دسته‌بندی نشده

توسل به اهل بيت پيامبر (ص ) طبق روايات اهل سنت

توسل حضرت آدم ، به نور پنج تن آل عبا.

توسل به اهل بيت (ع)

توسل به اهل بيت پيامبر (ص ) طبق روايات اهل سنت نيز، حتى پيش از خلقت دنيوى معصومين هم جايز است و در روايات مطرح شده است .

از پيامبر اكرم (ص ) نقل شده كه فرمود: خداوند چون حضرت آدم را آفريد، به سمت راست عرش نگريست ، در هاله اى از نور پنج شبح را ديد كه در ركوع و سجودند. پرسيد: خدايا پيش از من نيز كسى را از گل آفريده اى ؟خداوند فرمود: نه . پرسيد: پس اين پنج شبحى كه به هيئت و چهره منند، كيانند؟ خداوند فرمود: پنج نفر از فرزندان تو هستند، اگر آنان نبودند، تو را نمى آفريدم . نامشان را از نامهاى خودم مشتق ساخته ام . اگر نبودند، بهشت و دوزخ و عرش و كرسى و آسمان و زمين و فرشتگان و جن و انس را نمى آفريدم … اينان برگزيدگان منند. من به خاطر و به وسيله اينها ديگران را نجات مى بخشم و (به خاطر دشمنى با اينان ) هلاك مى سازم . هرگاه حاجتى به من داشتى به اينان توسل بجوى . آن گاه پيامبر فرمود: ما كشتى نجاتيم ، هركس در اين كشتى آويزد، نجات يابد و هر كه جا بماند، هلاك مى شود. هركس به درگاه خدا نيازى دارد، پس به وسيله ما اهل بيت از خدا بخواهد.

عبدرى قيروانى ، از بزرگان مالكيه (متوفاى 731) گفته است :

(كسى كه به زيارت حضرت رسول رود و به ساحت او متوسل و پناهنده شود و حاجت بخواهد، مايوس نخواهد شد ؛ چرا كه آن حضرت ، شافع مشفع است و توسل به او موجب ريزش و آمرزش گناهان مى شود. هركس درآستان آن حضرت بايستد و به او متوسل شود. خداوند را بخشنده و مهربان خواهد يافت .)

نيز قسطلانى در كتاب (المواهب اللدنيه ) گفته است :

(زائر پيامبر اكرم ، سزاوار است كه دعا و تضرع و استغاثه و تشفع و توسل بسيار داشته باشد. استغاثه ، طلب يارى و پناهجويى است .

فرقى نمى كند كه به لفظ استغاثه باشد، يا توسل ، يا تشفع و توجه . توجه هم به معناى آن است كه انسان در پى يك موجه و آبرومند و صاحب جاه و منزلت برود و توسل جويدتا به يك مقام بالاتر از او دسترسى پيدا كند.)

(زرقانى ) نيز نوشته است :

(زائر پيامبر (ص ) به آن حضرت توسل جويد و در توسل به او، از خداوند به جاه و مقام وى مسالت كند، چرا كه توسل به حضرتش كوههاى گناه و بارهاى سنگين معاصى را فرو مى ريزد، بركت شفاعت او و عظمتش در پيشگاه پروردگار، در حدى است كه هيچ گناهى ياراى ماندن در برابرش نيست . هركس جز اين عقيده داشته باشد، محرومى است كه خداوند، چشم بصيرتش را كور كرده و دلش را به گمراهى كشانده است . آيا مخالف اين عقيده ، اين آيه را نشنيده است . (ولو انهم اذ ظلموا انفسهم …) تا آخر آيه .)

گروهى از بزرگان و علماى اهل سنت ، در مورد توسل دامن سخن را گسترده اند و گفته اند كه توسل به پيامبر اكرم (ص ) در هر حال جايز است ، قبل از خلقتش و پس از خلقت ، درطول حيات دنيوى و پس از وفاتش ، در مدت عالم برزخ و پس از برپايى رستاخيز و در عرصات قيامت و بهشت .

گفته اند كه توسل سه نوع و به سه معنى است :

1- حاجت خواستن از خداوند، به واسطه مقام پيامبر و به بركت وجود او. اينگونه توسل جستن در همه حالات ياد شده جايز است .

2 – به معناى درخواست از پيامبر كه درباره زائر دعا كند. اين نيز در همه حالات ، جايز است .

3 – اينكه از خود پيامبربخواهند، چرا كه آن حضرت مى تواند نزد خدا شفاعت كند و از پروردگارش بخواهد، از اين رو ما از خود او مى خواهيم. بازگشت اين نوع ، به همان معناى دوم است و اشكالى ندارد. در تاريخ هم نمونه هايى بوده است ، مثل كسى كه نزد پيامبر، از ضعف حافظه خود شكايت كرد. حضرت با دست نهادن بر سينه اش ، به شيطان دستور داد كه از درون او دور شود. از آن پس حافظه او قوى گشت و هر چه را مى شنيد، دريادش مى ماند.

در حديث آمده است كه حضرت آدم به حق و به نام مبارك پنج تن اهل بيت ، خدا را قسم داد، خداوند هم توبه او را پذيرفت ، اين همان (كلمات ) بود كه به تعبير قرآن كريم ، آدم از خداوند متعال دريافت كرد.

اين حديث ، در منابع متعددى از كتب اهل سنت آمده و بزرگان حديث ، آن را صحيح و موثق شمرده اند. حتى (ابن جوزى ) در كتاب خويش به نام (الوفاء فى فضائل المصطفى ) در اين زمينه فصلى گشوده و با عنوان (باب التوسل بالنبى ) و (باب الاستشفاء بقبره ) احاديث اين موضوع را آورده است و محمد بن نعمان مالكى نيز كتابى دارد با عنوان (مصباح الظلام فى المستغيثين بخير الانام ). همچنين ابن داود مالكى در كتاب (البيان و الاختصار)، حكايات بسيارى از كسانى نقل مى كند كه با توسل و التجاء به پيامبر اكرم (ص ) برايشان گشايش و فرج حاصل شده است.

با اين حال ، شگفت از نويسنده بى خبرى همچون (قصيمى ) است كه با پيروى ازهتاك و دروغ بافى همچون ابن تيميه همه اين احاديث صحيح نبوى را دروغ پنداشته و اصل توسل به حق پيامبر و آل او را رد كرده و گفته است : چيزى را از خدا خواستن و او را به حق پيامبر يا هركس ديگر از پيامبران و صالحان قسم دادن ، هيچ ارزش علمى و دينى ندارد و نمى تواند يك كار مقبول و شايسته باشد، تا چه رسد كه وسيله آمرزش و عفو كامل شود! صرف گفتن الفاظ چه تاثيرى دارد و نزد خدا چه قيمتى مى تواند داشته باشد تا موجب ريزش گناهان گردد؟

راستى … قصيمى آن همه احاديث صحيح را درمورد توسل به پيامبر و آل او چگونه پاسخ مى دهد؟

اين آيه قرآن را چگونه جواب مى دهد كه خداوند مى فرمايد: اى پيامبر!آنان كه به خويشتن ستم كردند، اگر نزد تو آيند و از خداوند آمرزش بخواهند و پيامبر هم براى آنان از خداوند مغفرت بطلبد، خدا را توبه پذير و مهربان خواهند يافت :

ولو انهم اذ ظلموا انفسهم جاءوك فاستغفروا الله و استغفر لهم الرسول لوجدوا الله توابا رحيما.

البته ادعاهاى امثال قصيمى و ابن تيميه را بزرگانى از خودشان پاسخ داده و سستى آنها را بيان كرده اند و گفته اند كه واسطه قرار دادن پيامبر براى مغفرت خواهى از خدا عقلا و شرعا اشكالى ندارد، چه با لفظ توسل باشد، چه استغاثه و چه تشفع.

وقتى قصيمى به گمان خود، استغاثه به على (ع ) و صدا كردن او را در گرفتاريها نوعى كفر دانسته و توسلهاى شيعه را در حرمهاى مقدس نجف و كربلا و مشاهد مشرفه به اهل بيت ، مغاير با توحيد پنداشته است، غافل است كه اينگونه استغاثه و توجه و صدا كردن ، بيش از اين نيست كه شيعيان ، اهل بيت را در پيشگاه خداوند وسيله قرار مى دهند تا به حاجتهاى خويش برسند. چرا كه اينان به خداوند نزديكتر و در پيشگاهش مقرب ترند و مجارى فيض الهى و حلقه وصل و واسطه فيض ميان مولى و بندگانند، نه آن كه خودشان ذاتا و بطور مستقل ، دخالتى در برآمدن حاجتها داشته باشند. همه افراد براى دست يافتن به خواسته هايشان نزد بزرگان ، دنبال وسيله و واسطه مى گردند. معصومين و همه اولياء صالح خدا، با تفاوتهايى كه در مراتب و درجات قرب دارند، واسطه رحمت الهى اند. در عين حال ، عقيده داريم كه در عالم هستى ، هيچ موثرى جز خداى سبحان نيست . آن چه در حرمهاى مطهر و كنار قبور اولياء دين توسط زائران شيعه و غير شيعه انجام مى گيرد، جز همان توسل نيست . كجاى اين با توحيد ناسازگار است ؟

حتى در متن زيارتنامه هايى كه علماى اهل سنت در كتب خويش آورده اند، مساله توسل و شفاعت مطرح است ، كه اينجا جاى بررسى همه آنها نيست . تنها به يك مورد اشاره مى شود. در يكى از زيارتها خطاب به رسول خدا(ص ) مى گوييم :

(…سلام بر تو اى پيامبر رحمت و اى شفيع امت !…

درود خدا بر بهترين مكانى كه جسم پاك تو را در برگرفته است .

اى رسول خدا! ما مهمانان تو و زائران حرمت ، از شهرهاى دور، با پيمودن دشتها و بيابانها به زيارت تو آمده ايم و شرافت يافته ايم كه در پيشگاه تو فرود آييم ، تا به شفاعت تو دست يابيم و به يادگارها و آثار بازمانده از تو بنگريم و برخى از حقوق تو را ادا كنيم و تو را در پيشگاه پروردگارمان شفيع قرار دهيم . بار گناهان كمرهاى ما را شكسته است و تو شفيعى هستى كه شفاعتت پذيرفته است و ما را به شفاعتت وعده داده اند، پس در پيشگاه خدا شفيع ما باش و از پروردگار بخواه كه ما را بر سنت تو بميراند و در زمره همراهانت برانگيزد… شفاعت ، شفاعت ، يا رسول الله !…)

با اين حال ، آيا آن چه كه شيعه به عنوان توسل به انبياء الهى و ائمه معصومين و پيامبر و اهل بيت او انجام مى دهند و آنان را براى برآمدن حاجتهايشان در پيشگاه خدا (وسيله ) و (شفيع ) قرار مى دهند، از كارهاى مخصوص و بدعتهاى خودشان است ؟يا بزرگان اهل سنت هم چنين معتقدند و چنين عمل مى كرده اند؟! و آياتبرك و توسل ، بدعت است ، يا عمل به سنت و ابراز محبت به اولياء الله ؟

توسل به اهل بيت (ع) ، حضرت آدم ، خداوند ، عرش ، آسمان و زمين ، زيارت حضرت رسول ، متوسل ، دعا ، زائر ، قسم

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا