نماز چیست؟ چرا باید نماز خوند؟ معنی نماز چیست؟
واژهٔ نماز واژهای پارسی است که ایرانیان برای واژهٔ «صلاة» عربی به کار بردند. این واژه به معنای خم شدن، سرفرودآوری برای ستایش پروردگار، احترام و اظهار بندگی و اطاعت است.
واژهٔ نماز نامواژهای از فعل نمیدن فارسی به معنی تعظیمکردن است.
برخی حدس زدهاند که این واژه از واژهٔ «ناماسته» در زبان سانسکریت گرفته شدهباشد که محتمل نیست.
مفهوم شناسی
«صلاة» که در لسان شرع برای فعل عبادی خاصی یعنی همان «نماز» به کار برده شده است، در لغت به معنای دعا، استغفار، رحمت و مغفرت، ثنای نیکو، درود و تعظیم است واگر به خداوند نسبت داده شود، به معنای رحمت و ثنای بر بندگان میباشد و در اصطلاح نیز به عملی عبادی اطلاق میشود که متّشکل از اجزاء وشرائط خاصّی است و باید با قصد قربت به پروردگار هر روز در چند نوبت به جا آورده شود.
«صلاة» یا نماز به عنوان فعلی عبادی که به منظور دعا و نیز تعظیم الهی انجام میشود، یکی از مشترکات ادیان الهی است، هرچند شکل و نحوهٔ انجام آن در ادیان مختلف متفاوت میباشد. از همین روست که در قاموس کتاب مقدس در معنای واژه نماز آمده است: «نماز معروف است و یکی از واجبات دینیه هر روز تمام ملل و مذاهب است، چه منفرداً و چه جماعتاً...» و پس از آن به شرح معنای نماز بر مبنای تورات و انجیل پرداخته تا آنکه مینویسد: «احدی جزمنکرین خدا منکر نماز و دعا نیست…».
در نوشتار حاضر نیز از «نماز» همین معنای فوق اراده شده است و حقیقت شرعیهٔ آن که در اسلام از این اصطلاح اراده میشود، مدّ نظر نمیباشد
محمد مسعود نوروزی معتقد است کلمه نماز از ریشه نماچ که در پارسی میانه (پهلوی زمان ساسانیان) است گرفته شده و فعل نماچ پورتن به معنای نماز بردن و تعظیم کردن به کار رفتهاست؛ و قبل از آن در ایران باستان از ریشه نم به معنای خم شدن و سر فرو آوردن مشتق شدهاست. در اوستا نماز به صورت نمنگه یا نمه به معنای دعا و درود آمدهاست.
نماز در اسلام
نماز پنج نوبت در شبانه روز (۱۷ رکعت) رو به قبلهٔ مسلمانان – کعبه در مکه – بصورت فردی (فرادا) یا گروهی (نماز جماعت) برگزار میشود.
در این عبادت در رکعتهای اول و دوم سورهٔ حمد و معمولاً آیه یا سورهٔ کوتاهی از قرآن ـ مثل سورهٔ توحید ـ و در رکعتهای بعدی تعدادی اذکار به زبان عربی خوانده میشود. جزئیات این عبادت در فرقههای مختلف اسلام با هم تفاوت دارد.
نماز یک فرهنگ جهانی می باشد. نماز در قرآن با واژه صلاة مشخص شدهاست که به همراه مشتقاتش ۹۹ بار در قرآن تکرار شدهاست. ریشه صلاة میتواند دارای سه معنی باشد:
از ریشه صل: شراب را از صافی میگذرانند و آن گاه مادهای روشن و شفاف به دست میآورند
از ریشه صلی: سوزانیدن و گرم کردن
از ریشه وصل: ایجاد اتصال و ارتباط
نماز در اهل تسنن
خواندن نماز به صورت دست بسته:
اهل سنت در قیام نماز دست راست خود را روی دست چپ میگذاردند و هر دو دست را روی ناف یا بالای آن قرار میدهند البته در این مسئله میان مذاهب چهارگانه اهل سنت اختلاف نظر وجود دارد حنیفه شافعیه و حنبلیه این کار را لازم و یکی از سنتهای نماز میدانند ولی مالکیه آن را لازم و سنت نمیدانند برگرداندن صورت به چپ و راست در حال خواند سلام: شافعیها و حنفیها و حنبلیها عقیده دارند که مستحب است نمازگزار در حال خواندن سلام نماز در سلام اول صورت خود را به طرف راست و در سلام دوم به طرف چپ برگرداند آن هم به اندازهای که از پشت سر صورت او دیده شود.
مالکیها نیز این کار را مستحب میدانند ولی آن را به سلام آخر اختصاص دادهاند. از نظر شیعه نمازگزار هنگام سلام نماز نباید صورتش از قبله منحرف شود.
عبور از مقابل نمازگزار: از نظر اهلسنت عبور کردن از مقابل نمازگزار حرام است حتی در بعضی از کتابهای حدیثی آنان آمده است که نمازگزار باید مانع عبور عابر از مقابل خود باشد به همین جهت وقتی در مکه یا مدینه از مقابل کسی که نماز میگذارد عبور کنید با اعتراض شدید او و دیگران روبرو میشوید امااز نظر شیعه عبور از مقابل نمازگزار حرام نیست
انواع نماز در اسلام
در اسلام انواع نماز متعدد است. از جمله نماز روزانه است كه ۱۷ ركعت در پنج وقت دارد: دو ركعت صبح ، چهار ركعت ظهر ، چهار رکعت عصر، سه ركعت در غروب و چهار ركعت قبل از خواب(صَلوةالْعَتَمَه)(عَتَمَة به معنی ثلث اول شب، تاريكي شب ، تأخير و اهمال است ) ديگر صَلوة قَصْر است يعني نماز كوتاه براي مسافر كه آن را نماز شكسته نيز میگويند. در اين نماز چهار ركعتهای ظهر و عصر و عشاء نيز دو ركعتی میگردد و نتيجه میشود:دو ركعت صبح ، دو ركعت ظهر ، دو ركعت عصر ، سه ركعت غروب و دو ركعت عشاء. درباره حدّ سفر بين مذاهب مختلفه اتفاق نيست.ديگر نماز جمعه و نماز اعياد فطر و قربان و نماز ميّت و نماز خسوف و كسوف و آيات (در حوادث سمائيه و ارضيه ) و نماز حاجت و نماز تسبيح و نماز جعفر و نماز استسقاء (طلب باران) كه بعضی واجب است و بعضی مستحب و متفاوت در نظر شيعه و اهل سنت .
سابقه تاریخی نماز
یکی از قدیمیترین عباداتی که در تمامی ادیان گذشته وجود داشته، نماز است. در برخی از روایات به نماز تعدادی از انبیاء الهی از حضرت ادم تا حضرت خاتم صلی الله و علیه و آله و سلم اشاره شده است که برخی از آنها به این شرح است:
۱- نماز حضرت آدم: از صُحُف حضرت ادریس نقل شده که در نخستین روز اقامت حضرت آدم و حوا در زمین، خداوند، نماز عصر و مغرب و عشاء را مجموعاً ۵۰ رکعت به حضرت آدم واجب کرد.
۲- نماز حضرت شیث: وقتی حضرت آدم فوت کرد حضرت شیث او را غسل داد و بر وی نماز خواند.
۳- نماز حضرت ادریس: در روایت امام صادق به یکی از یاران خود سفارش میفرمایند: وقتی به مسجد کوفه شرفیاب شدی به مسجد سهله نیز برو در آنجا نماز بخوان و از خدا طلب حاجت کن زیرا مسجد سهله خانهٔ حضرت ادریس است که در آن خیاطی میکرد و در آن نماز میخواند.
۴- نماز حضرت نوح: کشتی نوح دارای پنجرهها و سوراخهایی بود که از آن نور خورشید به داخل منعکس می شد و از این طریق وقت نماز را تعیین میکردند.
۵- نماز حضرت شعیب: در آیهٔ ۸7 سوره هود آمده است:
(قَالُواْ يَا شُعَيْبُ أَصَلاَتُكَ تَأْمُرُكَ أَن نَّتْرُكَ مَا يَعْبُدُ آبَاؤُنَا أَوْ أَن نَّفْعَلَ فِي أَمْوَالِنَا مَا نَشَاء إِنَّكَ لَأَنتَ الْحَلِيمُ الرَّشِيدُ)
﴿۸۷«گفتند ای شعیب آیا نمازت به تو دستور میدهد که ما آنچه را پدرانمان میپرستیدند ترک گوییم و آنچه را میخواهیم، در اموالمان انجام ندهیم؟ که همانا تو مرد بردبار و رشیدی هستی.»
این جمله گفتار مردم مدین در ردّ حجّت شعیب است. اهل مدین دعوت شعیب را مستند به نماز او کردند، چون در نماز دعوت به معارضهٔ با آن قوم در بتپرستی و کم فروشی آنهاست و این همان سرّی است که آنها از آن اینگونه تعبیر کردهاند؛ «اَصَلاَتُک تَامُرُکَ اَن نَترُک…»
یعنی آیا نمازت، تو را امر کرده که ما بتپرستی را ترک کنیم.
۶- نماز حضرت الیاس: روزی حضرت الیاس به گریه و زاری درآمد. خداوند به فرشته مرگ فرمود: از الیاس سؤالی کن که سبب گریهات چیست؟ برای دنیا است و یا مرگ؟ حضرت الیاس جواب داد نه این است و نه آن است، بلکه گریهٔ من بخاطر این است که دیگر زنده نخواهم بود تا به ذکر و مناجات خدا پردازم. خداوند به فرشتهاش فرمود: از او دست بردار و روح او را قبض نکن چرا که او زندگی را برای بندگی و ذکر میخواهد.
نماز در مسیحیت برای ارتباط با پدر یا خداوند و یا دیگر عناصر تثلیث یعنی پسر و یا روح القدس برگزار میشود. در میان فرقههای مختلف مسیحیت نماز به صورتهای مختلف گزارده میشود. همچنین نمازها میتواند به صورت جمعی (نیایش سرایی) باشد مانند مراسم عشای ربانی و یا به صورت فردی برگزار شود. دربارهٔ حضرت مسیح آیاتی درسوره مریم، نشانگر انجام این عبادت الهی، توسّط آنحضرت است. خود حضرت عیسی فرمودند: «و اوصانی بالصلوة و الزکاة» یعنی خالق متعال مرا به نماز سفارش کرده که نه تنها نماز بخوانم بلکه نماز را در جامعه گسترش دهم.
حضرت مسیح در جای دیگر میفرمایند: درست به شما میگویم: چیزی به شرف آخرت رسانندهتر و در برابر حوادث دنیا کمک کننده تر از نماز پیوسته نیست و چیزی به خداوند رحمان نزدیکتر از آن نیست. پس آنرا بپا دارید و بر آن بیفزائید، نسبت به هر کار خوبی که به خدا نزدیک میکند، باز نماز بدو نزدیکتر و برگزیدهتر است.
دکتر احمد شلبی در کتاب خود میگوید: «مهمترین عبادات نزد مسیحیان روزه و نماز است، ولی محدودهٔ آنها متفّق علیه نیست، بسیاری از مسیحیان معتقدند که انتظامات و قانون در روزه و نماز اختیاری است نه اجباری. مسیحیان هفت نماز در روز و شب دارند که عبارتند از: نماز صبحگاهان (بکور) و نماز ساعت سوم و ششم و نهم و یازدهم و دوازدهم و نیمهٔ شب. و اهتمام و توجه آنها به نماز، بیشتر از روزه است و نماز، ترتیبی خاص ندارد.» همچنین در مورد کیفیت نماز عیسویان آمده است که هیئت خاصّی در قیام و قعود نزد آنها مراعات نمیشود بلکه قصد کلّی، نیّت خالص و پاک و طهارت فکر میباشد. و بهترین نماز آن است که مختصر و مفید و با حرارت تقدیم شود.
اگر چه برخی از آداب نماز و نیایش کنونی مسیحیان مانند خطاب به اقنوم ثلاثه در نماز با وحی الهی سازگاری ندارد و تحریفاتی است که توسط کاهنان مسیحی با نظر خود وارد کتاب آسمانی انجیل نموده و به عیسی نسبت دادهاند، اما همین امر ما را به این نتیجه میرساند که اصل نماز در این شریعت الهی وجود داشته است.
نماز در یهودیت
(در عبری: تفیلا תפלות) و در جمع تفیلیم یا تفیلوت خوانده میشود. توضیحات دقیق در باب آنها را میتوان در سیدور یا بخشهای میشنا کتب سنتی دعای دیانت یهودی جست.
معمولا در هر روز سه نماز میخوانند و در روز شبات شنبه و سایر روزهای مقدس فرقههای ارتدکس و محافظه کار یک نماز اضافی هم به نام موسف خوانده میشود. زمانیکه حضرت موسی در جهت انجام رسالت الهی خویش به همراه همسرش از وطن هجرت کردند و دچار سختیها شدند، خداوند برای آرامش او به وی وحی نمود که: «واَقم الصلوة لذکری» یعنی نماز را برای یاد من بپادار. و در آیه دیگری به موسی و هارون دستور داده شده که نماز را به پا دارید.
همچنین در قرآن کریم در آیه ۸۳ سوره بقره، ضمن اشاره به پیمانی که از بنی اسرائیل گرفته شده نماز به عنوان یکی از ارکان این پیمان شمرده شده است. در این آیه میخوانیم:
«وَإِذْ أَخَذْنَا مِیثَاقَ بَنِی إِسْرَائِیلَ لَا تَعْبُدُونَ إِلَّا اللَّـهَ وَبِالْوَالِدَیْنِ إِحْسَانًا وَذِی الْقُرْبَیٰ وَالْیَتَامَیٰ وَالْمَسَاکِینِ
وَقُولُوا لِلنَّاسِ حُسْنًا وَأَقِیمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّکَاةَ ثُمَّ تَوَلَّیْتُمْ إِلَّا قَلِیلًا مِّنکُمْ وَأَنتُم مُّعْرِضُونَ»
(و چون از فرزندان اسرائیل پیمان محکم گرفتیم که: جز خدا را نپرستید، و به پدر و مادر، و خویشان و یتیمان و مستمندان احسان کنید، و با مردم [به زبان] خوش سخن بگویید، و نماز را به پا دارید، و زکات را بدهید؛ آنگاه، جز اندکی از شما، [همگی] به حالت اعراض روی برتافتید) این آیه بطور آشکار، به پا داشتن نماز را به عنوان میثاقی معرفی کرده که از بنی اسرائیل، دوشادوش مسأله عبادت خداوند و نیکی به والدین گرفته شده است. که این خود بیانگر اهمیت نماز در شریعت حضرت موسی است.
طبری در تفسیر خود، قول امام باقر (ع) را در مورد این آیه نقل میکند که حضرت فرمود: یهود و منافقین، مردم را به اقامهٔ نماز و دادن زکات فرمان میدادند ولی خود انجام نمیدادند پس خداوند فرمان داد به آنها که با مسلمانان تصدیق کنندهٔ پیامبر باشند و اقامهٔ نماز کنند.
علاوه بر آیات، روایاتی نیز وجود دارد که به این مطلب اشاره دارند. در روایت آمده است که خدا به موسی میفرماید: بر تو باد نماز! زیرا آن جایگاهی خاص نزد من دارد و نزد من پیمانی محکم دارد. همین طور در خطابی دیگر به حضرت موسی (علیه السلام) دستور داده میشود در میان مردم خود امامت نمازشان را به عهده بگیرد: «ای موسی در نمازشان و آنچه اختلاف دارند امام باش» از اینرو میتوان نتیجه گرفت که نماز در شریعت حضرت موسی نیز وجود داشته است و دعا و نیایش اوقات معینی داشته که براساس زمانهای برگزاری مراسم عمومی قربانی در معبد تعیین می شده است.
نماز زرتشتی
نماز یکی از عبادتهای مزدیسنا است که برای داشتن توجه همیشگی به دستورهای دینی و سپاسگزاری خدا گزارده میشود. این دستورها عمدتاً ماهیتی اخلاقی دارند. امروزه نماز پنجگانه را معمولاً موبدان میگزارند و بیشتر زرتشتیان به خواندن دعاهای صبحگاه و شامگاه اکتفا میکنند. نماز در دین زرتشت به اینصورت است که آتشی افروخته میشود و در حالی که دستها به سوی آسمان بلند است و سر نیز به احترام تعظیم الهی خم شده، برگرد اهورا مزدا می چرخند و سرودها و شعرهایی نیز با آوازی رسا و زیبا خوانده میشود.
این نماز، نمازی بیپیرایه و همراه با تفکر در وجود خود و اهورا مزدا است که شخص را به اهورا مزدا نزدیکتر می کند. شخص زرتشتی در هنگام نماز، آتش سوزان مادی را نمیبیند و به آن توجهی نمیکند؛ بلکه چیزی که توجه او را جلب میکند، آتش فروزان مینوی است که در دل همهٔ افراد وجود دارد.
بنابر سنت زرتشتی، پنج بار در شبانه روز نماز خوانده میشود که خواندن آن نیز بر آنها واجب است. هر نماز با این مضامین آغاز میشود: «خشناتره، اهورامزدا» یعنی خشنود میگردانم اهورا مزدا را. و آنگاه ادامه میدهند: «ایمان دارم به کیش مزدا پرستی که آوردهٔ زرتشت است. پیرو آموزههای اهورایی هستم که از دروغ و دوگانه پرستی به دور است».
زرتشتیان هر ۲۴ ساعت را به ۵ گاه تقسیم میکنند و آداب مذهبی تابع این زمانهای مشخّص هستند.
نمازهای پنجگانه به صورت زیر میباشد:
۱- نمازگاه هاون (هاونی، ونگاه): نماز بامداد است و هنگام آن از طلوع آفتاب تا نیمروز است. بعد از مضامینی که در بالا ذکر کردیم در ادامه میگویند: «من ستایش میکنم و ارج مینهم و خشنود میکنم فرشته پاسبان بامداد پاک و سازنده را. من ستایش میکنم و ارج مینهم و خشنود میکنم آن سرور دهکده (ویس) را که پاک و دادگستر و سازنده است.
۲- نمازگاه درپتون (رپیتون، رپیتوهنگاه) هنگام آن از نیمروز تا سه ساعت بعدازظهر است. بعد از فقرات ابتدایی میگویند: من ستایش میکنم و ارج مینهم و خشنود میکنم فرشته پاسبان نیمروز پاک را (رپیتون). من ستایش میکنم و ارج مینهم و خشنود میکنم آن سرور شهر (نه نتو) را که پاک و دادگستر و سازنده است.
۳- نمازگاه ازیران (ازیرینگاه) موقع آن از سه ساعت بعداز ظهر تا غروب آفتاب است. بعد از فقرات مشترکی که در همهٔ نمازها وجود دارد، میگویند: من ستایش میکنم و ارج مینهم و خشنود میکنم فرشته پاسبان پیشین پاک را. من ستایش میکنم و ارج مینهم و خشنود میکنم آن سرور کشور (رفیو) را که پاک و دادگستر و سازنده است.
۴- نمازگاه سروترم: (ایویسروتریم، اویسروتریمگاه) وقت آن از غروب آفتاب تا نیمه شب است. بعد از فقرات مشترک میگویند: من ستایش میکنم و ارج مینهم و خشنود میکنم فرشته پاسبان شب پاک را. من ستایش میکنم و ارج مینهم و خشنود میکنم همه رهروان راه اشویی زرتشت را و سرور اشوان را.
۵- نمازگاه اوشهی نا ای (اوشهین، اوشهین گاه) هنگام آن از نیمه شب تا طلوع خورشید است. بعد از مضامین: من ستایش میکنم و ارج مینهم و خشنود میکنم فرشته پاسبان پگاه پاک را. من ستایش میکنم و ارج مینهم و خشنود میکنم آن سرور خانه که پاک و سازنده و دادگر است.
زرتشتیان، نمازهای دیگری نیز دارند که در شبانه روز میخوانند. معروفترین این نمازها، نماز سروش باج است.
اقامه نماز از اصلي ترين دستورات دين اسلام به پيروان خود است و پيشوايان و بزرگان اين دين، اين شكل از عبادت را به شرط رعايت تمامي لوازم تحقق تمام و كمال آن از جمله مهمترين راههاي تحقق رفتار دينمدارانه در وجود انسانها ميدانند.
به گزارش خبرنگار دين و معارف اسلامي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، مركز ملي پاسخگويي به مسايل ديني پيرامون چرايي وجوب اقامه نماز از سوي دين اسلام پرسش و پاسخي را در اختيار ايسنا قرار داده است كه متن آن در ادامه ميآيد:
پرسش: چرا بايد نماز خواند و فلسفه نماز خواندن چيست؟
پاسخ: علت اصلي نماز خواندن ما تنها و تنها واجب بودن آن است؛ يعني ما نماز را به جهت اين كه دستور خداوند و تكليفي شرعي بر عهده ما است، به جا مي آوريم؛ هرچند به روشني مي دانيم كه نماز آثار و بركات متعدد جسمي و روحي و فردي و اجتماعي براي ما دارد؛ با همه اين ها مي توان پرسيد: چرا نماز واجب است و چرا اين تكليف براي ما در نظر گرفته شده است؟
در پاسخ مي گوييم وجوب، يكي از احكام پنج گانه شرعي است كه در شريعت و از جانب شارع مقدس كه خداوند متعال باشد، براي نظام دادن به ساختار بندگي بندگان تنظيم شده است؛ در نتيجه، از آن جا كه پذيرش شريعت و عمل به آن، در مرتبه اي بعد از پذيرش اصل دين و اثبات نبوت و پذيرش خداوند از راه عقل و برهان است، در مورد شريعت چرايي و چگونگي عقلي معنا ندارد. بهترين پاسخ در مورد چرايي وجوب عبادات و ديگر وظايف آن است كه خداوند فرموده است.
اما اگر منظور از چرايي، يافتن حكمت هاي وجوب عملي مشخص و مستمر به نام نماز است، مي توان گفت اصولا حكمت هاي عبادتي چون نماز را بايد در فلسفه كلي عبادات و مناسك عبادي جستجو كرد. ما معتقديم كه عبوديت و پرستش، يكي از نيازهاي انسان است. تمامي انسان ها از ابتدا تاكنون به شكلي پرستش داشتهاند. روح انسان، نياز به عبادت و پرستش دارد و هيچ چيزي جاي آن را پر نمي كند؛ اما سخن در نحوه پرستش است. در فرهنگ اسلامي تعيين و مشخص كردن شكل عبادت، با شارع مقدس (خداوند متعال) است. كسي نميتواند عبادتي اختراع كند. اگر كسي ذكر و دعايي را به عنوان عبادت پديد آورد، از مصاديق روشن بدعت و تشريع است كه كار حرامي است؛ زيرا امور عبادي را همان گونه كه از طرف شارع مقدس بيان شده است، بايد انجام داد؛ نه كم تر و نه بيش تر. در نتيجه، خداوند نماز را واجب فرموده و مقررات و شرايطي هم براي آن وضع كرده است. اما تامل عقلاني در ماهيت نماز نشان مي دهد كه اين عمل با اين خصوصيات بهترين شيوه براي رسيدن به همان نياز روحي انسان نيز محسوب مي شود؛ در واقع اگر در ماهيت و شكل نماز دقت شود، مي بينيم كه نماز بهترين شيوه اظهار بندگي است. مجموعه اجزا و حركات آن، تجلي تواضع و تسليم در برابر خداوند است. در عين حال، گراميداشت و جايگاه انسان و قدرت و توان او نيز در اين تكليف مورد توجه قرار گرفته است.
به علاوه، نوع چيدمان اوقات نماز به گونه اي است كه نه به انسان فشار طاقت فرسايي وارد شود و نه آدمي تا مدت زيادي از انجام آن و توجه به خداوند و حقايق عالم غافل گردد؛ بلكه به طور منظم و مستمر، اين عمل عبادي در زندگي تكرار مي شود.
از شاخصه هاي مهم نماز آن است كه، غفلت زدا است، بزرگترين مصيبت براي رهروان راه حق آن است كه هدف آفرينش خود را فراموش كنند و غرق در زندگي مادي و لذائذ زود گذر گردند، اما نماز به حكم اينكه در فواصل مختلف و در هر شبانه روز در چند نوبت انجام مي شود، مرتبا به انسان هشدار مي دهد و هدف آفرينش او را خاطر نشان مي سازد، موقعيت او را در جهان به او گوشزد مي كند و اين نعمت بزرگي است كه انسان وسيلهاي در اختيار داشته باشد كه در هر شبانه روز چند مرتبه قويا به او بيدار باش گويد.
همچنين نماز خود بيني و كبر را در هم مي شكند، چرا كه انسان در هر شبانه روز هفده ركعت و در هر ركعت دو بار پيشاني بر خاك در برابر خدا مي گذارد، خود را ذره كوچكي در برابر عظمت او مي بيند و توجه به اين مساله جلوي بسياري از گردن كشي ها و خود بيني ها را مي گيرد.
با اين همه، اگر نماز به طور صحيح و كامل با حفظ شرايط و آداب و با توجه به روح اصلي و ماهيت حقيقي اش خوانده شود، هم انسان را منظم، مقيد، اجتماعي و دور از غفلت و دنيازدگي مي كند و هم جلوي بسياري از مفاسد اجتماعي را مي گيرد كه حصول همه اين نتايج، در فرض التزام و جديت و استمرار در نماز است؛ نه اختيار و حق انتخاب در انجام آن.
قرآن كريم به صراحت اعلام مي كند كه نماز، مانعي در برابر انجام فحشا و منكر است (۳) و اين يعني حيات پاك و نوراني و سعادتي كه براي آينده انسان رقم مي خورد. حتي نماز هاي كم مايه و با بي توجهي نيز در اين مسير خالي از اثر نيستند، چنان كه افراد گناهكاري بودند كه شرح حال آنها براي پيشوايان اسلام بيان مي شد و ائمه مي فرمودند: غم مخوريد، نمازشان آنها را اصلاح مي كند و همين گونه مي شد.
اما دقت و اصرار در اين شكل و قالب و شروط و قيود اين عمل، به چه دليلي است؟ نماز، نماد تسليم و عبوديت در برابر خداوند است. اگر قرار باشد كه هر انساني طبق خواسته خود عمل كند و آن را به جا بياورد، آن چيزي كه خداوند از او خواسته، ديگر بندگي او نمي شود؛ بلكه بندگي خود و عمل طبق خواسته خود است. اميرمؤمنان (ع) در روايتي پس از بيان اين كه معناي اسلام را تسليم شدن در مقابل پروردگار مي داند. كه نشان تسليم در عمل آشكار مي شود، مي فرمايد : مؤمن، بناي دين خود را بر اساس رأي و نظر شخصي نمي گذارد؛ بلكه بر آنچه از پروردگارش رسيده، بنيان مينهد.(۱)
شايد يكي از رموز خواندن نماز به همان صورتي كه پيامبر فرمود، حفظ شكل و ساختار عمل بعد از قرن ها است كه در نتيجه آن، ماهيت و روح كلي و ساختار اساسي خود دين هم در پرتو آن زنده و پا برجا باقي مي ماند؛ در حالي در اديان ديگر ما چنين عمل معيني را نمي بينيم. به همين دليل، آن روح كلي اديان ديگر و ساختار اصلي به مرور زمان از دست رفته است.
هشام بن حكم از امام صادق (ع) پرسيد: چرا نماز واجب شد، در حالي كه هم وقت مي گيرد و هم انسان را به زحمت مي اندازد؟ امام فرمود: « پيامبراني آمدند و مردم را به آيين خود دعوت كردند. عده اي هم دين آنان را پذيرفتند؛ اما با مرگ آن پيامبران، نام و دين و ياد آنها از ميان رفت. خداوند اراده فرمود كه اسلام و نام پيامبر اسلام (ص) زنده بماند و اين، از طريق نماز امكان پذير است».(۲)
يعني علاوه بر آن كه نماز عبادت پروردگار است، موجب طراوت مكتب و احياي دين هم هست. در جمع بندي مي توان گفت هم شكل و ساختار ظاهري نماز، زيبا و جذاب و اثربخش است و هم معارف بلند اسلامي در آن وجود دارد، هم تسبيح و تقديس لفظي است و هم تقديس عملي؛ ركوع و سجود و تسبيح و ستايش و دعا و تكبير و سلام و خلاصه همه زيبايي ها در نماز موجود است.
اما در نهايت باز بايد دانست كه هر چند نماز داراي بركات و ثمرات بسياري نظير به ياد خدا افتادن، آرامش، دوري از غفلت ها و زشتي ها و.. . است اما اگر در مورد خاصي چنين نتيجه و ثمره اي حاصل نشد يا بدون نماز هم برخي از اين ثمرات براي ما حاصل بود، نمي توان نماز را به كنار گذاشت و آن را بي فايده دانست زيرا چنين كاري عين مخالفت با دستور خداوند و ضد تسليم و عبوديت كه حقيقت بندگي است مي باشد.