دسته‌بندی نشده

داستان تصویری کودکانه کوتاه نینی رو بیدار نکنیا

قصه تصویری کودکانه نینی رو بیدار نکنیا

از روزی که مامان با نینی اومده خونه، دالیا و دزموند اصلا خوشحال نیستن! چون اونا اجازه ندارن وقتی نینی خوابیده سر و صدا کنن! اما آخه اینجوری که نمیشه! این نینی همیشه خوابه!

قصه کودکانه

اونا اجازه ندارن که توی خونه بدون!

قصه کودکانه کوتاه

اونا نمیتونن موقع خوراکی خوردن با هم حرف بزنن و شوخی کنن!

داستان کودکانه

و تازه! اونا حق ندارن تحت هیچ شرایطی جیغ بکشن!

داستان کودکانه کوتاه

ولی سخت‌ترین قانون اینه که وقتی نینی خوابه، دالیا و دزموند فقط میتونن با صدای آروم با هم حرف بزنن!

داستان تصویری کودکانه

و اگر چیز خنده‌داری دیدن، باید فقط لبخند بزنن! اونا اجازه ندارن وقتی نینی خوابه قهقهه بزنن!

داستان تصویری کوتاه

اما یک روز، دالیا و دزموند یک کتاب خیلی خنده دار پیدا کردن! اونا نتونستن جلوی خندشون رو بگیرن و شروع کردن به قهقهه زدن! مامان داد زد: نه نه! نینی خوابه!

داستان

نینی از خواب پرید و شروع کرد به گریه کردن! مامان حسابی عصبانی شد! اون سر دالیا و دزموند داد زد و بهشون گفت که برن توی حیاط بازی کنن! دالیا خیلی ناراحت و عصبانی شد! اون دوست نداره که کسی سرش داد بزنه! اما… دزموند بهش دلداری داد. دزموند گفت: تو حیاط بازی کردن خیلی بهتر و باحال تره! اینجوری میتونیم هر چقدر میخواییم سر و صدا کنیم!

قصه

دالیا و دزموند مدتی فوتبال بازی کردن و سرحال شدن! دزموند توپ رو محک شوت کرد! گللللللللللل!

قصه تصویری

توپ توی حیاط پرواز کرد و مجکم خورد به پنجره! بنننننگگگگگ!

داستان تصویری

واااای نه! نینی بیدار شد! حالا باید چی کار کرد؟!

قصه کوتاه

نینی شروع کرد به جیغ کشیدن! نینی اینقدر بلند جیغ میکشید که شیشه شیر از صدای گریه‌اش ترک خورد! قابلمه‌ی غذا از صدای جیغ نینی پرت شد روی هوا! تازه پنجره هم شکست!

قصه کودکانه تصویری

نینی اون قدر بلند جیغ میکشید که سقف خونه بلند شد!

نینی رو بیدار نکنیا

نه! مثل این که داداششون آروم نمیشد! دالیا و دزموند دویدن توی خونه! ولی… پس مامان کجاست؟

قصه

دالیا نینی رو بغل کرد و براش لالایی خوند! اما نینی آروم نمیشد!

داستان

دزموند و رقصید و برای نینی شکلک در آورد! اما نینی اصلا آروم نمیشد!

قصه تصویری

پس چی نینی رو آروم میکنه؟! خیلی زود دالیا و دزموند هم شروع کردن به گریه کردن! تو همین موقع مامان رسید خونه!

قصه تصویری کوتاه

مامان نینی و رو بغل کرد و تکون داد! و براش یک لالایی قشنگ خوند! نینی یواش یواش آروم شد و دست از گریه کردن برداشت!

داستان کوتاه تصویری

حالا دالیا و دزموند فهمیدن که نینی نمیتونه ساکت و آروم باشه! اگه از خواب بیدارش کنی، جیغ میکشه! برای همین بهتره که سر و صدا نکنیم و بذاریم نینی بخوابه!

داستان

separator line

حتماً بخوانید:

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا