افراد موفق چگونه فکر مي کنند؟
افراد موفق چگونه فکر مي کنند؟
تصورات غلط و آشکاري بسياري در مورد موفقيت در جامعه وجوددارند که بسياري از مردم، آنها را از روي سادگي به عنوان حرفي درست مي پذيريند. اين در حالي است که انسان هاي واقعا خوشبخت مي دانند بايد از اين تصورات غلط و دروغ ها در زندگي خود دوري کنند. براي اينکه همچون اينافراد پيش برويد، اين 15 نکته را با دقت بخوانيد. درک اين نکات باعث مي شود که از نظر ذهني قوي شده و زودباور نباشيد.
1- افراد موفق اعتقادي به اشتباه بسيار بزرگ ندارند: انسان هايي با ذهن قوي، باور ندارند اشتباه هاي بزرگ روي تلاش آنها خط بطلان مي کشد. هر تجربه اي، خصوصا تجارب بد، درسي است که مي توانيد از آن عبرت بگيريد. اگر کارهايي را که در زندگي تان انجام داده ايد همچون خطايي ساده در نظر بگيريد، بعد از آن نيازخواهيد داشت که عميق تر به مسائل فکر کنيد. انسان هايي با ذهن قوي، اين نکته را فهميده و به کار گرفته اند. شما هم بايد همين کار را انجام دهيد.
2- افراد موفق باور ندارند که شکست اجتناب ناپذير است: حتي بدترين شرايط مي تواند تغيير کند.در صورتي که شما روش مناسبي را در پيش بگيريد. افراد با ذهن قوي، باور ندارند که در جايي شما بايد تسليم شرايط شويد. بنابريان شما نيز بايد اين گونه باشيد. تا جايي که اراده شما وجود دارد، اميد هم هست. پس حتي زماني که مشکلات جلوي شما صف کشيده اند از حرکت به سمت هدف تان باز نايستيد.
3- افراد موفق به بي معنابودن زندگي باور ندارند: اگر افراد با ذهن قدرتمند، نمي توانستند به معنادار و هدفمند بودن جهان اعتقاد داشته باشند، هرگز داراي ذهني قوي و اوضاعي بر وفق مراد نبودند.
4- افراد موفق اعتقاد ندارند کارها هميشه جوري پيش مي رود که انتظارش را داريد: اگر شما فردي بدبين هستيد، بايد انتظار کشيدن براي اتفاقات بد را از فکرتان خارج کنيد و اگر انسان خوش بيني هستيد، بايد اين فکر را که هرگز اتفاق بدي رخ نمي دهد پايان دهيد.همواره خود را براي اين امر اجتناب ناپذير آماده نگه داريد که روزهاي ما مي توانند بسيار غيرقابل انتظار باشند.
5- افراد موفق باور ندارند که هيچ اميدي باقي نمانده است: انسان هايي با ذهن قوي، باور ندارند که مکاني تاريک و حالي از اميد براي آنها وجود دارد که بازگشتي از آن نيست. اميد براي آينده شما تا حد بسيار زيادي در دستان خود شماست. بنابراين، با تسلط بر ترس هاي تان از آنها عبور کنيد.
6- افراد موفق باور ندارند به اينکه معجزه اي وجود ندارد: برخلاف انسان هاي منفي نگر، افراد با ذهن قوي، به اين اعتقاد ندارند که معجزه امري غيرممکن است.اين بدان معنا نيست که آنها براي معجزه، به خودي خود نقشي بسيار اساسي قائل هستند، اما معتقدند اتفاقاتي بسيار عالي مي تواند براي شما رخ دهد، البته در صورتي که به افکار منفي اجازه ورود به ذهن تان را ندهيد.
7- افراد موفق به اين امر باور ندارند که مجبور به انجام هر کاري به بهترين شيوه هستند: کمال يک هدف اسطوره اي است. در امور زندگي تان سعي کنيد وسواس به خرج ندهيد و از کنار برخي موارد جزئي بگذريد.
8- افراد موفق اعتقادي به انتظار طولاني براي لحظات مناسب ندارند: لحظه مناسب زماني است که شما دست به کاري بزنيد، پس چرا بايد در انتظار مهيا شدن زمان مناسب براي انجام کاري شويد؟ زماني که فرصت وجوددارد، آن را غنيمت شمرده و منتظر نمايند.
9- افراد موفق باور ندارند گذشته، مانعي براي آينده است: انسان هايي با ذهن قوي، اعتقادي به محدوديت هايي که مانع موفقيت هاي آينده مي شوند، ندارند. بر هر چيزي مي توان با صرف زمان و انرژي غلبه کرد.
10- افراد موفق باورندارند که تنها خواهند مرد: بسياري از مردم بر اين باورند که هر تعداد دوست در زندگي شان داشته باشند، در نهايت هرکسي به تنهايي خواهدمرد. انسان هايي با ذهن قوي، اين باور را ندارند و معتقدند روابطي که در زندگي شان ايجاد کرده اند- حتي اگر کسي در زمان مرگ بر بالين شان حاضر نباشد- همواره با آنها خواهندماند.
11- افراد موفق باور ندارند که زور و اجبار امري ضروري است: انساني هايي با ذهن قوي، باور ندارند که همواره براي نتيجه گرفتن بايد از زور استفاده کرد. افسران مي توانند تحت نظر خود را به شدت تنبيه کنند، ولي تشويق با حس مثبت، همان چيزي است که سربازان آنها را به افرادي شايسته تر تبديل خواهد کرد.
12- افراد موفق باور ندارند هر آنچه را که وجود دارد، بايد ياد بگيرند: بعضي ها ممکن است بگويند هر آنچه را نياز دارند، مي دانند. افراد با ذهن قوي، اين را باور ندارند که موقعيت و حدي براي پايان يادگيري وجوددارد. جهان همواره در اطراف ما در حال تغيير است، بنابراين آموزش ما هرگز نبايد متوقف شود اما دانستن همه چيز، غيرممکن است.
13- افراد باور ندارند براي حس بهتر نياز به مصرف ماده اي خاص دارند: بعضي افراد براي اينکه احساس بهتري داشته باشند، خود را معتاد به مصرف چيزهايي مانند الکل، موادمخدر، غذا يا هر چيز ديگري مي کنند. افراد با ذهن قوي، باور دارند انسان مي تواند خود را از قيد وابستگي ها رها کند.
14- افراد موفق معتقد به ضعف نيستند: انسان هايي با ذهن قوي معمولا در کارها از بقيه بهتر هستند و از نظر رفاهي هم در سطح بالاتري قرار دارند. آنها به خاطر ضعف ديگران، از شادي خودشان نمي کاهند. هرکسي شرايط خاص خود و متفاوت از ديگران دارد و شرايط براي برخي، سخت تر از بقيه است. افراد با ذهن قوي، اين واقعيت را درک مي کنند.
15- افراد موفق باور ندارند تغيير امري غيرممکن است: بسياري از مردم قبول ندارند که انسان مي تواند تغيير کند اما انسان هايي با ذهن قوي، معتقدند هرکسي مي تواند براي بهتر بودن تلاش کند. اگر آنها اين عقيده را باور نداشتند، هرگز به جايگاه فعلي شان دست نمي يافتند.
راز 1: درک ارزش عدد 1440
اين راز با اينکه بسيار ساده و بديهي به نظر ميرسد مهمترين نکته در مديريت زمان است. ميليونرها و ساير افراد بسيار موفق نگاه متفاوتي به زمان دارند. اگر ميخواهيد بازنده باشيد، اصلا به زمان فکر نکنيد. اگر ميخواهيد يک کارمند فني نخبه خوب يا يک مدير مياني واقعا خوب باشيد، از نوعي سيستم مديريت وظايف الف.ب.پ استفاده کنيد. ولي افراد فوق موفق ديدگاه متفاوتي دارند.
_ ميليونرها و فهرست انجام کارها
افراد بسيار موفق بسيار به زمان فکر ميکنند. آنها همه دنيايشان را حول حداکثر کردن زمان خود و حفاظت از آن طراحي ميکنند. در حقيقت، آنقدر به اهميت زمان فکر ميکنند که تقريبا احساس ميکنند زمان پرواز ميکندکمي وقت بگذاريد و به ارزشمندترين چيزهاي زندگي فکر کنيد چند دقيقه چشمانتان را ببنديد و به فهرست چيزهايي فکر کنيد که بيشترين ارزش را برايشان قائليد.اگر مانند اغلب مردم باشيد، فهرست چيزهاي ارزشمند زندگيتان شامل موارد زير است: دوستان، خانواده، همسر، پول، سلامتي، تفريح و البته زمان.
_ ارزشمندترين چيزها در زندگي
زمان ارزشمندترين دارايي شما در زندگي شما است و بايد احساس کنيد که هر لحظه ميخواهد از دستتان فرار کند. ممکن است سالم باشيد و سپس چاق يا بيمار شويد و بعد دوباره سلامتي خود را بازيابيد. شايد همه پولتان را از دست بدهيد و سپس آن را بازگردانيد. دوستان بسيار مهم هستند اما بگوييد چند دوست در دانشگاه داشتيد
که ديگر با آنها در ارتباط نيستيد. يا حتي چه کسي جزو مهمانان عروسيتان بود و روز عروسي آخرين باري بود که او را ديديد؟ بله دوستان ارزشمندند ولي آنها را از دست ميدهيم و دوستان جديدي پيدا ميکنيم. اما در مورد زمان موضوع کاملا متفاوت است. هرگز نميتوانيد زمان بيشتري بسازيد. وقتي روز تمام ميشود،
ديگر نميتوانيد آن را برگردانيد.زمان ارزشمندترين منبع در جهان است. بعضي ثروتمند به دنيا ميآيند و بعضي فقير. بعضي در دانشگاههاي معتبر درس ميخوانند و بعضي انصراف ميدهند. بعضيها به طور ژنتيکي ورزشکارند، اما بعضي معلوليت فيزيکي دارند. اما همه ما هر روز ساعات يکساني در اختيار داريم.
دستتان را روي قلب خود بگذاريد.
واقعا اين کار را انجام دهيد. دستتان را روي سينهتان بگذاريد و تپش منظم قلبتان را احساس کنيد. به نفس کشيدنتان فکر کنيد. اين ضربانها هرگز بر نميگردند. آن نفسها هرگز بر نميگردند. شايد با خودتان فکر کنيد که «بله، بله، زمان واقعا برايم مهم است. اين را قبلا هم ميدانستم». اما آيا واقعا زندگي
شما نشان ميدهد که به زمان اهميت ميدهيد؟با خود بينديشيد که چقدر به پول اهميت ميدهيد.کار ميکنيد تا پول درآوريد، حساب پولتان را داريد، به دنبال بهترين راهها براي سرمايهگذاري پولتان هستيد، مطالبي درباره راههاي کسب پول بيشتر ميخوانيد و ميخواهيد اطمينان حاصل کنيد که هيچکس پولتان را نميدزدد.
هرگز کيف پولتان را روي پيشخوان جا نميگذاريد و هرگز کارت عابر بانک خود و رمز آن را به غريبهها نميدهيد.ولي درباره زمان شايد خيلي فکر نکنيد و به راحتي بگذاريد ديگران زمان ارزشمند شما را بدزدند. شما اغلب نه تنها اقدامي نميکنيم بلکه به همان دزدان اجازه ميدهيد بارها اين کار را تکرار کنند.
عدد 1440
هر روز 1440 دقيقه است. اگر به دنبال ابزاري براي تحول در زندگي هستيد، عدد 1440 را با فونت درشت پرينت بگيريد و آن را به در اتاق کارتان، به پايه تلويزيون يا کنار مانيتور بچسبانيد.اين کار دو فايده دارد. نخست، هر بار که وارد اتاق ميشويد، ارزش زمان به شما يادآوري ميشود. دوم اينکه اين کاغذ يک ابزار مکالمه عالي است تا به ديگران ديدگاه خود را درباره زمان بگوييد. وقتي کارمندان در ميزنند و ميپرسند «يک دقيقه وقت داريد؟» بلافاصله ميتوانيد بگوييد: حتما جريان 1440 را ميدانيد. همين باعث ميشود ديگران براي وقت شما ارزش بيشتري قائل شوند و صحبتها و جلسات کوتاهتر شود.وقتي گذر زمان را واقعا حس کنيد، کل ديدگاهتان تغيير ميکند. وقتي بيدار ميشويد و به طور ناخودآگاه شروع به شمردن ميکنيد 1440، 1439، 1438 ،… سهلانگاري از وجودتان رخت برميبندد و بهرهوريتان افزايش مييابد.
راز 2: انجام کارهاي مهم
افراد بسيار موفق به وضوح ميدانند در هر حوزه از زندگي خود چه ميخواهند. آنها اين موضوع را بسيار شفاف و واضح ميدانند. شما به دنبال روياهاي چه کسي هستيد؟ اگر مشغول کار روي اهداف خود نباشيد، حتما داريد براي اهداف شخص ديگري کار ميکنيد.کتابهاي بسياري درباره تعيين هدف نوشته شده است،
اما همه آنها در راستاي درک مهمترين کارها در همه حوزههاي زندگي بوده است.اين کار براي اغلب افراد به معني تعيين هدف در حوزههاي سلامتي، ثروت و روابط است. براي ديگران هم به معني هدفگذاري در حوزههاي معنوي، خيريه و تفريح است.البته حوزههاي مهم به خودتان بستگي دارد و اهدافتان هم چنين است.
فقط مطمئن شويد که مشخص و قابل سنجش هستند.براي مثال اهداف نامناسب در حوزه سلامتي عبارتاند از: سالم شدن و کاهش وزن. اهداف خوب در حوزه سلامتي آنقدر خاص هستند که هر ناظر خارجي ميتواند بفهمد که به آن دست يافتهايد يا نه: کم کردن 10 کيلو وزن در 10 هفته، دويدن روي تردميل به صورت 30 دقيقه در روز.
راز 3: توازن کار و زندگي بدون عذاب وجدان
آيا تاکنون دقت کردهايد که چرا موفقترين افراد به ندرت عصبي يا پر استرس هستند؟ آنها در لحظه حاضرند و توجه کاملي به شما دارند. از آنجا که علاقه زيادي داشتيم که بدانيم افراد موفق چطور زمانشان را ميگذرانند، شروع به جمعآوري اطلاعات جذابي درباره آنها کرديم.همه افراد موفق در مجموع همان 24 ساعتي را دارند که ما داريم. ولي چند نفر از آنها چنين بودند:
عدهاي هر روز ساعت 5:30 به خانه ميروند و با خانواده و فرزندان وقت ميگذرانند.عدهاي هر سال بيش از 50 کتاب ميخوانند.آنها هميشه در حال کار نيستند بلکه به تفريح و استراحت اهميت ميدهند.آيا عجيب نيست؟ افراد موفق اينطور زندگي ميکنند و در مقابل افراد زيادي وجود دارند که زندگي خود را وقف کار کردهاند و شايد روزها در محل کار ميمانند و درعينحال نه کارشان عالي است
و نه زندگي شخصيشانافراد موفق شايد هزاران کار براي انجام دارند، ولي براي خود محدوديتهاي قاطعي تعريف کردهاند تا زندگيشان متعادل و متوزان باشد. البته واضح است که درباره شرايط استثنايي صحبت نميکنيم. براي هر کدام از ما شايد پيش بيايد که مجبور شويم تا صبح کار کنيم. شايد گاهي نتوانيم با خانواده شام بخوريم. شايد مدتي فرصتي براي تفريح و رفتن به استخر شنا نداشته باشيم.
اين موارد طبيعي است، ولي نبايد تبديل به عادت شود. بلکه در اولين فرصت ممکن بايد به روال متعادل زندگي برگرديم.اندي گروو مدير سابق شرکت اينتل جمله بسيار جالبي دارد. او ميگويد: «روز من وقتي تمام ميشود که ساعات کاري تمام شود، نه وقتي که کارم تمام شود. کار من هرگز تمام نميشود». کار مدير هم مانند کارهاي يک خانم خانهدار هرگز تمام نميشود.
هميشه کارهاي بيشتري براي انجام دادن وجود دارد، جدا از کارهايي که بايد انجام شود، هميشه ميشود کارهاي بيشتري انجام داد. و راز اين است:هميشه کارهاي بيشتري براي انجام دادن وجود دارد و هميشه کارهاي بيشتر از آنچه ميتوان انجام داد، وجود دارد. اين يکي ديگر از آن مفاهيم سادهاي است که وقتي عميقا ملکه ذهن شود، ميتواند
زندگيتان را به شدت تغيير دهد.اجازه ندهيد که فهرست کارهاي روزانه حکمران زندگي شما باشد. شايد اين جملات آشنا باشد: «ببخشيد نميتوانم براي شام به خانه بيايم، زيرا بايد آن گزارش را کامل کنم». زندگي پرسرعت و بدون توقفهاي مناسب فقط يک نتيجه دارد. رضايت شما را از زندگي کاهش داده و موفقيتهايتان را کمتر ميکند.
بيدار شويد
شايد بدون آنکه توجه کرده باشيد درگير يک زندگي يکبعدي و پرسرعت شده باشيد. اگر اينطور است به خودتان بياييد و قوانين مشخصي براي خود بگذاريد. نشانههاي رايج ورزش نکردن، کمتر ظاهر شدن در ميهمانيها و جمعهاي خانوادگي، خوردن زياد غذاهاي حاضري و اختصاص زمان خواب به کار است. اگر اينطور است در مسير اشتباهي پيش ميرويد و بايد هرچه زودتر تعادل را به زندگي خود برگردانيد.
افراد بسيار موفق ساعات متمادي را صرف اين نميکنند که وظايف بيشتري را از فهرستشان خط بزنند. بلکه از قبل به اولويتهايشان فکر ميکنند و برنامه زمانبندي دقيقي براي انجام آنها دارند. آن وقت همان زمان برايشان کافي است. هميشه ما وقت کم داريم، ولي هميشه و هميشه براي انجام کارهاي بسيار مهم وقت کافي وجود دارد.
درگير يک زندگي پرسرعت نشويد. چند هدف براي ايجاد تعادل بگذاريد. مثلا:صرف شام با خانواده حداقل سه بار در هفته اختصاص وقت به تفريح و ماجراجويي صرف وقت براي بازي با کودکان رفتن به باشگاه بدنسازي يا شنا صرف شام بيرون از خانه با خانواده و دوستان بنابراين بايد در زمينهسازي براي انجام کارهاي بيشتر استاد شويد. زيرا هميشه کارهاي بيشتري براي انجام دادن وجود دارد.وقتي در اين کار مهارت يافتيد، ميبينيد که گرفتن مرخصي، ترک شرکت در يک ساعت معقول و زمان گذاشتن براي خودتان بدون احساس گناه آسانتر ميشود.
راز 4 : يکبار انجامش دهيد
افراد بسيار بهرهور تقريبا با هر موردي که مواجه ميشوند، فورا دربارهاش اقدام ميکنند. آنها ميدانند که براي کاراتر بودن فقط بايد يکبار زمان و انرژي ذهني را صرف چيزي کنند.
ديدگاه يکبار انجامش بده
فکر کنيد قبل از اينکه کاري را تمام کنيد، چند بار بايد به آن بپردازيد. بياييد چند مثال را مرور کنيم.اغلب افراد اينباکس خود را باز ميکنند و 10 ايميل جديد باز نشده را ميخوانند. روي يک پيغام کليک ميکنند، آن را ميخوانند و سراغ پيغام بعدي ميروند. اگر ايميلي به پاسخ نياز داشت، بعدا دوباره سراغ آن ميروند،
يعني مجبورند دوباره آن پيام را بخوانند!به ياد داشته باشيد که يکبار انجام دادن چيزي به اين معني نيست که بايد همه کارها را شخصا انجام دهيد. واگذاري کارها تقريبا هميشه به صرفهترين راه از نظر زماني است، بنابراين اگر ميتوانيد يکبار انجامش دهيد و سپس آن را به شخص ديگري واگذار کنيد. همچنين، لازم نيست هر کاري را فورا انجام دهيد.
يک پروژه بزرگ يا کاري که قرار است در يک بازه زماني از پيش تعيينشده انجام شود را بايد به بعد موکول کرده و برايش زمانبندي در نظر بگيريد.اغلب افراد براي انجام کار فوري، قانوني کلي دارند. اگر انجام کاري کمتر از 5 تا 10 دقيقه زمان لازم داشته باشد، فورا براي انجامش اقدام ميکنندمن دوست دارم که حتي اگر کاري 15 تا20 دقيقه هم طول ميکشد و فقط تا وقتي که با وظيفهاي از پيش تعيينشده تداخل نکند، فورا آن را انجام دهم.
گردآوری: مجله اینترنتی دلگرم