دسته‌بندی نشده

90 ضرب المثل افغانی (پشتو/ اردو/فارسی دری) + معنی فارسی

ردیف ضرب المثل افغانی معنی ضرب المثل افغانی 1 هرچی کنی، دمب خر یک بلست اس هر کاری کنی بی فایده اس و طرف کار خودش را میکند . 2 چندان سمن است که یاسمن پیدا نیست حواشی یک ماجرا بیشتر از موضوع اصلیه. 3 میمان روزیخوده خود میاره مهمان روزی را با خودش می‌آورد 4 پیل هر چی مردنی بشه د شکمشی یک زانو آوه فیل هر چه مردنی‌تر باشد در شکمش یک زانو آب وجو داره . 5 گشنه ره یک لقمه، مانده ره یک قدم گرسنه را یک لقمه، مانده را یک قدم 6 خر خو همان خر است، لاکن پالانش نو شده معادل خر همون خره فقط پالونش عوض شده 7 خدا گفت: کلو و شربو نه گفت: گلو تا گلو خدا گفت بخورید و بیاشامید، ولی نگفت زیاده روی کنید. 8 خارپشتک چوچۀ خود را میگوید: بخملی بچه‌ام معادل بچه سوسکه از دیوار بالا می‌رفت، مادرش ی‌گفت: قربون دست و پای بلوریت. 9 شیشه کی میده شد تیز‌تر موشه شیشه که شکسته شد تیزتر می‌شود. 10 از یک دست صدا نمیبرایه معادل یک دست صدا ندارد. 11 دیر آیه درست آیه دیر میاد اما درست میاد. 12 حاضره لقمه و غایبه تکبیر اگر کسی حضور داشت میخورد و اگر غائب بود دعای خیر هم کافی است. 13 لاف در غربت، آواز در بازار مسگران آدم در غربت هر چه لاف می‌زند، دیگران باور می‌کنند، چون کسی وی را نمی‌شناسد. 14 نان بخور خود پسند کالا بپوش خلق پسند هر چی خودت دوست داری بخور اما اما هر جور بقیه میپسندند بپوش . 15 تنگ آمد د جنگ امد معادل یا به عبارتی کارد به استخوان رسید. 16 دود چراغ خورده تلاش و شب زنده داری‌های زیاد برای کسب دانش . 17 زور از زاری کم نمی‌شود جایی که سخن از زور باشد، عذر و تضرع نمی‌تواند از شدت آن بکاهد. 18 خرس را که یاد کردی سوته در دستت بگیر وقتی در مورد کسی حرف میزنی منتظر ورودش باش/ معادل موش آتیش زدن 19 دیگ شریکی را سر چار راهی مشکن معادل آشپز که دوتا میشه غذا یا شور میشه یا بی نمک. 20 ده جنگ نان و حلوا بخش نمیشه در جنگ نان و حلوا پخش نمی‌ کنن 21 آش مردا دیر پخته میشه مردا تو کاراشون عجله نمیکنن . 22 ناز بسیار محبته کم میکنه ناز خریدن زیاد علاقه را کم می‌کند. 23 کم بخور نوکر بگیر حتی اگر قدرت و توانایی زیاد نداری از خرج خودت کم کن و نوکری برای خودت استخدام کن تا شخصیتت پیش دیگران بالا برود. 24 موش لوش خورده طرف خیلی خسیس شده . 25 بوز د پای خو اوزویه، میش د پای خو معادل هر کسی را توی قبر خودش می‌گذارند. 26 کاسه را به کوزه می‌زنی و کوزه را به کاسه معادل کاسه و کوزه شکستن 27 خوش درخشید، ولی دولت مستعجل بود به خوشی‌های زودگذر گفته می‌شود . 28 آو طرف آو ریز خو موره آب به طرف آبریز خود می‌رود. 29 کار کو داندازه که از دست و پای نندازه کار را با قاعده انجام بده تا از دست و پا نیفتی 30 آب از سر بند بسته می‌شود باید هر کاری را از مبدا و منشا آن انجام داد.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا