نکات و دلایل جالب درباره دروغگویی کودکان
نکات و دلایل جالب درباره دروغگویی کودکان
روانشناسان دروغگویی کودکان را به چند دسته تقسیم می کنند :
1- دروغ بازی : که برای بیان حوادث تخیلی یا بازی با دیگران از آن استفاده می شود.
2- دروغ مبهم : که ناشی از ناتوانی کودک در گزارش دقیق جزئیات است.
3- دروغ پوچ : که کودک برای جلب توجه دیگران به کار می برد.
4- دروغ انتقام جویانه : از نوع دروغ از نفرت ناشی می شود.
5- دروغ محدود: که نتیجه ی ترس از نظم شدید خانوادگی و یا تنبیه بدنی است.
6- دروغ خوخواهانه : که برای گول زدن دیگران و رسیدن به خواسته ها استفاده می شود.
7- دروغ عرفی یا وفادارانه : که به منظور حفظ و مراقبت از یک دوست گفته میشود.
8- دروغ عادتی : که به دلیل نتیجه گیری از الگوهای در دسترس گفته می شود.
راههای مبارزه با درغ گویی:
1-نداشتن توقع بیش از حد از کودک و در نظر گرفتن قابلیّت ها و توانایی های او .
2- اهمیّت دادن به عقاید و نظرات کودک .
3- تبدیل کانون خانواده به محیطی سرشار از صداقت ، یکرنگی و صمیمیت .
4- دروغ نگفتن در حضور کودک ( حتی دروغ به اصطلاح مصلحتی ) زیرا کودک از راه تقلید از بزرگترها ، دروغ گفتن را می آموزد.
5- استفاده به موقع از تشویق و تنبیه برای جلو گیری از دروغ گویی کودک .
شخصیّت انسان از دوران کودکی شکل می گیرد پس بهتر است قبل از بالغ شدن خصوصیّات مثبت و پسندیده در او تقویت گردد. تا با همان خصلتها وارد اجتماع شود . منبع : گاهنامه ی راهنما
دلایل کلّی دروغ گویی در کودکان
بچه ها به دلایل زیادی دروغ می گویند که بسته به شرایط و انگیزه شان متفاوت است. ان ها ممکن است برای پنهان کردن چیزی ، پوشاندن اشتباهات و تقصیراتشان ، اجتناب کردن از پیامد های عملی و یا پیشگیری از تنبیهی که در انتظارشان است ، دروغ بگویند.اغراق کردن در مورد موضوعی و یا تحت تأثیر قرار دادن دیگران ، مورد توجه قرار گرفتن ، احساس فشار و ناراحتی و یا ضعف و ناتوانایی ، حسادت و رقابت ، خودنمایی و غرور ، امیدها و آرزوهای تحقق نیافته ، انتقام گیری از دیگران ، بازی و یا تخیلات کودکانه و آزمودن والدین ، از دیگر علّت های دروغ گویی است .
دلایل رفتاری کودک دروغ گو
پی بردن به دلایل رفتاری که در پشت دروغ گویی پنهان است ، در حل آن بسیار مؤثر خواهد بود. داستان های اغراق آمیزی که کودک تعریف می کند ،شاید راهی برای برانگیختن تحسین و جلب توجه دیگران است. با دادن جوایز بیشتر ، می توانید اعتماد به نفس او را تقویت کنید . داستان سازی ها و تخیلات کودکان را نباید دروغ گویی به شمار آورد.اگر ریشه ی دروغ گویی کودک در تخیلات کودکانه ی اوست ،
مراقب باشید که با شنیدن حرف های به ظاهر عجیب و غریب ، با او مانند یک دروغ گو رفتار نکنید و حرف هایش را با خشونت تکذیب نکنید ، بلکه کم کم به او بفهمانید که واقعیّت ها چه هستند و غیر واقعی ها کدام اند .مفهوم حقیقت و راست گویی را کاملا” برایش روشن کنید هم چنین ، تفاوت واقعیت و رویا را برایش توضیح دهید.گاهی کودکان به خاطر راز داری یا حمایت از شخصی ، دروغ می گویند در چنین شرایطی ، به کودک اطمینان دهید که اگر حقیقت را بگوید ف ایمن خواهد بود و آسیبی به او نخواهد رسید.
واکنش ما در برابر کودک دروغ گو
واکنش های ما ، در اصلاح رفتار کودک نقش بسیاری خواهد داشت . قبل از هر کار ، باید به اهمیّت صداقت و راست گویی تأکید کرد. می توان به کودکان گفت که ما از شنیدن حقیقت خشنود و برعکس، از شنیدن دورغ ، ناراحت می شویم .اگر کودک به اشتباهات خود اعتراف کرد یا به سؤالات پاسخ درست داد ، هرچند که این پاسخ درست ، آزار دهنده باشد ، هرگز او را تنبیه نکنید . چنان چه کودک هنگام راست گویی تنبیه شود ، در آینده برای رهایی از تنبیه ، به دروغ گویی روی خواهد آورد.
چسباندن برچسب دروغ گویی ، تأثیر منفی بر عزت نفس کودک خواهد گذاشت و او را به این باور می رساند که واقعا” دروغ گواست ، پس به دروغ گویی بیشتر وادار خواهد شد.هرگز به کودک وعده های دروغین ندهید ، زیرا با این کار ، دروغ گویی را به او می آموزید . هرگز با تشویق و خنده ، از حیله ها و دروغ های کودکان خود استقبال نکنید تا باعث پرورش این ویژگی ناپسند در کودک نشوید .راست گویی را در کودک تقویت کنید و هنگام راست گفتن ، به او پاداش دهید و او را تحسین کنید.
چرا بعضی از کودکان دروغ میگویند؟
دروغگویی نیز مثل سایر انحرافات اخلاقی و عاطفی ، خالی از علت نیست. عامل و انگیزهها هستند که کودکان را در مسیر انحرافات قرار میدهند و یا برای سالهای بعد و انحرافات عارضی در آنان ، زمینهسازی میکنند. بعضی از والدین با امتناع یکی دو تا از غرایز خیال میکنند که کار تمام شده و از سایر مسائل غریزی کودکان غافل میمانند.در صورتی که اگر بخواهیم کودکان خود را با شخصیتی مثبت
و عالی به بار آوریم، باید همه استعدادهای مثبت آنان را پرورش داده و ضمن ایجاد هماهنگی بین استعدادهای مثبت ، استعدادهای منفی را تضعیف و به سرحد انهدام بکشانیم و این کار با امتناع غرایز مثبت آنان از راه صحیح و انهدام یا هدایت غرایز منفی امکان پذیر میباشد. با غرایز چهارگونه رفتار میتوانیم داشته باشیم. اقناع غریزه در حد امکان و به صورت معمولی ، سرکوب غریزه ، تعریف غریزه و تصعید غریزه. حال ببینیم که با کودکان خود چه کردهایم؟ آیا به راستی صالح و قادر بودهایم که غرایز آنان را اقناع یا غرایز سرکوب و تعریف شدهشان را هدایت و تصعید نماییم؟
آیا به راستی استعدادهای مثبت آنان را پرورش دادهایم؟ آیا در مورد انهدام یا اصلاح استعدادهای منفی آنان را پرورش دادهایم؟ آیا در مورد انهدام یا اصلاح استعدادهای منفی آنان قدم مثبتی برداشتهایم؟ آیا اصولا شناخت صحیح و مهارت لازم را درباره مسائل تربیتی دارا بودهایم یا همهاش حرافی بوده و بس؟ آیا پرهیزگار بودن و لقمه حرام نخوردن کافی است؟ همانطوری که در این زمینه چراها زیاد است، آیاها هم نسبتا زیاد میباشد.
ناتوانی یکی از علل دروغگویی
دروغگویی مثل سایر انحرافات اخلاقی و عاطفی علل و انگیزههایی دارد که یکی از آنها ناتوانی میباشد. وقتی که شما کودک را ترس مسایل موهوم ، در منزل در حال اسارت و به صورت زندانی نگه داشته اید و آزادیهای او را ندانسته از دستش میگیرید و همراه خشونتهایی که از خود بروز میدهید او را در احساس عجز و ناتوانی غوطهور میسازید ناچار است که از دست شما
و ستمکاریهایی که مسبت به وی روا میدارید بگریزد و امیال و غرایز خود را به نوعی و به هر نحو ممکن ارضا نماید و برای این کار ناگزیر است که در مقابل شما به دروغ متوسل شود مادر میگوید با “الف” بازی نکن زیرا “الف” کودک بیتربیتی است. اما کودک وقتی از منزل خارج میشود و در کوچه “الف” میبیند. بنابه نیازهای غریزی و عاطفی ، یا با او صحبت میکند. به بازی مشغول میشود و بعد که زمان برگشتن به منزل فرا رسید به محض ورود به خانه ، مادر میپرسد: در کوچه با چه کسی بازی میکردی؟
جواب می دهد با “ج” زیرا اولا دلش میخواهد مادر را راضی نگهدارد و خود را حرف شنو نشان دهد. ثانیا دلش نمیخواهد که مادر با علم و اطلاع از اصل قضیه به ممانعت خشونت آمیزی دست بزند لذا به حربهای که در نظر او راحتترین و کارآترین حربههاست یعنی به دروغ متوسل میشود.
ترس از والدین به عنوان یکی از علل دروغگویی
بعضی از والدین رفتار خشونت بارتری با فرزندان خود دارند. به کوچکترین بهانه آنها را کتک میزنند در مقابل دیگران پرخاش و تحقیرشان میکنند به خیال اینکه با خشونت و پرخاش و تنبیه و نیش زبان خواهند توانست جلو انحرافات روانی کودک را بگیرند. اینگونه خانوادهها علاوه بر اینکه نمیتوانند
کار مثبتی به عنوان کامل بازدارنده از انحرافات در تربیت کودک خود انجام دهند بلکه یا باعث میشوند که ترس کودک به تدریج ریخته و کارهای خلاف خود را با جرات و جسارت بیشتری انجام دهد.یا اینکه والدین را مثل دژخیم چاق به دست بالاتر خود احساس کرده و از ترس آنان بنابه مختصات زمانی و مکانی متوسل به دروغ گردد و کودکی که از ترس و اجبار فرامین والدین را میپذیرد و در این فرمانپذیری هیچگونه علایق عاطفی از خود بروز نمیدهد
پایههای اخلاقی سست و نااستواری خواهد داشت و در غیاب والدین ، چون دیگر حضور ندارند برخلاف آنچه را که میل آنها بوده انجام خواهد داد و رفته رفته به طرف فساد اخلاقی که دروغ نیز یکی از آنهاست کشیده شده و به درجات پایینتر انسانی نزول پیدا خواهد کرد. بنابراین بهتر است والدین برای انجام کاری که از فرزندشان میخواهند قبل از آن که متوسل به جبر و خشونت شوند میل انجام کار را در دل کودک برانگیزانند تا در چنین صورتی لزوم خشونت نیز از بین رود.
کودک به خاطر ترس از کتک خوردن و خشونتهای والدین ، کمکم از آنان فاصله گرفته و خود را جدا احساس میکند و گاه گاه در بعضی از موارد توسل به دروغ میگردد زیرا احساس میکند که اگر راست بگوید والدین در اثر عصبانیت کتکش خواهند زد چوب اجبار و خشونت را کنار نهید و بگذارید کودکتان با داشتن کمی آزادی عمل و احساس استقلال خود را فرد محترمی در اجتماع خانوادگی به حساب آورد. دیگر در این صورت لزومی ندارد که او با دروغ گفتن به خانواده خود خیانت کرده باشد.
خودنمایی یکی از علل دروغگویی
بعضی از کودکان به خاطر خودنمایی متوسل به دروغ میشوند اینان کودکانی هستند که مورد توجه والدین و اطرافیان قرار نمیگیرند، هر کاری میکنند کسی ، نیست که مشوقشان باشد و به حسابشان بیاورد و یا لااقل بفهمد که آنان چه کاری میکنند و چه میگویند و چه میخواهند. پدر یا مادر به علت گرفتاریهای شغلی یا مشکلات خانوادگی کاری به کار آنان ندارند و گوششان به حزف آنان بدهکار نیست و اطرافیان نیز به خاطر اینکه در کار دیگران مداخلهای نکرده باشند و یه به خاطر سایر ملاحظات و محصولات ، کاری کودکان دیگر نداشند.
بالاخره خیال میکند که حرفها یا کارهایش مورد پسند والدین یا اطرافیان نیست و به ناچار برای خودنمایی هرچه بیشتر متوسل به دروغ و مغلطه و اغراق شود. گاه دروغگوهای چنان شاخداری میگویند که موجب تحریکات منفی عصبی والدین میشود و گاه ، کارهایی را به دروغ به خود نسبت میدهد که از خود قهرمانی بسازد تا بدین وسیله بتواند توجه اطرافیان را به خود جلب نماید و گاه واقعا دست به کارهای خطرناکی میزند که با جثه و سن و سالش جور درنمیآید.
آنچه که مسلم است اینها همه به خاطر خودنمایی و جلب توجه والدین و اطرافیانی است که اعتنایی به کودک ندارند بنابراین بهتر است کودکان را محترم بدانیم، به حرفهای آنها هرچند که بیجا و بیموقع هم باشد گوش فرا دهیم کارهایی را که هر چند به ظاهر کوچک انجام میدهند به دیده تحسین و تکریم بنگریم. مشوقشان باشیم تا بعدها کارهای بزرگتر و بهتری انجام دهند، هر از چندگاه و به مناسبتهای مختلف در پیش دیگران تعریف و تمجید تشویق آمیزی از آنها نیابیم.
گردآوری: مجله اینترنتی دلگرم