دسته‌بندی نشده

اولین زائر اربعین چه کسی است ؟

اولین زائر اربعین

عطیه عوفی به همراه جابر، نخستین زائران امام حسین (ع) در بیستم صفر سال 61 هجری، هم¬زمان با اربعین شهیدان کربلا هستند و نام این دو همواره همراه با زیارت اربعین برده می¬شود.

عطیه از تابعان و شیعیان برجسته امیرمؤمنان (ع) و یکی از رجال علم و حدیث و تفسیر قرآن بود. او که شاگرد جابربن¬عبدالله انصاری، صحابی بزرگ رسول خداست، علاوه بر حدیث غدیر، حدیث زیارت اربعین را نیز از استادش نقل کرده است.

عطیه فردی عالم، محدثی ژرف نگر، مفسری والا مقام و مسلمانی فعال در عرصة مسائل اجتماعی و سیاسی بود. این مقاله پس از بیان شرح حال عطیه عوفی، معرفی خاندان و جایگاه علمی او به تبیین اندیشه¬ها و فعالیت¬های سیاسی او پرداخته و در پایان، حدیث غدیر و حدیث زیارت اربعین را از این نخستین زائر سیدالشهدا(ع) نقل کرده است.

جابر انصاری کیست ؟

جابر بن عبداللّه انصاری، از صحابی پیامبر اسلام (ص) بود که دوران پنج امام معصوم را درک نمود. او پس از واقعه عاشورا، در اربعین امام حسین (ع) به کربلا آمد و به همین سبب از او به عنوان اولین زائر امام حسین (ع) یاد می‌گردد.

جابر، چهارده سال قبل از هجرت پیامبر اکرم (ص) در قبیله خزرج متولد شد و یک سال پیش از هجرت پیامبر به یثرب، به همراه پدر خود و هفتاد نفر از مردم یثرب به حج آمد و در منا با پیامبر اسلام (ص) دیدار و بیعت نمود، در حالی که او هنوز به پانزده سالگی نرسیده بود.

حضور جابر در غزوه ها

جابر از افرادی است که در بیشتر غزوه‌ها و جنگ های زمان پیامبر اسلام (ع) حضور داشته که تعداد این غزوه‌ها به اختلاف ذکر شده است. به گزارش خود او، از 27 غزوه پیامبر(ص)، در 19 غزوه شرکت داشته است.

او در غزوه بدر و غزوه احد غایب بود. برخی گزارش‌ها او را از بَدریّون دانسته‌اند و از خود او نقل شده که در این واقعه آبرسان بوده است. اولین جنگی که جابر در آن حضور داشت، «حمراء الأسد» است.

کفار قریش در اُحد به لشکر اسلام ضربه سهمگینی زدند و هفتاد نفر از رزمندگان اسلام و سردارانی چون «حمزه» و «مصعب» را به شهادت رساندند و به سوی مکه عقب نشینی کردند.

اما در بین راه به فکر افتادند که بازگردند و کار مسلمین را یکسره کنند. چون این خبر به پیامبر (ص) رسید، حضرت دستور داد تا آنانی که در اُحد شرکت داشته اند، آماده تعقیب دشمن شوند.

رزمندگان و مجروحان جنگ احد حرکت می‌کنند و کسانی که در اُحد پیامبر (ص) را یاری نکردند اجازه مشارکت نمی یابند.

در این میان جابر به حضور پیامبر (ص) شرفیاب می شود و با آن که روز قبل پدرش در اُحد به شهادت رسیده بود و فرمان جنگ شامل او نمی شد، با خواهش و التماس از آن حضرت تقاضا می کند تا به او اجازه جهاد بدهند و پیامبر نیز می‌پذیرند.

جابر می‌گوید: «از غایبان در اُحد، به جز من کسی در حمراء الأسد حاضر نشد.»

مخالفت جابر با حکومت معاویه

جابر بن عبدلله انصاری، به خوبی با ذات شوم معاویه آگاه بود. در کتاب «وقعة صفین» که از کتاب های کهن است، از جابر بن عبدالله نقل شده که پیامبر خدا فرمود: «معاویه در حالی می میرد که از امت من نیست»،

واضح است که جابر با این سخن پیامبر اسلام، هرگز تحت تأثیر شرایط دوران معاویه قرار نگرفت و موضعی محکم در مقابل آنها گرفت. او پس از آنکه از تصمیم معاویه مبنی بر انتقال منبر رسول خدا از مدینه به دمشق، آگاهی یافت، به شدت با این اتفاق مخالفت نمود و نزد معاویه رفت و سرانجام توانست جلوی این اتفاق را بگیرد.

اولین زائر اربعین

جابر در رکاب امیرالمومنین علی (ع)

جابر عبدالله انصاری، پس از وفات پیامبر اسلام (ع)، به یاری علی (ع) پرداخت و در بسیاری از جنگ ها در سپاه امام علی (ع) حضور داشت و جنگید.

او که درک عمیقی از اسلام داشت، در رابطه با علی بن ابی طالب (ع) اینگونه گفته: «الشاکُّ فی حَرْبِ عَلِیٍّ کالشّاکِّ فی حَرْبِ رسول الله»؛ کسی که در حقانیت جنگ های امام علی(ع) تردید کند، مانند کسی است که در حقانیت جنگ های پیامبر تردید کرده است.

در نگاه جابر، علی(ع) چنان مقامی داشت که در زمان حیات پیامبر اکرم(ص)، میزان حق تلقی می‌شد و منافقان را با بغض داشتن به او می‌شناختند.

سخن معروف جابر درباره حضرت علی(ع) «علی خیر البشر»، «علی بهترینِ انسان‌ها است»، الهام‌بخش مؤلف شیعی، جعفر بن احمد قمی شد تا در کتابش به نام نوادر الاثر فی علی خیر البشر، یک‌سوم روایات خود را از جابر نقل کند.

علاقه و اعتقاد جابر به علی (ع) به گونه ای بود که در بحارالانوار از او اینگونه آمده است: «در جنگ احزاب که علی(ع) دشمن را درهم کوبید و متلاشی کرد، ملائکه خوشحال شدند؛ پس هر کس از دیدن علی شادمان نشود، لعنت خدا بر او باد»

جابر، اولین زائر امام حسین (ع)

بنا بر منابع و روایات فراوان، جابر اولین زائر امام حسین (ع) است. شیخ طوسی می‌نویسد: «روز اربعین روزی است که جابر بن عبدالله انصاری صحابی رسول خدا صلوات الله علیه از مدینه برای زیارت قبر امام (ع) به کربلا آمد و او اولین زائری بود که قبر شریف آن حضرت را زیارت کرد. در این روز زیارت امام حسین (ع) مستحب است و زیارت اربعین همین است.»

اولین زائر اربعین

ماجرای زیارت مرقد امام حسین (ع) توسط جابر بن عبداللّه انصاری

جابر به همراه «عطیه»، فرزند سعد کوفی، یکی از تابعان، بزرگان و راویان شیعه و از محدثان، به سوی کربلا رفت. عطیه ماجرای زیارت امام حسین (ع) را اینگونه روایت می‌کند:

«همراه جابربن عبدالله انصاری به زیارت قبر امام حسین (ع) رهسپار شدیم. هنگامی که نزدیک کربلا رسیدیم، جابر در نهر فرات غسل کرد و لباس پوشید، آنگاه سر کیسه‌ی عطری را باز کرد و مقداری از آن را بر بدن خود پاشید و خود را خوش بو ساخت.

هر گامی که به سوی قبر امام حسین (ع) برمی داشت، زبانش به ذکر و یاد خدا مشغول بود.» هنگامی که نزدیک قبر رسید، گفت: «دست مرا به قبر برسان». دست او را روی قبر نهادم. جابر از بسیاری غم و اندوه از هوش رفت و روی قبر افتاد.

من به سر و صورتش آب پاشیدم. آن گاه که به هوش آمد، سه بار فریاد زد: «یا حسین». سپس گفت: «چگونه دوستی است که پاسخ دوست خود را نمی‌دهد؟»

آن گاه به خود پاسخ داد و گفت: «چگونه می‌توانی پاسخ بدهی، در حالی که رگ‌های گردنت بریده شده، خونت ریخته شده و سرت از بدن جدا گشته است؟

گواهی می‌دهم که تو زاده بهترین پیامبران، فرزند سرور مؤمنان، همزاد تقوا، از نسل هدایت، پنجمین عضو اصحاب کسا، فرزند سرور برگزیدگان الهی و زاده زهرا اطهر (س)، سرور زنان جهان هستی.»

سپس جابر اینگونه ادامه داد: «چگونه چنین نباشد، در حالی که از دست سرور پیامبران غذا خورده ای، در دامن پرهیزکاران پرورش یافته‌ای، از پستان ایمان شیر نوشیده‌ای و با نور اسلام از شیر گرفته شده‌ای؟ تو چه در زندگی و چه پس از مرگ، پاک بوده‌ای.

دل های مؤمنان از فراق و دوری تو آزرده شده است، ولی تو همواره زنده ای. سلام و درود خداوند بر تو باد. گواهی می‌دهم که در راه برادرت یحیی بن زکریا گام نهادی و همانند وی شهید شدی.»

در ادامه کتاب اعیان الشیعه، آمده: سپس جابر به اطراف قبر روی گرداند و چنین گفت: «درود بر شما روان های پاک که در آستان حسین (ع) خفته و در بارگاه وی آرمیده‌اید.

گواهی می‌دهم که شما نماز را برپا داشتید و زکات را پرداختید. امر به معروف و نهی از منکر کردید. با بی دینان جنگیدید، خدا را پرستش کردید، تا اینکه مرگ را در آغوش گرفتید.

سوگند به خداوندی که محمد (ص) را به پیامبری برانگیخته، ما نیز در پاداش شما شریکیم.» سپس عطیه از او پرسید: «چگونه در پاداش این شهیدان با آنان شریکیم، در حالی که در راه شهادت گامی برنداشته، شمشیری نزده‌ایم؟

حال آنکه سرهای آنان در راه خدا از تن جدا گشت و فرزندانشان یتیم و همسرانشان بیوه شدند؟» جابر پاسخ داد: «ای عطیه، از پیامبر خدا (ص) شنیدم که می‌فرمود:

«هرکس گروهی را دوست بدارد، روز رستاخیز در صف آنان قرار می‌گیرد و با آنان در یک مکان گرد می‌آید و هرکس رفتار گروهی را دوست داشته باشد، در پاداش یا کیفر عمل آنان شریک خواهد بود؛ سوگند به خدایی که محمد (ص) را به پیامبری برانگیخته، نیت و اعتقاد من و یارانم، همان اعتقاد و نیت حسین و یارانش است.»

عطیه، ادامه ماجرا را اینگونه بیان می‌کند: «در این هنگام، سیاهی کاروانی از سوی شام پدیدار شد. به جابر گفتم: «اینک سیاهی کاروانی از سوی شام نمودار شده است.»،

جابر گفت: «برو از این کاروان برای ما خبری بیاور. اگر از افراد عمروبن سعد بودند، برگرد و خبر بده». من رفتم و طولی نکشید که بازگشتم و گفتم: «جابر، برخیز و به پیشواز حرم رسول خدا (ص) بیا.

اینک زین العابدین است که همراه عمه ها و خواهرانش می‌آیند.» جابر با سروپای برهنه حرکت کرد. هنگامی که نزدیک امام سجاد (ع) رسید، امام به وی فرمود: «آیا تو جابری؟» عرض کرد: «آری».

امام فرمود: «جابر، در این مکان بود که مردان ما کشته شدند، کودکانمان را سر بریدند، زنانمان اسیر گشتند و خیمه های ما را آتش زدند.»

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا