

براساس این دیدگاه ملاک اصلی در تشخیص همه امور، عقل است.

2. دیدگاه اشاعره

این دیدگاه، توانمندی عقل را باور ندارد. البته حجیت عقل در اثبات وجود خدا را قبول دارد. ولی در فهم و تأویل صفات، اسماء و دیگر آموزه‌های دینی برای عقل نقشی قائل نیست.

3. دیدگاه پیروان اهل بیت (علیهم السلام)

از نگاه پیروان اهل بیت (علیهم السلام) ، عقل در اصول اعتقادی دارای جایگاه خاص، و در فروع عملی نیز از منابع استنباط احکام دین شناخته شده است. عقل نه تنها رسالت هدایتگری انبیا را در انسان، پشتیبانی می‌کند، بلکه قسمت مهمی از رسالت انبیا نیز برای بیداری تفکر و عقل بشر است؛ چنان‌که حدود سیصد آیه از قرآن درباره عقل و اهمیت آن است. امام کاظم (علیه السلام) فرمود: «از سوی خدا دو حجت بر مردم وجود دارد: حجت ظاهری‌ و حجت باطنی. حجت ظاهری، انبیا، رسولان و امامان‌اند و حجت باطنی، عقل است» .

اِنَّ لله علی الناس حجتین، حجة ظاهرة و حجة باطنة فأمّا الظاهرة فالرسل والأنبیاء وامّا الباطنة فالعقول؛ اصول کافی، ج١، ص١۶.

4. دیدگاه وهابیان

در این دیدگاه عقل هیچ جایگاهی حتی در تبیین و توجیه اصول توحید و تأویل صفات ندارد. آنان با کنارنهادن عقل در فهم تعالیم و آموزه‌های دین برداشتی ناصحیح از توحید و معاد ارائه می‌کنند. در واقع این نوع برداشت، نقطه مقابل دیدگاه مسلمانان از زمان نزول قرآن تاکنون است.

«البانی» از عالمان وهابی، در فتاوای خود می‌گوید: «مسئله رؤیت خداوند فقط در سنت نیست تا مورد تشکیک قرار گیرد، بلکه در قرآن کریم هم آمده است». او کسانی که این‌گونه مطالب را تأویل می‌برند، منهدم‌کننده سنت صحیح می‌داند؛ چنان‌که پیش از او «ابن‌تیمیه» نیز می‌گفت: «ما خدا را همان‌گونه توصیف می‌کنیم که خودش در قرآن بیان کرده‌است».

نقد دیدگاه وهابیان

وهابیان در استفاده از آیات قرآن چندین برداشت اشتباه دارند که عبارت‌اند از:

  1. دقت نکردن در شأن نزول آیات و مصادیق آنها در عصر نزول.
  2. نداشتن فهم دقیق در استفاده از آیات قرآن و ارتباط آیات با یکدیگر. در صورتی‌که برخی آیات قرآن برخی دیگر را تفسیر می‌کنندو محکمات، متشابهات قرآن را بیان می‌کنند؛ مانند آیه لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْءٌ (شوری: ١١) که هرگونه تشبیه صفات انسانی و جسمانی و. . . را از خداوند نفی می‌کند.
  3. تفسیر به رأی آیات، تحمیل خواسته‌های خود بر قرآن و استفاده ابزاری از آن برای رسیدن به خواسته‌های خویش، بدون توجه به تفاسیر مسلمانان و سیره صحابه در استفاده از آیات و روایات.

بدون ضابطه دست به تفسیر آیات قرآن زدن و تحریف معنوی آن، نتایج مثبتی برای خود آنان هم ندارد؛ برای مثال آیه ٧٢ سوره اسراء را چگونه معنا می‌کنند؟ خداوند در این آیه می‌فرماید:

وَ مَنْ کانَ فِی هذِهِ أَعْمی فَهُوَ فِی الْآخِرَةِ أَعْمی وَ أَضَلُّ سَبِیلاً
اما کسی که در این جهان نابینا بوده است، در آخرت نیز نابینا و گمراه‌تر است.

بنابراین تکلیف انسان‌های نابینا چیست؟ آیا آنان به جهنم می‌روند؟ ! آیا این با عدالت خداوند سازگار است؟ ! عقل می‌گوید در چنین جایی نباید ظاهر آیه مراد باشد، بلکه باید این آیه را با توجه به قرائن و عرف تأویل کرد و گفت: مراد خداوند، بینایی ظاهری نیست، بلکه بصیرت باطنی و دیدن نشانه‌های الهی است که کفار با آنکه با چشم باز نگاه می‌کنند، ولی چشم دل آنان همراه نیست و حق را نمی‌بینند.

عقل در وهابیت

جایگاه عقل در معرفت الهی

از نقش‌های بسیار مهم عقل، شناخت خدا، اسماء و صفات اوست. این عملکرد عقل را حتی کسانی که در عمل به احکام شرعی، به نقش عقل اعتنایی نمی‌کنند، قبول دارند.

هیچ‌کسی نمی‌تواند نقش عقل را در شناخت خدا و پیامبران الهی منکر شود و از هیچ راه دیگر نمی‌توان وجود خدا و حتی صفات الهی و لزوم بعثت انبیا را اثبات کرد. اگر هم بخواهیم عقل را با شرع ثابت کنیم، باید دور بزنیم؛ زیرا خود این شرع از طریق عقل شناخته می‌شود و تا عقل نباشد امکان اثبات شرع و نبوت نیست.

از کجا بدانیم کسی که ادعای نبوت کرده است، راست می‌گوید؟ ! این عقل است که می‌گوید خداوند حکیم معجزه را به‌دست دروغگو نمی‌دهد و این پروردگار مهربان، بندگانش را در مسیری قرار نمی‌دهد که گروهی با دروغ و نیرنگ، موجب گمراهی آنان شوند. بنابراین عقل از طریق لزوم شکر منعم (ضرورت تشکر از کسی که نعمت به شما می‌دهد) و دفع ضرر محتمل (لزوم جلوگیری از ضرر احتمالی) خداوند را می‌شناسد.

در اثبات صفات خداوند هم، راهی غیر از راه عقل وجود ندارد. «علامه حلی» می‌گوید: «معرفت خداوند براساس حکم عقل واجب است؛ اگرچه شرع نیز بر آن دلالت دارد» .

عقل انسانی پس از نگریستن به هستی و نظم و قدرت و علم به کار رفته در آن، به حکیم بودن خداوند و عدالت او حکم می‌کند. پس می‌توان گفت که عقل، سرمایه انسان برای شناخت مبدأ و معاد و وسیله هدایت انسان در زندگی برای رسیدن به سعادت و کمال در جهان دیگر است.

عقل از دیدگاه وهابیت

اهمیت حجیت عقل در استنباط احکام شرعی

از مباحث مهم‌ علم اصول فقه، ملازمه بین حکم شرع و حکم عقل است؛ یعنی شرع هیچ حکمی را مخالف عقل صادر نمی‌کند و عقل نیز نه تنها هیچ‌گونه مخالفتی با احکام شرع ندارد، بلکه بازویی محکم در اجرای احکام شرعی است. به همین علت شرع به او اعتماد کرده و عمل به برخی احکام را به تشخیص او سپرده است؛ مثلاً روزه بر هر مکلفی واجب است.

اما اگر عقل تشخیص داد که روزه برای مکلفی ضرر دارد، شرع نیز به تشخیص او اعتماد می‌کند و وجوب روزه را از این مکلف برمی‌دارد. در این موارد نیز طبق بیان «علامه محمدتقی اصفهانی» فرقی نیست بین اینکه عقل، مستقل حکم کند یا مترتب بر حکمی باشد که از سوی شرع صادر شده است. یا مثلاً اگر دو انسان در حال غرق شدن باشند و غریق‌نجات توان نجات‌دادن هم‌زمان هردو را نداشته باشد، عقل حکم می‌کند به نجات مردی که اهمیت بیشتری دارد.

همچنین می‌توان به حجیت عقل در وجوب مقدمه واجب و حرام بودن ضد آن اشاره کرد؛ مثلاً اگر کسی بخواهد حج برود، عقل به ثبت‌نام، گرفتن ویزا، بلیط و آموزش‌های لازم حکم می‌کند و اقدامات بازدارنده از این سفر را جایز نمی‌داند. از سوی دیگر، شرع نیز برای این تشخیص عقل، اعتبار قائل است و در صورت توان زائر، حج را بر او واجب می‌داند.

بنابراین نقش گسترده عقل در استنباط و عمل به احکام شرعی، نقشی بی‌بدیل است و احکام دین بدون تکیه به تشخیص عقل، عملی نمی‌شود و دین را از منطقی و عقلانی بودن خارج می‌کند. ازاین‌رو برای حفظ نظام زندگی مردم براساس آموزه‌های الهی، تکیه‌گاهی مانند عقل ضروری است.

مطالب مرتبط

نظر علمای اهل سنت در مورد وهابیت

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا