چگونه بعد از طلاق به زندگی برگردم
ناراحتی و ناامیدی فعلی خود را با ضربه هایی که از رابطه ای که داشتید و تحمل می کردید، مقایسه کنید. وسوسه می شوید که دردها را درون خود بریزید، اما باید بدانید که با بیرون ریختن آنها، زودتر درمان خواهید شدید و زندگی تازه ای را آغاز خواهید کرد و در روابط آتی خود بهتر عمل خواهید کرد.
چگونه بعد از طلاق به زندگی برگردم
به خانواده و دوستان خود تکیه کنید. هنوز هم افرادی هستند که به شما فکر می کنند و نگران شما هستند و باید بیشتر با آنها باشید، فیلم ببینید، شام بخورید و یا نزد آنها بروید و یا روزی را در بیرون از خانه سپری کنید. خود را در تنهایی حبس نکنید؛ فعال و اجتماعی بمانید.
با یک مشاور، مشورت کنید. طلاق می تواند احساسات و فشارهای مختلفی را به شما وارد سازد که به تنهایی نمی توانید از پس آنها بر بیایید. با یک مشاور مجرب در زمینه طلاق، صحبت کنید.
به خود زمان بدهید. باید در این مسیر صبور باشید و سختی های شکست را تحمل کنید. ممکن است چند ماه و یا چند سال طول بکشد، لذا عجله نکنید و اجازه دهید احساسات به طور طبیعی کار خود را انجام دهند.
برنامه ریزی داشته باشید و به آن پایبند باشید. افسردگی به راحتی شما را از زندگی دور می کند، لذا باید برنامه ای درست بچینید و کار کنید. تغذیه مناسب و روابط اجتماعی خوب و پایبندی به برنامه بسیار مهم است. برنامه روزانه شما را در مسیری قرار می دهد که آن احساس افسردگی جای خود را به احساس خوشایند یک زندگی معمولی و خوب خواهد داد.
شاید نتوان در دنیا کسی را پیدا کرد که بعد از طلاق و شکست در زندگی مشترک دچار مشکلات عاطفی نشده باشد. دوران بعد از طلاق اصلا راحت نیست. اما چاره ای جز زندگی کردن نیست و تنها اقدام موثر این است که تمام تلاش خود را به کار بگیریم تا هویت مان را دوباره بازسازی کنیم. مشکل این جاست که سال ها با هم بودن را تجربه کرده و تمام اهداف و شخصیت مان به صورت دوتایی شکل گرفته اما بعد از طلاق انگار نیمی از هویت مان پاره پاره شده و باید خودمان را از نو بسازیم.
بخشی از بازسازی وجود خودتان در این است که یاد بگیرید چگونه با بازسازی همسر سابق تان کنار بیایید. شاید تعجب کنید که چرا باید درگیر مسائل همسر سابق تان شوید که هیچ دل خوشی هم از او ندارید اما اگر به هردلیلی ناچار شوید همچنان دورادور هم که شده با او ارتباط داشته باشید؛ آن وقت می بینید که مجبور هستید درگیر مسائل او هم باشید! در این بین هیچ چیز تنش زاتر از این نیست که مجبور شوید با شریک جدید زندگی همسر سابق تان هم روبه رو شوید!
● احساسات را پنهان نکنید
می دانید بدترین سناریو چیست؟ خودتان را با همسر جدید شریک زندگی سابق تان مقایسه کنید! اما توجه کنید که او انسان دیگری است کاملا متفاوت از شما و سایر انسان ها، پس به هیچ وجه خودتان را با او مقایسه نکنید و این حس را کلا از خود دور کنید. اگر نسبت به همسر تازه او واکنش منفی نشان داده یا بخواهید او را بی ارزش جلوه دهید فقط به ضرر خودتان تمام می شود چون خودتان را سطحی و آسیب پذیر نشان می دهید و واقعیت وجودتان مخدوش جلوه می کند. مجبور نیستید وانمود کنید که ناراحت نیستید بلکه باید قبول کنید که ناراحتید و این حس کاملا طبیعی است. در این صورت شما مثل بقیه انسان ها خواهید بود یعنی یک انسان طبیعی با عواطف و احساسات طبیعی.
● چگونه با همسر جدیدش رفتار کنید؟
اصلا لزومی ندارد که با همسر جدید شریک سابق زندگی تان دوست یا صمیمی شوید بلکه رفتاری مدنی و معقول داشته باشید و همین کافی است. درگیر شدن به ضررتان خواهد بود به خصوص اگر فرزندتان نزد او می ماند اصلا سعی نکنید از فرزندتان به عنوان رابط اطلاعاتی استفاده کنید یا پشت سر او با فرزندتان صحبت کنید چون ایجاد تنش در نهایت شما را از فرزندتان دورتر می کند و به ضررتان تمام می شود.
ضمنا این نکته را هم فراموش نکنید که همسر سابق تان و شریک جدید زندگی او هم نسبت به شما احساس خوبی ندارند! هرچقدر حس شما به این جریان ناخوشایند باشد برای فرزندتان ۰۱ برابر سخت تر و ناخوشایندتر است و تنها به همین دلیل نباید بگذارید او درگیر این موضوعات شود.
تنها موضوع مهم برای شما این است که شأن و مقام خود را حفظ و هویت و قابلیت های خود را پیدا کنید و بدانید که قطعا برای شما هم شریک جدیدی در این دنیای بزرگ وجود دارد.
● چگونه شرایط را عادی کنید؟
با امضای برگه طلاق شاید همه احساسات منفی به نوعی تمام شود و طرفین حس کنند به نوعی از تمام غم ها فارغ شده اند اما حتی اگر واقعا چنین باشد یک حس همچنان فعال و پویا باقی می ماند و آن هم حسادت است! اتفاقا فقط همین حس است که جلوی تفکر سالم و رفتاری طبیعی را می گیرد. به همین دلیل اگر از حس حسادت خلاص شوید بسیاری از مشکلات تان در این زمینه حل می شود. راهکارهایی برای این موضوع وجود دارد.
ممکن است هنوز کمی به همسر سابق تان دلبستگی داشته باشید و این حس کاملا طبیعی است چون در طول مدت زندگی مشترک آنقدر افکارتان به هم گره خورده که حس می کنید همسرتان جزوی از مایملک شما محسوب می شود. افکار و عقاید او شما را تحت تاثیر قرار داده است و شما هم برای او تاثیرگذار بوده اید پس ترک این شرایط راحت نیست. بعد از طلاق مدت زمانی طول می کشد تا قبول کنید همسر سابق تان دیگر به شما تعلق ندارد. اگر این را قبول کنید که دیگر تاثیرگذاری شما در بسیاری از مسائل مرتبط با او وجود ندارد سردرگم نمی شوید.
● روشی برای پذیرفتن حقیقت
در نخستین قدم یادتان باشد شما ۲نفر از هم جدا شده اید. سریع ترین راه برای این که از شر حس حسادت راحت شوید این است که دلایل جدایی را به یاد بیاورید. سعی نکنید در مورد همسر جدید شریک سابق زندگی تان و روابط رمانتیک او و همسر سابق تان فکر کرده، آن ها را تجسم کرده یا با دوران خوش سابق تان مقایسه کنید چون باعث می شود حس فقدان بیشتری داشته باشید.
تمام جروبحث ها، اختلاف نظرها و رفتارهایی که در همسرسابق تان بوده و شما را ناراحت می کرده یا غیرقابل تحمل بوده را به یاد آورده یا حتی آن ها را یادداشت کنید. حالا می توانید خوب فکر کنید که چرا جدا شده اید و دیگر دلیلی ندارد به او فکر کنید. حالا حس بد را در مورد آن ها کنار بگذارید چون شما طبق تصمیم خودتان از شرایطی ناخوشایند راحت شده اید و فکر کردن مجدد در مورد آن جز تاثیر منفی فایده ای ندارد.
● خودتان را با همسر جدیدش مقایسه نکنید
هیچ گاه این اشتباه بزرگ را انجام ندهید که خودتان را با همسر جدید او مقایسه کنید. این مسئله آنقدر مهم است که حتی ثانیه ای از وقت با ارزش تان را نباید برای مقایسه خود با او صرف کنید. شاید برای تان سخت باشد اما از تمام قدرت تان استفاده کرده تا روی خوبی ها و نکات مثبت زندگی تان تمرکز کنید و تمام قابلیت های باارزش تان را مرور کرده و به یاد بیاورید. اگر او از شما پایین تر است یا مثلا ثروتمندتر یا هر ویژگی دیگری دارد اصلا ناراحت نشوید و شأن و مقام تان را بالاتر از آن بدانید که بخواهید برای فکر کردن به آن وقت صرف کنید.
● درگیر زندگی تازه شوید
تمام تمرکزتان را بر این موضوع بگذارید که روزبه روز بر قابلیت ها و مهارت های تان اضافه کنید. فراموش نکنید که همه انسان ها طیفی از نقایص و قابلیت ها هستند. اگر به نظرتان او بسیار زیبا یا خوش اندام تر از شماست خیلی فریب نخورید چون او هم مثل همه انسان ها نقایصی هم دارد پس شما نباید خودتان را سرزنش کنید.
سرتان را حسابی شلوغ کنید و مولد باشید. شاید دائم تحریک می شوید که بنشینید و در مورد خودتان افکار منفی داشته باشید اما اصلا تسلیم این تحریک نشوید چون هیچ نتیجه ای جز افسردگی و افت قابلیت های تان ندارد. با کارکردن، ادامه تحصیل، ورزش، کارهای هنری یا هر موضوعی که مهارت های تان را افزایش دهد وقت تان را کاملا پر کنید تا فرصتی برای پرورش افکار منفی نباشد.
اگر فرزند دارید و با شما زندگی می کند کنترل شما روی افکار منفی باید چند برابر باشد چون علاوه بر تاثیر منفی روی فرزندتان، ممکن است حس حسادت یا کینه را در او تقویت کند که عواقب بسیار بدی روی آینده او خواهد داشت که کمترین آن یک زندگی تلخ سرشار از حس کینه و انتقام است که آرامش در آن مثل یک رویاست. اگر چنین شود زندگی فرزندتان خراب شده و ازدواج او در آینده هم با مشکلاتی همراه می شود.
به جای آنکه دائما بنشینید و به زندگی آن ۲ نفر فکر کنید (که شاید به آن شیرینی نباشد که شما فکر می کنید) اگر تمایل قلبی دارید یا شرایط تان مهیاست شما هم به ازدواج دوباره فکر کنید. البته در این موضوع اصلا عجله نکنید و با قصد انتقام گیری تصمیم نگیرید بلکه سر فرصت و با درنظر گرفتن تمام شرایط با عقل و درایت کامل برای ازدواج فکر کنید و راه را برای عشق مجدد باز بگذارید. تا زمانی که تمام تمرکزتان را روی قابلیت ها و نقاط مثبت وجودتان بگذارید خودتان متوجه می شوید برای آن که وقت تان را روی دشمن خانمان برانداز حسادت صرف کنید، فرصتی وجود ندارد!