کلمات مترادف و مخالف و هم خانواده فارسی ششم_617e7f9717bf7.jpeg
کلمات مترادف و مخالف و هم خانواده فارسی ششم_617e7f9717bf7.jpeg

کلمات مترادف و مخالف و هم خانواده فارسی ششم

سرفصل های این مقاله

کلمات مترادف ، مخالف و هم خانواده فارسی ششم

separator line

معنی لغات جدید درس اول ستایش فارسی ششم

دمی: لحظه ای
جوی : پیدا کن
بود : باشد، هست
صبحگاه: هنگام صبح
نهان : پنهان ، مخفی
نشان :نشانه ،علامت
جهان افروز: روشن کننده ی جهان
غوک : غورباغه
داوری : قضاوت کردن
نیلی : آبی تیره کبود رنگ
برکه : آبگیر ، گودالی که در آن آب جمع شده باشد
انبوه : زیاد ، فراوان
زینت داد : تزیین کرد
گلگون : سرخ رنگ
تاب نیاوردند : تحمل نکردند
صنوبر : نام درخت
جلا دادن : شفاف و پاکیزه ،
قشر : لایه
دل انگیز: زیبا ، جالب
چیره دست : ماهر، استاد ، زبردست
معرفت : شناخت
شگفت انگیز: عجیب و غریب، تعجب آور
پذیرفت: قبول کرد
آویخت: آویزان کرد
ارغوانی : قرمز مایل به بنفش
بگشود : بازکرد
رمه: گله
نشانید : گذاشت ، قرار داد
سراغ: پی چیزی رفتن، دنبال

واژگان متضاد

هست = نیست
متصّل = جدا
سوال = جواب
دیدم = ندیدم
آهسته = سریع
نهان = آشکار
نیکی = بدی
روشنایی = تاریکی

separator line

معنی لغات جدید درس دوم فارسی ششم

عهده : مسئولیت
دلنشین : جذاب ، زیبا و قشنگ
لطیف : ملایم ، نرم
پیشین : قبلی ، گذشته
پی در پی: پشت سرهم ، پیوسته
شگفتی : تعجب ، حیرت
کوچ : مهاجرت، از جایی به جایی رفتن
نهاده است: قرار داده است
معتدل: آب و هوایی که نه سرد باشد نه گرم
جامه : لباس
پیمودن: طی کردن ، پشت سر گذاشتن
لطف : محبّت ، مهربانی
جست : جهید ، پرید
جنب و جوش : تلاش و فعالیت بسیار

واژگان متضاد

اوایل = اواخر
معلوم = مجهول
طولانی = کوتاه
کمیاب = زیاد

separator line

معنی لغات جدید درس سوم فارسی ششم

آسیاب : دستگاهی برای خرد کردن و آرد کردن گندم و جو و دانه های دیگر
حیات : زندگی
می لنگید : لنگان لنگان راه می رفت، در راه رفتن ناتوان بود
اساس : پایه بنیان
حدس زدم : گمان کردم ، پنداشتم ، فکر کردم
اثاث : وسایل ، ابزار
خوار : حقیر
خار : تیغ
معذرت خواهی: عذرخواهی
قضا : سرنوشت

زاغکی : زاغ کوچکی
زاغ : پرنده ای از خانواده ی کلاغ در اندازه و رنگ های مختلف
قالب : قطعه ، تکه ، پاره
حیلت ساز: حیله گر ، مکار
خوش آواز: خوش صدا ، خوش نوا

خوش خوان : خوش آواز
آواز : صدا ، بانگ ، نغمه ، سرود
روبهک : روباه کوچک
طعمه: خوردنی ، خوراک
بربود:ربود ،برد ،دزدید

separator line

معنی لغات جدید درس چهارم فارسی ششم

حکیم : دانشمند، فیلسوف ، طبیب پزشک
قصد : اراده کردن ،نیت ،میل
افزوده می شد: اضافه می شد
بر افراشته : بالا برده، بالا گرفته شده
چاره : راه حل ، تدبیر
نیک نامی : خوش نامی، معروف به خوبی
تعلیم: یاد دادن

separator line

معنی لغات جدید درس پنجم فارسی ششم

غلام : خدمتکار ، نوکر
کارمت : که برایت بیاورم
ارمغان : هدیه ، سوغات
گریستن : گریه کردن
خواجه : بزرگ ، سرور، تاجر
قضا : سرنوشت، تقدیر
حبس : زندان ، بازداشت
شکّرسخن : شیرین سخن ، شیرین گفتار
خطّه: سرزمین
بازرگان: تاجر
گران بها: قیمتی ، باارزش
صحنه: منظره ای واقعی یا خیالی که رویدادی را نشان می دهد.
زین: از این
خام : بیهوده، ناپخته، نسنجیده
تجارت : بازرگانی، داد و ستد، معامله
تپید : جنبید، حرکت کرد ، بی قرار شد
راس : واحد شمارش چهارپایان
شادکام: خوشحال
کنیزک: خدمتکار، زنی که برده باشد
بازگو: بیان کردن، دوباره گفتن
همتا : مانند، مثل
زهره اش بدرید : ترسید
دلداری دهد: همدردی کند، غم خواری کند
بند : طناب ، ریسمان
کول : شانه و دوش
قافله : کاروان ،

separator line

معنی لغات جدید درس پنجم فارسی ششم

افراسیاب : فرمانده ی سپاه توران
سرپنجه : نیرومند، توانا
سرانجام : عاقبت و پایان کاری
خاور: مشرق متضاد باختر، مغرب
بی تابی : بی قراری،
نا آرامی کمان : ابزار تیراندازی
چاره: راه حل
سامان دادن : به ترتیب چیدن ، منظّم کردن
تیزبال : سریع
تیزبال رشید: راست قامت ، دلاور
نقص :عیب ، کمی، کاستی

استوار : پابرجا ، پایدار

محکم پولادین: ساخته شده از فولاد، محکم، نیرومند
تناور: تنومند ، درشت پیکر ، دارای ساقه ی بزرگ و قوی
زمزمه: آوازی که به آهستگی و زیرلب خوانده شود.
توران : نژادی ایرانی
بردباری : صبر ،شکیبایی
اندوه : ناراحتی ، غم ،غصّه
اندوهگین : غمگین ، غصّه دار ،
سوگوار تحقیر : خوار کردن ، کوچک شمردن
سرپنجه : نیرومند، توانا
بی تاب: بی قرار ، ناآرام
ماهر: استاد
نیم روز : میان روز ، وسط روز
تیغه : لبه ی شمشیر
گهر : گوهر ، مروارید
برّان: تیز ، برنده
برق : صاعقه
گوهرفشانی : پراکندن مروارید
دیرین: قدیمی
چابک: تند و سریع ، چالاک
غرّان: غرش کنان، در حال غریدن
تیره: تاریک ، سیاه
تندر: بانگ رعد، صدایی که هنگام رعد و برق به گوش می رسد
پهن: گسترده
وارونه : برعکس
بس: بسیار ، خیلی ، فراوان

واژگان متضاد

پیروزی = شکست
ناامید = امیدوار
سختی = آسانی
آشتی = قهر
خاور = باختر
تنگ = گشاد
بی جان = جاندار
محکم = شل

separator line

معنی لغات جدید درس ششم فارسی ششم

حضور: حاضر بودن ، وجود داشتن
رخسار: چهره ، روی ،سیما
نشاط : شادی ، شوق
خروشان : پر سرو صدا
هیجان : شور و شوق
انبوه : بسیار ، فراوان ، زیاد
پرتوان : باقدرت ، پرنیرو ، توانا
غوغا : سرو صد
اسقبال: به پیشواز کسی رفتن
تپش : تپیدن، جنبش
انتظار: چشم به راه بودن ، امید داشتن
رخ: صورت ، چهره ، گونه
هین: بدان ، آگاه باش
لحظه شماری: انتظار کشیدن ، پیوسته منتظر کسی بودن
لحظه : زمان خیلی کوتاه
بالاخره : سرانجام ، عاقبت
همهمه : سر و صدا ، هنگامه
خیره شدن : توجه عمیق ،نگاه کردن به چیزی بدون چشم برداشتن از آن
بی صبرانه: زود ، بی طاقتی ، نا آرام
مشام : بینی برنا : جوان

separator line

معنی لغات جدید درس دهم فارسی ششم

رونق داشتن : خوب بودن وضع کسب و کار
حرفه : شغل ، پیشه ، کار
طبع : ذوق، استعداد
جویا : کنجکاو ، جستجوگر
اقامت گزیدم : در جایی ساکن شدم ، ماندم
کنج : گوشه
فروزان : تابان ، درخشان ، روشن
ذوق : شور و شوق ، علاقه .
توانایی قریحه : ذوق و استعداد
عاجز: ناتوان ، درمانده
استعداد : آمادگی ، توانایی
مقصود : خواسته ، آرزو ، نیت
لبریز : پر، لبالب
دایرشدن : تشکیل شدن ، ایجاد شدن
سرمشق : الگو، نمونه
فعّال : پرکار ، کوشا
فعّالیت : کوشش ، تلاش
مکتب : محل درس خواندن، نام مدرسه در قدیم
پرشور : پر حرارت ، با هیجان
اجتماع : گروه ، جمعی از دسته های انسانی
از پس : از پشت
ابداع : نوآوری ، چیزی را از نو پدید آوردن ، ایجاد کردن
بام : بالای ساختمان ، پشت بام
پشتکار : تلاش برای انجام کاری ، با علاقه کاری را پیگیری کردن
پند : نصیحت ، اندرز
سرگذشت : شرح حال
اراده : خواست ، میل ،تصمیم
صبر : شکیبایی ، بردباری
خشنود : راضی ، خوشحال ، شادمان
آیت : نشانه
هما : پرنده ای افسانه ای که سایه اش باعث سعادتمندی می شود
ابوالعجائب : پدر شگفتی ها
ماسوا: موجودات ، مخلوقات ، غیر از خدا
رخ : سیما ، صورت
مسکین : فقیر ، تهی دست
قسم : سوگند
کرم : لطف ، جوانمردی
بزرگواری نگین : سنگ قیمتی که روی انگشتر می گذارند
مدارا : با نرمی و ملایمت رفتار کردن
علم کند : معرفی کند ، برپا کند ، مشهور بسازد

separator line

معنی لغات جدید درس یازدهم فارسی ششم

اعتقاد : باور، ایمان ، عقیده
محتاج : نیازمند
سقوط : افتادن
دژ: حصار ، حلقه
متجاوز: ستمگر، کسی که به دیگران طلم می کند.
گذرگاه : محل عبور، جای گذر
وصف ناپذیر: غیرقابل توصیف، وصف نشدنی
سقّا : کسی که به تشنگان آب می دهد.
نظاره می کرد : نگاه می کرد ، تماشا می کرد
مانع : جلوگیری کننده ، سد
ترجیح دادن : برگزیدن، کسی یا چیزی را بردیگری برتری دادن
تسخیرناپذیر : مکان یا چیزی که به آسانی نتوان آن را به دست آورد ، مکان یا چیزی که دسترسی به آن دشوار است.
مسئولیت : سرپرستی یک کار مهم
عملیّات : فعالیت ها ، کارها
دم : لحظه ، زمان کوتاه
مقابله : رویارویی ، مواجهه بی وقفه : بی درنگ ، بدون توقف ، پشت سرهم
حمله : هجوم ، یورش ، تاختن

separator line

معنی لغات جدید درس دوازدهم فارسی ششم

سطر : یک خط از یک نوشته
صمیمی : یکدل ، همدل
حومه : اطراف
مختصر : کوتاه ، کم ، گزیده
حسرت خوردن : آه و افسوس کردن ، حسرت کشیدن
لاشه : جسد اسرار : جمع سر ، رازها

separator line

معنی لغات جدید درس سیزدهم فارسی ششم

ربّ جلیل : خدای بلند مرتبه، خدای بزرگ
عدل : انصاف ، عدالت ، رعایت برابری
بنده پروری : رفتار دوستانه داشتن ، مهربانی و لطف کردن
طغیان : از حد خود گذشتن ، بالا آمدن آب
حسرت : اندوه ، آه و افسوس
خرد : کودک ، کم سن و سال
دایه : پرورش دهنده ، پرستار کودک
وحی : آن چه از طرف خدا به پیامبران نازل شود.
درفکند : انداخت ، رها کرد ، افکند
شیوه : راه و روش
گاهوار : گهواره
بسپار: واگذار کن ، بده
شنیدستم : شنیده ام
شهباز: باز ، نوعی پرنده شکاری سفید با پنجه و منقار قوی
کهنسال : پیر
تاخت : حمله کرد
تازان : با سرعت ، پرشتاب
پران : در حال پریدن
درحال پرواز اجل : پایان زندگی ، زمان مرگ
نگون اقبال : بدبخت ، تیره بخت
زه : چلّه ی کمان
صیاد : شکارچی
صلاح : شایسته ، مصلحت

حیّ داور: خداوند ، پروردگار

separator line

معنی لغات جدید درس چهاردهم فارسی ششم

مشک : ماده ای روغنی که بسیار معطر و خوش بو است.
طبله : صندوقچه
عطّار : عطرفروش
اندوخت : جمع کرد ، گردآوری کرد
آموخت : یاد داد ، یاد گرفت
غازی : جنگجو
قاضی : داور
پرهیز کردن : دوری کردن ، خودداری کردن از انجام کاری
طبل غازی : طبلی که در پیشاپیش لشکر به صدا در می آید ، طبل جنگی

واژگان متضاد

نادان = دانا
عالم = جاهل
بی ادب = با ادب
بلند آواز = خاموش

separator line

معنی لغات جدید درس پانزدهم فارسی ششم

بیشه : جنگل ، جنگل
کوچک خفته : خوابیده به خواب رفته
متغیّر : خشمگین ، عصبانی
حول و حوش : اطراف ، دورو بر
صید : شکار
هراس : ترس ، احساس نگرانی
یک غازی : بی ارزش ، ناچیز
بازیگوش : کسی که بیشتر به فکر بازی و تفریح است.
مغفرت : بخشش گناهان ، آمرزش
وحوش : جانوران وحشی ، جمع وحشی
موشک : موش کوچک
خطاکار : کسی که کار نادرستی انجام داد ، گناهکار
حاصل کرد : به دست آورد ، کسب کرد
چار : چهار
رحم : مهربانی ، بخشیدن
سحر آمیز : جادویی ، بسیار شگفت انگیز
جست : جهید

separator line

معنی لغات جدید درس شانزدهم فارسی ششم

معلّق : آویزان
واپسین : آخرین ، پایانی
فیلسوفان : جمع فیلسوف ، دانشمندان علم فلسفه
گریزان : گریزنده ، شتابان
فلان : اشاره به شخص نامعلوم
در گذرم : از دنیا بروم ، بمیرم
گویی : مثل اینکه
منتظر : چشم به راه ، کسی که انتظار می کشد
دانش اندوزی : علم آموزی ، یادگیری ، فراگیری دانش
سپری شد : به پایان رسید ، به اتمام رسید
اتّفاق : رویداد ، پیشامد ، حادثه
جاهل : نادان ، بی خبر
واپسین : آخرین ، پایانی
برنا : جوان
فزای : بیفزای ، اضافه کن
رامش : آرامش ، آسودگی

separator line

معنی لغات جدید درس هفدهم و نیایش فارسی ششم

دلنشین : جذاب ، زیبا و قشنگ
نمایان : آشکار
معرفت : شناخت
مجازی : غیر واقعی
فنّاوری: استفاده از علم در کارهای مختلف مانند پزشکی ، کشاورزی ، بازرگانی و …
فضل: بخشش
رحمت: مهربانی ، دلسوزی ، بخشایش
صواب: راست ، درست
کامران: پیروز ، موفق
توفیق : موفقیت ، کامیابی

ذات: وجود ، هستی
لفظ : زبان
حامی: نگهبان
پشتیبان ناظر : نظاره گر ،بیننده
ثنا: ستایش ، ستودن
احسنت : آفرین
علّاف : بیکار
صاحب : دارنده ، مالک
اثر : نشان ، علامت
عیب : نقص ، کمبود
باز : دوباره ،
رطب : خرمای تازه
منع کردن: بازداشتن ، دور کردن
مستجاب : پذیرفته شده ، برآورده

separator line

حتماً بخوانید:

اگر از مقاله بالا لذت بردید، پس به مطالب زیر هم سر بزنید:

اشتراک گذاری:

محسن

محسن

خوشحالم که توانستم برای مردم عزیز کشورم کمی مفید باشم و با اشتراک گذاری مقالات از مراجع معتبر یا با تحقیق در رابطه با آن موضوع در پیشرفت آگاهی مردم ایران عزیز گامی بردارم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *