معنی شعر ستایش فارسی هفتم (همراه کلمات)
نثر روان شعر ستایش هفتم
نام درس : ستایش | موضوع : معنی کلمات – معنی شعر | پایه هفتم
نثر روان شعر ستایش هفتم
در مطالب قبلی برای شما گام به گام فارسی هفتم را قرار داده بودیم که از طریق لینک زیر میتوانید به آن مراجعه نمایید. در این قمست جهت تکمیل شدن مطلب معنی شعر این درس آماده شده است.
» گام به گام درس 1 فارسی هفتم (به زودی)
معنی کلمات فارسی هفتم درس ستایش
مونس: همدم، یار
کارگشا: حل کننده مشکلات، آسان کننده کارها
اساس: پایه، بنیاد
کوته: مخفّف کوتاه
درازدستی: ستمگری، زورگویی
نانموده: آشکار نشده، پنهان
عنایت: بخشایش، لطف، توجه، احسان
روان: روح، جان
توفیق: سازگاری، موافقت
معنی شعر ستایش
1- ای نام تو، بهترین سرآغاز ای خدا نام تو بهترین نام برای آغاز هر کاری است
بی نام تو، نامه کی کنم باز؟ بدون ذکر نام تو چگونه می توانم کتابم را شروع کنم؟
بیت سه جمله است. بعد از ای منادای محذوف وجود دارد. نام تو، نهاد و بهترین سرآغاز، مسند است. اشاره به حدیث پیامبر: هر کاری که با نام خدا آغاز نشود، ابتر (ناقص) است.
2- ای یاد تو، مونس روانم ای خداوند نام و یاد تو همدم روح و جان من است
جز نام تو، نیست بر زبانم نام تو همیشه بر زبانم جاری است
بیت سه جمله است. بعد از ای، منادای محذوف وجود دارد. بیت پنج ترکیب اضافی دارد. (یاد تو. مونس روان. روان من. نام تو. زبان من )
3- ای کارگشای هرچه هستند ای خداوندی که حلّال و بر طرف کننده ی مشکلات هستی
نام تو، کلید هرچه بستند نام تو مانند کلیدی است که درهای بسته را باز می کند
نام خدا به کلید تشبیه شده است.
4- ای هست کُنِ اساس هستی ای خداوندی که پایه و اساس جهان را به وجود آورده ای
کوته ز درت، دراز دستی هرگونه ستم و تجاوزی به درگاه با شکست مواجه است
اساس از کلمات همآوا است. درازدستی، نهاد و کوته نقش مسند دارد. فعل است از آخر جمله حذف شده است.
5- هم قصّهٔ نانموده، دانی خدایا تو از داستان ها و سرنوشت هایی که آشکار نشده است با خبر هستی
هم نامهٔ نانوشته، خوانی و کتاب ها و نامه هایی که نوشته نشده است را می خوانی
اشاره به آیه قرآن: خداوند آنچه آشکار میکنید و آنچه پنهان میکنید، میداند.
6- هم تو، به عنایت الهی ای خداوند با لطف و توجه خداوندی ات
آنجا، قَدَمَم رسان که خواهی من را به راهی که خودت سزاوار و شایسته می دانی هدایت کن
بیت دو جمله است. رسان و خواهی فعل جملهها هستند.
7- از ظلمتِ خود، رهایی ام ده مرا از تاریکی خواهش های نفسانی ام رها کن
با نورِ خود آشنایی ام ده و با نور معرفت خودت آشنایم کن
( ـَ م) در هر دو جمله نقش مفعولی دارد. رهاییام و آشناییام، قافیه و ده ردیف است. نور و ظلمت متضاد هستند.
#معنای_لغات:
سرآغاز: شروع / نامه: کتاب / مونس: همدم / روان: روح و جان / کارگشا: حلّال، برطرف کننده / هست کن: پدیدآورنده / اساس: بنیان، پایه /
هستی: عالم / کوته: مخفف کوتاه / درازدستی: ستمگری، زورگویی / نانموده: آشکارنشده / عنایت: توجه / ظلمت: تاریکی / دِه: بده / دانایی:
خردمندی، آگاهی / بینایی: بصیرت / دست آویز: آنچه )آنکه( از آن کمک میگیرند / توفیق: لیاقت / استوار: محکم و پابرجا / پریشان: آشفته
و نگران
تاریخ ادبیات ستایش هفتم
نظامی: صفحه 178 / خواجه عبداله انصاری: صفحه 174 کتاب درسی