دسته‌بندی نشده

دیالوگ های ماندگار باب اسفنجی

دیالوگ های باب اسفنجی

باب اسفنجی: در چه روزی هستیم؟
ﭘﺎﺗﺮیک: امروز
باب اسفنجی: ﺍﻭﻩ… ﺭﻭﺯ مورد علاقه‌ام!

باب اسفنجی: وقتی من نیستم تو معمولا چه‌کار می‌کنی؟
پاتریک: صبر می‌کنم تا برگردی.

پاتریک: من سال‌ها است بیدار می‌شم، می‌خورم، می‌خوابم و… حس می‌کنم به استراحت نیاز دارم!

دیالوگ های باب اسفنجی

پاتریک: من یه دزد دریایی واقعی‌ام، سه هفته است حموم نرفتم.
باب اسفنجی: ولی ما فقط چند ساعته که دزد دریایی شدیم.
پاتریک: می‌دونم!

خرچنگ: تو اخراجی پاتریک!
پاتریک: اما آقای خرچنگ من که برای شما کار نمی‌کنم
خرچنگ: خب از الان استخدامی
پاتریک: واقعا؟!
خرچنگ: حالا اخراجی

دیالوگ های باب اسفنجی

شاه نپتون: و من ازت می‌خوام تاجم رو در ۱۰ روز برگردونی…
پاتریک: این‌کار رو توی ۹ روز هم می‌تونه بکنه!
شاه نپتون: ۸
پاتریک: ۷
شاه نپتون: ۶
باب اسفنجی: پاتریک!
شاه نپتون: پس شد ۶ روز!
پاتریک (درحالی‌که خرچنگ سعی داره ساکتش کنه): ۵ ؟!
باب اسفنجی: پاتریک خفه شو!

اختاپوس: حیف که باب اسفنجی اینجا نیست تا از نبودن خودش لذت ببره!

دیالوگ های باب اسفنجی

باب اسفنجی: می دونی من احساس می کنم که بهتر شدم اما یادم نمیاد که اصلا چرا ناراحت بودم!

پاتریک : من سال هاست بیدار میشم , میخورم , میخوابم , حس میکنم به استراحت نیاز دارم .

پاتریک : باب دوباره اومدم یخچالتو قرض بگیرم .
باب : مگه یخچال خودت چشه؟
پاتریک : هیچی فقط خالیه 🙂

ﺑﺎﺏ ﺍﺳﻔﻨﺠﯽ ﺑﻪ ﭘﺎﺗﺮﯾﮏ : ﻣﻦ ﺯﺷﺘﻢ ﺑﻪ ﻫﯿﭻ ﺩﺭﺩﯼ ﻧﻤﯿﺨﻮﺭﻡ !
ﭘﺎﺗﺮﯾﮏ : ﭼﺮﺍ ﺑﺪﺭﺩ ﻣﯿﺨﻮﺭﯼ، ﺑﺎﻋﺚ ﻣﯿﺸﯽ ﺑﻘﯿﻪ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﺧﻮﺩﺷﻮﻥ ﺣﺲ ﺑﻬﺘﺮﯼ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻦ

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا