دسته‌بندی نشده

چرا افسردگی به عنوان زجرآورترین بیماری شناخته می شود؟

افسردگی، زجرآورترین بیماری

از نظر من افسردگی و موارد زیر مجموعه آن، زجرآورترین بیماری دنیاست که واقعاً نمی توانم کلمه ای برای توصیف آن پیدا کنم. هر چند که این بیماری آنقدر رواج یافته که به نوعی کلیشه ای شده است اما حس آن برای افراد مبتلا هیچ وقت تکراری نشده و تا زمانی که این بیماری از آن ها دور نشده این بیماری همیشه برای آنها تازه است. برای فهم بهتر این قضیه اجازه دهید مثالی در این رابطه بزنم. با دلگرم همراه باشید.

چرا افسردگی؟

اجازه دهید تا مثالی برایتان بزنم. اگر شما یک انسان عادی از نظر روحی و روانی باشید، و دچار افسردگی حال از هر نوعی نباشید، می توانید مشکلات و خطرات و حالات مختلف زیادی را تحمل کنید، این اتفاقات می تونه شامل از دست دادن عزیزان به هر نوعی، یا مشکلات جسمی خودتان، شامل از دست دادن اعضای بدنتان، همچون دست، پا، گوش، چشم یا تمامی اینها باشد.

زمانی که افسرده هستی!

اگر مغز شما از لحاظ ساختاری عمومی دنیوی درست باشد، شما حتی اگر هیچ پا، دست، گوش یا حتی چشم یا حتی تمامی این اعضا را با هم نداشته باشید یا از دست بدهید، صرفاً با یک ذهن خوب (ساختار خوب سلولی مغزی) می توانید از چیزهای کوچک هم لذت ببرید، و در هنگام بروز مشکلات مغز شما کم کم خود را با شرایط و مشکل پیش آمده تطابق داده و همسان می شود. اما زمانی که مغز شما از نظر گرایش به بیماری های روحی و افسردگی از استعداد خوبی برخوردار باشد، افتادن یک خراش روی دست شما می تواند، موجب عصبانیت شدید شما شود.

افسردگی

اینکه ظرفیت مغزی شما برای گرایش به این بیماری های به چه میزان باش وابسته به عوامل متعددی است. همانطور که گفته شد اسم افسردگی به نوعی تکراری شده ولی خود این بیماری واسه هیچ شخصی کلیشه نشده و نخواهد شد. افسردگی انواع مختلفی داره که هر کدام به واسطه علل مختلفی رخ می دهد از عوامل یا به نوعی افسردگی طبیعی گرفته تا غیرطبیعی. افسردگی طبیعی به افسردگی ای می گویند که بر اساس اتفاقات و حوادث طبیعی همچون از دست دادن عزیزان رخ می دهد که شدت آن هم تا حد زیادی وابسته زیادی به روحیات و تمایلات احساسی ژنتیکی شما دارد.
به یاد دارم خانمی را که قضیه ای تعریف می کرد مبنی بر اینکه پدرش معتاد بوده و مشکلات و سختی های زیادی را برایشان به وجود آورده بود و در نهایت پدرش در وضعیت بدی تسلیم مرگ شده بود. بعد از این اتفاق این خانم بعد از مرگ پدرش و عذاب وجدانها تصمیم گرفته بود که سفیر حمایت از معتادان شود. یادم می آید این خانم در برنامه برخی از افراد که توانسته بودند اعتیاد را ترک کنند تشویق کرده بود و بدون اینکه چیزی گفته باشد، این مفهوم را می رساند که پدرش ظرفیت ترک را نداشته است.

نکته ای که وجود دارد این است که یکی از عوامل تعیین ظرفیت دنیوی انسانها ساختار ژنتیک مغز آنهاست چیزی که ما امروزه از آن به عنوان انسان های با ظرفیت یاد میکنیم. اگر بخواهیم در این مورد و حداقل در اینجا در مورد مواد مخدر و توانایی ترک آن توسط افراد مختلف صحبت کنیم باید اقرار کنیم که در این مورد نیز ظرفیت و توانایی انسانها در درک مواد توسط مغزشان و همچنین توانایی ترک آن نیز کاملاً متغیر بوده و کاملاً وابسته به ظرفیت مغز و ساختار ژنتیک آنها دارد.

همچنین بخوانید:

معرفی 4 روش اصلی به منظور مقابله با افسردگی در سال 2018 (بخش اول)

موج عظیمی از افسردگی در راه است!!!!

افسردگی؛ چگونه افسردگی را درمان کنیم؟

همه ما می دانیم این روزها در تلوزیون صدای اعتراض مجریان و افراد صاحب نام تلوزیون مبنی بر قضاوت، حرکات و ناسزاها در صفحه مجازی افراد مشهور بر چشم می خورد. و این موارد را به صورت غیر مستقیم به فرهنگ بخش زیادی از مردم می چسبانند. آیا مردم ما فرهنگ ندارند؟ آیا فرهنگ افراد اون ور آب از ما بیشتر است؟ یک سری چیزها هستند که تعیین کننده شخصیت دنیوی و اعتماد به نفس ما هستند. یکی از مهمترین موارد در این زمینه وضعیت اقتصادی یک کشور است. به نظر جمیع شما این اعتراضات و قضاوت ها از سال هایی که اقتصاد ما با بحران جدی روبرو شد شدت بیشتری به خود نگرفت.چه بخواهیم چه نخواهیم وضعیت اقتصادی یک کشور نقش تعیین کننده ای در فرهنگ دنیوی ما دارد. البته این حرف به معنای این نیست که هر کس یا کشوری مخصوصاً کشور ما ایران اگر با وضعیت اقتصادی بدی روبرو شد چنین رفتارهایی داشته باشد، اما به هر حال حقیقت آن است که اقتصاد یک کشور همه چیز را می تواند از این رو به آن رو کند، درست مثل یک طوفان سهمگین.

افسردگی در جامعه

مطمئناً ماهایی که قضاوت هایی درباره افراد مشهور می کنیم اگر دچار عدم اعتماد به نفس نبودیم خیلیهامان به صورت ذاتی دلیلی برای قضاوت دیگران نمی دیدیم و از زندگی خود با یک اقتصاد خوب نهایت لذت را می بردیم. علت عمده تمامی این موارد وضعیت اقتصادی و شکاف طبقاتی موجود است که گاه خود ما که دیگران را به باد قضاوت می گیریم از این امر به صورت لحظه ای غافل هستیم. شاید برخی بگویند این افراد مگر مسلمان نیستند، مگر دین ندارند، حقیقت آن است که دین داشتن و حفظ آن کار سختی ایست که تنها عده معدودی قادر به حفظ آن هستند. در چنین شرایطی همانطور که امامان و پیامبران نیز گفته اند، اقتصاد ضعیف و فقر می تواند دین و ایمان را از این رو به آن رو کند. حقیقت آن است که خداوند احساسات و نحوه و ساختار تفکر انسانی دنیوی را در محفظه ای محکم به نام مغز قرار داده است. و به او گفته که از این مغز تا جایی که می توانی خوب استفاده کن. ما باید به واسطه این وسیله دنیوی، هم دنیا و هم آخرت خود را تامین کنیم. خداوند در این دنیا ما را محدود آفریده چون تفکر و احساسات انسانی که مهمترین چیز هستند، وابسته یه یک منبع محدود دنیوی یعنی مغز هستند. به این صورت که ممکن است عالمی پس از سالها تذهیب نفس و فعالیت های خداشناسی، بر اثر کاهش یک ماده مغزی، حال به هر دلیلی دیگر فراموش کند که طی سالها، عبادت خدا را می کرده است.

پس نتیجه ای که می گیریم این است که تا می توانید از این خدای ثانویه خود یعنی مغز محافظت کرده و به تقویت آن با روش های عملی موجود پرداخته تا آنرا به صورت ذاتی محکمتر کنید تا در شرایط روحی و روانی که برای هر انسانی در طول زندگی رخ می دهد بتوانید مقاوت کرده و از پای در نیایید.

این مطلب هم به پایان رسید امیدواریم مورد توجه شما عزیزان قرار گرفته باشد. ما را از کامنتهای خود در بخش نظرات محروم نفرمایید همچنین منتظر مطالب اختصاصی دلگرم در روزهای آتی باشید.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا