معنی درس هشتم فارسی نهم (هم زیستی با مام میهن) + شعر دور اندیشی_6080185a17f62.jpeg
معنی درس هشتم فارسی نهم (هم زیستی با مام میهن) + شعر دور اندیشی_6080185a17f62.jpeg

معنی درس هشتم فارسی نهم (هم زیستی با مام میهن) + شعر دور اندیشی

سرفصل های این مقاله

معنی درس هشتم فارسی نهم (هم زیستی با مام میهن) + شعر دور اندیشی

درس 8 فارسی نهم

معنی درس هشتم فارسی نهم (هم زیستی با مام میهن) + شعر دور اندیشی

نام درس : هم زیستی با مام میهن | موضوع : معنی کلمات – معنی شعر | پایه نهم

درس 8 فارسی نهم

🧧 معنی فارسی نهم

گزارشدرس هشتم :: هم زیستی با مام میهن

معنی کلمات درس هشتم فارسی نهم

اقلیت: کم بودن، گروه اندک
رزم: جنگ
اهرمن خویان: دشمن صفتان
شناسنده: آشنا کننده
آبشخور: جایی که از آن میتوان آب نوشید
آرامستان: جای آسودن، محل آرامش
آرمیدهاند: آرام گرفتهاند
بوم و بر: سرزمین
پیکار: جنگ
دو سویه: دو طرفه
شناسنده: آشنا کننده
فراخنا: پهنا و گستردگی
کردگار: آفریدگار گرامی
گوهر: چیز با ارزش
گزند: آسیب
مایه ور: ثروتمند، ارجمند
میغرند: فریاد میزنند
هراس: ترس
گاهواره: گهواره، مهد، زمین هموار
کام: دهان
تپنده: بیقرار، لرزان و جنبان
کردگار: آفریننده
اهرمن: اهریمن، شیطان
چونان: چون آن، هم چون
کنام: محل زندگی جانوارن وحشی، بیشه
سر به سر: سراسر
درویش: فقیر
پویه کردن: دویدن
زی: به سوی
بن: ریشه، ته، انتها
کردگار: خداوند
ندا: بانگ، آواز

جواب درس 8 فارسی نهم
❇️1 ـ همی خواهم از کردگار جهان / شناسنده ی آشکار و نهان

معنیاز خداوند بزرگ که آفریننده جهان است و پنهان و آشکار جهان را میشناسد، میخواهم.

آرایه : تضاد(آشکار و نهان)

❇️2 ـ که باشد ز هَر بد ، نگهدار تان / همه نیک نامی بُوَد یارتان

معنیکه از هر بدی و آسیب در امانتان نگه دارد و همیشه نیک نامی و یار و یاور تان باشد.
آرایه : تضاد(بد و نیک)

❇️3 ـ ندانی که ایران ، نشستِ من است / جهان سر به سر ، زیر دستِ من است

معنینمیدانی که ایران جایگاه، وطن و محل نشست من است و جهان هستی به طور کامل در اختیار و زیر دست من است.

نشستِ من : جایگاه نشستن ، مسکن / سر به سر : همه / (مفهوم بیت : من از همه قوی تر هستم)

همیار

❇️4 ـ همه یکدلانند یزدان شناس / به نیکی ندارند از بد ، هراس

معنیمردم ایران در هر قوم و قبیلهای که هستند، خدای یگانه را پرستش میکنند و با نیک نامی از بدی و پلیدی هراسی ندارند و یک دلند

هراس : ترس ، نگرانی / یزدان : منظور خداوند / آرایه : تضاد(نیکی و بد)/ « به » در مصراع دوم به معنایِ« در برابرِ ، در مقابلِ» / (مصراع دوم : به خاطرِ نیکی هایشان ، از بدی نمی هراسند.)

❇️5 ـ دریغ است ایران که ویران شود / کُنامِ پلنگان و شیران شود

معنیجای افسوس است از این که ایران از بین برود و آشیانه و جایگاه حیوانات درنده وحشی بشود.

دریغ : افسوس، اندوه / ویران : نابود، خراب / کنام : آشیانه ، بیشه ، جایگاه حیوانات درنده/

آرایه‌ها :تناسب(کنام، پلنگان و شیران) / پلنگان و شیران : استعاره از هر ویرانگری /
* در این بیت ، تشبیه نداریم و استعاره آمده/ جناس ناقص اختلافی در حرف اوّل(ایران و ویران) / واج آرایی حرف «ن»/ *نکته دستوری : دریغ : مسند / ویران و کنام : مسند (البته می‌توان گروه اسمی) کنام پلنگان و شیران را گروه مسندی گرفت.

❇️6 ـ چو ایران نباشد ، تن من مباد / در این بوم و بر ، زنده یک تن مباد

معنیاگر قرار است که ایران نابود شود، از خدا می‌خواهم که من هم نیست و نابود شوم و هیچ کس دیگری در این سرزمین، زنده نباشد.

/ آرایه : واج آرایی حرف «ن» / تن و من : جناس /* نکته دستوری : چو (= اگر) : حرف ربط / مباد : فعل دعایی است / زنده : مسند / یک تن : نهاد

❇️7 ـ همه سر به سر ، تن به کشتن دهیم / از آن به که کشور ، به دشمن دهیم

معنیاگر همه ی ما (ایرانیان) خودمان را به کشتن بدهیم ، بهتر از آن است که کشور خود را به دست بیگانگان بدهیم.

/ سر به سر : همه / بِه : بهتر (واژه ی مخفّف) و از نظر دستوری (صفت برتر یا تفضیلی)

 

 

معنی شعر دور اندیشی فارسی نهم

معنی شعر دور اندیشی فارسی نهم

1 : کودکی از جمله آزادگان رفت برون با دو سه همزادگان

معنی کودکی از خانواده ی انسان های نجیب و اصیل با دو سه نفر از هم سن و سالهای خودش ، برای بازی کردن ، بیرون رفت .

لغت : از جمله ی : از گروه ، از مجموعه ی / آزدادگان : ج آزاده ، اصیل و نجیب ، جوانمرد / همزادگان : ج همزاد ، هم سن و سال

نکته ی دستوری : کودکی : ساده («ی» در کودکی نکره است.)/ آزادگان و همزادگان : جمع

2 : پای چون در راه نهاد آن پسر پویه همی کرد و درآمد به سر

معنی وقتی که آن پسر بچّه شروع به حرکت و دویدن کرد ، با سر به زمین خورد.

لغت : پویه کردن : دویدن ، پوییدن

آرایه : پا و سر مراعات نظیر / پسر و سر : جناس / پای در راه نهادن و به سر در آمدن : کنایه

نکته ی دستوری : پویه : مشتق ( پوی + ه )

3 : پایش از آن پویه در آمد ز دست مهر دل و مهره ی پشتش شکست

معنی به هنگام دویدن ، کنترل خود را از دست داد و مهره ی کمرش شکست و علاقه اش به بازی از بین رفت.

لغت : مهر : عشق و علاقه / مهره ی پشتش : ستون فقرات

آرایه : پا زدست درآمدن ، کنایه از بی اختیار شدن ، کنترل از دست رفت / پا ، دست و دل : مراعات نظیر / مهر دل شکست : کنایه

4 : شد نفس آن دو سه هم سال او تنگ تر از حادثه ی حال او

معنی به خاطر این حادثه ( زمین خوردن آن کودک ) آن دوستان هم سن و سالش ، احساس ناراحتی و اندوه می کردند.

آرایه : تنگ شدن نفس : کنایه از احساس ناراحتی و اندوه کردن / حال و سال : جناس

نکته ی دستوری : دو سه هم سال : ترکیب وصفی ( دو و سه ، صفت پیشین شمارشی هستند.)

تنگ تر : صفت تفضیلی

5 : آن که ورا دوست ترین بود گفت در بن چاهیش بباید نهفت

معنی نزدیک ترین دوستش گفت : باید او را در داخل چاهی عمیق ، بیندازیم.

لغت : بن : عمق ، ته / نهفت : پنهان کرد

نکته دستوری : دوست ترین : صفت عالی / « ـَ ش » در چاهیش : مفعول / و را : مخفف او را

6 : تا نشود راز چچو روز آشکار تا نشویم از پدرش شرمسار

معنی تا این حادثه برای کسی آشکار نشود و ما پیش پدرش شرمنده نشویم.

آرایه : راز و روز : جناس / تکرار « ر » : واج آرایی / راز مانند روز : تشبیه

نکته دستوری : چو : حرف اضافه و روز : متمم / آشکار : دو تلفّظی ( آشکار – آشِکار ) / « ـَ ش »

در پدرش : مضاف الیه

7 : عاقبت اندیش ترین کودکی دشمن او بود از ایشان یکی

معنی یکی از بچّه هایی که دشمن او بود ، کودکی آینده نگر و زیرک بود.

لغت : عاقبت اندیش : آینده نگر

نکته دستوری : عاقبت اندیش ترین : صفت عالی و از نظر ساخت ، مرکّب است . ( پسوند « ترین » ، در ساخت کلمه تأثیری ندارد.)

8 : گفت : « همانا که درین همرهان صورت این حال نماند نهان »

معنی آن کودک آینده نگر گفت قطعا این موضوع در میان این دوستان همراه ، پنهان نمی ماند.

توجه : همرهان : مخفّف همراهان و درین : مخفّف در این ، است.

9 : چون که مرا زین همه دشمن نهند تهمت این واقعه بر من نهند

معنی چون که از میان همه ی بچّه ها ، مرا دشمن او می دانند ، پس به من بد گمان می شوند.

لغت : تهمت : گمان بد ، افترا / واقعه : حادثه ، اتّفاق

10 : زی پدرش رفت و خبردار کرد تا پدرش چاره ی آن کار کرد

معنی به سوی پدرش رفت و او را از ماجرا آگاه کرد تا این که پدرش برای آن کار ، چاره ای بیندیشد.

لغت : زی : به سوی

نکته دستوری : زی ( به سوی ) : حرف اضافه / « ـَ ش » در پدرش : مضاف الیه / خبردار : مرکّب

11 :هر که در او جوهر دانایی است بر همه چیزش توانایی است

معنی هرکسی که در او گوهر دانایی وجود دارد ، توانایی انجام هر کاری را دارد .

لغت : جوهر : گوهر

نکته دستوری : زی ( به سوی ) : حرف اضافه / « ـَ ش » در پدرش : مضاف الیه / خبردار : مرکّب

معنی هر کسی که در او گوهر دانایی وجود دارد ، توانایی انجام هر کاری را دارد.

لغت : جوهر : گوهر

نکته دستوری : « است » در مصراع اول به معنی وجود دارد ، فعل غیر اسنادی است.

12 : دشمن دانا که غم جان بود بهتر از آن دوست که نادان بود

معنی دشمن دانایی که سبب غم و اندوه انسان باشد ، از دوست نادان بهتر است.

آرایه : دشمن و دوست : تضاد / بیت ضرب المثل است . / تکرار « ن » : واج آرایی

نکته دستوری : بیت از سه جمله تشکیل شده است. / در بهتر از آن دوست ، فعل « است » حذف شده / بهتر : صفت تفضیلی است که نقش مسندی دارد.

 

اگر از مقاله بالا لذت بردید، پس به مطالب زیر هم سر بزنید:

اشتراک گذاری:

محسن

محسن

خوشحالم که توانستم برای مردم عزیز کشورم کمی مفید باشم و با اشتراک گذاری مقالات از مراجع معتبر یا با تحقیق در رابطه با آن موضوع در پیشرفت آگاهی مردم ایران عزیز گامی بردارم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *