دسته‌بندی نشده

قصه کودکانه تصویری کوتاه یک عالمه از من برای دوست داشتن !

داستان کوتاه تصویری کودکانه یک عالمه از من برای دوست داشتن !

وقتی من به دنیا اومدم، دکتر به مامانم گفت: وااای عجب دختر تپلویی! پرستار گفت: چه دختر سالمی! اون واقعا یه بچه‌ی شادابه!

more-if-me-to-love-story-

مادرم گفت: اینجوری که تپلو شده بهتره! حالا یک عالمه از اون هست که من میتونم دوست داشته باشم! وقتی من بزرگتر شدم، فهمیدم که حرف مامانم درسته! من سالم و قوی و مهربونم!

داستان کوتاه تصویری کودکانه یک عالمه از من برای دوست داشتن!

و چون تپلو هستم، یک عالمه از من هست که همه میتونن دوست داشته باشن! من به بقیه و احساساتشون اهمیت میدم و بهشون کمک میکنم! من بهشون کمک میکنم چون میفهمم کی به مهربونی نیاز دارن! حتی اگه خودشون بهم نگن!

قصه کوتاه تصویری کودکانه یک عالمه از من برای دوست داشتن!

من خیلی زود میفهمم که کی، خانواده و دوستام به بوس و بغل نیاز دارن! من خیلی خیلی بغل کردن رو دوست دارم!

داستان کوتاه تصویری کودکانه یک عالمه از من برای دوست داشتن!

بدن من، مال خودمه! هیچکس توی دنیا یک بدن مثل مال من نداره! مثل دونه‌های برف یا ستاره‌ها، ما آدم‌ها هم متفاوتیم و هر کدوم یک جوری دنیا رو خاص و قشنگ میکنیم!

داستان کوتاه تصویری کودکانه یک عالمه از من برای دوست داشتن!

همه‌ی ما قلب داریم، جسم و روح داریم و همه‌ی اینا باعث میشه قوی و سالم باشیم و زندگیمون رو بسازیم! ما با این چیزا به دنیا اومدیم!

داستان کوتاه تصویری کودکانه یک عالمه از من برای دوست داشتن!

اما بعضی چیزها هست که ما باهاشون به این دنیا نیومدیم، مثل مهربونی! ما میتونیم به این چیزها کمک کنیم تا بزرگ بشن! مثل یک دانه‌ی کوچک توی باغ بزرگ!

داستان کوتاه تصویری کودکانه یک عالمه از من برای دوست داشتن!

من همیشه سعی میکنم که باغم همونجوری باشه که دلم میخواد! یک جای دنج برای نشستن! جایی که خورشید بتابه و حس خوبی به همه بده!

داستان کوتاه تصویری کودکانه یک عالمه از من برای دوست داشتن!

باغ بقیه‌ی آدم‌ها با مال من متفاوته! و خب این طبیعیه! چون همه‌ی ما با هم فرق داریم و چیزهای متفاوتی دوست داریم!

داستان کوتاه تصویری کودکانه یک عالمه از من برای دوست داشتن!

من برای تمام کارهایی که بدنم میتونه بکنه، خیلی خوشحالم! بدن من غذا رو به انرژِی تبدیل میکنه! عجب معجزه‌ای!

داستان کوتاه تصویری کودکانه یک عالمه از من برای دوست داشتن!

وقتی که میدوم، حس میکنم که خون توی بدنم داره میچرخه! و میفهمم که من حسابی قوی هستم! و وقتی میشینم، ذهنم شروع میکنه به تصور کردن و خیال پردازی! من میتونم یه دنیای کامل خیالی توی سرم بسازم!

داستان کوتاه تصویری کودکانه یک عالمه از من برای دوست داشتن!

وقتی روی الاکلنگ میشینم، میتونم دوستامو بالا نگه دارم و بعد پاهامو به زمین بزنم تا برم بالا! و وقتی دوباره برمیگردم پایین، میبینم که دوستام از اون بالا دارن از خوشحالی میخندن!

داستان کوتاه تصویری کودکانه یک عالمه از من برای دوست داشتن!

من عاشق خوردن غذاهای سالم و سبزیجاتم! و تازه! دوست دارم غذاهای جدید اختراع کنم! هر وقت که غذای جدیدی میپزم، به این فکر میکنم که این غذا چجوری به بدنم کمک میکنه!

داستان کوتاه تصویری کودکانه یک عالمه از من برای دوست داشتن!

وقتی که مامانم گفت که یک عالمه از من برای دوست داشتن هست، نمیدونست که من قراره چقدر بزرگ بشم! منظورم بلند شدن بلند شدن قدم یا بیشتر شدن سنم نیست. منظور مهربونی و عشق توی قلبمه!

داستان کوتاه تصویری کودکانه یک عالمه از من برای دوست داشتن!

وقتی که به بقیه مهربونی میکنم، عشق توی قلبم جوونه میزنه و بزرگ میشه و مثل خورشید قلبم رو گرم میکنه! و خانواده و دوستام هم با عشق توی قلب من و روح بزرگ من حس خوبی بهشون دست میده!

داستان کوتاه تصویری کودکانه یک عالمه از من برای دوست داشتن!

و این عشق، همه‌ی ما رو کنار هم نگه میداره!

داستان کوتاه تصویری کودکانه یک عالمه از من برای دوست داشتن!

یک عالمه از من برای دوست داشتن هست، چون من یک عالمه عشق برای بقیه دارم!

داستان کوتاه تصویری کودکانه یک عالمه از من برای دوست داشتن!

separator line

حتماً بخوانید:

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا