دسته‌بندی نشده

فرق بین شیعه و سنی : تفاوت های کلی عقاید شیعه با عقاید اهل تسنن

تفاوت بین شیعه و سنی چیست؟

مذهب شیعه از نظر عقاید اسلامی و فقهی پیرو اهل بیت (علیهم السلام) است و امام را کسی می داند که از دریای علم پیامبر صلی الله علیه و آله سلم بهره مند بوده و با عصمت و درایت به تفسیر حقیقی اسلام و بیان سنت اصیل می پردازد.

با استناد به حدیث ثقلین که اهل سنت نیز آن را روایت کرده اند، ائمه را ثقل دوم در کنار قرآن و مفسر آن می‌داند. امّا اهل سنت برخلاف آیات قرآن و وصایای پیامبر، راهی جداگانه برای خود برگزیدند که ریشه در دل تاریخ سیاسی بعد از رحلت پیامبر دارد.

آنها از نظر کلامی (علم عقاید اسلامی) پیرو واصل بن عطا (۸۰-۱۸۰ هـ) و ابوالحسن اشعری (۲۷۰-۳۳۵ هـ) شدند. که دسته اول به معتزله و گروه دوم به اشاعره مشهور شدند. بعدها اشاعره جهت تضعیف پایگاه اجتماعی معتزله، اصطلاح اهل سنت را برای خود برگزیدند.

پیروان معتزله بعدها توسط متوکل عباسی نابود شدند و از آن هنگام به بعد، اکثریت اهل تسنن تابع ابوالحسن اشعری هستند. ابو منصور ماتریدی معاصر اشعری نیز یکی دیگر از پیشوایان اعتقادی اهل سنت در آسیای میانه به شمار می آید. اهل سنت از نظر فقهی به چهار دسته تقسیم می شوند، و هر بخشی از آنان تابع یک پیشوا است.

حنفی ها تابع ابوحنیفه (۸۰-۱۵۰ هـ) و مالکی ها از مالک بن انس (۹۵-۱۷۹هـ) و شافعی ها از شافعی (۱۵۰-۲۰۴ هـ) و حنبلی ها از احمد بن حنبل (۱۶۵-۲۴۱ هـ) تبعیت می کنند. به دلیل اینکه ابوالحسن اشعری از نظر فقهی تابع شافعی بوده، اکثریت اهل تسنن پیرو شافعی هستند و چون ابومنصور ماتریدی خود حنفی مذهب بوده حنفی ها در مسائل اعتقادی از او پیروی می کنند.

فرقه وهابیت که اخیراً در میان اهل تسنن پیدا شده، پیروان محمد بن عبدالوهاب است که وی تابع ابن تیمیه حنبلی شامی بوده است. او مدعی شد که برخی از افکار مسلمانها مثل اعتقاد به شفاعت و بعضی از کارهایشان مثل توسل جستن به پیامبران و اولیاء الهی، شرک است.

ولی سایر مسلمان ها نظر وهابیت را ردّ نموده و این گونه اعتقاد و اعمال را مخالف توحید در عبادت نمی دانند.

تفاوت های اعتقادی بین شیعه و سنی

اولین اختلاف بین شیعه و سنی در مسئله امامت است. شیعه معتقد است که امامت از اصول دین و مقام الهی است و امام باید از طرف خداوند بوسیله پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) در این مقام منصوب گردد.

از این رو شیعه معتقد است که امامان دوازده گانه به خواست خداوند براساس نصوص پیامبر و ائمه قبلی به امامت رسیده‌اند. اما اهل سنت امامت را از فروع دین دانسته و انتخاب آن را به عهده مردم می دانند.

قاضی ابوبکر باقلانی از بزرگان اشاعره دربارۀ امامت می‌گوید: «امامت فقط با نص یا انتخاب باید صورت پذیرد.» وی آنگاه وجود نص را به دلیل این که چنین نصی به دست ما نرسیده است، باطل دانسته و تنها راه تعیین امامت را، انتخاب مردم می‌داند.

صفات ذاتی خداوند

اهل‌سنت معتقد به عدم وحدت صفات با ذات خداوند هستند. ولی شیعه صفات ذاتی خداوند را عین ذاتش دانسته وتعدد صفات با ذات را مخالف توحید می‌داند.

عدل الهی

اهل سنت (غیر از معتزله) قائلند که تعابیر عدل و ظلم در خدا راه نداشته و هر آنچه خداوند انجام دهد، عین عدل است. این برداشت دربارۀ عدل الهی، در واقع به منزله انکار آن است. ولی شیعه معتقد است عقل انسان در برخی از موارد می تواند زشتی یا زیبایی امری را تشخیص دهد و کار زشت از خداوند صادر نمی‌شود.

عصمت انبیاء

هل سنت می‌گویدخطای پیامبران از روی سهو و فراموشی اشکال ندارد و پیش از نبوت، ارتکاب گناه کبیره نیز از آنها جایز است ولی نظر امامیه این است که پیامبران معصوم بوده و هیچ گونه گناهی، خواه بزرگ باشد یا کوچک؛ قبل از بعثت یا پس از آن، مرتکب نشده اند.

مهمترین تفاوتهای شیعه و سنی

  1. اختلاف در بحث امامت و خلافت
  2. تعریف امام در کلام متکلّمین شیعه و سنّی و بحث عصمت امام
  3. اختلاف در مورد جریان غدیر
  4. اختلاف در زمینه مهدویت
  5. بحث امکان رؤیت خداوند
  6. اختلاف شیعه و سنی در مورد صحابه
  7. اختلاف در مسئله اجماع( که یکی از منابع استنباط احکام تلقی می‌شود)
  8. تفاوت در زمینه احکام و مسائل عبادی( که به چند نمونه اشاره می‌شود)

مهمترین اختلاف شیعه و سنی در بحث خلافت و امامت

یکی از مهمترین اختلافات بین شیعه و سنی که خود منجر به تفاوت‌های دیگر در این دو مذهب شده، بحث خلافت و امامت است. شیعه و سنی در بحث امامت و جانشینی پیامبر(ص) هم از نظر مفهوم (شأن و جایگاه امام) و هم از نظر مصداق با یکدیگر اختلاف بنیادین دارند.


همچنین بخوانید:

حکم ازدواج شیعه با سنی از نظر اهل سنت

ویژگی اصلی اهل سنت و تفاوت آنان با شیعه در چیست ؟

سایر اختلافات جزئی بین شیعه و سنی از همین اختلافات بنیادین ناشی می شود ولی در عین حال مشترکات شیعه و سنی به مراتب بیشتر از این ها است.

اختلاف بین شیعه و سنی بر سر چیست ؟

چرا شیعیان فکر می کنند اهل بیت علیهم السلام فقط حضرت فاطمه (س) امام علی (ع)، حسن و حسین علهیم السلام هستند؟

پاسخ : باید گفت بین برادران شیعه و اهل سنت مشترکات فراوانی وجود دارد ولی در بعضی از مسائل با هم اختلاف نظر دارند که عمدتاً مربوط به منابع دریافت و استنباط مسائل دینی است.

شیعه معتقد است که بنا بر سفارش پیامبر اکرم(ص) در حدیث ثقلین ما باید تفسیر متون دینی و قرآن کریم و همین طور تفصیل احکام شرعی و معارف دینی را از ائمه اهل البیت و عترت پیامبر عظیم الشأن اسلام بگیریم ولی برادران اهل سنت از منابع دیگر به استنباط احکام دینی می پردازند.

سوره مبارکه احزاب آیة 33 درباره اهل البیت پیامبر اکرم(ص) توضیح داده است و فرموده است :

که خداوند اراده کرده است که شما اهل البیت پیامبر اکرم(ص) از هر گونه رجس و پلیدی [چه عملی و چه اعتقادی] پاک باشید ، و وقتی چنین کسانی برای بیان حقائق دینی وجود دارند دیگر جایی برای دیگران جز تبعیت کردن از آنان باقی نخواهد ماند.

تمام روایات شیعه و اهل سنت که از پیامبر اکرم(ص) نقل شده است اهل البیت را در عصر پیامبر اکرم(ص) تنها و تنها حضرت علی، فاطمه، حسن و حسین علیهم السلام معرفی کرده اند اگر چه بعضی از مفسرین اهل سنت خواسته اند با استفاده از سیاق آیات قرآن در سوره احزاب که در مورد زنان پیامبر(ص) است و این آیه شریفه زنان پیامبر(ص) را هم داخل در اهل البیت بدانند.

اما واقعیت آن است که اولاً خود روایات اهل سنت صریحاً این را نفی کرده است و دوم این که آیه اهل البیت در یک حادثه جداگانه (بنابر نقل خود اهل سنت) و بیرون از آیات مربوط به زنان پیامبر(ص) نازل شده و بعدها در ترتیب قرآن میان آیات مربوط به زنان پیامبر(ص) قرار گرفته است

و نمی توان با استفاده سیاق (که واقعاً وجود ندارد) چنین ادعایی را کرد .و شاهد ما اینست که ضمیر در ذیل آیه با صدر آیه یکی نیست یعنی در ذیل آیه ضمیر مونث آورده شده است و در صدر مذکر است.


اختلاف شیعه و سنی در مورد جریان غدیر

شایان ذکر است که واقعه غدیر و خطبه پیامبر اکرم‏ صلى الله علیه وآله در آن، مورد اجماع و اتفاق جمیع مسلمانان است و جایگاه ویژه‏اى در نصوص دینى و ادبیات و اشعار مسلمانان اعم از عرب و غیر عرب – دارد.

در متون اسلامى هیچ روایتى به اندازه این واقعه، به حد تواتر یا فوق تواتر نرسیده است و احدى را یاراى تردید در آن نیست. از صحابه پیامبرصلى الله علیه وآله ۱۱۰ تن و از تابعین ۸۹ تن آن را نقل کرده‏اند و طبقات راوى آن، به ۳۶۰ تن رسیده است.

از اهمیت این واقعه، همان بس که علامه امینى یازده جلد کتاب ارزشمند الغدیر را درباره آن به نگارش درآورده است. اکنون این سؤال رخ مى ‏نماید که اگر این واقعه در میان همه مسلمین، اجماعى و مورد اتفاق است، پس اختلاف در چیست؟ در پاسخ گفتنى است: اساس اختلاف بر سر ماهیت و دلالت این واقعه است.


اختلاف شیعه و سنی در زمینه مهدویت

یکى از اختلافات مهم در این باره آن است که آیا مهدى(عج) شخصیتى معیّن و شناخته شده است یا شخصیتى نامعیّن و ناشناخته است که با این نام و اوصاف خواهد آمد.

بسیارى از علماى اهل سنت، مهدویت را «نوعى» دانسته، مى‏ گویند : پس از این در آخرالزمان، در زمانى نامشخص فردى نامعیّن، از پدر و مادرى ناشناخته با این نام و اوصاف متولّد خواهد شد و انجام وظیفه خواهد کرد.

اما شیعه امامیه و شمارى از اهل سنت، مهدى(عج) را شخصى، یعنى فردى شناخته شده و معیّن مى‏ دانند و معتقدند : او بیش از این متولد شده و هم اکنون به زندگى خود ادامه مى‏ دهد.

معتقدان به شخصى بودن مهدویت، مصداق بشارت‏هاى رسول خدا درباره مهدى را، همان مهدى موعود، فرزند امام حسن عسکرى«ع» دانسته‏ اند.

در بررسى احادیث مهدى و اسناد و مدارک دیگر اسلامى، به دلایل و شواهدى بر مى‏ خوریم که مهدویت شخص را تأیید مى‏ کند . «مهدویت نوعى» پیامدهاى منفى فراوانى دارد ؛ چون بر اساس آن، در جهان کنونى، اولى‏ الامرى معصوم، امام و خلیفه قریشى تبار و فردى معصوم از اهل بیت که همراه قرآن باشد، وجود نخواهد داشت.

در نتیجه شمار زیادى از احادیث صحیح رسول خدا تکذیب خواهد شد و از آنجا که ساحت مقدس رسول حق، از هر گونه دروغى منزّه است ؛ پس باید اولى الامر معصوم، خلیفه‏ اى قریشى تبار و فردى معصوم از اهل بیت، در جهان وجود داشته باشد.

شیعه معتقد است رهبر موعود، محمد بن حسن عسکرى است که سال ۲۵۶ ه . ق متولّد شد و پدرش امام حسن عسکرى بر امامت او تصریح کرده است. او سپس به اذن خدا، غیبت صغرى و کبرى نمود.

غیبت صغرى هنگامى بود که خداوند، وى را از نیرنگ حکومت عباسى نجات داد. وى از هنگام تولّد، مخفى زیسته، پدرش او را از دیده‏ ها، پنهان مى‏ کرد. پس از وفات پدرش در ۲۶۰ ه . ق شیعیان به واسطه نوّاب اربعه، با او ارتباط داشتند.

نیابت آنان ۶۹ سال (۲۶۰-۳۲۹ ه .ق) طول کشید. غیبت کبرى، پس از وفات نایب چهارم آغاز شد. اما بیشتر اهل سنت معتقدند که مهدى هنوز متولّد نشده و در آخرالزمان به دنیا مى‏ آید. برخى از آنان نیز روایت‏ هایى نقل مى ‏کنند که مهدى آخرالزمان، هم نام پیامبر بوده و پدرش هم نام پدر گرامى رسول خدا (عبداللَّه) است.

دسته‏اى از اهل سنّت که تولّد حضرت مهدى را پذیرفته‏ اند، درباره سال ولادت یا ماه و روز آن و نیز پدر گرامى او، اختلافاتى با شیعه دارند. برخى از علماى اهل سنت (مانند عبداللَّه بن محمد مفارقى، ابن طلحه شافعى، دیار بکرى و…) سال ولادت مهدى را ۲۵۸ ه . ق دانسته‏اند.

ولى علمایى مانند ابن اثیر، ابن عربى، سبط ابن جوزى حنفى، صلاح الدین صفرى، ابن صباغ مالکى، ابن حجر مکى همانند شیعه سال ولادت او را ۲۵۵ ه . ق مى‏ دانند. درباره ماه و روز ولادت مهدى موعود نیز – علاوه بر نیمه شعبان – ۲۳ رمضان، ۹ ربیع‏الاول، ۸ شعبان و… اشاره شده است.

یکى دیگر از اختلافات، درباره تبار و نام پدر مهدى موعود است. برخى از اهل سنت، آن حضرت را از نسل امام حسن«ع» و بسیارى او را از نسل امام حسین دانسته ‏اند. شمارى از دانشمندان سنى – همانند عالمان شیعه – نام پدر مهدى را حسن و آن حضرت را فرزند امام حسن عسکرى دانسته‏ اند.

برخى نیز بر اساس زایده‏اى که در یک حدیث وجود دارد، نام پدر آن حضرت را، همانند نام پدر رسول اکرم«ص» «عبداللَّه» دانسته ‏اند.


اختلاف شیعه و سنی در بحث امکان رؤیت خداوند

یکی دیگر از تفاوت‌های شیعه و سنی بحث امکان روئیت خداوند در قیامت با چشم سر است. طبق اعتقاد شیعه در دنیا و آخرت خداوند قابل روئیت با چشم سر نیست . چون خداوند جسم نیست و ویژگی های جسم از (قبیل دیده شدن) را ندارد.

البته همه فرقه ها و مذاهب اسلامى بر این باور و اعتقادند که خداوند در دنیا قابل رویت با چشم ظاهرى نیست. امّا نسبت به آخرت به دو گروه تقسیم شده‏ اند. گروهى مانند معتزله، مرجئه و زیدیه مى‏ گویند همانطور که در دنیا قابل رؤیت نیست در آخرت نیز قابل رؤیت نخواهد بود.

گروه دیگر مانند اشاعره مى‏ گویند: خداوند در آخرت توسط مؤمنان و در بهشت دیده مى ‏شود بدون اینکه در جهت و مکان خاصى قرار گرفته باشد.

در ضمن شارح مقاصد در این باره مى‏ نویسد: عقیده اهل سنت بر آن است که مؤمنان، خداوند متعال را در حالى که منزه از مقابله، جهت و اسکان است مى‏ بینند.

در اینجا لازم است از برخی علمای اهل سنت پرسیده شود که چرا می‌گویند:

  • خداوند در شب هاى جمعه از آسمان به زمین فرود مى آید
  • خداوند داراى دست، چشم، صورت و … مى باشد
  • خداوند مى خندد
  • خداوند در قیامت دیده مى شود؟

و این در صورتى است که قرآن کریم مى فرماید: «لیس کمثله شىء ـ او مثل و مانند ندارد. »( سوره شورى، آیه ۱۱) و در جاى دیگر مى فرماید:« لا تُدْرِکُهُ الْأَبْصارُ وَ هُوَ یُدْرِکُ الْأَبْصارَ وَ هُوَ اللَّطیفُ الْخَبیرُ ـ چشمها او را در نمى‏ یابند و اوست که دیدگان را درمى‏ یابد، و او لطیفِ آگاه است»(‏ الأنعام : ۱۰۳) همچنین خطاب به حضرت موسى مى فرماید: «لن ترانى ـ هرگز مرا نخواهى دید»(اعراف ،آیه ۱۴۳)

بنابراین خدایى که با چشم سر دیده شود ـ نه چشم دل ـ و خدایى که در شب هاى جمعه فرود آید و یا به خواب انسان بیاید، چنانکه برخى به آن معتقد شده اند، چگونه خدایى خواهد بود؟

آیا لازمه این گمانه ها جسمیت خداوند متعال نیست؟ آیا لازمه این دیدگاه آن نیست که ذات اقدس الهى محدود بوده و در مکان خاصى قرار گرفته باشد؟

حرف حق همانی است که از آیات فوق و سخن امام علی به نقل از امام صادق (علیهم السلام) استفاده می شود که فرمود:«لَا تُدْرِکُهُ الْعُیُونُ فِی مُشَاهَدَةِ الْأَبْصَارِ وَ لَکِنْ رَأَتْهُ الْقُلُوبُ بِحَقَائِقِ الْإِیمَان‏ ـ چشم‌ها در هنگام مشاهده او را نمی‌بینند و لکن دلها با حقایق ایمان او را دیده اند» (ا لکافی ج‏۱ ص ۹۸ )


تفاوت شیعه و سنی در مورد صحابه

اهل سنت بر این عقیده ‏اند که هر کسى در حال ایمان با حضرت محمد (ص) ملاقات و مصاحبت داشته هر چند یک لحظه باشد. از صحابه است.

همچنین معتقدند که تمامى صحابه عادل بوده و باید در معارف دین به آنان مراجعه نمود. اما شیعیان معتقدند که گرچه بسیاری از صحابه افرادى مؤمن، متدین و عادل بوده ‏اند، اما در بین آنان افراد منافق و فاسق هم وجود داشته است.

چنانکه در قرآن مى ‏فرماید: «بعضى از عربها که در اطراف شما هستند منافقند و بعضى‏ از اهالى مدینه بر نفاق خویش ثابت مى‏ باشند و شما از نفاق اینان آگاه نیستید.

ما بر آنان آگاهیم و به زودى ایشان را دو بار عذاب مى‏ کنیم سپس به سوى عذاب بزرگى برگردانده مى‏ شوند» (توبه آیه ۱۰)

اختلاف در بحث اجماع که یکی از منابع استنباط احکام تلقی می‌شود.

نقطه اختلاف در اجماع بین تسنن و تشیع نیز در این می‏ باشد که اهل تسنن می‏گویند اگر جمیع امت یا جمیع علمای هر عصری یا حتی همه بزرگان مسلمین (اهل حل و عقد) و یا تنها شهر مدینه و مکه بر یک مسأله‏ ای اجماع کنند حجت است.

به نظر اهل سنت نفس اتفاق مسلمین حجت است ولی در دیدگاه شیعه در صورت کشف نظر معصوم حجت است. آنچه پیش شیعه مهم است در حجیت و عصمت اجماع، قول معصوم است که باید از اجماع کشف شود.

شاید اهل سنت با این تعریف‏ های خود می‏ خواهد به قضیّه سقیفه بنی ساعده که منجر به خلافت ابوبکر شد، وجه شرعی بدهند. هر چند که با تعریف خودشان به اجماع نیز، به جریان سقیفه بنی ساعده اشکال وارد است؛ چرا که همه مسلمین و یا همه صحابه و صاحب نظران در آن شرکت نکرده بودند.

و اضافه بر آن تعریف هایی که برای اجماع کرده ‏اند و مستنداتی که از کتاب و سنّت و عقل در تأیید حجیّت اجماع بکار برده ‏اند قابل خدشه است.

از دیگر اختلاف اساسی میان شیعه و اهل سنت، تفاوت در زمینه احکام و مسائل عبادی است

در نماز، روزه، حج، خمس و ... اختلافاتی وجود دارد که ریشه آن به اختلاف در مرجعیت دینی بر می گردد. شیعه قرآن، سنت (قول، فعل و تقریر معصوم(ع)) ، اجماع (که کاشف نظر معصوم علیه السلام باشد) و عقل را جزء منابع دین می دانند.

لذا احکام و سایر معارف را از این منابع به دست می آورند ولی اهل سنت: قرآن، سنت پیامبر(ص) و قول تمام اصحاب رسول خدا (ص) را جزء منابع دین خود می دانند چه اصحابی که مصون از گناه و خطا باشند و چه کسانی که چنین مصونیتی را نداشته باشند.

لذا چون منابع تشریعی و قانون گذاری در دو مذهب متفاوت است، احکام و قوانین آن دو نیز با یکدیگر اختلاف دارد. به عنوان مثال به چند مورد اشاره می شود:

۱- اهل سنت در عمل قائل به انسداد و بسته بودن باب اجتهاد هستند و تقلید از میت را جایز دانسته و بر این اساس از یکی از علمای چهارگانه خود – ابوحنیفه ، شافعی ، مالک بن انس و احمد بن حنبل – تقلید می کنند.

بر خلاف شیعیان که باب اجتهاد را باز دانسته و تقلید از میت را جایز نمی دانند. البته شیعه تقلید از مرجع تقلیدی را که مقلد او در زمان حیاتش حاضر بوده و از او تقلید می نموده است جایز می داند.

۲- ظاهرا اهل سنت در وضو پاها را می شویند در حالی که شیعیان پاها را مسح می‌کنند. ولی لازم به ذکر است که در قرآن کریم تصریح شده: (وامسحوا برؤوسکم و ارجلکم) مائده ، آیه ۶

در وضو باید سرها و پاها را مسح کنید؟ و این جمله مستقل است و مربوط به (فاغسلوا وجوهکم و ایدیکم) نیست چرا اهل سنت بر خلاف این آیه مى گویند پاها را بشویید؟

۳- اهل سنت معمولا در هنگام نماز دست‌ها را روی هم کذاشته یا می بندد در حالی که شیعیان جنین کاری نمی کنند. واقعا جای سوال است با توجه به اینکه همه مذاهب بستن دست ها را در نماز واجب نمى دانند و برخى از مذاهب مانند مالکیان حتى آن را سنت هم نمى دانند چه دلیلى وجود دارد که عده اى بر آن اصرار مى ورزند و همواره دست هایشان را در نماز مى بندند؟

۴- اهل سنت در نماز و هنگام سجده بر فرش سجده می کنند درحالی که شیعیان هنگام سجده پیشانی را بر فرش نمی گذارند. تاریخ و روایات نشان مى دهد که در زمان پیامبر اکرم (صلى الله علیه وآله) فرش وجود نداشته و مسجدالنبى بدون فرش بوده و مسلمانان بر زمین، ریگ و سنگ سجده مى کردند.

و جز در موارد ضرورت و عذر بر لباس سجده نمى کردند و از سویى هیچ روایت و دلیلى وجود ندارد که پیامبر فرموده باشد سجده بر فرش جایز است؟

پس چرا اهل سنت به سجده بر فرش اصرار دارند به گونه اى که گویا سجده بر خاک که حتى از دید روایات خودشان بهترین چیزى که سجده بر آن مى شود کرد خاک و زمین است، جایز نیست؟

و بر کسانى که مقیداند تا بر خاک سجده نمایند و براى آسان شدن آن را تبدیل به مهر کرده اند اشکال مى کنند؟ حال آنکه مهر برای شیعه موضوعیّت ندارد و خاک بودن آن برای مهمّ می باشد. لکن خاک را به شکل مهر درآورده ایم تا حمل آن آسانتر باشد.

۵- اهل سنت اصرار بر جدا خواندن نمازها دارند و مخالف جمع خواندن آنها هستند در حالی که طبق نظر شیعه نمازها ( مثل ظهر وعصر) را هم می‌توان به لحاظ زمانی نزدیک به هم خواند و هم می‌توان با فاصله زمانی خواند.

لازم به ذکر است که از روایات شیعه و سنى استفاده مى شود پیامبراکرم (صلى الله علیه وآله) نمازهاى پنج گانه را در اوقات مختلف خوانده اند گاهى نماز ظهر را اول زوال ظهر شرعى و گاه هنگامى که سایه به اندازه شاخص مى رسیده و همچنین در نمازهاى مغرب و عشا روایاتى وارد شده که پیامبراکرم (صلى الله علیه وآله) گاهى بدون عذر و ضرورت در سه وقت نمازها را جمع مى خوانده اند براى اینکه امت در تنگنا و حرج گرفتار نشوند.

آیا اصرار بر جدا خواندن نمازها و جلوگیرى از جمع خواندن آنها همان گونه که پیامبر (صلى الله علیه وآله) تعلیم داده اند، خلاف سنت پیامبر به شمار نمى آید؟

آیا نظر امام صادق (علیه السلام) که جمع خواندن نمازها را جایز دانسته و دیدگاه قرآن که جمع خواندن را ثابت مى کند مانند آیه (اقم الصلاة لدلوک الشمس الى غسق الیل) [ سوره اسرا، آیه ۷] نمى تواند دلیل جمع خواندن نمازها باشد؟

یکى از مسلمات بین مسلمانان آن است که نمازهاى واجب را با جماعت مى توان خواند، سیره پیامبر اکرم (صلى الله علیه وآله) و بسیارى از صحابه این بوده ولى در مورد نمازهاى مستحبى اجازه به جماعت خواندن داده نشده است.

با این وجود خلیفه دوم در عین این که به این مسأله باور داشته است، بدعت جماعت را در نمازهاى تراویح بین مسلمانان پدید آورد و اکنون اهل سنت حتى کسانى که نمازهاى واجب را نمى خوانند در نمازهاى تراویح باید شرکت نمایند.

در اینجا دو بدعت است:

  • جماعت خواندن نمازهاى مستحبى.
  • اصرار بر آن، به گونه اى که به حد واجب رسیده است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا