دسته‌بندی نشده

شعر و متن نوحه غمگین و قدیمی برای اربعین حسینی

شعر و متن نوحه سینه زنی و زنجیر زنی قدیمی برای اربعین حسینی

متن نوحه سینه زنی شور اربعین (ببین از فراغت شدم خون جگر مراهم ببر)

ببین از فراغت شدم خون جگر مراهم ببر2
تورفتی چه خاکی کنم من به سر مراهم ببر2
برای یتیمان تو من سپر مراهم ببر2
بر لب ها آه وواویلا زینب رسیده کربلا
همه ی غصه ام از اینه ببین گشته مثل زهرا
ثارالله وابن ثاره زینب بی تو شد آواره

ببین پیری آمد سراغم چه زود برادر حسین2
اگر گشته رویم سیاه و کبود برادر حسین2
کسی بعد تو محرم من نبود برادر حسین2
میخونم غریب مادر یاد برادر بی سر
خیالت راحت حسین جان دستی نخورده به معجره
ثارالله وابن ثاره زینب بی تو شد آواره
پس ازتو به من شد ستم بی امان برادر حسین2
زداغت ببین گشته ام قد کمان برادر حسین2
پاشو بهر من قدری قرآن بخوان برادر حسین2
خواب خوش برام سرابه از غصه ات دلم کبابه
اگر که میبینی تنهام رقیه ات تو صحرا خوابه
ثارالله وابن ثاره زینب بی تو شد آواره

شاعر : میثم میرزایی


متن نوحه سینه زنی واحد اربعین (ای رهبر نیزه نشینم ای دلستان مه جبینم)

ای رهبر نیزه نشینم ای دلستان مه جبینم
خدا قسمت کرده برادر زائر تو در اربعینم
نرفت از یاد من قصه ی گودال چهل روز غمت گشته چهل سال
رنگم زرده؛ دلم پر درده
دشمنت زینب و آواره کرده
دیدن سرها روز عاشورا
برادر ما رأیت الّا جمیلا
حسین وای

سفر کردم پی سر تو سر بدون پیکر تو
هرجا رفتم طعنه شنیدم چونکه بودم من خواهر تو
دلیل اینکه گشتم مثل مادر چهل منزل کتک خوردم برادر
کس ندیده؛ رنگم پریده
برگشتم از سفر قامت خمیده
دلبر من! برادر من!
رفتی و آستینم شد معجر من
حسین وای

نور چشمان تر زینب بنشین دمی در بر زینب
شیب الخضیب باور ندارم تو هستی برادر زینب
پس از تو زندگیه من تباهه برادر موندن بی تو گناهه
دین و آئینم؛ ذکر و تسکینم
کاشکی از حنجرت بوسه بچینم
بی تو دلگیرم؛ از غمت پیرم
دعا کن بعد تو من هم بمیرم
حسین وای

شاعر : میثم میرزایی

بیشتر بخوانید::

بهترین متن نوحه برای اربعین

متن مداحی نوحه اربعین از عبدالرضا هلالی


متن نوحه سینه زنی واحد سنگین اربعین (یک اربعین گذشته و داغ توروی دلمه)

یک اربعین گذشته و داغ توروی دلمه
هر روز سال برای من روز دهه محرمه
این چل روزه برام گذشت مثل چهل سال آزگار
بلند شو از جا و روی زخم دلم مرهم بذار
سکینه باچشای خیس خیلی سوال شده براش
قبر عموعباس چرا انقدرکوچیک شده داداش

پاشو ببین کبودیا مونده هنوز روی تنم
هرجاکه بردم اسمتو با تازیونه زدنم
ببین که زینب اومده با یه دلی زغصه چاک
باور نداشتم که باشی توزیرخاک ومن روخاک
این مردم خدا نترس به والله که خیلی بدن
وقتی منو بی تو دیدن را به را هی سیلی زدن
تافهمیدن مرد نداریم جسور شدن حرامیا
رفتن باسوت و هلهله به سمت خیمه ی زنا
هول وولا افتاده بود توی دلای بچه هات
وقتی که برگشت دشمنت بادست پر از خیمه هات
اومدم اینجا که بگم چه خبر از روی سنان؟
قربون زخمای لبت خوب شده جای خیزران؟
حالا که اومده داداش زینب به بالای سرت
فقط یه خواهشی دارم چیزی نپرس از دخترت
زخم زبون وکینه ها میزد به زخمامون نمک
جلوی چشم خواهرت رقیه تو زدن کتک
وقتی که می گرفت برا ی دیدن تو بهوونه
هر دفعه که می گفت بابا می زدنش تازیونه
موقع غسل دادن دیدم کبودیا رو روتنش
بدی نکرده بودولی نانجیبا بد زدنش
اگرچه رفتی ندیدی که چی گذشت به خواهرت
پاشو زخواهرت بپرس راستی چی شد با معجرت؟
پشت وپناه خیمه ها تاکه تو رفتی زبرم
دست یه بی حیا داداش اومد به سمت معجرم
تو میدونی که خواهرت بعد تو محرم نداره
من موندم ویه لشگرو یه معجر پاره پاره
ببین داداش بعد تو چه بلایی اومد به سرم
بلند شو از جاو ببین چقدر شبیه مادرم
وقتی به پای تو شدم کبودو قامت خمیده
تازه دونستم مادرم تو مدینه چی کشیده
داداش حسن میگفت یه روز دوراز چشای پدرم
یه نانجیب توکوچه ها شد سد راه مادرم
اون بی حیا اومد با یه قلبی پر از نفرت و کین
یه جوری زد که مادرم باصورت افتاد روزمین
تاروی نیلی شو دیدم دنیا خراب شد رو سرم
می گفت پیش بابات علی نگو چی دیدی پسرم
آه و واویلا ، غریب مادر

شاعر :میثم میرزایی

بیشتر بخوانید::

گلچین متن نوحه اربعین حسینی

متن نوحه سینه زنی اربعین مداح کربلایی جواد مقدم


متن نوحه سینه زنی واحد سنگین اربعین حسینی (السلام ای نور عینم ، ای گل زیبا حسینم)

السلام ای نور عینم ، ای گل زیبا حسینم
زینب امد از اسیری ای برادر(2)
وا حسینا وا حسینا
*****
آمدم از شام غم جان حسین بنگر مرا
تا بگویم شرح مظلومی گلهای ترا
تا بگویم ازخرابه از رقیه ای حسین
پای زخمی را دهم اینک نشانت ای حسین
زینبم ام المصیبت ، آمدم بهر زیارت
کی شناسی تو مرا از بسکه پیرم
وا حسینا وا حسینا
*****
بشکند دستی که آن رگهای حلقومت برید
گوشواره ای حسین از گوش طفلانت کشید
ای برادر این چهل روزم ندانی چون گذشت
شب و روزم در کنار نیزه ی پر خون گذشت
کن دعا زینب بمیرد ، بعد تو ماتم نگیرد
ای برادر خیز و بنگر خواهرت را
واحسیا واحسینا
*****
ای برادر گویم اینک شرح هجران ترا
اربعینت شد دوباره آمدم من قتلگاه
از خرابه بی رقیه آمدم تا کربلا
زینبت شرمنده است اینک ببخشا تو مرا
زینب آمد از خرابه ، قلب او از غم کبابه
ای برادر خیز و بنگر خواهرت را
واحسینا واحسینا
*****
عطر خاک کربلایت ای حسین دل می برد
کشتی غمهای این دل را به ساحل می برد
ای تو مصباح هدایت ای سفینه ای حسین
با چه رویی من روم اندر مدینه ای حسین
دارم از مادر خجالت ، گر بگیرد او سراغت
من چگویم گر بپرسد کو حسینم؟
واحسینا واحسینا

شاعر: حاج مهدی سروری


شعری زیبا برای روز اربعین

شعری زیبا برای روز اربعین در باره دردهای بی شمار زینب کبری در مسیر کوفه و شام (بار گران کشیده ام زخم زبان شنیده ام)

بار گران کشیده ام زخم زبان شنیده ام
هجده سر بریده ی به روی نیزه دیده ام
یک اربعین گذشته و من از اسارت آمدم
از شام و کوفه عاقبت بهر زیارت آمدم
شرح کدامین غصه ات با تو بگویم یا اخا
فرصت نمی دهد مرا قفل گلویم یا اخا
منزل به منزل بوده ام با قاتل تو همسفر
سیلی نخوره بین ما حتی نمانده یک نفر
در مجلس نامحرمان مرگ از خدا کردم طلب
لب تو بود و خیزران که جان من آمد به لب
بیا بزرگی کن مگیر از من سراغ دخترت
در گوشه ی خرابه ماند کنار ببریده سرت


شعری برای نوحه اربعین حسینی (ای خدای عشق آمد از سفر پیغمبرت)

ای خدای عشق آمد از سفر پیغمبرت
نیمه جان برگشته ای آرام جانت خواهرت
خواهرم اما نه آن خواهر که رفت از کربلا
زینبم اما نه آن زینب که بشناسی مرا
شمه ای گویم که از داغت چسان برگشته ام
با لوای عشق رفتم با عصا برگشته ام
بین همراهان زداغت قد کمان باشد بسی
لیک از زینب کمانی تر نمی باشد کسی
از علمدارت نشانی مانده باقی حسین
پوستی بر استخوانی مانده باقی حسین
بسکه تا شام بلا بر من جثارت کرده اند
شام تا کرببلا طفلان مرا آورده اند
آنقدر زخم زبان بر قلب تنگم می زدند
ای برادر شکر می کردم که سنگم می زدند
بارها کردم جدا از ما جدا گردد سرت
تا نبینبی زیر شلاق اوفتاده خواهرت
عشق تو هر سو کشاندم ورنه ای روح حجاب
دختر زهرا کجا و بزم ننگین شراب
سر به زیرم از امانت داری ام ای پیر عشق
ز آنکه جا مانده یکی از غنچه هایت در دمشق

بیشتر بخوانید::

گلچین متن نوحه اربعین از مداحان معروف

متن مداحی نوحه سینه زنی اربعین از حمید علیمی


درد دل های زینب کبری با امام حسین (ع) در روز اربعین (بگذار از آن شهر ریا دیگر نگویم)

بگذار از آن شهر ریا دیگر نگویم
از قصّه ی شام بلا دیگر نگویم
من را نگاه بی حیای کوفیان کشت
زخم زبان شام را دیگر نگویم
آقا همین بس که تو را از من گرفتند
از کوفه و سنگ جفا دیگر نگویم
می دانی ای آرام جانم ای حسینم
پس از سر و تشت طلا دیگر نگویم
طاقت نداری تا بگویم ای برادر
آتش به جان خیمه ها . . . دیگر نگویم
داغ سه ساله پشت زینب را شکسته
این داغ سنگین بود و ما . . . دیگر نگویم
من بودم و یک دشت باغ لاله امّا
با داغ خود کشتی مرا دیگر نگویم
یک کربلا بس بود تا زینب بمیرد
از کربلا تا کربلا دیگر نگویم

شاعر :وحید محمدی


نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا