دسته‌بندی نشده

داستان تصویری کوتاه دوست‌های سبزیجاتی من برای کودکان

قصه تصویری کودکانه دوست‌های سبزیجاتی من

سلام بچه‌ها! من امروز میخوام شما رو با چند تا از دوست‌های سبزیجاتی خودم آشنا کنم! آخه میدونید؟! من این دوست‌هام رو خیلی دوست دارم!

بیایید از کلم بروکلی شروع کینم! اون موهای سبز فرفری داره! یادتون باشه که هر وقت اونو میخورید، اول از موهاش شروع کنید! اینجوری میتونید با دندون‌هاتون براش مدل موهای مختلف درست کنید!

قصه بچگانه

اینم یکی دیگه از دوستای منه! سیب زمینی! سیب زمینی کچله و مو نداره! عوضش روی صورتش کلی خال با مزه داره!

داستان کودکانه

اون با خواهر و برادراش زیر خاک زندگی میکرده که یک روز آقای کشاورز اونو از خاک بیرون کشیده! این مزرعه، خونه‌ی اون بوده! ببینید چقدر قشنگ و سبزه! پر از بوته‌های سیب زمینی!

قصه کوتاه

سیب زمینی وقتی از خاک بیرون میاد، یکم صورتش کثیف و خاکیه! برای همین قبل از این که اونو بخوری باید پوستش رو خوب بشوری!

قصه برای کودک

شاید شما بپرسید که: مگه میشه آدم دوستاشو بخوره؟! بله که میشه! اگه اون دوستتون یک سبزیجات خوشمزه باشه! این یکی دیگه از دوست‌های منه! خانم کدو سبز! اون یکم شبیه خیاره!

داستان کوتاه

البته باید بگم که بعضی از دوست‌های خانم کدو سبز، لباس زرد میپوشن، چون تازه مد شده! این باعث میشه که اونا شکل موز بشن! اونا هم به اندازه‌ی خانم کدو سبز خوشمزه هستن! فکر کنم فهمیدی که کدوها دوست دارن تغییر قیافه بدن و خودشون رو شبیه میوه‌ها و سبزیجات دیگه کنن!

قصه

خانم کدو سبز و دوست‌هاش، روی سرشون گل‌های خوشگل دارن! این گل‌ها هم خوردنی هستن و بعضی از مردم خوردنشون رو دوست دارن!

داستان

دوست بعدی من فلفل دلمه‌ایه! البته بعضی‌ها بهش فلفل شیرین هم میگن! فلفل‌های دلمه‌ای عاشق خوش گذرونی هستن و لباس‌های رنگی رنگی میپوشن! اونا شبیه به چراغ راهنمایی هستن! میدونید چرا؟! چون اونا سه تا رنگ مختلف دارن! میتونید باهاشون بازی کنید! آماده‌اید؟ بایستید چون چراغ قرمزه!

قصه کودک

کمی احتیاط کن چون چراغ زرده!

داستان کوتاه

حالا حرکت کن چون چراغ سبز شد!

قصه بچگانه کوتاه

بچه‌ها! حالا که چراغ سبز شده، بدویید وبرید فلفل دلمه‌ای بخورید! اونا حسابی شیرین و خوشمزه هستن! حالا نوبت معرفی دوست بعدی منه! اون یکم خجالتیه! اسمش پیازه! وقتی اونو توی ماهیتابه میپزید، حسابی خوشمزه میشه! اما وقتی که اونو با چاقو میبرید، چشم‌هاتون رو میسوزونه و اشک از چشم‌هاتون میاد! اما پیاز اصلا دوست نداره که شما گریه کنید!

قصه برای بچه ها

اصلا نگران نباشید! وقتی اونو بپزید، دیگه تند نیست! پیاز پخته مثل شکر شیرینه! راستی اینم یک عکس دیگه از پیازه! اون اینجا از خجالت سرخ شده!

داستان کودک

مثل سیب زمینی، پیاز هم زیر زمین زندگی میکنه! چون اونجا گرم و نرمه! اون روی سقف خونه‌اش کلی گل میذاره که کسی نفهمه که خونه‌اش کجاست! آخه اون خیلی خجالتیه!

داستان کوتاه

دوست دیگه‌ی من که بو و طعمش یکم شبیه پیازه، اسمش سیره! ولی برخلاف پیاز که شکمش صاف و تپلوعه، شکم سیر کلی ماهیچه داره! آخه اون ورزشکاره! ببینید میتونید ماهیچه‌هاش رو بشمارید؟

قصه برای کودک

اگر پوست سیر رو بکنید، میتونید ماهیچه‌هاش رو بهتر ببینید! میتونید سیر رو له کنید و توی غذاهاتون بریزید! اینجوری غذاهاتون حسابی خوشمزه میشه!

داستان برای بچه ها

حالا که داریم راجع به سبزیجات حرف میزنیم، مگه میشه راجع به معروف‌ترین سبزی دنیا هیچی نگیم؟! دوست خیلی خیلی خوب من، آقای هویج! میبینید اون و خواهر و برادراش چقدر دراز و خوش هیکلن؟

قصه کوتاه کودک

بعضی وقتا، آقای هویج شکل‌های خنده‌داری به خودش میگیره! مثلا این جا شبیه یه خرچنگ شده که چنگک‌هاشو آورده بالا!

داستان

بهترین چیز راجع به هویج اینه که همه عاشق اونن! خرگوش‌ها عاشق هویجن!

قصه کوتاه

بزها هم عاشق هویجن!

داستان بچه

تازه اسب‌ها هم عاشق هویجن!

داستان کوتاه

سمورها هم هویج دوست دارن!

داستان کودک

تازه یک چیز خیلی جالب! فیل‌ها هم عاشق هویجن! بله درست شنیدین! فیل‌ها!

قصه برای بچه ها

و سگ‌های بامزه هم هویج دوست دارن! پس به نظر میاد که آقای هویج خیلی خوشمزه است و حسابی طرفدار داره!

قصه برای کودکان

امیدوارم که از دیدن دوست‌های سبزیجاتی من خوشتون اومده باشه! اونا خیلی دوست دارن تا موقع ناهار یا شام به خونه شما بیان! یادتون نره که اونا رو به بشقابتون دعوت کنید!

separator line

حتماً بخوانید:

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا