درس هشتم تفکر و سواد رسانهای کلاس دهم | فنون اقناع 2
درس هشتم تفکر و سواد رسانهای کلاس دهم | فنون اقناع 2
در درسهای گذشته با پرکاربردترین فنون و روشهای تأثیر گذاری فرستندگان پیام بر مخاطبان (فنون اقناع) آشنا شدید. برای تشویق مخاطبان به تغییر رفتار، نگرش، باور، ارزش یا دیدگاه، از فنونی پیچیدهتر یا ترکیبی از فنون استفاده میشود که تشخیص آنها به دقت بیشتری نیاز دارد. در این درس با تعدادی از این فنون آشنا میشوید.
فعّالیت گروهی (صفحهٔ ۵۳ کتاب درسی)
– متن صفحات بعد را با روش«جیگ سا» به هم آموزش دهید. یعنی:
* به گروههای پنج یا شش نفره تقسیم شوید، به هر یک از اعضای گروه، شمارهای اختصاص دهید.
* هر گروه دو یا سه عنوان (در کلاسهای پر جمعیت دو عنوان و در کلاسهای کم جمعیت سه عنوان) از فنون اقناع را بررسی و تحلیل کند. در این تحلیل ویژگیهای هر فن و مثالهای ذکر شده در متن را استخراج کنید و مثالهایی نیز به آن بیافزایید.
* سپس افراد هم شماره از همهٔ گروهها در جایی از کلاس یک گروه تشکیل دهند، شمارههای یک در یک گروه، شمارههای دو در یک گروه و … .
– در گروه جدید، هر عضو گروه آموختههای خود دربارۀ فنون مورد بررسی را برای دیگر اعضای گروه توضیح میدهد. سایر اعضای گروه با پرسشهای مناسب و مثالهای بیشتر توضیحات او را کاملتر می کنند.
– پس از پایان وقت تعیین شده، دانش آموزان سر جای خود برگردند.
– در این مرحله معلم محترم، به طور تصادفی از تعدادی از دانش آموزان میخواهد هر یک فنی را برای همۀ کلاس تعریف کنند.
فنون اقناع
گرم و صمیمی
این روش که در واقع شکل دیگری از فن تداعی معانی است، سعی میکند با ارائه تصویری از محیطی صمیمی و گرم (خصوصاً از خانواده، کودکان یا حیوانات)، راحتی، فراغت و نشاط را برای تأثیر بیشتر بر مخاطب شبیه سازی کند. موسیقی آرامش بخش، تصاویر دلپذیر و کلمات خودمانی در چنین پیامهایی قادر هستند فضایی گرم، صمیمی و دوستانه ایجاد کنند.
تملّق
قانع کنندگان چاپلوسی کردن را دوست دارند، چون آنها را به هدفشان نزدیکتر میکند. احتمالاً تا به حال به آگهیهایی برخورد کردهاید که به شما میگوید: «شما فوقالعادهاید»، «کیفیت حق شماست»، «شما شایستۀ رسیدن به قلههای بزرگ هستید» این طور پیامها به طور پنهان جملات تملق آمیزی هستند برای متقاعد ساختن شما. گاهی وقتها هم پیامهای رسانهای بسیار زیرکانه کاری میکنند که ما احساس میکنیم که از ما ستایش میشود. مثلاً افرادی را نشان میدهند که کارهای احمقانه انجام میدهند برای اینکه باعث شوند ما احساس کنیم که از آنها زرنگتر و برتر هستیم. چاپلوسی فنی مؤثر است و دلیل آن هم واضح است. همه دوست دارند ستایش شوند و دیگران را متمایل کنند که آنها را دوست بدارند.
کلمات پر زرق و برق
برخی از کلمات و اصطلاحات هستند که تقریبا راجع به پذیرش آنها در جامعه اتفاق نظر وجود دارد. این گونه کلمات به اصطلاح پر فضیلت مثل تمدن، مردم سالاری، حقوق بشر، آزادی، زیبایی، عشق و … معمولا در بسیاری از پیامهای رسانهای مورد استفاده قرار میگیرند تا مخاطب نسبت به پذیرش آن پیام بیشتر قانع شود. قانع کنندگان از این گونه کلمات به این امید استفاده میکنند که ما پیامهای آنها را بپذیریم بدون آنکه ادعای آنها را برای دستیابی به معانی آن کلمات مورد آزمایش قرار دهیم. آنها حتی میدانند که بسیاری از مردم حتی به طور دقیق و اصولی معنای واقعی این کلمات و اصطلاحات را نمیدانند ولی آنها را مثبت و مفید ارزیابی میکنند.
نام گذاری (برچسب زدن)
این فن برخلاف فن کلمات پر زرق و برق، یک شخص، یک موضوع یا یک ایده را به نامهایی با ویژگی منفی (مثل دروغ گو، سخن چین، تروریست، خرابکار و …) پیوند میزند. قانع کنندگان از این فن استفاده میکنند تا ما یک شخص، یک موضوع یا یک ایده را بر اساس همان نمادهای منفی بدون بررسی مستندات و دلایل آن رد کنیم. در این فن در حالتی زیرکانهتر، از واژههای نرم تری (مثل منفعل، تنبل و …) برای برچسب زنی استفاده میشود.
حسن تعبیر (معادل سازی)
همان طور که فنون «کلمات پر زرق و برق» و «برچسب زنی» مخاطب را به طور احساسی با کلمات پیشنهادی تحریک میکنند، فن معادل سازی نیز تلاش میکند تا با خوشایند سازی کلمات نامطلوب، ذهن مخاطب را به خود نزدیکتر کند. این فن در واقع جایگزین کردن کلماتی مطلوب به جای اصطلاحات و موضوعات ناخوشایند است تا مخاطب نسبت به آن پذیرش بیشتری داشته باشد. به طور مثال وقتی در یک خبر با واژۀ «کوچکسازی» دولت یا یک کارخانه و سازمان برخورد میکنید بدانید که این همان معادل «اخراج» کارمندان یا کارکنان اضافی است.
تازگی
ما چیزهای تازه و جدید را دوست داریم، چون به باور بسیاری از ما، چیزها، ایدهها، محصولات و موضوعات جدید بهتر از قدیمیها است. شاید سرعت بالای تغییرات فناوری در عصر حاضر یکی از دلایل این موضوع باشد. مدام محصولات و ایدههای نو و به روز جای قدیمی را میگیرند و ما را به مصرف چیزهای جدید ترغیب میکنند. استفاده از سر تیترها «تازهترین اخبار»، «خبر فوری» و پخش زنده در بسیاری از بخشهای خبریِ مطبوعات، تلویزیون و وبگاهها قادر است نگاه ما را به خود جلب کند. استفاده از عباراتی چون جدیدترین محصول، جدیدترین روشهای آموزش و … نیز مثالهایی از به کارگیری این فن است.
نوستالژی (خاطره انگیز)
نوستالژی یا خاطره انگیز، یک احساس دلتنگی همراه با شادی به اشیا، اشخاص و موقعیتهای گذشته است. نوستالژی حس غریبی از دوست داشتن اتفاقات گذشته است. همه دوست دارند خاطرات بد را فراموش کنند و خاطرات خوب را به یاد بیاورند. بنابراین، هر چیزی که خاطرات خوب قدیمی را برای ما زنده کند، بیشتر میتواند ما را به پذیرش خود قانع کند. وقتی ما از پیچیدگیهای زندگی امروزی و مشکلات جامعۀ شهرنشینی (مثل ترافیک، سر و صدا، هزینههای بالا و …) دلخور میشویم چه چیزهایی مثل زندگیهای ساده و صمیمی قدیمی میتواند برای ما لذت بخش باشد؟ سازندگان پیامهای رسانه ای با همراه کردن یک پیام با تصاویر، پویانماییها، فیلمها، موسیقیهای و … خاطره انگیز قدیمی، از این احساس درونی ما برای تأثیرگذاری بیشتر استفاده میکنند.
پرسشهای معلوم الجواب
ضرب المثلی داریم که میگوید «چو دانی و پرسی سؤالت خطاست» اما این ضرب المثل در دنیای پیامهای رسانهای چندان صدق نمیکند. گاهی وقتها باید سؤالهایی پرسید که جوابش کاملاً معلوم است. این پرسشها طوری طراحی میشوند که مخاطب کاملاً صحت گفتۀ سؤال کننده را تائید کند مثلاً: «آیا شما میخواهید قرضهایتان را پس بدهید؟» یا «آیا شما دوست دارید خیلی زود از سردرد رهایی پیدا کنید؟» معلوم است که هیچ کس پاسخی منفی به این سؤالات نمیدهد. این گونه سؤالات ذهن مخاطب را برای پیشنهادهای بعدی آماده میکنند؛ به عنوان مثال در مورد سؤالهای بالا «پس در بانک ما سرمایه گذاری کنید» یا «از این قرصها استفاده کنید».
شواهد علمی
در این روش از خروجیها و نتایج علمی کار پژوهشگران و دانشمندان مثل نمودارها، آمارها، نتایج آزمایشگاهی و … برای اثبات موضوعی استفاده میشود. از آنجا که ما به نتایج کار علمی آنها اعتماد داریم و امکان دستیابی به این نتایج از طرف خود ما مهیا نیست، معمولاً این شواهد علمی و نتایج حاصل از آنها را راحتتر میپذیریم. این در حالی است که بسیاری از این شواهد و مستندات علمی میتوانند گمراه کننده باشند. گاهی وقتها هم این مستندات درست هستند، اما نتایجی که بر مبنای آنها در پیامهای رسانهای گرفته میشود، درست نیستند؛ به عنوان مثال «نتایج پژوهشها نشان داده که 90 درصد استفاده کنندگان از محصولی خاص نتیجۀ رضایت بخشی گرفتهاند» یا «پژوهشها نشان دادهاند که مصرف مادۀ … در افزایش قد، نقش مؤثری دارد و در تولید قرصهای … از این ماده استفاده شده است؛ این قرصها تا 10 سانتی متر قد شما را افزایش میدهد».
راه حلهای ساده
امروزه، زندگی پیچیده شده است. متغیرهای زیادی در مسائل و مشکلات دخیل هستند و از این رو حل آنها نیز پیچیدگیهای خودش را پیدا کرده و به این سادگیها میسّر نیست. همین واقعیت و سر و کله زدن روزانه با این مشکلات پیچیده، در بسیاری از ما اضطراب و نگرانی ایجاد میکند. در چنین شرایطی قانع کنندگان در پیامهای رسانهای سعی میکنند با ساده کردن مسئله و چشم پوشی از پیچیدگیهای آن، راه حلهای سادهای برای حل این مشکلات ارائه کنند که در بسیاری از مواقع هم به راحتی مورد پذیرش مخاطبان قرار میگیرد. شما ممکن است بارها دیده باشید که نامزدهای انتخاباتی ادعا میکنند با وضع یک قانون جدید یا اجرای یک برنامهٔ دولتی میشود فلان مشکل بزرگ (مثلاً ترافیک یا آلودگی شهر) را حل کرد. این در حالی است که از این برنامهها و قوانین تا به حال به وفور وضع و اجرا شده اما مشکل همچنان سر جای خودش هست. آگهی دهندگان تجاری هم در بسیاری از مواقع از این استراتژی استفاده میکنند و مدعی میشوند استفاده از محصول تولیدی آنها یا انجام اقدام مورد نظرشان میتواند شما را زیبا یا موفق کند.
کاریزما
کاریزما یا گیرایی در لغت به معنای دارا بودن صفتهای ویژه و ممتاز و منحصر به فردی است که مورد پسند و ستایش تعداد زیادی از دیگر انسانها است. جاذبهای انفرادی (فردی) که اثری اجتماعی (جمعی) دارد. کاریزما یک هالۀ مقدس و یک ارزش بزرگ اجتماعی و فرهنگی است که به واسطۀ اتفاقات و جریانات عمیق اجتماعی، سیاسی و فرهنگی به دور برخی از افراد تنیده میشود. از طرفی دیگر برخی افراد هم ذاتا به دلیل ویژگیهای درونی میتوانند شخصیت کاریزماتیک پیدا کنند. مردم معمولا تحت تأثیر این گونه افراد کاریزماتیک قرار میگیرند و از آنها پیروی میکنند حتی اگر حرف یا عمل او برخلاف عقیدۀ خود آنها باشد. میزان این تأثیرگذاری به نسبت میزان کاریزمای افراد بالا و پایین میرود. پیامهای رسانهای که حاوی توصیهها و پیشنهادهای این افراد باشد، معمولاً بدون هیچ شک و تردیدی منجر به نتیجه میشود. بسیاری از رهبران بزرگ دنیا برای مردم خود شخصیتی کاریزماتیک بودهاند؛ به طور مثال امام خمینی (ره) برای ما ایرانیان و مسلمانان یا گاندی برای هندیها و ماندلا برای آفریقاییها. به همین خاطر هم، استفاده از حرفها و گفتههای این افراد در پیامهای رسانهای میتواند علتی برای اقناع مخاطب شود. استفاده از این حرفها و عقاید گاهی به شیوۀ مطلوب و درست صورت میگیرد و گاهی نیز افراد گروهها با ارائۀ تفاسیر خاصی سعی میکنند از کلام آنها به نفع خود استفاده کنند. در چنین شرایطی باید به اصل سخنان مراجعه کرد و با در نظر گرفتن شرایط تاریخی، صحت و سقم تفاسیر را سنجید.
دروغ بزرگ
آدولف هیتلر، رهبر آلمان نازی که خود یکی از بزرگترین مبلغان سیاسی قرن بود، اعتقاد داشت که مردم به دروغهای کوچک بیشتر از دروغهای بزرگ مشکوک میشوند و احتمالاً با فنونی شبیه همین بود که توانست جان و روح مردم آلمان را اسیر اندیشههای بلند پروازانه و نژاد پرستانۀ خود کند. دروغ بزرگ در واقع چیزی بیشتر از اغراق، بزرگ نمایی و مبالغه است که با آن چنان اعتماد یا کاریزمایی گفته میشود که مخاطب، بدون تعقل آن را میپذیرد. گاهی وقتها مجموعه جو سازیهای روانی متعددی توسط پیامهای رسانهای گوناگون ساخته میشود تا فضای ذهنی جامعه برای ارائۀ یک دروغ بزرگ آماده شود و مردم به راحتی آن را بپذیرند. راه رهایی از این فن هم، گاهی کنار گذاشتن عقل متعارف و خارج شدن از جو روانی و فضای رسانهای موجود است. تا وقتی از محیطی که همه آن دروغ را پذیرفتهاند خارج نشوید امکان عدم پذیرش آن برای شما فراهم نمیشود. در این شرایط یکی از راههای درست، اندیشیدن خارج از محیط و پرسیدن سؤالهایی است که بسیاری از مردم نمیپرسند و به آن توجهی نمیکنند. با این حال معمولا دروغهای بزرگ وقتی برملا میشوند که سازندگان به اهداف خود دست یافتهاند و البته خیلی از دروغها هم در میان راستی و ناراستی پا در هوا باقی میمانند.
شیب لغزان
در این فن به جای پیش بینی یک آیندۀ مثبت، یک برونداد منفی هشدار داده میشود. بر اساس این فن یک ایده یا یک موضوع حتی مثبت با این استدلال رد میشود که این ایده میتواند گامهای اولیهای برای افتادن در یک شیب لغزنده باشد و در آینده منجر به پیامدهای ناگواری برای مخاطب بشود. به پیام این آگهی توجه کنید : «اگر ما از کشیدن سیگار در رستوران به دلیل تأثیرات آن بر سلامتی بدن ممانعت کنیم، آنها ممکن است از غذا خوردن در رستوران ما صرف نظر کنند.» با همین استدلال ساده، بسیاری از رستوران داران ممکن است از ممنوعیت کشیدن سیگار در رستوران خود چشم پوشی کنند. از این فن در بحث وجدلهای سیاسی بسیار استفاده میشود، چرا که با استفاده از این فن میتوان استدلال کرد که گامهایی کوچک میتواند به نتایجی منجر شود که هیچ کس آنها را دوست ندارد. این در حالی است که همین گامها ممکن است نتایج مفید هم به دنبال داشته باشد، اما در زیر سایۀ این فن ممکن است اصلاً ما به آنها فکر نکنیم.
گفتوگوی کلاسی (صفحهٔ ۵۹ کتاب درسی)
اکنون مانند درس 7 تعدادی فیلم، پوستر، خبر، شعر و … به شما ارائه می شود. در هر یک از آنها فن یا فنونی از اقناع به کار گرفته شده است. با استفاده از آنچه در درسهای 6، 7 و8 آموختید، این رسانهها را تحلیل و فنون به کار رفته در هر یک را شناسایی کنید.
فعّالیت در خانه (صفحهٔ ۶۲ کتاب درسی)
برای انتقال یک ارزش اجتماعی به دیگران، با استفاده از فنون اقناع، نمونهای به صورت گروهی تولید کنید.
لطیفههای رسانهای
– قدیما اگه باباها از دست بچهشون ناراحت میشدن، میگفتن: کاری نکن از ارث محرومت کنمها!!!
دیشب با بابام دعوام شد، میگه: کاری نکن که پسورد اینترنت خونه رو عوض کنم!!!
سریعاً خم شدم شست پاشو ماچ کردم
صحبته اینترنته میفهمی، اینترنت!
– کلاسهای آموزشی داعشیها:
کلاس کجا برم؟؟؟؟؟ منفجران فجیع
کتاب چی بخونم؟؟؟؟ منفجران فجیع
تو کدوم آزمون شرکت کنم؟؟؟؟ منفجران فجیع
کی؟؟؟؟؟ منفجران فجیع
چی؟؟؟؟ منفجران فجیع
کجا؟؟؟؟ منفجران فجیع
تلفن 29 دو تا بمب!!!!!
در این لطیفهها چه فنونی به کار رفته است؟
یک بار دیگر صفحۀ عنوانی فصل دوم را مشاهده کنید. قرار بود در این فصل شما تحلیل تولیدات رسانهای را با یکی از سؤالات کلیدی سواد رسانهای تمرین کنید؛ همان سؤالی که با علامت مشخص شده است. اگر با مطالعۀ متون و فعّالیتهای این فصل تا حدودی «توانایی تشخیص فنون خلق جلب توجّه مخاطبان» را کسب کردهاید در جهت هدف اصلی آن گام برداشتهاید.
آموزش درس 8 کتاب تفکر و سواد رسانه ای
حتماً بخوانید: