دسته‌بندی نشده

داستان کودکانه و کوتاه کیسۀ جادویی + دانلود قصۀ صوتی کیسۀ جادویی

داستان کودکانه و کوتاه کیسۀ جادویی

روزی روزگاری یه خرس کشاورز توی مزرعه اش توی یک دره بزرگ زندگی میکرد. زمین اون زیاد خوب نبود و هر سال به اندازه خودش محصول می داد.

داستان کودکانه و کوتاه کیسۀ جادویی

یکسال تابستون خورشید خوب درخشید و بارون خوب بارید و خرس کشاورز محصول خوبی بدست آورد. اونها را توی سه کیسه ریخت و توی انبارش گذاشت.

داستان کودکانه و کوتاه کیسۀ جادویی

خرس کشاورز با خودش گفت دو کیسه برای زمستونم کافیه، کیسه سوم را برای برادرم میبرم و براه افتاد به خانه برادرش رسید و بی سر و صدا کیسه را داخل انبار برادرش گذاشت.

داستان کودکانه و کوتاه کیسۀ جادویی

فردا صبح که به انبارش رفت دید کیسه های غذا بازم سه تا بودند با خودش گفت پس می تونم یه کیسه دیگه برای برادرم ببرم و دوباره براه افتاد به خانه برادرش رسید و بی سر و صدا کیسه را داخل انبار برادرش گذاشت.

دانلود قصۀ صوتی کیسۀ جادویی

فردای ان روز بازم خرس کشاورز چیز عجیبی را دید بازم سه تا کیسه غذا توی انبارش بود. با خودش گفت شاید این کیسه جادوییه .

دانلود قصۀ صوتی کیسۀ جادویی

با خودش گفت چه این کیسه جادویی باشه چه نباشه من یه کیسه دیگه برای برادرم می برم و دوباره براه افتاد تا به خانه برادرش بره ولی انشب برعکس شب های قبل هوا تاریک نبود و ماه توی آسمون همه جا را روشن کرده بود.

دانلود قصۀ صوتی کیسۀ جادویی

روی پل کسی را دید که کیسه ای بر دوش بود و بطرفش میومد . دو برادر بهم رسیدند و خوشحال شدند و فهمیدند که هر کدام قصد داشتند بهم کمک کنند و کیسه جادویی در کار نبوده… قصه ما به سر رسید کلاغه به خونش نرسید….

separator line

دانلود قصۀ صوتی کیسۀ جادویی

separator line

حتماً بخوانید:

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا