لطیفه (جک) جدید و خنده دار

سری جدید از جدیدترین مجموعه جوک های خنده دار

سری جدید از جدیدترین مجموعه جوک های خنده دار

سلامتی دختری که اولین مرد زندگیش پدرشه
آخریشم همسرشه

.
.
.
.
.
.
.
.
حالا دیگه وسطاش مهم نیست
بقیه وسیله راه بودن برا رسیدن به مقصد
واااااااالاااااااااااا

روزی مریدی نزد شیخ رفت وبه شیخ گفت یا شیخ من خیلی تنها هستم

شیخ نگاهی به مرید کرد و زیر قالیچه ای که روی آن نشسته بود سیمکارت همراه اول دراورد و به مرید داد
وگفت هیچ کس تنها نیس همراه اول

تنها یک زن سراغ دارم که در زندگیش رازی بود!!

اونم خواهر زکریای رازی بود
رازی دنیا اومد
رازی مرد

مابقی خانمها همه ناراضین

به دوس دخترم زنگ زدم …

اونم با هندزفری حرف میزد که اگه کسی اومد تو اتاقش بگه دارم آهنگ گوش میدم…..

گرم حرف بودیم که مامانش در اتاقشو باز کرد اومد تو
گف با کی حرف میزنی؟
دوس دخترمم گفت با هیشکی، آهنگه
مامانم گف بده گوش کنم ببینم

هیچی دیگه الان نیم ساعته دارم
آی بریباخ بریباخ میخونم…

مامانشم داره میرقصه

تو مجلس عروسی به ارکست می گن یه جوری. اعلام کن غذا کمه که ضایع نباشه

ارکست میگه:

سیا نرمه نرمه ، سیا غذا کمه ، سیا دو تا یکی ، سیا بچه هیچی سیا خیلی جونه سیا غذا یکی در میونه

به سلامتی اصحاب کهف
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
که زناشونو نبردن توی غار و تونستن سیصد سال رااااحت بخوابن

هایده اگه به جای اینکه

.
.
.

.شباهمش به میخونه میرفت
.
.
.
.
.
.
.
باشگاه میرفت..
.
.
الان زنده بود.مث گوگوش
•—–✵❃✵—–•

دیشب پلیس جلوی ماشینمو گرفت
به پلیس خیلی جدی گفتم:
میدونی من کیم؟
گفت: کی هستی؟
گفتم: یعنی واقعا نمی دونی؟
رنگش زرد شد؛ گفت: نه،کی هستی مگه؟
.
.

.
گفتم:
من یه پرندم، آرزو دارم، تو یارم باشی…!
جریمم نکرد
اشک تو چشاش جمع شد،‌فقط‌گفت‌قرصاتو‌سروقت‌بخور

تقديم به مهربان ترين مادري كه زيباترين ثمره زندگيش را به من هديه داد.

باشد كه لايق باشم…

اس ام اس عروساي خود شيرين به مادرشوهرشون.

زنان در زمان بارش باران..

زن آمریکایی..درست کردن یک لیوان قهوه و تماشا کردن باران از پنجره

زن انگلیسی؛ روشن کردن شوفاژ و نشستن در کنار آن همراه با خواندن کتاب

واما زن ایرانی
الهی بحقه این رحمتت حقه من از اونایی که در حقم ظلم کردن بگیری
خدایا بحق این بارونت چشم حسودای منو کور کنی
اونایی که چشم دیدن منو ندارن انتقاممو از اونا بگیری
خدایا اگه شوهرم با زن دیگه ای به خاک سیاه بنشونیش
واینگونه میشود که بارون بند و بجای آن خاک بر سرمان می باااارد

طرف داشت واسه بچه ده سالش توضیح میدادکه:

زمان ما آب نبود …
گاز نبود …
تلفن
نبود …
مایکروفر نبود…
ال سی دی کسی نداشت…

یهو بچه میگه:
.
.
.
داری حال میکنی با ما زندگی میکنیا

واسه داداشم رفتیم خواستگاری ..

بابای دختره گفت : خونه ، ماشین ، پول ، کار داری ؟؟

منم گفتم : اگه اینا رو داشت که نمیومد خودشو بدبخت کنه

هیچی دیگه ..
دیدن حرفم منطقیه ، گفتن : مبارکه

زنه به شوهرش میگه:
چرا قبل از ازدواج نگفتی اینقد فقیر و بی چییزی

مرد میگه: من که بهت گفتم تو دنیا غیر از تو هیچی ندارم ولی تو خوشحال بودی و می خندیدی

یکی از قشنگترین خاطره های کودکی وقتیه که وسط کلاس درس، ناظم میومد میگفت: فلانی بابات اومده دنبالت کتاباتو جمع کن و برو
.
.
.
.
.
.
.
.
انگار تو حبس ابد، عفو بهت خورده

مجله ی اینترنتی دلگرم

مرجان امینی