آموزش کامل درس دوازدهم فارسی نهم | پیامآور رحمت
آموزش کامل درس دوازدهم فارسی نهم |
اسلام، دینی جهانی است و پیامآور آن، حضرت محمّد (ص)، رحمت و سعادت برای جهانیان است. سخنان سرشار از حکمت پیامبر بزرگوار اسلام، مرز مکانی و رنگ روزگار ویژهای ندارد. طنین دلنشین کلام ایشان، فراتر از جغرافیای فرهنگی تاریخ بشری است و جانهای پاک، پیوسته مشتاق شنیدن آن هستند.
پیام پیامبر (ص)، گنجینه و آبشخوری است که انسانیّت، همواره برای تازگی و شکوفایی و شکوهمندی خود بدان، نیازمند است. در این درس، بخشی از سفارش پیغامبر اعظم (ص) به «ابوذر» را میخوانیم:
ای ابوذر، خداوند متعال به سیمای ظاهر و داراییها و گفتههایتان نمینگرد؛ بلکه به دلها و کردارتان مینگرد.
ای ابوذر! خداوند بلند مرتبه به زیبایی و چهره ظاهری و اموال و سخنان شما توجه نمیکند، بلکه به اعمال و رفتار و باطن قلبتان توجه میکند.
ای ابوذر، پنج چیز را پیش از پنج چیز، غنیمت شمار: جوانیات را پیش از فرا رسیدن پیری، تندرستیات را پیش از بیماری، بینیازیات را پیش از نیازمندی، آسایشت را پیش از گرفتاری و زندگیات را پیش از مرگ.
ای ابوذر، اگر دربارۀ چیزی که به آن علم نداری، از تو پرسیده شود، بگو نمیدانم تا از پیامدهای ناگوار آن در امان بمانی.
ای ابوذز، اگر دربارۀ چیزی که علم و شناخت نداری از تو پرسش شود، بگو که پاسخ آن را نمیدانم تا از اتفاقات و حوادث ناخوشایند آن در امان و آسوده باشی.
ای ابوذر به اندازۀ نیاز، سخن بگوی. گشاده روی وخندان باش که خدای تعالی، گشاده روی و آسانگیر را دوست دارد.
ای ابوذر، سخنان بیهوده و نادرست را نگو و به اندازه نیاز خود، حرف بزن و همیشه خندان و شاداب باش. زیرا خدای بلند مرتبه، انسان خندان و با گذشت را دوست دارد.
ای ابوذر، هم نشین نیک بهتر از تنهایی و تنهایی، بهتر از هم نشین بد است.
مَثَلِ مؤمنان، جمله چون یک تن است؛ چون یک اندام را رنجی رسد، همۀ اندامها آگاهی یابند و رنجور شوند.
مثل مومنان، همگی مثل اندام یک بدن است، وقتی به یکی از اندام آسیب و رنجی برسد تمام اندامها با خبر میشوند و رنجور و ناراحت میشوند.
ای ابوذر، مبادا با برادر مسلمانت قهر کنی؛ زیرا کردار شایسته در هنگام قهر، به درگاه پروردگار پذیرفته نمیشود.
مومن برای رهایی از گناه و نافرمانی، بیش از گنجشکِ در قفس، تلاش میکند.
پیام پیامبر، (مجموعۀ نامهها، خطبهها، وصایا و سخنان حضرت محمّد (ص))، ترجمۀ خرّمشاهی و انصاری
خودارزیابی (صفحهٔ 94 کتاب درسی)
1- منظور از جمله «خداوند به دلها و کردارتان مینگرد» چیست؟ خدا از همهٔ کارها خبر دارد و برای خدای بزرگ نیت و عمل بندگان بسیار مهم است نه ظاهر کار، چه بسا کارهایی که ظاهر خوبی دارند اما در نیت برای خدا نیستند. فقط ظاهرشان برای خداست.
2- این درس را با درس ششم (آداب زندگانی) مقایسه کنید و شباهتهای آن را توضیح دهید. در هر دو به برخی از عادات و آداب مهم زندگی اشاره دارند و از موارد مشترک و شبیه به هم میتوان به موارد زیر اشاره کرد: 1) گشادهرویی و کم سخن بودن 2) کمک به همنوع در مشکلات و رنجها 3) انتخاب هم نشین خوب 4) دربارۀ چیزی که علم نداری، حرف نزن.
3- بیت زیر با کدام بخش درس، ارتباط دارد؟
کمال است در نفس انسان، سَخُن
تو خود را به گفتار، ناقص مکن
بوستان، سعدی
ای ابوذر، اگر دربارۀ چیزی که به آن علم نداری، از تو پرسیده شود، بگو نمیدانم تا از پیامدهای ناگوار آن در امان بمانی. ای ابوذر، به اندازۀ نیاز سخن بگو.
نکتۀ زبانی: گروه فعلی 4
فعل ماضی بعید
جملههای زیر را بخوانید و به ساخت فعل آنها دقّت کنید.
– احمد این داستان را قبلاً خوانده بود.
– آنها با خانوادهٔ خود به مسافرت رفته بودند.
در این جملهها «خوانده بود و رفته بودند» فعل گذشته بعید هستند.
به فعلی که در گذشتهٔ دور انجام گرفته است، فعل «گذشته بعید (دور)» میگویند.
ساخت فعل گذشته بعید (دور) ←← بن گذشته فعل مورد نظر + ه + فعل کمکی «بود» + شناسه
بن گذشته فعل مورد نظر | ه | فعل کمکی «بود» | شناسه | فعل ایجاد شده | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
خواند | ه | بود | ـَ م | خوانده بودم | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
ی | خوانده بودی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
فعل گذشته التزامیاکنون به جملههای زیر، توجّه کنید: در جملههای بالا «برگشته باشد، شنیده باشی و دیده باشید» فعل ماضی التزامی هستند. به فعلی که در زمان گذشته با تردید، شرط و آرزو انجام شده باشد، فعل «گذشته التزامی» گفته میشود. ساخت فعل گذشته التزامی گفتوگو (صفحهٔ 95 کتاب درسی)1- از رفتارهای پسندیدهای که در این درس خواندهاید، کدام رفتارها در مدرسه، کاربرد بیشتری دارد؟ توجه کردن به باطن افراد و انتخاب دوستان خوب که رفتار آنها در رفتار ما تأثیر میگذارد و سنجیده حرف زدن، کم حرف زدن، خوب حرف زدن، انتخاب هم نشین و دوستان خوب، گشاده رویی، قهر کردن، رهایی از کار بد و گناه، کمک به همنوع در بیماریها و مشکلات 2- هر گروه برای یکی از موضوعهای رفتاری درس، داستان، خاطره یا حکایتی مناسب به کلاس عرضه کند. موضوع خود را انتخاب کنید و بر اساس موضوع انتخاب شده، داستان یا حکایتی بیابید. از بزرگترها بپرسید و یادداشت کنید و یا خودتان داستانی مربوط به موضوعهای مطرح شده بنویسید. واژه شناسیواژه شناسی: پیشوند «بی» در بیشتر موارد، جدا از کلمۀ پس از خود نوشته میشود؛ مگر در املای واژههای: بیهوده، بیچاره و بینوا. نوشتن (صفحهٔ 103 کتاب درسی)1- مترادف واژههای زیر را در متن درس بیابید و بنویسید.
2- مانند نمونه، جدول زیر را کامل کنید.
3- با توجه به متن، گاهی اوقات تنهایی پسندیده است، در این باره، دو بند بنویسید. به تأثیر دوست و هم نشین بد اشاره دارد که اگر انسان همنشین خوب داشته باشد از تنهایی بهتر است و اگر هم نشین بد داشته باشد تنهایی از آن هم نشین، بهتر است. پس اگر انسان هم نشین بدی داشته باشد، تنها باشد بهتر است. حکایت: سیرت سلمانسلمان فارسی بر لشکری امیر بود. در میان رُعایا چنان حقیر مینمود که وقتی خادمی به وی رسید، گفت: «این توبرهٔ کاه، بردار و به لشکرگاه سلمان بَر.» چون به لشکرگاه رسید، مردم گفتند: «امیر است.» آن خادم بترسید و در قدمِ وی افتاد. سلمان گفت: «به سه وَجه، این کار را از برای خودم کردم، نه از بهرِ تو، هیچ اندیشه مدار. اوّل آنکه تکبّر از من دفع شود؛ دوم آنکه دل تو، خوش شود؛ سوم آنکه از عُهدهٔ حفظ رعیت، بیرون آمده باشم.» روضهٔ خُلْد، مَجد خوافی سلمان فارسی امیر و فرماندۀ لشکری بود. در میان مردم آن چنان خود را کوچک و حقیر نشان میداد که یک وقت یک خادم به او رسید، گفت: «این کیسۀ بزرگ کاه را بردار و به لشکرگاه سلمان ببر.» وقتی به لشکرگاه رسید، مردم به او گفتند: آن فرد، همان امیر است. آن خادم ترسید و به دست و پای سلمان افتاد. سلمان گفت: به سه دلیل، این کار را برای خودم انجام دادم، نه برای تو، هیچ نترس (نارحت نباش) اول انکه تکبر و خودبینی از من دور شود؛ دوم آنکه دل تو خوش شود و خوشحال و بانشاط شوی سوم آنکه از عهده حفظ مردم و زیر دست خود سربلند بیرون آمده باشم. حتماً بخوانید:
|