شعر و متن ادبی زیبا و اثرگذار درمورد زمستان

متن ادبی زمستان

زمستان یکی از فصل های بسیار زیبا است که نعمت های خداوند در آن نمایان تر است. در ادامه شعر و متن های ادبی زمستان را خواهید دید. شما عزیزان می توانید این متن ها را برای استوری، کپشن اینستاگرام، بیو تلگرام یا واتساپ و … انتخاب نمایید.

متن زمستانه ادبی

تو اگر باز کنی پنجره ای سوی دلت
میتوان گفت که من چلچله باغ توام
مثل یک پوپک سرمازده در بارش برف
سخت محتاج به گرمای توام

متن ادبی درباره زمستان

دارد برف می آید در گوش دانه های برف نام تو را زمزمه خواهم کرد تا برف زمستانی از شوق حضورت بهار را لمس کند

شعر درباره زمستان

و بی تو لحظه ای حتی دلم طاقت نمی آرد
و برف نا امیدی بر سرم یکریز می بارد
چگونه بگذرم از عشق، از دلبستگی هایم ؟
چگونه میروی با اینکه می دانی چه تنهایم ؟

متن ادبی درمورد آدم برفی

عشق یعنی آن نخستین حرف ها
عشق یعنی در میان برف ها
عشق یعنی یاد آن روز نخست
عشق یعنی هر چه در آن یاد توست

متن استوری زمستان

کوچه ها را با دانه های برف
آذین می بندد
زمستانی سرد سرد

متن زمستانی برای اینستاگرام

حجم سرما!
ضربان قلب هوا را میشمارد
و من به دری تکیه داده ام
که زنگوله های یخ
آن را پوششی دوباره داده اند
آیا برای دوباره روییدن
بهار می آید ؟؟؟

متن ادبی درمورد یک صبح سرد و برفی زمستان

دستی که به انتظار دستانی بود
چشمی که نیازش لب خندانی بود
بیچاره ترین گدای این شهری که…
در پیرهنم عجب زمستانی بود

متن فلسفی درمورد برف

تا وقتی تو هستی که دستانم را بگیری،
آرزو میکنم هر روز زمین بخورم!
کاش تابستان ها هم برفی بود !

متن زیبا درباره فصل زمستان

خدا زیباست
این را در دانه دانه های برف میبینم

متن درمورد برف

چه حسی بود در قلبم شبیه کوچه برفی
به راه کوچه ی برفی تو را از خود جدا کردم
نفهمیدم که می میرم نباشی مثل پروانه
تو را من در ته این کوچه ی برفی رها کردم

شعر ادبی درمورد زمستان

فصل که رخت عوض می کند دوباره عاشقت می شوم …
گیرم زمستان باشد و من آهسته روی پیاده روی یخ زده راه بروم !
عشق تو همین شال پشمی است که نفسم را گرم می کند !

جملات زیبا درمورد زمستان

الا ای برف!
چه می ‏باری بر این دنیای ناپاکی ؟
بر این دنیا که هر جایش
رد پا از خبیثی است
مبار ای برف!

جملات ادبی درباره زمستان

تو روح آسمان همراه خود داری
تو پیوندی میان عشق و پروازی
تو را حیف است باریدن به ایوان سیاهی‏ ها
تو که فصل سپیدی را سرآغازی
مبار ای برف!

متن ادبی زمستانه

دنبال من می گردی و حاصل ندارد !
موجی که عاشق می شود ساحل ندارد !
باید ببندم کوله بار رفتنم را
مرغ مهاجر هیچ جا منزل ندارد
من عاشقی کردم تو اما سرد گفتی
از برف اگر آدم بسازی دل ندارد !

متن زمستان

تو در برف
مهم نیست خیابان باشد
یا جنون باشد و یک عمر بیابان باشد

متن کوتاه ادبی زمستان

چه کسی گفته زمستان خدا زیبا نیست ؟
دوست دارم همه ی سال زمستان باشد
ره به جایی نبرد فکر فرار از باران
نیست چتری که به اندازه ی باران باشد

متن زمستانی عاشقانه

تا تو با ناز نخندی چه کسی خواهد دید ؟
سی و دو دانه ی برفی که درخشان باشد
می نویسی به تن برف سئوالت را، کاش …
پاسخ مسئله یک واژه ی آسان باشد

متن زمستانی کوتاه

دوستت دارم اگر قیمت آن، جان باشد …
برای من زمستانی را آرزو کن که کوچه هایش پربرف باشد
مردمانش ساده
و خانه هایش گرم و بی ریا

متن درمورد برف

آهای زمستان
حواست جمع باشد که دور تو و تمام عاشقانه هایت را خط خواهم کشید
اگر با آمدنت او حتی یک سرفه کند

کپشن اینستاگرام درمورد زمستان

پشت پنجره اولین برف زمستانی را نگاه میکنم
خانه گرم گرم است اما بدنم از سرما میلرزد
نمیدانم از برف است یا از تنهایی
برای خود چای میریزم پتو را بدورم میپیچم شاید کمی گرم شوم
بی فایده است دستانم پاهایم چون تکه ای از یخ سرد سردند
به تو فکر میکنم آه میکشم بخود میگویم
یکی باید باشد
یکی که دستانش
آغوشش
نگاهش
احساسش
گرمابخش زندگیت باشد
یکی مثل تو
تویی که ندارمت . . .

متن زمستان است

در برف، سپیدی پیداست
آیا تن به آن می دهی ؟
بسیاری با نمای سپید نزدیک می شوند که در ژرفنای خود نیستی بهمراه دارند
ارد بزرگ

جمله ادبی زمستانی

آرزو می کنم غم های دلت بروند زیر برف های زمستانی تا همیشه بدون غم بمانی

متن زیبا درمورد زمستان و برف

عشق یعنی آن نخستین حرف ها
عشق یعنی در میان برف ها
عشق یعنی یاد آن روز نخست
عشق یعنی هر چه در آن یاد توست

شعر زمستان

برف بارید و خدا پاکی خود را به زمین هدیه کرد
زمین مغرور شد که سفید است، پاک است چون دل خدا…
و خدا با آفتابی، اشتباه زمین را به وی گوشزد کرد

متن زمستان در راه است

دعا میکنم غرق باران شوی
چو بوی خوش یاس و ریحان شوی
دعا میکنم در زمستان عشق
بهاری ترین فصل ایمان شوی

متن ادبی برای آغاز زمستان

زمین عروس شد و آسمان به حرف آمد
چه شادباشی ازین خوب تر که برف آمد

متن ادبی درمورد آمدن زمستان

یادمان باشد با آمدن زمستان
اجاق خاطـرہ ها را روشن بگذاریم
تا دچـار سـردے ؋ـاصلـہ ها نشـویم …

جملات کوتاه برای زمستان

پیش رویم چهره تلخ زمستان جوانی
پشت سر، آشوب تابستان عشقی ناگهانی
سینه ام منزلگه اندوه و درد و بد گمانی،
کاش چون پاییز بودم
فروغ فرخزاد

اشعار ادبی زمستانی

مأوای ما گلبرگ کوچکی ست
بازمانده از باغی دور با هزار زمستان دیوانه اش
در پی و سهم ستاره از آفتاب تنها تبسم پنهانی ست
که در انعکاس تکلم شب جاری ست

متن زمستان سرد

خوردن یک سیب رسیده‌ی سفید
در یک روز شفاف و روشن زمستانی محبوب من !
دل بستن به تو مثل شادمانی نفس کشیدن است
در یک درختزار پوشیده از برف

متن زمستانی کوتاه

فصلی‌ ست
میان پاییز و زمستان
فصلی به نام فصل گریه
که از همیشه
به آسمان نزدیکتری…

شعر کوتاه درباره زمستان

نه زمستانی باش
که بلرزانی
نه تابستانی باش
که بسوزانی
بهاری باش که برویانی…

متن زمستانی غمگین

حس غریبی دارم روزهایِ برفی
روزهایی که صورتم از سرما می سوزد
و دست هایم در جیبم هم گرم نمی شود…
سُر می خورم و می افتم
و خودم بلند می شوم…
خودم خودم را می تکانم و ادامه می دهم…
چیزی درونِ سینه ام دارد یخ می زند
از بس می گویم تنھایی هم عالمی دارد…
تا بھانه گیری هایش تمام شود…